حجراسماعیل

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۹:۳۹ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{نیازمند ویرایش فنی}} حِجْرِ اسماعیل ، فضاى بین كعبه و دیوارى نیم‌دایره كه از ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


حِجْرِ اسماعیل ، فضاى بین كعبه و دیوارى نیم‌دایره كه از یال شمالىِ كعبه (ركن عراقى) تا یال غربى آن (ركن شامى) امتداد دارد.

معنای لغوی حجر

حِجر، مصدر ریشه ح ج ر، در لغت به معناى منع و بازداشتن، نگاهدارى و حمایت كردن، حرام و جز اینها به‌كار رفته است. از این ریشه، حَجْر و حُجْر نیز در بیشتر این معانى به‌كار می‌روند [۱]. محدوده بین دیوار نیم‌دایره و خانه كعبه در فاصله میان ركن عراقى و شامى را بدان سبب حِجر نامیده‌اند كه این دیوار حائل بین طواف‌كنندگان و كعبه است [۲] به گزارش پاره‌اى منابع، پس از آنكه ابراهیم علیه‌السلام و هاجر و فرزند شیرخوارشان اسماعیل به وادى مكه رسیدند، با راهنمایى جبرئیل در جایگاه كنونى حجر مستقر شدند. سپس هاجر و اسماعیل، همراه با گوسفندانشان، در همین مكان و در سایبانى كه با چوب درخت ساختند، سكونت گزیدند [۳] ازاین‌رو، در برخى احادیث [۴] از این مكان با عنوان بیت اسماعیل یاد شده است.

وجه تسمیه حجر اسماعیل

حجر اسماعیل میان رکن شامی و رکن غربی مکه قرار دارد. حجْر به معنای پناه و دامن است و از این رو به اسماعیل علیه السلام منسوب داشته اند که چون دیوارهای کعبه بدست او و پدرش بنا شد، وی برای پناه بردن از گرمای خورشید در سایه و کنار این دیوار می نشست و یا این که سایبانی کنار آن برای خود برافراشته و در آن جا پناه می گرفت، چون از گرمای مکه نزد خداوند شکوه کرد، خدا به او وحی فرمود که من در این مکان برای تو روزنه ای به بهشت می گشایم که تا روز قیامت از آن نسیم روح افزا بر تو بدمد. حضرت اسماعیل علیه السلام چون در گذشت او را در همان مکان مدفون ساختند.

قبر هاجر و اسماعیل

بنابر احادیث و منابع تاریخى، هاجر پس از وفات، در این مكان دفن شد. اسماعیل علیه‌السلام براى آنكه قبر مادرش زیرپاى مردم قرار نگیرد، آن را بالا آورد و اطرافش را محصور كرد [۵] حضرت اسماعیل نیز، پس از وفات، در همین مكان به خاك سپرده شد [۶]. همچنین بر طبق روایات، تنى چند از دختران اسماعیل علیه‌السلام و نیز شمارى از انبیا در این مكان مدفون‌اند [۷]

حجر اسماعیل از زمان بعثت

به گزارش برخى منابع، پنج سال پیش از بعثت پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم و پس از ویران شدن كعبه، قریش هنگام بازسازى آن شرط كردند كه در این كار فقط از مال حلال بهره گیرند، اما به‌علت ناتوانى مالى در بازسازى كامل، مقدارى از ابعاد كعبه را كاستند و تقریباً شش ذراع (حدود سه متر) را در سمت حجر ضمیمه حجر اسماعیل كردند [۸]، همچنین گرداگرد حجر را سنگ‌چین كردند تا طواف‌كنندگان از پشت آن كعبه را طواف كنند [۹] در سال 64، عبداللّه‌بن زبیر هنگام تجدید بناى كعبه ــكه سپاه یزید آن را در محاصره مكه ویران كرده بودندــ با استناد به حدیثى از عایشه به نقل از پیامبر اكرم، مقدار افزوده شده به حجر اسماعیل را دوباره به كعبه ملحق كرد [۱۰] حَجّاج‌بن یوسف ثقفى پس از بازپس‌گیرى مكه از عبداللّه‌بن زبیر، در سال 74 به دستور خلیفه عبدالملك‌بن مروان بناى كعبه و حجر اسماعیل را به وضع پیشین بازگرداند و آن را همانند بناى قریش ساخت. عبدالملك بعدها ــپس از آگاهى از روایت عایشه ــ از دستور خود پشیمان شد [۱۱] تغییرات صورت گرفته در بناى كعبه و حجر اسماعیل، سبب بروز اختلاف‌نظر فقیهان در مورد پاره‌اى از احكام آن شده و این مسئله را پیش آورده كه آیا تمام حجر اسماعیل جزئى از كعبه است یا بخشى از آن[۱۲] دیوار حجر اسماعیل تا زمان خلافت منصور عباسى [۱۳] از سنگهاى عادىِ بیابان بود. در 140 منصور هنگام مناسك حج، به حاكم مكه دستور داد كه دیوار آن را با سنگ مرمر(رُخام) بپوشاند[۱۴] از آن زمان تاكنون حجر اسماعیل بارها، به سبب فرسودگى یا تخریب بر اثر سیل، بازسازى شده و سنگهاى مرمر دیوار و كف آن نیز به دفعات ترمیم یا تعویض شده است [۱۵]، از جمله در 917 سلطان قانصوه غورى (پادشاه مصر) حجر را دوبار تجدید بنا كرد. نخستین بار آن را با سنگهایى از «جَبَلُ الكعبه» ساخت، كه سنگهاى بناى كعبه نیز از آن بود، اما بار دوم در بناى آن از سنگ مرمر سفید استفاده كرد و بر بالاى دیوار حجر بر مرمر سفید نام افرادى را كه تا آن زمان به بازسازى و مرمت حجر اقدام كرده بودند، حك نمود[۱۶]. ابراهیم رفعت‌پاشا (متوفى 1313ش) در سفرنامه خود[۱۷] تعدادى از اشعار و تاریخ نوشته‌هاىِ روى دیوار حجر اسماعیل را نقل كرده است. در 1331، شریف‌حسین، حاكم حجاز، دیوارهاى فرسوده حجر را بازسازى كرد [۱۸]. در 1334ش/ 1375 چراغهاى برقى با پایه‌هاى مسى جانشین شمعدانهاى روى دیوار حجر شد [۱۹]. در 1375ش/ 1417، سنگهاى نماى دیوار حجر اسماعیل و كف آن با سنگهاى جدیدى تعویض گردید. براى دو ورودى حجر نیز نرده‌هایى از طناب گذاشته شد تا هنگام ضرورت بتوان حجر را بست [۲۰] فاصله دیوار شمالى كعبه تا وسط دیوار حجر حدود 44ر 8 متر و ارتفاع تقریبى دیوار حجر، 31ر1 متر و فاصله تقریبى دو ورودى شرقى و غربى حجر از یكدیگر، هشت متر است. ورودى شرقى حجر اسماعیل تا شاذَروان (پیش‌آمدگى اطراف دیوارهاى خانه كعبه) حدود 30ر2 متر و ورودى غربى آن تا شاذروان تقریباً 23ر2 متر فاصله دارد [۲۱]. احتمالاً اختلاف‌نظر مؤلفان درباره اندازه فواصل و ابعاد حجر اسماعیل، ناشى از تغییراتى است كه در طول زمان در بناى آن صورت گرفته است [۲۲]. ناودان كعبه رو به حجر است و آب باران از بام كعبه به داخل حجر اسماعیل می‌ریزد.

نخستین جامه سیاه برای حج اسماعیل

در 852 ملك ظاهر چَقْمَق همراه با جامه كعبه، براى نخستین بار جامه‌اى از ابریشم سیاه براى حجر اسماعیل فرستاد. این جامه یك سال در كعبه نگاهدارى شد و در موسم حج 853 بر روى دیوار بیرونى حجر انداخته شد. وى جامه دیگرى نیز براى دیوار داخلى حجر اسماعیل فرستاد [۲۳] در منابع تاریخى از ارسال جامه‌هاى دیگر براى دیوار حجر، یاد نشده است.

حجر اسماعیل پیش از بعثت

حجر اسماعیل از دوران پیش از اسلام مورداحترام و تقدیس بود. عبدالمطلب، بزرگ مكه و جد پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم، در حجر مكانى ویژه داشت كه تنها براى وى فرش می‌شد و كس دیگرى بر آن نمی‌نشست [۲۴] گفته شده است كه او چندین رؤیاى صادق خود (لزوم حفر مجدد چاه زمزم، به‌دنیا آمدن محمد صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌و سلم و عالمگیر شدن نبوت ایشان) را در حجر اسماعیل دید [۲۵].بنابر روایات، حضرت ابوطالب نیز خواب خود را درباره بشارت تولد امام على علیه‌السلام و آینده درخشان ایشان در حجر دید [۲۶] پیامبر اكرم نیز، پس از بعثت، در حجر اسماعیل می‌نشست و علاوه بر عبادت و تلاوت قرآن، به سؤالات مردم پاسخ می‌داد [۲۷] و در همین جا بود كه برخى افراد قریش از ایشان معجزه شَقُّ القَمَر را درخواست كردند [۲۸]. همچنین بنابر احادیث [۲۹]، مبدأ معراج ایشان از مسجدالحرام، حجر اسماعیل بوده است. امامان شیعه علیهم‌السلام نیز در حجر اسماعیل به دعا و عبادت می‌پرداختند یا در آنجا می‌نشستند و به سؤالات مردم پاسخ می‌دادند [۳۰]. از گزارشهاى ابن‌فهد (متوفى 954؛ ج 1، ص316ـ 317، 448، ج 2، ص 653، 658) برمی‌آید كه در زمان او خواندن خطبه عقد ازدواج در حجر اسماعیل، متداول بوده است.

حجر اسماعیل و آیات بینات

عبارت حجر اسماعیل در قرآن ذكر نشده، اما به نظر عیاشى [۳۱]، با استناد به حدیثى از امام صادق علیه‌السلام [۳۲] یكى از مصادیق «آیات بَینات» (نشانه‌هاى آشكار) ــكه بنابر آیه 97 سوره آل‌عمران در مسجدالحرام قرار داردــ حجر اسماعیل است. در احادیث از حجر اسماعیل معمولاً با تعبیر حِجر یاد گردیده ولى گاهى جَدْر [۳۳] نیز خوانده شده است. فقها درباره محدوده حطیم ــكه بر طبق روایات، نماز خواندن و دعا در آن فضیلت بسیار دارد [۳۴]ـ اختلاف‌نظر دارند و شمارى از فقهاى اهل سنّت [۳۵] آن را همان حجر اسماعیل دانسته‌اند [۳۶]. برخى فقها [۳۷] حجر اسماعیل را حَظیرة (حصار، محوطه) هم خوانده‌اند.

آیا حجر بخشى از كعبه است

از جمله مباحث مهم فقهى درباره حجر اسماعیل این است كه آیا حجر بخشى از كعبه به‌شمار می‌رود یا نه. گروهى از اهل‌سنّت [۳۸] تمامى حجر را جزء كعبه دانسته و به احادیثى استناد كرده‌اند كه از پیامبر اكرم از طریق عایشه نقل شده است [۳۹]. در مقابل، برخى دیگر [۴۰] فقط بخشی‌از حجراسماعیل را از كعبه دانسته‌اند. مستند این قول، احادیث منقول از پیامبر اكرم است كه در آنها به الحاق جزئى از كعبه به حجر توسط قریش، در ماجراى بازسازى كعبه، اشاره شده است (رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 6، ص 179ـ180؛ بیهقى، ج 5، ص 89). درباره طول بخش الحاق شده، فقهاى مزبور، به تَبَع احادیث، آراى گوناگونى مطرح كرده‌اند، ولى غالباً آن را شش ذراع نوشته‌اند (رجوع کنید به بیهقى، همانجا؛ نووى، المجموع، ج 8، ص 25؛ همو، صحیح مسلم بشرح النووى، ج 9، ص 90ـ 91؛ ابن‌حجر عسقلانى، ج 3، ص 352ـ 353، 356ـ357).

به نظر مشهور فقهاى امامى، به استناد احادیث معتبر، حجر اسماعیل جزء كعبه نیست [۴۱]. مستند دیگر این نظر را مدفون بودن هاجر و اسماعیل و بعضى از پیامبران در این مكان دانسته‌اند، زیرا باتوجه به قداست كعبه، بعید است كسى در آن دفن شده باشد [۴۲]. اما برخى فقهاى امامى حجر اسماعیل را بخشى از كعبه دانسته‌اند [۴۳]، حتى شهیداول[۴۴] آن را به عنوان نظر مشهور مطرح كرده است. مستند این دیدگاه، شاید احادیثى بوده است كه طواف را خارج از حجر لازم می‌داند و نیز حدیث منقول از پیامبر اكرم درباره الحاق بخشى از خانه كعبه به حجر اسماعیل [۴۵] به‌رغم این اختلاف‌نظرها، دیدگاه غالب در فقه امامى و اهل سنّت این است كه طواف‌كننده باید حجر اسماعیل را در محدوده طواف خود قرار دهد؛ یعنى، از بیرون حجر اسماعیل طواف كند وگرنه طوافش ــ حتى اگر بر روى دیوار حركت كرده باشد ــ باطل و به نظر فقهاى تمامى مذاهب اسلامى، جز حنفیان، اعاده آن واجب است. حنفیان در صورت خروج طواف‌كننده از مكه، اعاده این طواف را واجب ندانسته و قربانى كردن گوسفند را كافى شمرده‌اند [۴۶]

دلیل فقهاى اهل سنّت بر حكم مذكور، پیروى از پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم است كه هنگام طواف وارد حجر نشدند[۴۷]. دلیل دیگر آنها آیه 29 سوره حج است (وَلْیطَّوَّفُوا بِالْبَیتِ الْعَتیق) كه برطبق آن، حج‌گزار باید طواف را بر گرد خانه كعبه به جا آورد و چون تمام یا بخشى از حجر اسماعیل جزء كعبه است، براى طوافِ كعبه باید تمام حجر یا بخشى كه جزو خانه خدا به شمار می‌رود، در محدوده طواف باشد [۴۸]. فقهاى امامى علاوه بر استناد به سیره نبوى، به احادیث متعددى از امامان علیهم‌السلام و اجماع نیز استناد كرده‌اند[۴۹]. بر پایه نظر مشهور در فقه امامى، كه محدوده طواف را بین دیوار كعبه و مقام ابراهیم می‌دانند [۵۰] این سؤال مطرح شده است كه آیا ابتداى محدوده طواف در سمت حجر اسماعیل، از دیوار كعبه محاسبه می‌شود یا از دیوار حجر؟ بیشتر فقها بر آن‌اند كه مبدأ طواف، دیوار كعبه است و فاصله‌اى كه طواف‌كننده می‌تواند از دیوار حجر داشته باشد، شش ذراع و نیم (یعنى حدود سه متر) است و وى نباید بیش از این از دیوار حجر فاصله بگیرد [۵۱]، اما به نظر برخى دیگر هرچند حجر اسماعیل جزء كعبه نیست، فاصله مزبور از دیوار حجر حساب می‌شود [۵۲] از جمله احكام مورد بحث میان فقهاى اهل سنّت، صحیح بودن یا نبودن نمازى است كه در مسجدالحرام رو به حجر اسماعیل اقامه شود به گونه‌اى كه رو به كعبه نباشد. حنفیان و برخى از مالكیان و شافعیان آن را صحیح نمی‌دانند، بدین استناد كه وجوب رو به كعبه بودنِ نماز، نص قرآن است [۵۳] ولى جزء كعبه بودنِ حجر با خبر واحد ثابت شده كه علم آفرین نیست و دلیل قطعى بر اماره ظنى مقدّم است [۵۴]. در برابر، شمارى از شافعیان و مالكیان، با استناد به احادیثى كه در آنها حجر اسماعیل از كعبه دانسته شده است، به صحت نماز حكم كرده‌اند [۵۵] به نظر فقهاى حنبلى نیز چنانچه نماز رو به آن بخش از حجر كه جزء كعبه به‌شمار می‌رود، به جا آورده شود، صحیح است [۵۶].

برخى از فقهاى امامى نماز به سوى حجر را صحیح دانسته‌اند [۵۷]، اما به نظر برخى دیگر، این نماز صحیح نیست، زیرا با توجه به احادیثى كه جزء كعبه بودنِ حجر را نفى كرده است و نیز برطبق آراى بیشتر عالمان امامى، نمی‌توان از جزء كعبه بودن حجر اطمینان حاصل كرد و این ظن را بر یقین خود مبنى بر وجوب رو به كعبه بودن در نماز، ترجیح داد [۵۸].

كارهاى مستحب در حجر اسماعیل

برخى كارهاى مستحب در حجر اسماعیل عبارت است از : به جا آوردن نماز؛ دعا و نیایش كردن، كه بر طبق احادیث و سیره پیامبر اكرم و ائمه علیهم‌السلام بهترین مكان براى نماز و دعا در حجر، زیر ناودان است [۵۹]؛ مُحرم شدن حاجى در حج تمتع از محل حجر یا مقام ابراهیم و خواندن دو ركعت نماز پیش از احرام در آنجا [۶۰]

موقعیت کنونی حجراسماعیل

حجر اکنون با نیم دایره ای کوتاه محصور است که ارتفاع دیواره آن 32/1 متر، شعاع نیم دایره حدود 5/8 متر و فاصله این دیواره از کعبه 22/2 متر می باشد. بر حسب موقعیت جغرافیایی حجر اسماعیل در سمت شمال شرقی کعبه جای دارد. در دوره منصور عباسی، زمین آن، سنگ مرمر پوشیده شد و در سالهای 161هجری قمری و 283 ق و سالهای بعد نیز همواره سنگهای حجر را تعویض و ترمیم می کرده اند و اکنون نیز با سنگ مرمر مفروش است.

پانویس

  1. جوهرى؛ ابن‌منظور؛ فیومى، ذیل واژه
  2. شمس‌الائمه سرخسى، ج 4، ص 11؛ مشكینى، ص 199
  3. رجوع کنید به ازرقى، ج 1، ص 54؛ كلینى، ج 4، ص 201؛ حرّعاملى، ج 13، ص 355؛
  4. رجوع کنید به كلینى، ج 4، ص210؛ حرّعاملى، ج 13، ص 354
  5. رجوع کنید به ابن‌هشام، ج 1، ص 6؛ ابن‌سعد، ج 1، ص 52؛ كلینى، همانجا؛ حرّعاملى، ج 13، ص 354ـ 355.
  6. ابن‌هشام؛ كلینى، همانجاها؛ ابن‌بابویه، ج 1، ص 38؛ نیز براى آگاهى بیشتر رجوع کنید به ازرقى، ج 1، ص 312، 317؛ ابن‌جبیر، ص 58؛ محمدطاهر كردى، ج 2، جزء3، ص 8ـ11
  7. رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص 66؛ كلینى؛ حرّعاملى، همانجاها.
  8. رجوع کنید به ازرقى، ج 1، ص 159ـ160، 163؛ فاسى، ج 1، ص 182ـ183
  9. ازرقى، ج 1، ص 288ـ289.
  10. ازرقى، ج 1، ص 206؛ بیهقى، ج 5، ص 89.
  11. ازرقى، ج 1، ص210ـ211؛ فاسى، ج 1، ص 189ـ190.
  12. رجوع کنید به ادامه مقاله.
  13. حك: 136ـ158
  14. ازرقى، ج 1، ص 313؛ فاسى، ج 1، ص 408ـ409
  15. رجوع کنید به ازرقى، ج 1، ص 313ـ314، 317، 321؛ فاسى، ج 1، ص 409ـ 410؛ حسین عبداللّه باسلامه، ص 132ـ133؛ محمدطاهر كردى، ج 2، جزء3، ص 6ـ7
  16. حسین عبداللّه باسلامه، ص 132ـ133، 134ـ135
  17. ج 1، ص 307ـ308
  18. محمدطاهر كردى، همانجا
  19. ابكر، ص33
  20. عبیداللّه كردى، ص 131، 142.
  21. رفعت‌پاشا، ج 1، ص 266؛ براى تفصیل رجوع کنید به ازرقى، ج 1، ص320ـ322؛ فاسى، ج 1، ص 411ـ412
  22. رجوع کنید به حسین عبداللّه باسلامه، ص 122ـ 123، 138ـ139
  23. محمدطاهر كردى، ج 1، جزء2، ص 578
  24. ازرقى، ج 1، ص 314ـ 315.
  25. ابن‌هشام، ج 1، ص 92ـ 94؛ مجلسى، ج 15، ص 254ـ255
  26. رجوع کنید به ابن‌شهر آشوب، ج 2، ص 254ـ 255؛ مجلسى، ج 38، ص 47ـ48.
  27. رجوع کنید به علم‌الهدى، ص 79ـ81؛ ابن‌شهرآشوب، ج 1، ص 76ـ77؛ حویزى، ج 5، ص 455
  28. رجوع کنید به قطب راوندى، ج 1، ص 141ـ142
  29. رجوع کنید به ابن‌طاووس، ص 195ـ196؛ ابن‌حجر عسقلانى، ج 7، ص 155؛ مجلسى، ج 18، ص 317، 390
  30. رجوع کنید به حمیرى، ص 316؛ عیاشى، ج 3، ص 106ـ107؛ كلینى، ج 4، ص187ـ188؛ ابن‌بابویه، ج 2، ص 448؛ نورى، ج 9، ص427
  31. ج 1، ص 326
  32. رجوع کنید به كلینى، ج 4، ص 223
  33. دیوار رجوع کنید به دارمى، ج 2، ص 54؛ بخارى، ج 2، ص 156 و حَطیم رجوع کنید به حرّعاملى، ج 13، ص 355
  34. رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص 24؛ كلینى، ج 4، ص 525ـ526؛ حرّعاملى، ج 5، ص 273، 275ـ
  35. براى نمونه رجوع کنید به شمس‌الائمه سرخسى، ج 4، ص 11؛ طورى، ج 8، ص 141
  36. براى آراى دیگر درباره حطیم رجوع کنید به ازرقى، ج 2، ص 23؛ ابن‌بابویه، ج 2، ص400؛ حَطّاب، ج 4، ص 523؛ حرّعاملى، ج 5، ص 273ـ274
  37. براى نمونه رجوع کنید به ابن‌نجیم، ج 2، ص 574؛ ابن‌عابدین، ج 2، ص 545
  38. رجوع کنید به ابن‌قدامه، ج 3، ص 397؛ نووى، المجموع، ج 8، ص 25
  39. رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 6، ص 92ـ93؛ بخارى، ج 2، ص 156
  40. رجوع کنید به نووى، همانجا؛ حطّاب، ج4، ص100؛ ابن‌نجیم، همانجا
  41. رجوع کنید به كلینى، ج 4، ص210؛ موسوى عاملى، ج 8، ص 128ـ129؛ حرّعاملى، ج 5، ص 276، ج 13، ص 353، 355؛ نجفى، ج 19، ص 293
  42. رجوع کنید به حسن‌زاده آملى، ص 517ـ 519
  43. رجوع کنید به علامه حلّى، 1316ـ1333 ، ج2، ص691؛ همو، 1414، ج 3، ص 22؛ كركى، ج2، ص68
  44. 1412ـ 1414، ج 1، ص 394
  45. رجوع کنید به بحرانى، ج16، ص104ـ105 ، 108
  46. رجوع کنید به سحنون، ج 1، ص 397، 406؛ كاسانى، ج 2، ص 131ـ132؛ نووى، المجموع، ج 8، ص 25ـ26؛ حرّعاملى، ج 13، ص 356ـ357؛ زحیلى، ج 3، ص 153ـ 158، 160؛ امام خمینى، ص 244ـ246؛ براى تفصیل مباحث رجوع کنید به حطّاب، ج 4، ص100ـ103؛ ابوالبركات، ج 2، ص 31؛ نجفى، ج 19، ص 294، 299.
  47. رجوع کنید به شافعى، ج 2، ص 192ـ193؛ ابن‌قدامه، ج 3، ص 397ـ 398؛ نووى، المجموع، ج 8، ص 25
  48. ابن‌قدامه، ج 3، ص 397؛ حطّاب، ج 4، ص 100ـ 101؛ خطیب شربینى، ج 1، ص 486
  49. براى نمونه رجوع کنید به طوسى، ج 2، ص 324؛ شهیدثانى، ج 2، ص 249ـ250؛ حرّعاملى، ج 13، ص 356ـ 357؛ نجفى، ج 19، ص 292
  50. رجوع کنید به نجفى، ج 19، ص 295ـ296،
  51. براى نمونه رجوع کنید به سبزوارى، ص 628؛ بحرانى، ج 16، ص113ـ 114؛ امام خمینى، ص 246، 248ـ249
  52. براى نمونه رجوع کنید به شهیدثانى، ج 2، ص 249؛ جوادى آملى، ج 3، ص 438؛ مقدس نجفى، ج 2، ص 70ـ71.
  53. رجوع کنید به بقره : 144،
  54. رجوع کنید به شمس‌الائمه سرخسى، ج 4، ص 12؛ كاسانى، ج 1، ص 131ـ 132؛ نووى، المجموع، ج 3، ص 192ـ193؛ حطّاب، ج 2، ص 201ـ203
  55. رجوع کنید به نووى؛ حطّاب، همانجاها.
  56. رجوع کنید به بهوتى حنبلى، ج 1، ص 359
  57. رجوع کنید به علامه حلّى، 1410، ج 1، ص 392، 397؛ همو، 1414، ج 3، ص 22؛ محقق كركى، ج 2، ص 68
  58. رجوع کنید به شهید اول، 1419، ج3،ص169ـ170؛ نجفى، ج7، ص326 ـ 329؛ حسن‌زاده آملى، ص 520ـ 521
  59. رجوع کنید به كلینى، ج 4، ص 214، 525، 526؛ الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‌السلام، ص 222؛ فاسى، ج 1، ص412ـ413؛ حرّعاملى، ج5، ص 274ـ276، ج 13، ص 334ـ 335، 425؛ مجلسى، ج90، ص 349؛ براى آراى فقهاى اهل سنّت درباره حكم نماز در داخل حجر اسماعیل رجوع کنید به الموسوعة الفقهیة، ج 4، ص 65ـ 66
  60. رجوع کنید به محقق كركى، ج 3، ص 215ـ216؛ حرّعاملى، ج 11، ص 339؛ نجفى، ج 19، ص 2ـ3.

منابع