جوادالائمه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


جوادالائمه

معروف‌ترین لقب پیشوای نهم شیعیان، «جواد» است. آن رهبر فرزانه را به سبب عطای فراوانش، به این نام خوانده‌اند که برگرفته از نامهای زیبای پروردگار متعال است. در فرازی از دعای امام صادق علیه‌السلام می‌خوانیم: «أنْتَ اللّهُ لا اِلَهَ اِلاَّ أنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِد»[۱] و در فرازی از دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان همنوا با امام زین العابدین علیه‌السلام می‌خوانیم: «یَا اللَّهُ یَا جَوَادً لاَیَبْخَلْ یَا اللَّهُ لَکَ الْاَسْمَاءُ الْحُسْنَی؛[۲] خداوندا! ای بخشنده ای که در او بخل راه ندارد، خداوندا! تو دارای نامهای زیبا هستی».

نام جواد، یادآور بخشش و احسان پروردگار متعال است که در نام مقدس حضرت امام محمدتقی بدان توجه شده است و کرامت و احسان آن حضرت و پدران بزرگوارشان را در اذهان زنده می‌کند.

منشور بخشایش:

آن گرامی، نامه پدرش، امام رضا علیه‌السلام را نصب العین خود قرار داد و بخشش‌هایش را چندین برابر کرد. در آن نامه خطاب به امام جواد علیه‌السلام - که حدود 6 سال داشت - چنین آمده بود: «بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَکِبْتَ أَخْرَجُوکَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِکَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْکَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُکَ بِحَقِّی عَلَیْکَ لَایَکُنْ مَدْخَلُکَ وَ مَخْرَجُکَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْکَبِیرِ فَإِذَا رَکِبْتَ فَلْیَکُنْ مَعَکَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَایَسْأَلُکَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَکَ مِنْ عُمُومَتِکَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَالْکَثِیرُ إِلَیْکَ وَ مَنْ سَأَلَکَ مِنْ عَمَّاتِکَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْکَثِیرُ إِلَیْکَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِکَ أَنْ یَرْفَعَکَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَاتَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً؛[۳] پسرم! به من خبر رسیده است که خدمتکاران، تو را از در مخصوص خارج می‌کنند. این به علت بخل و تنگ نظری آنان است که از وجود تو به مردم خیری نرسد. تو را قسم می‌دهم به حقی که برایت دارم! سعی کن از در عمومی، رفت و آمد کنی و هرگاه بیرون می‌آیی، مقداری پول نقد، طلا و نقره، همراه داشته باش و هر یک از نیازمندان که از تو درخواستی داشته باشد، به او چیزی ببخش!

اگر یکی از عموهایت از تو کمک بخواهد به او کمتر از 50 دینار نده و اگر بیشتر بدهی، خود دانی و اگر عمه‌هایت از تو یاری بخواهند، کمتر از 25 دینار عطا نکن و اگر بیشتر دادی اختیار با توست. می‌خواهم خداوند به وسیله جود و احسان تو، مقامت را والاتر بگرداند، احسان کن و بیم و هراس نداشته باش که پروردگار صاحب عرش، تو را فقیر و تنگدست بگرداند.

امام هشتم علیه‌السلام در نامه دیگری به امام محمدتقی علیه‌السلام چنین توصیه می‌کند: «پسرم! خدا تو را نگه دارد و از گزند دشمنانت پناه دهد. عزیزم، پدرت فدایت باد! من در اموال دنیوی‌ام به تو توضیح داده‌ام؛ در حالی که زنده و سرپا هستم. آن اموال را در اختیارت گذاشتم تا به صله رحم بپردازی و به خدمتگزاران پدرم موسی بن جعفر و جدم امام صادق علیه‌السلام احسان و نیکی کنی».[۴]

در اینجا مواردی از جود و احسان حضرتش را به نظاره می‌نشینیم: علی بن مهزیار می‌گوید که دیدم حضرت امام جواد علیه‌السلام نماز واجب و غیرواجب خود را در یک قبای خز طارونی به جای آورد و به من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده‌ام» سپس به من فرمود: «ای علی! این لباسِ اهدایی را هنگام نماز خواندن بپوش.»[۵]

محمد بن سهل بن الیسع قمی از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم علیه‌السلام نائل آمده است. او در این باره می‌گوید که من در شهر مکه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه‌السلام رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر درخواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کند؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم و بیرون آمدم.

با خود گفتم: «حالا که نتوانستم خواسته‌ام را به صورت حضوری برای آقا بیان کنم، پس طی نامه‌ای از محضر آن گرامی، خواسته‌ام را طلب می‌کنم.» نامه‌ای نوشتم و دلخواهم را در آن اظهار کردم و سپس تصمیم گرفتم که به مسجد بروم و دو رکعت نماز بخوانم. آنگاه صد مرتبه به درگاه الهی استخاره کنم. اگر به دلم افتاد که نامه را به حضورش می‌فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره می‌کنم.

نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد که نامه را به حضورش نبرم. در نتیجه آن را پاره کردم و از شهر مدینه منوره بیرون آمدم. در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید. او لباسی را به همراه داشت که در بقچه‌ای پیچیده بود و از اهل کاروان درباره محمد بن سهل قمی می‌پرسید تا این که به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولای تو (امام جواد علیه‌السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباس‌های اعطایی امام علیه‌السلام دو لباس نرم و نازک بود. احمد بن محمد گفته است: «محمد بن سهل قمی از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایی امام علیه‌السلام او را کفن کردم».[۶]

پانویس

  1. الکافی، ج 2، ص 538.
  2. اقبال الاعمال، سید بن طاووس، دارالکتب الاسلامیه، ص 225.
  3. الکافی، ج 4، ص 43.
  4. تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، تهران، چاپخانه علمیه، ج 1، ص 131.
  5. من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، نشر جامعه مدرّسین، ج 1، ص 262 و وسائل الشیعه، ج 4، ص 359.
  6. بحارالانوار، ج 50، ص 44 و فتح الابواب، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفا، 1404 ق، ص 243.

منابع

عبدالکریم پاک‌نیا، از حضرت جوادالائمه علیه‌السلام بیاموزیم،مبلغان، تیر و مرداد 1388، شماره 117.