خيرخواهى: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی '{{بخشی از یک کتاب}} «خيرخواهى» با «نصيحت» هم معناست و نصيحت يعنى درخواست عمل يا س...' ایجاد کرد)
 
جز (ویرایش)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
{{خوب}}
 +
«خیرخواهى» یا «نصیحت»، یعنى درخواست عمل یا سخنى که مصلحتِ کننده آن کار را در پى داشته باشد، یا دعوت به آنچه که صلاح مخاطب در آن باشد و نهى از چیزى که تباهى و فساد در پى دارد.<ref> مفردات، راغب اصفهانى، المنجد، لغت نامه دهخدا، واژه نصح و نصیحت.</ref> بنابراین، ناصح و خیرخواه کسى است که به کردار و گفتار نیک راهنمایى کند. نصیحت و خیرخواهى نسبت به مردم، در [[قرآن]] و [[حدیث|روایات]] از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
  
«خيرخواهى» با «نصيحت» هم معناست و نصيحت يعنى درخواست عمل يا سخنى كه مصلحتِ كننده آن كار و گوينده آن سخن را در پى داشته باشد يا دعوت به آنچه كه صلاح مخاطب در آن باشد و نهى از چيزى كه تباهى و فساد در پى دارد.<ref> مفردات، راغب اصفهانى، المنجد، لغت نامه دهخدا، واژه نصح و نصيحت.</ref> بنابراين، ناصح و خيرخواه كسى است كه به كردار و گفتار نيك راهنمايى كند.
+
==ضرورت خیرخواهى==
  
'''ضرورت خيرخواهى '''
+
انسان هاى عاقل و باتجربه بایستى اندیشه صائب و تجربیات اندوخته خویش را بدون کمترین شائبه در اختیار همنوعان خود گذارند، از سوى دیگر مخاطبان باید اندیشه و تجربه خردمندان را بکار گیرند تا به سعادت و خوشبختى  نایل آیند وگرنه در دیدگاه [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] صلوات اللّه علیه، اجتماعى که فاقد «نصیحت‌گر» و «نصیحت پذیر» باشد، فاقد خیر و نیکى است: «لا خَیْرَ فى  قَوْمٍ لَیْسُوا بِناصِحینَ وَلا یُحِبُّونَ النَّاصِحینَ؛<ref> شرح غررالحکم، ج ۶، ص ۴۲۷.</ref> در مردمى که ناصح نباشد و ناصحان را دوست نداشته باشند، خیرى نیست».
  
خرد انسان با كم ترين توجه درمى يابد كه انسان هاى عاقل و باتجربه بايستى انديشه صائب و تجربيات اندوخته خويش را بدون كم ترين شائبه در اختيار همنوعان خود گذارند، از سوى ديگر مخاطبان را ملزم مى داند كه انديشه و تجربه خردمندان را بكار گيرند تا به سعادت و خوشبختى  نايل آيند وگرنه در ديدگاه اميرمؤمنان صلوات اللّه عليه اجتماعى كه فاقد «نصيحت‌گر» و «نصيحت پذير» باشد، فاقد خير و نيكى است: «لاخَيْرَ فى  قَوْمٍ لَيْسُوا بِناصِحينَ وَلا يُحِبُّونَ النَّاصِحينَ؛<ref> شرح غررالحكم، ج ص 427.</ref> در مردمى كه ناصح نباشد و ناصحان را دوست نداشته باشند، خيرى نيست».
+
بدون تردید کسى که در برابر خیرخواهى دیگران، بى‌تفاوتى نشان دهد یا به جاى پذیرش نصیحت ناصح، در برابر او جبهه گیرى کند، هرگز به موفقیت نخواهد رسید. همان امام فرمود: «لَمْ یُوَفَّقْ مَنِ اسْتَحْسَنَ الْقَبیحَ وَاعْرَضَ عَنْ قَوْلِ النَّصیحِ؛<ref> شرح غررالحکم، ج ۵، ص ۱۰۴.</ref> کسى که زشتى را نیکو شمارد و سخن نصیحت‌گر را نپذیرد، موفق نخواهد شد».
  
بدون ترديد كسى كه در برابر خيرخواهى ديگران، بى‌تفاوتى نشان دهد يا به جاى پذيرش نصيحت ناصح، در برابر او جبهه گيرى كند هرگز به موفقيت نخواهد رسيد و طعم تلخ شكست را خواهد چشيد همان امام فرمود: «لَمْ يُوَفَّقْ مَنِ اسْتَحْسَنَ الْقَبيحَ وَاعْرَضَ عَنْ قَوْلِ النَّصيحِ؛<ref> شرح غررالحكم، ج ص 104.</ref> كسى كه زشتى را نيكو شمارد و سخن نصيحت‌گر را نپذيرد، موفق نخواهد شد».
+
دانشمندان و آگاهان نیز اگر از خیرخواهى امتناع ورزند و دیگران را راهنمایى نکنند، دچار لغزش شده و خیانت پیشه کرده اند. [[امام باقر]] علیه‌السلام مى فرماید: «الْعُلَماءُ فى انْفُسِهِمْ خانَةٌ إنْ کتَمُوا النَّصیحَةَ؛<ref> فروع کافى، ج ۸، ص ۵۴.</ref> دانشمندان، اگر نصیحت را پنهان دارند، خود خائنند».
  
دانشمندان و آگاهان نيز اگر از خيرخواهى امتناع ورزند و ديگران را راهنمايى نكنند، دچار لغزش شده؛ خيانت پيشه كرده اند.
+
بر این اساس، هم بر آگاهان و مجربان فرض است که نسبت به جامعه  خیرخواهى کنند و راه را از چاه نشان دهند و هم بر نصیحت شوندگان لازم است نصیحت خیرخواهان را به گوش گیرند و بکار بندند. همان امام همام پیرامون گروه نخست فرمود: «یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ النَّصیحَةُ؛<ref> اصول کافى، ج ۲، ص ۲۰۸.</ref> خیرخواهى مؤمن بر مؤمن، واجب است».
  
[[امام باقر]] عليه‌السلام مى فرمايد: «الْعُلَماءُ فى انْفُسِهِمْ خانَةٌ انْ كَتَمُوا النَّصيحَةَ؛<ref> فروع كافى، ج 8، ص 54.</ref> دانشمندان، اگر نصيحت را پنهان دارند، خود خائنند».
+
و [[امام على]] علیه‌السلام به گروه دیگر فرمود: «اجْتَلِبُوا النَّصیحَةَ مِمَّنْ اهْداها الَیْکمْ وَ اعْقِلُوها عَلى انْفُسِکمْ؛<ref> نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰، ص ۳۷۳.</ref> نصیحت را از کسى که آن را به شما هدیه مى کند، بپذیرید و آن را بر خود لازم شمارید».
  
بر اين اساس، هم بر آگاهان و مجربان فرض است كه نسبت به جامعه  خيرخواهى كنند و راه را از چاه نشان دهند و هم بر نصيحت شوندگان لازم است نصيحت خيرخواهان را به گوش گيرند و بكار بندند. همان امام همام پيرامون گروه نخست فرمود: «يَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ النَّصيحَةُ؛<ref> اصول كافى، ج 2، ص 208.</ref> خيرخواهى مؤمن بر مؤمن، واجب است».
+
==جایگاه خیرخواهى==
  
و [[امام على]] عليه‌السلام به گروه ديگر فرمود: «اجْتَلِبُوا النَّصيحَةَ مِمَّنْ اهْداها الَيْكُمْ وَ اعْقِلُوها عَلى  انْفُسِكُمْ؛<ref> [[نهج البلاغه]]، خطبه 120، ص 373.</ref> نصيحت را از كسى كه آن را به شما هديه مى كند، بپذيريد و آن را بر خود لازم شماريد».
+
با توجه به مطالب یاد شده، خیرخواهى در فرهنگ انسان‌ساز [[اسلام]] از منزلتى والا برخوردار شده، در ردیف اصول [[اخلاق اجتماعی|اخلاق اجتماعى]] جاى مى گیرد و نصیحت‌گر مقامى بس رفیع مى یابد.
  
'''منزلت خيرخواهى '''
+
[[پیامبر اسلام|رسول گرامى اسلام]] صلى الله علیه و آله فرمود: [[دین]] یعنى خیرخواهى. پرسیدند: براى چه کسى؟ فرمود: براى خدا، پیامبرش، پیشوایان دین و انبوه مسلمانان.<ref> وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۹۵.</ref>
  
با توجه به مطالب ياد شده، خيرخواهى در فرهنگ انسان‌ساز اسلام از منزلتى والا برخوردار شده، در رديف اصول اخلاق اجتماعى جاى مى گيرد و نصيحت‌گر مقامى بس رفيع مى يابد.
+
و در سخنى دیگر انسان کوشا در اطاعت و نصیحت‌گر را در برخى مقامات، همراه خویش دانسته مى فرماید: «ما نَظَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إلى وَلِىّ لَهُ یَجْهَدُ نَفْسَهُ بِالطَّاعَةِ لِامامِهِ وَ النَّصیحَةِ الَّا کانَ مَعَنا فِى الرَّفیقِ الْاعْلى؛<ref> بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۷۲.</ref> خداوند به دوستدار خود - که خویشتن را در پیروى از پیشوایش و خیرخواهى (براى او) به زحمت افکنده باشد - نظر نمى کند مگر آن که وى (در اثر نظر لطف الهى) در جایگاه برتر (بهشت) با ما خواهد بود».
  
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: دين يعنى خيرخواهى. پرسيدند: براى چه كسى؟ فرمود: براى خدا، پيامبرش، پيشوايان دين و انبوه مسلمانان.<ref> وسائل الشيعه، ج 11، ص 595.</ref>
+
از این رو امیرمؤمنان علیه‌السلام مى فرماید: «اصحابى که بیش از دیگران، مسلمانان را نصیحت مى کردند نزد پیامبر صلى الله علیه و آله جایگاه برترى داشتند».<ref> همان، ج ۱۶، ص ۱۵۱.</ref>
  
و در سخنى ديگر انسان كوشا در اطاعت و نصيحت‌گر را در برخى مقامات، همراه خويش دانسته مى فرمايد: «ما نَظَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الى  وَلِىّ لَهُ يَجْهَدُ نَفْسَهُ بِالطَّاعَةِ لِامامِهِ وَ النَّصيحَةِ الَّا كانَ مَعَنا فِى الرَّفيقِ الْاعْلى ؛<ref> [[بحارالانوار]]، ج 27، ص 72.</ref> خداوند به دوستدار خود - كه خويشتن را در پيروى از پيشوايش و خيرخواهى (براى او) به زحمت افكنده باشد - نظر نمى كند مگر آن كه وى (در اثر نظر لطف الهى) در جايگاه برتر (بهشت) با ما خواهد بود».
+
[[امام صادق]] علیه‌السلام فرمود: «عَلَیْک بِالنُّصْحِ لِلَّهِ فِى خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَلٍ افْضَلَ مِنْهُ؛<ref> اصول کافى، ج ۲، ص ۱۶۴.</ref> بر تو باد که به خاطر خدا در میان خلق او خیرخواهى کنى (یا خیرخواهِ خلق خدا باشى) که او را با کردارى بهتر از نصیحت ملاقات نخواهى کرد».
  
از اين رو اميرمؤمنان عليه‌السلام مى فرمايد: «اصحابى كه بيش از ديگران، مسلمانان را نصيحت مى كردند نزد پيامبر صلى الله عليه و آله جايگاه برترى داشتند».<ref> همان، ج 16، ص 151.</ref>
+
'''خیرخواهی، ویژگى پیامبران:'''
  
[[امام صادق]] عليه‌السلام فرمود: «عَلَيْكَ بِالنُّصْحِ لِلَّهِ فِى خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَلٍ افْضَلَ مِنْهُ؛<ref> اصول كافى، ج 2، ص 164.</ref> بر تو باد كه به خاطر خدا در ميان خلق او خيرخواهى كنى (يا خيرخواهِ خلق خدا باشى) كه او را با كردارى بهتر از نصيحت ملاقات نخواهى كرد».
+
نصیحت و خیرخواهى - به معناى واقعى کلمه - از اصول ادیان الهى به شمار مى رود و همه [[پیامبران]]، بدان متصف بودند و با تمام وجود تلاش  مى کردند مردم را به راه خیر و صلاح، رهنمون شوند و در این راه از هیچ کوششى دریغ نداشتند.
  
آنچه ياد شد، نمونه اى از ارج‌گذارى اسلام و پيشوايان معصوم به موضوع خيرخواهى نسبت به رهبرى و آحاد جامعه اسلامى است.
+
خداوند از خیرخواهى و دلسوزى رسول اکرم صلى الله علیه و آله چنین یاد مى کند: «{{متن قرآن|لَعَلَّک باخِعٌ نَفْسَک الَّا یَکونُوا مُؤْمِنینَ}}؛<ref> [[سوره شعرا]](۲۶)، آیه ۳.</ref> گویا از شدت اندوهِ این که آن‌ها ایمان نمى آورند، مى خواهى جانت را از دست بدهى!».
  
'''ويژگى پيامبران '''
+
این [[آیه]] و [[آیه 6 سوره کهف|آیه ۶ سوره کهف]]، تصریح دارند که [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله جان خویش را در راه نصیحت و هدایت مردم در طبق اخلاص نهاده بود و بدون هیچ گونه چشم‌داشتى، آنان را به خیر و صلاح دعوت مى کرد.
  
نصيحت و خيرخواهى - به معناى واقعى كلمه - از اصول اديان الهى به شمار مى رود و همه [[پيامبران]]، بدان متصف بودند و با تمام وجود تلاش  مى كردند مردم را به راه خير و صلاح، رهنمون شوند و در اين راه از هيچ كوششى دريغ نداشتند.
+
[[امام على]] علیه السلام (در بیان فضیلت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله) فرمودند: [خداوند] زمانى او را به رسالت برانگیخت که مردم در سرگردانى، گمراه و در فتنه غرق بودند... خیرخواهى را به نهایت رساند و در مسیر راست، ره پیمود و [مردم را] به حکمت و اندرز نیکو فراخواند.
  
خداوند از خيرخواهى و دلسوزى رسول اكرم صلى الله عليه و آله چنين ياد مى كند: «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ الَّا يَكُونُوا مُؤْمِنينَ؛<ref> [[سوره شعرا]](26)، آيه 3.</ref> گويا از شدت اندوهِ اين كه آن‌ها ايمان نمى آورند، مى خواهى جانت را از دست بدهى!».
+
دیگر پیامبران الهى نیز این ویژگى را در حد اعلا دارا بودند که [[قرآن|قرآن مجید]] به عنوان نمونه از چهار نفر آنان یاد کرده است:
  
اين آيه و آيه ششم [[سوره كهف]]، تصريح دارند كه [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله جان خويش را در راه نصيحت و هدايت مردم در طبق اخلاص نهاده بود و بدون هيچ گونه چشم‌داشتى، آنان را به خير و صلاح دعوت مى كرد.
+
*[[حضرت نوح]] علیه‌السلام؛ آن حضرت، ۹۵۰ سال به تبلیغ آیین آسمانى خویش پرداخت و به ویژگى نصیحت‌گرى خویش اشاره کرد و فرمود: «{{متن قرآن|ابَلّغُکمْ رِسالاتِ رَبّى وَانْصَحُ لَکمْ وَاعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لاتَعْلَمُونَ}}؛<ref> [[سوره اعراف]](۷)، آیه ۶۳.</ref> من پیام هاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى کنم و خیرخواه شما هستم و از خداوند چیزهایى مى دانم که شما نمى دانید».
  
ديگر [[پيامبران]] الهى نيز اين ويژگى را در حد اعلا دارا بودند كه قرآن مجيد به عنوان نمونه از چهار نفر آنان ياد كرده است:
+
*[[حضرت هود]] علیه‌السلام؛ آن بزرگوار نیز با تلاش و کوشش وصف  ناپذیرى به خیرخواهى مردم زمان خویش پرداخت و به آنان فرمود: «{{متن قرآن|ابْلّغُکمْ رِسالاتِ رَبّى وَ أنَا لَکمْ ناصِحٌ امینٌ}}؛<ref> همان، آیه ۶۸.</ref> من رسالت هاى پروردگارم را به شما مى رسانم و من براى شما خیرخواه و امینم».
  
# [[حضرت نوح]] عليه‌السلام؛ آن حضرت، 950 سال به تبليغ آيين آسمانى خويش پرداخت و به ويژگى نصيحت‌گرى خويش اشاره كرد و فرمود: «ابَلّغُكُمْ رِسالاتِ رَبّى  وَانْصَحُ لَكُمْ وَاعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لاتَعْلَمُونَ؛<ref> [[سوره اعراف]](7آيه 63.</ref> من پيام هاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى كنم و خيرخواه شما هستم و از خداوند چيزهايى مى دانم كه شما نمى دانيد».
+
*[[حضرت صالح]] علیه‌السلام؛ آن پیامبر معصوم نیز سالیان دراز به نصیحت و خیرخواهى مردم منطقه خویش پرداخت و با آوردن ناقه - به عنوان [[معجزه]] - حجت را بر آنان تمام کرد ولى نابخردان، نصیحت آن فرستاده خدا را نادیده انگاشتند و با عذاب الهى از پاى درآمدند و آن حضرت آخرین سخن خود را در حالی که از آنان روى برتافته بود، این گونه به گوش آنان رساند: «{{متن قرآن|...یا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُکمْ رِسالَةَ رَبّى  وَ نَصَحْتُ لَکمْ وَلکنْ لاتُحِبُّونَ النَّاصِحینَ}}؛<ref> [[سوره اعراف]](۷آیه ۷۹.</ref> اى قوم من! همانا من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برایتان خیرخواهى نمودم ولى شما خیرخواهان را دوست ندارید!».
  
# [[حضرت هود]] عليه‌السلام؛ آن بزرگوار نيز با تلاش و كوشش وصف ناپذيرى به خيرخواهى مردم زمان خويش پرداخت و به آنان فرمود: «ابْلّغُكُمْ رِسالاتِ رَبّى  وَ انَا لَكُمْ ناصِحٌ امينٌ؛<ref> همان، آيه 68.</ref> من رسالت هاى پروردگارم را به شما مى رسانم و من براى شما خيرخواه و امينم».
+
*[[حضرت شعیب]] علیه‌السلام؛ قوم شعیب نیز فرجامى چون فرجام قوم صالح داشتند و سخن حضرت شعیب علیه‌السلام نیز نظیر سخن حضرت صالح علیه‌السلام بود: «{{متن قرآن|فَتَوَلّى  عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُکمْ رِسالاتِ رَبّى  وَ نَصَحْتُ لَکمْ...}}؛<ref> همان، آیه ۹۳.</ref> سپس از آنان روى برتافت و گفت: اى قوم من! همانا من رسالت هاى پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برایتان خیرخواهى نمودم».
  
# [[حضرت صالح]] عليه‌السلام؛ آن پيامبر معصوم نيز ساليان دراز به نصيحت و خيرخواهى مردم منطقه خويش پرداخت و با آوردن ناقه - به عنوان معجزه - حجت را بر آنان تمام كرد ولى نابخردان، نصيحت آن فرستاده خدا را ناديده انگاشتند و با عذاب الهى از پاى درآمدند و آن حضرت آخرين سخن خود را در حالي كه از آنان روى برتافته بود، اين گونه به گوش آنان رساند: «...يا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبّى  وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَلكِنْ لاتُحِبُّونَ النَّاصِحينَ؛<ref> [[سوره اعراف]](7)، آيه 79.</ref> اى قوم من! همانا من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و برايتان خيرخواهى نمودم ولى شما خيرخواهان را دوست نداريد!».
+
==آداب خیرخواهى==
 +
 +
هر کس مى خواهد به چنین کار شریفى دست یازد باید شرایط آن را نیز در خویشتن فراهم آورد و آن را با آداب مخصوصى به جاى آورد تا اثر مطلوب را در پى داشته باشد، در اینجا به برخى از آن آداب و شرایط به طور فشرده اشاره مى کنیم:
  
# [[حضرت شعيب]] عليه‌السلام؛ قوم شعيب نيز فرجامى چون فرجام قوم صالح  داشتند و سخن حضرت شعيب عليه‌السلام نيز نظير سخن حضرت صالح عليه‌السلام بود: «فَتَوَلّى  عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبّى  وَ نَصَحْتُ لَكُمْ...؛<ref> همان، آيه 93.</ref> سپس از آنان روى برتافت و گفت: اى قوم من! همانا من رسالت هاى پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و برايتان خيرخواهى نمودم».
+
'''۱- نیت خالص:'''
  
'''آداب خيرخواهى '''
+
هدف نهایى ناصح، بایستى [[قرب الهی|قرب به خدا]] باشد و بندگانش را براى رهپویى به سوى او نصیحت کند زیرا منبع خیر و برکت جز او نیست و هر کار نیکى به سوى او مى رود و به او مى پیوندد. [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله نامه‌هایى را تنظیم کرد تا براى سران کشورهاى جهان ارسال دارد، پیک هاى آن حضرت به خدمت رسیدند. پیامبر ضمن ابلاغ مأموریتشان، فرمود: «انْصَحُوا لِلَّهِ فى  عِبادِهِ فَانَّهُ مَنِ اسْتَرْعى  شَیْئاً مِنْ امُورِ النَّاسِ ثُمَ  لَمْ یَنْصَحْ لَهُمْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ؛<ref> مکاتیب الرسول، على احمدى، ص ۳۱.</ref> (تنها) به خاطر خدا در میان بندگانش خیرخواهى کنید زیرا اگر کسى مسئولیت بخشى از امور مردم را به عهده گیرد و برایشان خیرخواهى نکند، خداوند [[بهشت]] را بر او حرام می‌کند». خاصیت قصد قربت این است که ناصح هرگز به بندگان خدا خیانت نکند و آنچه را که صلاح است با آنان در میان گذارد.
  
هر كس مى خواهد به چنين كار شريفى دست يازد بايد شرايط آن را نيز در خويشتن فراهم آورد و آن را با آداب مخصوصى به جاى آورد تا اثر مطلوب را در پى داشته باشد، در اينجا به برخى از آن آداب و شرايط به طور فشرده اشاره مى كنيم:
+
'''۲- آزادگى و تدین:'''
  
'''''1- نيت خالص :'''''
+
نصیحت‌گر باید از حریت و دیانت برخوردار باشد تا خیرخواهى او امضاى  شرعى داشته باشد. [[امام صادق]] علیه‌السلام در این  باره مى فرماید: «...الثَّانِیَةُ أنْ یَکونَ حُرّاً مُتَدَیّناً... وَ اذا کانَ حُرّاً مُتَدَیِّناً اجْهَدَ نَفْسَهُ فِى النَّصیحَةِ لَک...؛<ref> وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۴۲۸.</ref> دومین شرط این است که ناصح، آزاده و دیندار باشد اگر چنین بود خود را در خیرخواهى تو به تلاش و کوشش وامى دارد».
  
هدف نهايى ناصح، بايستى قرب به خدا باشد و بندگانش را براى رهپويى به سوى او نصيحت كند زيرا منبع خير و بركت جز او نيست و هر كار نيكى به سوى او مى رود و به او مى پيوندد. [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله نامه‌هايى را تنظيم كرد تا براى سران كشورهاى جهان ارسال دارد، پيك هاى آن حضرت به خدمت رسيدند. پيامبر ضمن ابلاغ مأموريتشان، فرمود: «انْصَحُوا لِلَّهِ فى  عِبادِهِ فَانَّهُ مَنِ اسْتَرْعى  شَيْئاً مِنْ امُورِ النَّاسِ ثُمَ  لَمْ يَنْصَحْ لَهُمْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ؛<ref> مكاتيب الرسول، على احمدى، ص 31.</ref> (تنها) به خاطر خدا در ميان بندگانش خيرخواهى كنيد زيرا اگر كسى مسئوليت بخشى از امور مردم را به عهده گيرد و برايشان خيرخواهى نكند، خداوند [[بهشت]] را بر او [[حرام]] مي‌كند».
+
'''۳- پاکى درون:'''
  
خاصيت قصد قربت اين است كه ناصح هرگز به بندگان خدا خيانت نكند و آنچه را كه صلاح است با آنان در ميان گذارد.
+
ناصح باید خود از آلودگى ها پاک باشد، [[شیطان]] را از خویش دور سازد، طوق بندگى خدا را بر گردن نهد و پس از منزه شدن از شرّ و زشتى به خیرخواهى دیگران همت  گمارد؛ امیرمؤمنان صلوات الله علیه با شگفتى مى پرسد: «کیْفَ یَنْصَحُ غَیْرَهُ مَنْ یَغُشَّ نَفْسَهُ؛<ref> شرح غررالحکم، ج ۵، ص ۵۶۵.</ref> کسى که به خویشتن خیانت کند، چگونه خیرخواه دیگران مى شود؟!».
  
'''''2- آزادگى و تدين :'''''
+
[[امام صادق]] علیه‌السلام نیز خیرخواهى از انسان هاى آلوده را بس بعید مى داند و حتى برخى رذایل را مانع اصلى خیرخواهى معرفى کرده، مى فرماید: «النَّصیحَةُ مِنَ الْحاسِدِ مُحالٌ؛<ref> من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۵۸.</ref> خیرخواهى از حسود محال است».
  
نصيحت‌گر بايد از حريت و ديانت برخوردار باشد تا خيرخواهى او امضاى  شرعى داشته باشد و از شائبه بزدلى و سازشكارى مصون باشد. [[امام صادق]] عليه‌السلام در اين  باره مى فرمايد: «...الثَّانِيَةُ انْ يَكُونَ حُرّاً مُتَدَيّناً... وَ اذا كانَ حُرّاً مُتَدَيِّناً اجْهَدَ نَفْسَهُ فِى النَّصيحَةِ لَكَ...؛<ref> وسائل الشيعه، ج ص 428.</ref> دومين شرط اين است كه ناصح، آزاده و ديندار باشد اگر چنين بود خود را در خيرخواهى تو به تلاش و كوشش وامى دارد».
+
عکس آن نیز صحیح است یعنى کسى که بیشتر به صفاى درون خویش بپردازد و خیرخواه خود باشد براى مردم هم بهتر خیرخواهى مى کند؛ [[امام علی علیه السلام|امام على]] علیه‌السلام فرمود: «انَّ انْصَحَ النَّاسِ انْصَحُهُمْ لِنَفْسِهِ وَ اطْوَعُهُمْ لِرَبّهِ؛<ref> شرح غررالحکم، ج ۲، ص ۵۳۱.</ref> خیرخواه ترین مردم کسى است که براى خودش خیرخواه تر و براى پروردگارش مطیع ترباشد».
  
'''''3- پاكى درون :'''''
+
'''۴- آداب دیگر:'''
  
ناصح بايد خود از آلودگى ها پاك باشد، [[شيطان]] را از خويش دور سازد، طوق بندگى خدا را بر گردن نهد و پس از منزه شدن از شر و زشتى به خيرخواهى ديگران همت  گمارد؛ اميرمؤمنان صلوات الله عليه با شگفتى مى پرسد: «كَيْفَ يَنْصَحُ غَيْرَهُ مَنْ يَغُشَّ نَفْسَهُ؛<ref> شرح غررالحكم، ج 5، ص 565.</ref> كسى كه به خويشتن خيانت كند، چگونه خيرخواه ديگران مى شود؟!».
+
همچنین نصیحت‌گر باید موقعیت نصیحت پذیر را در نظر بگیرد و با عقل و تدبیر پیش رود، با زبان خوش و نرمخویى به نصیحت بپردازد، مخاطب را به جاى خویش فرض کند و هر چه براى خود مى خواهد براى او هم بپسندد و... .
  
[[امام صادق]] عليه‌السلام نيز خيرخواهى از انسان هاى آلوده را بس بعيد مى داند و حتى برخى رذايل را مانع اصلى خيرخواهى معرفى كرده، مى فرمايد: «النَّصيحَةُ مِنَ الْحاسِدِ مُحالٌ؛<ref> من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 58.</ref> خيرخواهى از حسود محال است».
+
==آثار خیرخواهى==
  
عكس آن نيز صحيح است يعنى كسى كه بيشتر به صفاى درون خويش بپردازد و خيرخواه خود باشد براى مردم هم بهتر خيرخواهى مى كند؛ امام على عليه‌السلام فرمود: «انَّ انْصَحَ النَّاسِ انْصَحُهُمْ لِنَفْسِهِ وَ اطْوَعُهُمْ لِرَبّهِ؛<ref> شرح غررالحكم، ج 2، ص 531.</ref> خيرخواه ترين مردم كسى است كه براى خودش خيرخواه تر و براى پروردگارش مطيع ترباشد».
+
اگر انسان هاى شایسته با آداب و شرایط لازم به خیرخواهى مردم بپردازند و آن‌ها هم بدون شائبه، نصیحت خیرخواهان را بکار بندند، خیر و سلامت جامعه را فرامى گیرد و شر و پلیدى از آن رخت برمى بندد؛ کاستى ها به تکامل، فقر به غنا، وحشت به امنیت، [[کینه|کینه توزى]] به محبت، ضعف به قدرت تبدیل مى شود و نارسایى ها جبران مى گردد و استعدادهاى خفته شکوفا مى شود. در روایات اسلامى  به برخى از آثار گرانقدر خیرخواهى اشاره شده است، از میان آن‌ها به سه روایت از [[امام على]] علیه‌السلام بسنده مى کنیم:
  
'''''4- آداب ديگر:'''''
+
#«النَّصیحَةُ یُثْمِرُ المَحَبَّةَ؛<ref> همان، ج ۱، ص ۱۶۱.</ref> محبت، ثمره خیرخواهى است».
 +
#«مَنْ قَبِلَ النَّصیحَةَ أمِنَ مِنَ الْفَضیحَةِ؛<ref> شرح غررالحکم، ج ۵، ص ۲۷۷.</ref> هر کسى نصیحت را بپذیرد از رسوایى ایمن مى شود».
 +
#«اقْبَلِ النَّصیحَةَ کىْ تَنْجُوَ مِنَ الْعَذابِ؛<ref> بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۸۰.</ref> نصیحت را بپذیر تا از عذاب رهایى یابى».
  
همچنين نصيحت‌گر بايد موقعيت نصيحت پذير را در نظر بگيرد و با عقل و تدبير پيش رود، با زبان خوش و نرمخويى به نصيحت بپردازد، مخاطب را به جاى خويش فرض كند و هر چه براى خود مى خواهد براى او هم بپسندد و...
+
==پانویس==
 
+
<references />
'''آثار خيرخواهى '''
 
 
 
اگر انسان هاى شايسته با آداب و شرايط لازم به خيرخواهى مردم بپردازند و آن‌ها هم بدون شائبه، نصيحت خيرخواهان را بكار بندند، خير و سلامت جامعه را فرامى گيرد و شر و پليدى از آن رخت برمى بندد؛ كاستى ها به تكامل، فقر به غنا، وحشت به امنيت، كينه توزى به محبت، ضعف به قدرت تبديل مى شود و نارسايى ها جبران مى گردد و استعدادهاى خفته شكوفا مى شود. در روايات اسلامى  به برخى از آثار گرانقدر خيرخواهى اشاره شده است، از ميان آن‌ها به سه روايت از [[امام على]] عليه‌السلام بسنده مى كنيم:
 
  
# «النَّصيحَةُ يُثْمِرُ الَمحَبَّةَ؛<ref> همان، ج 1، ص 161.</ref> محبت، ثمره خيرخواهى است».
+
==منابع==
 
 
# «مَنْ قَبِلَ النَّصيحَةَ امِنَ مِنَ الْفَضيحَةِ؛<ref> شرح غررالحكم، ج 5، ص 277.</ref> هر كسى نصيحت را بپذيرد از رسوايى ايمن مى شود».
 
 
 
# «اقْبَلِ النَّصيحَةَ كَىْ تَنْجُوَ مِنَ الْعَذابِ؛<ref> [[بحارالانوار]]، ج 1، ص 180.</ref> نصيحت را بپذير تا از عذاب رهايى يابى».
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
===منابع===
 
  
اصول اخلاق اجتماعی، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه.
+
*اصول اخلاق اجتماعی، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه.
 +
*محمد محمدی ری شهری، [[دانشنامه قرآن و حدیث (کتاب)|دانشنامه قرآن و حدیث]]، ج۱۶ ص۱۹۱، [http://www.hadith.net/n692-e6658-p191.html پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه]، بازیابی: ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳.
  
[[رده: اخلاق اجتماعی پسندیده]]
+
[[رده:اخلاق اجتماعی پسندیده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۵

«خیرخواهى» یا «نصیحت»، یعنى درخواست عمل یا سخنى که مصلحتِ کننده آن کار را در پى داشته باشد، یا دعوت به آنچه که صلاح مخاطب در آن باشد و نهى از چیزى که تباهى و فساد در پى دارد.[۱] بنابراین، ناصح و خیرخواه کسى است که به کردار و گفتار نیک راهنمایى کند. نصیحت و خیرخواهى نسبت به مردم، در قرآن و روایات از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

ضرورت خیرخواهى

انسان هاى عاقل و باتجربه بایستى اندیشه صائب و تجربیات اندوخته خویش را بدون کمترین شائبه در اختیار همنوعان خود گذارند، از سوى دیگر مخاطبان باید اندیشه و تجربه خردمندان را بکار گیرند تا به سعادت و خوشبختى نایل آیند وگرنه در دیدگاه امیرمؤمنان صلوات اللّه علیه، اجتماعى که فاقد «نصیحت‌گر» و «نصیحت پذیر» باشد، فاقد خیر و نیکى است: «لا خَیْرَ فى قَوْمٍ لَیْسُوا بِناصِحینَ وَلا یُحِبُّونَ النَّاصِحینَ؛[۲] در مردمى که ناصح نباشد و ناصحان را دوست نداشته باشند، خیرى نیست».

بدون تردید کسى که در برابر خیرخواهى دیگران، بى‌تفاوتى نشان دهد یا به جاى پذیرش نصیحت ناصح، در برابر او جبهه گیرى کند، هرگز به موفقیت نخواهد رسید. همان امام فرمود: «لَمْ یُوَفَّقْ مَنِ اسْتَحْسَنَ الْقَبیحَ وَاعْرَضَ عَنْ قَوْلِ النَّصیحِ؛[۳] کسى که زشتى را نیکو شمارد و سخن نصیحت‌گر را نپذیرد، موفق نخواهد شد».

دانشمندان و آگاهان نیز اگر از خیرخواهى امتناع ورزند و دیگران را راهنمایى نکنند، دچار لغزش شده و خیانت پیشه کرده اند. امام باقر علیه‌السلام مى فرماید: «الْعُلَماءُ فى انْفُسِهِمْ خانَةٌ إنْ کتَمُوا النَّصیحَةَ؛[۴] دانشمندان، اگر نصیحت را پنهان دارند، خود خائنند».

بر این اساس، هم بر آگاهان و مجربان فرض است که نسبت به جامعه خیرخواهى کنند و راه را از چاه نشان دهند و هم بر نصیحت شوندگان لازم است نصیحت خیرخواهان را به گوش گیرند و بکار بندند. همان امام همام پیرامون گروه نخست فرمود: «یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ النَّصیحَةُ؛[۵] خیرخواهى مؤمن بر مؤمن، واجب است».

و امام على علیه‌السلام به گروه دیگر فرمود: «اجْتَلِبُوا النَّصیحَةَ مِمَّنْ اهْداها الَیْکمْ وَ اعْقِلُوها عَلى انْفُسِکمْ؛[۶] نصیحت را از کسى که آن را به شما هدیه مى کند، بپذیرید و آن را بر خود لازم شمارید».

جایگاه خیرخواهى

با توجه به مطالب یاد شده، خیرخواهى در فرهنگ انسان‌ساز اسلام از منزلتى والا برخوردار شده، در ردیف اصول اخلاق اجتماعى جاى مى گیرد و نصیحت‌گر مقامى بس رفیع مى یابد.

رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: دین یعنى خیرخواهى. پرسیدند: براى چه کسى؟ فرمود: براى خدا، پیامبرش، پیشوایان دین و انبوه مسلمانان.[۷]

و در سخنى دیگر انسان کوشا در اطاعت و نصیحت‌گر را در برخى مقامات، همراه خویش دانسته مى فرماید: «ما نَظَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إلى وَلِىّ لَهُ یَجْهَدُ نَفْسَهُ بِالطَّاعَةِ لِامامِهِ وَ النَّصیحَةِ الَّا کانَ مَعَنا فِى الرَّفیقِ الْاعْلى؛[۸] خداوند به دوستدار خود - که خویشتن را در پیروى از پیشوایش و خیرخواهى (براى او) به زحمت افکنده باشد - نظر نمى کند مگر آن که وى (در اثر نظر لطف الهى) در جایگاه برتر (بهشت) با ما خواهد بود».

از این رو امیرمؤمنان علیه‌السلام مى فرماید: «اصحابى که بیش از دیگران، مسلمانان را نصیحت مى کردند نزد پیامبر صلى الله علیه و آله جایگاه برترى داشتند».[۹]

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «عَلَیْک بِالنُّصْحِ لِلَّهِ فِى خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَلٍ افْضَلَ مِنْهُ؛[۱۰] بر تو باد که به خاطر خدا در میان خلق او خیرخواهى کنى (یا خیرخواهِ خلق خدا باشى) که او را با کردارى بهتر از نصیحت ملاقات نخواهى کرد».

خیرخواهی، ویژگى پیامبران:

نصیحت و خیرخواهى - به معناى واقعى کلمه - از اصول ادیان الهى به شمار مى رود و همه پیامبران، بدان متصف بودند و با تمام وجود تلاش مى کردند مردم را به راه خیر و صلاح، رهنمون شوند و در این راه از هیچ کوششى دریغ نداشتند.

خداوند از خیرخواهى و دلسوزى رسول اکرم صلى الله علیه و آله چنین یاد مى کند: «لَعَلَّک باخِعٌ نَفْسَک الَّا یَکونُوا مُؤْمِنینَ؛[۱۱] گویا از شدت اندوهِ این که آن‌ها ایمان نمى آورند، مى خواهى جانت را از دست بدهى!».

این آیه و آیه ۶ سوره کهف، تصریح دارند که رسول خدا صلى الله علیه و آله جان خویش را در راه نصیحت و هدایت مردم در طبق اخلاص نهاده بود و بدون هیچ گونه چشم‌داشتى، آنان را به خیر و صلاح دعوت مى کرد.

امام على علیه السلام (در بیان فضیلت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله) فرمودند: [خداوند] زمانى او را به رسالت برانگیخت که مردم در سرگردانى، گمراه و در فتنه غرق بودند... خیرخواهى را به نهایت رساند و در مسیر راست، ره پیمود و [مردم را] به حکمت و اندرز نیکو فراخواند.

دیگر پیامبران الهى نیز این ویژگى را در حد اعلا دارا بودند که قرآن مجید به عنوان نمونه از چهار نفر آنان یاد کرده است:

  • حضرت نوح علیه‌السلام؛ آن حضرت، ۹۵۰ سال به تبلیغ آیین آسمانى خویش پرداخت و به ویژگى نصیحت‌گرى خویش اشاره کرد و فرمود: «ابَلّغُکمْ رِسالاتِ رَبّى وَانْصَحُ لَکمْ وَاعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لاتَعْلَمُونَ؛[۱۲] من پیام هاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى کنم و خیرخواه شما هستم و از خداوند چیزهایى مى دانم که شما نمى دانید».
  • حضرت هود علیه‌السلام؛ آن بزرگوار نیز با تلاش و کوشش وصف ناپذیرى به خیرخواهى مردم زمان خویش پرداخت و به آنان فرمود: «ابْلّغُکمْ رِسالاتِ رَبّى وَ أنَا لَکمْ ناصِحٌ امینٌ؛[۱۳] من رسالت هاى پروردگارم را به شما مى رسانم و من براى شما خیرخواه و امینم».
  • حضرت صالح علیه‌السلام؛ آن پیامبر معصوم نیز سالیان دراز به نصیحت و خیرخواهى مردم منطقه خویش پرداخت و با آوردن ناقه - به عنوان معجزه - حجت را بر آنان تمام کرد ولى نابخردان، نصیحت آن فرستاده خدا را نادیده انگاشتند و با عذاب الهى از پاى درآمدند و آن حضرت آخرین سخن خود را در حالی که از آنان روى برتافته بود، این گونه به گوش آنان رساند: «...یا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُکمْ رِسالَةَ رَبّى وَ نَصَحْتُ لَکمْ وَلکنْ لاتُحِبُّونَ النَّاصِحینَ؛[۱۴] اى قوم من! همانا من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برایتان خیرخواهى نمودم ولى شما خیرخواهان را دوست ندارید!».
  • حضرت شعیب علیه‌السلام؛ قوم شعیب نیز فرجامى چون فرجام قوم صالح داشتند و سخن حضرت شعیب علیه‌السلام نیز نظیر سخن حضرت صالح علیه‌السلام بود: «فَتَوَلّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُکمْ رِسالاتِ رَبّى وَ نَصَحْتُ لَکمْ...؛[۱۵] سپس از آنان روى برتافت و گفت: اى قوم من! همانا من رسالت هاى پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و برایتان خیرخواهى نمودم».

آداب خیرخواهى

هر کس مى خواهد به چنین کار شریفى دست یازد باید شرایط آن را نیز در خویشتن فراهم آورد و آن را با آداب مخصوصى به جاى آورد تا اثر مطلوب را در پى داشته باشد، در اینجا به برخى از آن آداب و شرایط به طور فشرده اشاره مى کنیم:

۱- نیت خالص:

هدف نهایى ناصح، بایستى قرب به خدا باشد و بندگانش را براى رهپویى به سوى او نصیحت کند زیرا منبع خیر و برکت جز او نیست و هر کار نیکى به سوى او مى رود و به او مى پیوندد. رسول خدا صلى الله علیه و آله نامه‌هایى را تنظیم کرد تا براى سران کشورهاى جهان ارسال دارد، پیک هاى آن حضرت به خدمت رسیدند. پیامبر ضمن ابلاغ مأموریتشان، فرمود: «انْصَحُوا لِلَّهِ فى عِبادِهِ فَانَّهُ مَنِ اسْتَرْعى شَیْئاً مِنْ امُورِ النَّاسِ ثُمَ لَمْ یَنْصَحْ لَهُمْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ؛[۱۶] (تنها) به خاطر خدا در میان بندگانش خیرخواهى کنید زیرا اگر کسى مسئولیت بخشى از امور مردم را به عهده گیرد و برایشان خیرخواهى نکند، خداوند بهشت را بر او حرام می‌کند». خاصیت قصد قربت این است که ناصح هرگز به بندگان خدا خیانت نکند و آنچه را که صلاح است با آنان در میان گذارد.

۲- آزادگى و تدین:

نصیحت‌گر باید از حریت و دیانت برخوردار باشد تا خیرخواهى او امضاى شرعى داشته باشد. امام صادق علیه‌السلام در این باره مى فرماید: «...الثَّانِیَةُ أنْ یَکونَ حُرّاً مُتَدَیّناً... وَ اذا کانَ حُرّاً مُتَدَیِّناً اجْهَدَ نَفْسَهُ فِى النَّصیحَةِ لَک...؛[۱۷] دومین شرط این است که ناصح، آزاده و دیندار باشد اگر چنین بود خود را در خیرخواهى تو به تلاش و کوشش وامى دارد».

۳- پاکى درون:

ناصح باید خود از آلودگى ها پاک باشد، شیطان را از خویش دور سازد، طوق بندگى خدا را بر گردن نهد و پس از منزه شدن از شرّ و زشتى به خیرخواهى دیگران همت گمارد؛ امیرمؤمنان صلوات الله علیه با شگفتى مى پرسد: «کیْفَ یَنْصَحُ غَیْرَهُ مَنْ یَغُشَّ نَفْسَهُ؛[۱۸] کسى که به خویشتن خیانت کند، چگونه خیرخواه دیگران مى شود؟!».

امام صادق علیه‌السلام نیز خیرخواهى از انسان هاى آلوده را بس بعید مى داند و حتى برخى رذایل را مانع اصلى خیرخواهى معرفى کرده، مى فرماید: «النَّصیحَةُ مِنَ الْحاسِدِ مُحالٌ؛[۱۹] خیرخواهى از حسود محال است».

عکس آن نیز صحیح است یعنى کسى که بیشتر به صفاى درون خویش بپردازد و خیرخواه خود باشد براى مردم هم بهتر خیرخواهى مى کند؛ امام على علیه‌السلام فرمود: «انَّ انْصَحَ النَّاسِ انْصَحُهُمْ لِنَفْسِهِ وَ اطْوَعُهُمْ لِرَبّهِ؛[۲۰] خیرخواه ترین مردم کسى است که براى خودش خیرخواه تر و براى پروردگارش مطیع ترباشد».

۴- آداب دیگر:

همچنین نصیحت‌گر باید موقعیت نصیحت پذیر را در نظر بگیرد و با عقل و تدبیر پیش رود، با زبان خوش و نرمخویى به نصیحت بپردازد، مخاطب را به جاى خویش فرض کند و هر چه براى خود مى خواهد براى او هم بپسندد و... .

آثار خیرخواهى

اگر انسان هاى شایسته با آداب و شرایط لازم به خیرخواهى مردم بپردازند و آن‌ها هم بدون شائبه، نصیحت خیرخواهان را بکار بندند، خیر و سلامت جامعه را فرامى گیرد و شر و پلیدى از آن رخت برمى بندد؛ کاستى ها به تکامل، فقر به غنا، وحشت به امنیت، کینه توزى به محبت، ضعف به قدرت تبدیل مى شود و نارسایى ها جبران مى گردد و استعدادهاى خفته شکوفا مى شود. در روایات اسلامى به برخى از آثار گرانقدر خیرخواهى اشاره شده است، از میان آن‌ها به سه روایت از امام على علیه‌السلام بسنده مى کنیم:

  1. «النَّصیحَةُ یُثْمِرُ المَحَبَّةَ؛[۲۱] محبت، ثمره خیرخواهى است».
  2. «مَنْ قَبِلَ النَّصیحَةَ أمِنَ مِنَ الْفَضیحَةِ؛[۲۲] هر کسى نصیحت را بپذیرد از رسوایى ایمن مى شود».
  3. «اقْبَلِ النَّصیحَةَ کىْ تَنْجُوَ مِنَ الْعَذابِ؛[۲۳] نصیحت را بپذیر تا از عذاب رهایى یابى».

پانویس

  1. مفردات، راغب اصفهانى، المنجد، لغت نامه دهخدا، واژه نصح و نصیحت.
  2. شرح غررالحکم، ج ۶، ص ۴۲۷.
  3. شرح غررالحکم، ج ۵، ص ۱۰۴.
  4. فروع کافى، ج ۸، ص ۵۴.
  5. اصول کافى، ج ۲، ص ۲۰۸.
  6. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰، ص ۳۷۳.
  7. وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۹۵.
  8. بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۷۲.
  9. همان، ج ۱۶، ص ۱۵۱.
  10. اصول کافى، ج ۲، ص ۱۶۴.
  11. سوره شعرا(۲۶)، آیه ۳.
  12. سوره اعراف(۷)، آیه ۶۳.
  13. همان، آیه ۶۸.
  14. سوره اعراف(۷)، آیه ۷۹.
  15. همان، آیه ۹۳.
  16. مکاتیب الرسول، على احمدى، ص ۳۱.
  17. وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۴۲۸.
  18. شرح غررالحکم، ج ۵، ص ۵۶۵.
  19. من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۵۸.
  20. شرح غررالحکم، ج ۲، ص ۵۳۱.
  21. همان، ج ۱، ص ۱۶۱.
  22. شرح غررالحکم، ج ۵، ص ۲۷۷.
  23. بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۸۰.

منابع