خودستایی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۵۱ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} {{نیازمند ویرایش فنی}} بسیاری از انسانها، ب...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

بسیاری از انسانها، بی‌توجه به مقام و منزلتی که در نزد پروردگار دارند و نیز غافل از وسوسه شیطان، همواره تمام افعال و اعمال خود را صحیح و درست می‌انگارند. غرور و خودستایی این عده موجب گمراهی آنان شده و هرگز خود را مورد عتاب و خطاب قرار نمی‌دهند و بدین خاطر نمی‌توانند نواقص و معایب خویش را ترمیم و جبران کنند. چرا که خود را مبّرا از خطا و گناه می‌دانند و اگر اعتراف اندکی هم به اشتباه خود کنند، آن را کوچک شمرده و خود را بی‌نیاز از محاسبه نفس و مبارزه با این آفت بزرگ اخلاقی می‌دانند. باید دانست که خودستایی با واژه‌های مدح و تزکیه شناخته می‌شود. مدح در لغت به معنای ستایش است[۱]و ستایش، نسبت دادن صفات و رفتار نیک به خود یا دیگران، جهت بزرگداشت است[۲] و تزکیه، پاکیزه نشان دادن خود است. گاهی تزکیه عملی است و آن تهذیب نفس است که کار مطلوبی می‌باشد و گاهی تزکیه زبانی است و آن خودستایی و تکبر است که نامطلوب می‌باشد[۳]. در اصطلاح، خودستایی عبارت است از اینکه:آدمی در مقام اثبات کمال و نفی نقص از خود برآید؛که آن از نتایج عجب است.[۴]روشن است که خودستایی و تفاخر به حکم شرع و عقل ناپسند است.[۵]زیرا هر که حقیقت‌ خود را بشناسد و به ناتوانی خود آگاه باشد، دیگر زبان به مدح‌ خود نمی‌گشاید.

آیات و روایات در باب خودستایی

خودستایی و خود را برگزیده و ممتاز دانستن، مورد نکوهش قرآن است. قرآن در مقام مذمت اشخاصی که خود را می ستایند چنین می‌فرماید: «آیا ندیدی کسانی را که خودستایی می‌کنند؟!(این خودستاییها، بی‌ارزش است) بلکه خدا هر کس را بخواهد، ستایش می‌کند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.»[۶]

یعنی خودستائی نکنید. زیرا خدا بهتر می‌داند که افراد پرهیزکار چه کسانی هستند. در اخبار وارد شده است که تزکیه المرء نفسه قبیح. یعنی قبیح است که مرد خویشتن ستائی کند (بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ) یعنی بلکه خدای علیم هر کسی را که بخواهد مورد ستایش قرار می‌دهد.[۷] ونیز در آیه دیگر می خوانیم: «او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام که شما را از زمین آفرید و در آن موقع که بصورت جنین هایی در شکم مادرانتان بودید پس خودستایی نکنید، او پرهیزگاران را بهتر می‌شناسد!» [۸]

در تفسیر این آیه آمده است:این قسم از تزکیه در باره خویشتن و این که کسی خود را بستاید مذموم است و خدای تعالی از آن نهی کرده می‌فرماید:" فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ"، و نهی خدای تعالی از این قسم تزکیه، خود نوعی ادب کردن بندگان است؛ چون مدح کردن انسان از خود، هم از نظر عقل و هم از نظر شرع قبیح است.[۹] این رذیله اخلاقی، مورد نهی روایات قرار گرفته و به دوری از آن تأکید شده است که می‌توان به روایات ذیل اشاره کرد: § از معنی آیه (فلا تزکوا انفسکم) از امام صادق(ع) سؤال شد. پس آن حضرت فرمود: «گفتار انسانی که (در مقام تزکیه و خودستایی ) گوید دیشب نماز خواندم، دیروز روزه گرفتم و مانند این.»[۱۰] § امام علی(ع) می‌فرمایند: «زشت‌ترین راستی، ستایش کردن مرد است بر نفس خود.»[۱۱] و نیز می فرمایند: «هر که نفس خود را ستایش کند، آن را بکشد.»[۱۲] پس مبادا نفس خود را با خودستایی به گرداب هلاکت بیاندازیم و از مقام انسانیّت دور شویم.

اقسام خودستایی

اگر خودستایی به صورت بیماریی واگیردار درآید و به گروه ستایی و جامعه ستایی تبدیل گردد، بلای عظیمی خواهد شد. برای مدح و خودستایی اقسامی ذکر کرده اند:

1)گاهی انسان در ستایش خود دروغ می‌گوید.

2)گاهی سخن و ستایش او کذب نیست؛ یعنی حقیقتاً درجه‌ای علمی یا کمالی علمی دارد اما همین عجب و غرور، زشت است. خودستایی به این معنا که من این کمال را دارم، مذموم است. دراین باب باید گفت که گاهی کسی کمال علمی یا عملی را دارد و ضرورت هم اقتضا می‌کند که خود را به داشتن آن معرفی کند و این مورد از باب خودستایی وخودپسندی نیست؛بلکه از باب اتمام حجت است.چنانکه ائمه خود را اینگونه بر می شمردند.[۱۳]

از طرف دیگر باید دانست که گاهی تزکیه نفس به علم است مثل این که به مردم یادآوری کند که صاحب علوم کثیره است واستادان نامداری دیده است. گاهی تزکیه نفس در عبادت است مثل اینکه از نمازها و روزه‌های خود یاد کند. گاهی تزکیه نفس به طور کنایی مطرح می‌شود نه صریحا؛ مثل این که بگوید فلان حاجت را از خدا خواستم و فورا به اجابت رسید که غرضش این است که بگوید مستجاب الدعوة است. [۱۴]

پیامدهای خودستایی

هر عملی در آثاری را به دنبال دارد که زندگی را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد، برای رذیله خودستایی نیز آثاری را برشمردند که ما به بعضی از این موارد اشاره می‌کنیم:

1- خودستایی خشم و غضب خداوند را به همراه دارد.[۱۵]

2- خودستایی موجب، تکبر می شود.[۱۶]

3- رذیله عجب، از خودستایی و حب نفس پیدا می شود و سر منشأ تمام خطاهای انسانی و رذایل اخلاقی حب نفس است.[۱۷]

4- خودستایی موجب ضایع شدن علم و مخرّب دین است.

5- صاحب صفت خودستایی از شایبه‌ ریا خالی نیست.[۱۸]

6- بیماریهای روحی در أثر دو چیز بوجود آید که یکی از آنها خودستایی است.[۱۹] 7- خودستایی موجب آزار دیگران است. [۲۰]

8- هر کس ‌خودستائی نماید در نظرها پست می‌گردد و از این جهت امیرالمؤمنین(ع) فرمود:«ستایش مرد از خودش، قبیح است‌».[۲۱]

9- بزرگترین عصیان و خلاف، خودستایی است.[۲۲]

10- خودستایی از آنجا که بیانگر اعتقاد انسان به کمال خویشتن است مایه عقب‌ماندگی او است. چرا که رمز تکامل" اعتراف به تقصیر" و قبول وجود نقصها و ضعفها است.[۲۳]

11- صاحب صفت خودستایی، خدا را از یاد می‌برد و نعمتی را که در اختیار دارد حاصل هوش و تلاش خود می‌داند و به این فکر نمی‌افتد که خدا این نعمت را به او داده است.[۲۴]

12- از اندرزهای حضرت مسیح(ع) در انجیل آمده است:خودستائی در دین، در رأس بدیهای معروف و مشهور است. [۲۵]

13- حضرت صادق(ع) فرمود:خودستایی، سبب قساوت و تیره بودن قلب است.[۲۶]

14- محروم و رانده شدن از مقام قرب خداوند و از اعدا و مخالفین محسوب شدن به واسطه خودستایی است.[۲۷]

علل خودستایی

آدمی برای اینکه بتواند راه را برای خودستایی برخود ببند باید عللی که او را به سوی آن عمل می‌کشاند شناسایی کند.از جمله این عوامل در خودستایی عبارتند از:

  1. عجب یکی از اصول رذائل می‌باشد و نقش مؤثری در پدید آوردن رذیله خودستایی دارد.[۲۸]
  2. جهل به اینکه اگر انسان خود را به خوبی بشناسد و کوچکی خود را در برابر عظمت پروردگار و ناچیز بودن اعمالش را در برابر مسئولیتهای سنگینی که بر عهده دارد و نعمتهای عظیمی را که خدا به او بخشیده بداند هرگز گام در جاده خودستایی نخواهد گذاشت.
  3. غرور و غفلت و خود برتربینی و تفکرات جاهلی نیز انگیزه‌هایی برای این کار زشت است.[۲۹]
  4. طمع به دنیا و مال
  5. ترس ازجان
  6. حفظ موقعیت[۳۰]

علاج خودستایی

برای درمان خودستایی راه هایی را ذکر کرده‌اند که عبارتند از:

1) پیامبر(ص) فرموده است:اگر شخصی در نفس خود، نسبت به عملی خودستایی دید، بیاندیشد و با خود بگوید:عمل من بوسیله دست و عضوی از اعضایم و با قدرت و اراده‌ام انجام گرفته که همه اینها آفریده خدایند. اوست که مرا آفریده و اعضا و جوارح، قدرت و اراده را به من داده است، پس چگونه من خودستایی کنم، پس در تمام اینها منّت از آن خداست.[۳۱] 2) هر سخنی می‌خواهد بگوید در آن تامل کند، که متضمن خودستائی نباشد.[۳۲] 3) به کسانی که مدح خود می‌کنند نگاه کند و ببیند که چگونه از کار آنها متنفر می‌شود و بداند اگر خود این کار را انجام دهد به عاقبت آنها دچار می‌شود.[۳۳] 4) سرآغاز راه مقابله با خودستایی که آفتی بزرگ در راه سیر و سلوک و تکامل انسان است انتقاد از خود (معاتبه) و آگاهی یافتن بر عیوب و نواقص اخلاقی خویش است. این نکته در سخنی از امام علی(ع) مورد توجه قرار گرفته است: هر کس خود را در زیر ذره بین حساب قرار دهد بر عیبهای خویش آگاه و از گناهان خود مطلع می‌شود. چنین فردی سرانجام در زدودن گناه و اصلاح عیوب خود موفق خواهد شد.[۳۴] پس درصدد اقرار به آنها و اثبات نقایص برای خود است که اگرانسان خود را به آن مکلف سازد و پی در پی چنین کند، این کار برای او عادت می‌شود و عادت خودستایی از او زایل می‌شود.[۳۵] 5) اینکه حقیقت دنیا را بفهمد که از این راه باب خودستایی را به روی خود بسته و از معصیت و گناه پرهیز می‌کند و ابواب تواضع و ندامت و توبه و حیا را به روی خود باز می کند و در انجام تکالیف خود و اجتناب از نواهی نهایت کوشش را خرج می‌کند.[۳۶] 6) نابود کردن علت های خودستایی 7) یادآوری پیامد های آن [۳۷]

پانویس

  1. فراهیدی، خلیل بن احمد؛ العین، مصحح دکتر مهدی فخرومی ابراهیم سامرایی، قم، انتشارات هجرت، چ دوم، 1410 ه، ج‌3، ص 189
  2. . تهرانی،مجتبی؛ اخلاق الهی،تهران،مؤسسه فرهنگی دانش واندیشه معاصر،1381هش،اول،ج5، ص129
  3. جعفری،یعقوب؛‌کوثر، ج‌2، ص 454
  4. نراقی،ملا احمد؛معراج السعاده،قم،زهیر،1386ه.ش،اول،ص247
  5. فیض کاشانی،ملا محسن؛المحجة البیضاء،قم،دفتر انتشارات اسلامی،دوم، جلد1، ص 201
  6. سوره نساء،آیه49 أَ لَمْ تَرَ إِلیَ الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنفُسَهُم بَلِ اللَّهُ یُزَکیّ‌ِ مَن یَشَاءُ وَ لَا یُظْلَمُونَ فَتِیلاً
  7. تفسیر آسان ج‌3 ص:259
  8. سوره نجم،آیه32 هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فی‌ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقی‌
  9. ترجمه المیزان ج‌4 ص:588
  10. شیخ صدوق‌؛معانی الأخبار،عبد العلی محمدی شاهرودی، تهران،دار الکتب الاسلامیه، 1377 ش،دوم‌، ج‌2، ص 95
  11. خوانساری، جمال الدین؛ شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، دانشگاه تهران، 1366 ش، 7 جلد، ج‌2، ص 389 اقبح الصّدق ثناء الرّجل علی نفسه.
  12. همان، ج‌5، ص 446.من مدح نفسه ذبحها.
  13. جوادي آملي،عبدالله؛مراحل اخلاق در قرآن كريم (تفسير موضوعي قرآن كريم)،قم،مركز نشر اسراءاول،1377، ص97
  14. دستغیب،عبدالحسین؛گناهان کبیره،قم،دارالکتاب جزایری،1388ه ش،سیزدهم، ج2،ص128
  15. فیض کاشانی،ملا محسن؛راه نجات(ترجمه کتاب منهاج النجات)،رضا رجب زاده،تهران،پیام آزادی،1382ه.ش،نهم،ص142
  16. گناهان کبیره،ج2،ص128
  17. موسوی خمینی، روح‌الله؛شرح چهل حدیث، تهران،موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1385ه.ش، سی و ششم، ص 71
  18. مصباح الشریعة،حسن مصطفوی‌ تهران‌انجمن اسلامی حکمت و فلسف ایران‌ اول‌1360 ش‌ ص 406
  19. مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب،1380 ش، اول، ج‌1، ص 81
  20. همان،ج‌3، ص 358
  21. معراج السعاده،ص247«تزکیه المرء لنفسه قبیحة‌»
  22. تفسیر روشن، ج‌4، ص 355
  23. مکارم شیرازی، ناصر؛تفسیر نمونه، تهران‌،‌ دار الکتب الإسلامیة،1374 ش، اول،، ج‌22، ص 543
  24. کوثر،ج‌5،ص 186
  25. حرّانی،حسن بن شعبه؛ تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری،‌ تهران‌،اسلامیه،‌ اول،‌1380 ش‌،ص484
  26. مصباح الشریعة-ترجمه مصطفوی، ص 30
  27. همان، ص 431
  28. طباطبایی،محمد حسین؛ ترجمه تفسیر المیزان‌، موسوی همدانی سید محمد باقر، قم‌، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم‌،1374 ش‌، پنجم‌،ج‌4،ص 593
  29. تفسیر نمونه، ج‌22، ص 543
  30. اخلاق الهی،ج5،ص142
  31. عطائی،محمد رضا؛‌مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام، آستان قدس‌مشهد، 1369 ش،اول‌،ص 456
  32. معراج السعاده، ص247
  33. راه نجات، ص142
  34. فلسفی، محمد تقی؛ الحدیت- روایات تربیتی، تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ‌1368 ش،‌، ج‌2، ص297 مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ وَقَفَ عَلی عُیُوبِهِ وَ اَحاطَ بِذُنُوبِهِ، وَ اسْتَقالَ الذُّنُوبِ وَ اَصْلَحَ الْعُیُوبَ.
  35. مولامهدی،نراقی؛علم اخلاق اسلامی(ترجمه کتاب جامع السعادات)،ترجمه سید جلال الدین مجتبوی،انتشارات حکمت،1366ه.ش،اول،ص446
  36. مصباح الشریعة-ترجمه مصطفوی، ص41
  37. اخلاق الهی،ج5،ص146-148

منابع

خودستایی، زینب طاهری، سایت پژوهه بازیابی: 5 اسفند 1392.