تمدن اسلامی در ماوراء النهر

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۱۸ توسط Saeed zamani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

سرزمینی بوده است در شمال رود جیحون بین رود سیحون و جیحون شامل بخارا، سمرقند، خجند، اسروشنه و ترمذ. ماوراءالنهر مدت پنج قرن بزرگترین مهد تمدن اسلامی ایران و مرکز حکومتهای ایرانی و تا دوره ٔ قاجاریه تابع حکومت مرکزی ایران بوده است . ماوراءالنهر مولد و مدفن بسیاری از دانشمندان بزرگ ایرانی است [۱] امروزه تمام كشور ازبكستان و بخش اعظمي از تاجيكستان و بخشهايي از قرقيزستان و قزاقستان بر آن منطبقند.

از فتح مسلمانان تا سقوط سامانیان

اعراب مسلمان ماوراء النهر را در سال هاى پايانى قرن اول هجرى در دوران خلافت وليد بن عبدالملك اموى (86-96 ق)، تحت فرماندهی قتيبة بن مسلم باهلى‌ تصرف كردند. [۲]

با گرايش روز افزون مردم به اين دين آسماني، ماوراءالنهر پس از گذشت يك قرن به يك جامعة كاملاً ديني و مسلمان تبديل شد و مطالعات ديني در زمينه‌هاي حديث و علوم قرآني و فقه به صورتي جدي و پويا شكل گرفت به طوري كه از قرن سوم هجري علماي بزرگي از آن ديار برآمدند و تأليفات بسياري كه حاصل تلاشهاي علمي آنان بود از خود به يادگار گذاشتند. در دورة حاكميت خاندان دانش دوست و دانش پرور ساماني (نيمة دوم قرن سوم تا اواخر قرن چهارم هـ) شهرهايي چون سمرقند و بخارا و نَسَف و كشَ از مراكز اصلي مطالعات اسلامي به شمار مي‌رفتند و در سايه حمايت اين خاندان، دانشمندان زيادي در آنجا گرد آمدند و بخارا عنوان پر افتخار «قُبَّة الاسلام» گرفت (مولوي، 438؛ بلانت، 99 ـ 100). با ضعف و بر افتادن سامانيان در سال 389 هـ عصر طلائي تمدن ماوراءالنهر به سرآمد و اقوام ترك بيابانگردي كه تازه به اسلام گرويده بودند، به تدريج ماوراءالنهر را اشغال كردند و حكومت تركان قراخاني در آن سرزمين شكل گرفت كه 220 سال (389 ـ 609 ق) ادامه يافت؛ اما چراغ مطالعات ديني به ويژه در علوم نقلي همچنان روشن ماند و افتان و خيزان به حيات خود ادامه داد و آثار علمي بسياري پديد آمد كه بخشي از آنها تاكنون باقيست و عظمت اين گونه مطالعات در آن دوره را نشان مي‌دهد.[۳]

ماوراء النهر پس از سامانیان تا ورود مغول

تاريخ فرهنگ و تمدن اين ديار بعد از سقوط سامانيان به علت بى توجهى مورخان ومحققان، درهاله اى از ابهام مانده و كسى دراين باره تحقيق يا تأليفى مستقل انجام نداده است. اين بى توجهى، چنان جدى است كه در يك نگاه سطحى تصور مى شود پس از سقوط سامانيان بر اين سرزمين، بدويت حاكم شده و چرخ تمدن، فرهنگ، علم و دانش از حركت بازايستاده است. اما بررسی ها نشان می دهد که جريان فرهنگ وتمدن در ماوراءالنهر پس از سقوط سامانيان تا آمدن مغولان تا حدودى ضعيف تر و كندتر از روزگار سامانيان، ادامه داشته و حيات فرهنگى واجتماعى در آن جا براساس تعليمات دينى وبا توجه به شرايط سياسى واجتماعى غالب ادامه داشته است. در این دوران تلاش هاى پايانى براى گسترش اسلام و فرهنگ اسلامى در دورترين نقاط ماوراءالنهر و تركستان، در قرن هاى پنجم و ششم هجرى انجام گرفت و فرهنگ اسلامى درهمين سده ها در ماوراءالنهر به زبان تركى تدوين و بازنويسى شد.[۴]

در سده‌های پنجم و ششم هجری، گروه‌های زیادی از سادات علوی و شیعیان اسماعیلی، به سبب وجود شرائط خاص سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، در ماوراءالنهر حضور یافته و مسکن گزیده‌اند.[۵]

ماوراء النهر در دوران مغول

اين منطقه بعد از سلطه مغول و در سده هاى هفتم، هشتم و نهم هجرى، وضع قابل توجهى داشت و دوباره در دوره تيموريان به يكى از مهم ترين مراكز تمدنى عالم اسلام تبديل شده بود.[۶]

تيمور، علماء، فضلا، مهندسان و هنرمندان را از نواحي مفتوحه به ماوراء النهر كوچ مي‌داد. [۷]

پانویس

  1. لغت نامه دهخدا
  2. برتولد اشپولر، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامى‌، ترجمه: جواد فلاطورى و مريم مير احمدى‌، انتشارات علمى و فرهنگى‌، ج‌1، ص 45 تا 50
  3. علي غفراني، سرگذشت علوم قرآني و حديث در ماوراءالنهر از سقوط سامانيان تا آمدن مغولان (389 ـ 616 ق)، مطالعات اسلامی، پاييز و زمستان 1383 - شماره 65 و 66
  4. علی غفرانی، فرهنگ و تمدن اسلامى در ماوراء النهر از سقوط سامانيان تا برآمدن مغولان، ص21 و 22
  5. علی غفرانی، تاریخ شیعه در ماوراءالنهر از سقوط سامانیان تا حمله مغول (389- 616ق)، شیعه شناسی » تابستان 1385 - شماره 14
  6. علی غفرانی، فرهنگ و تمدن اسلامى در ماوراء النهر از سقوط سامانيان تا برآمدن مغولان، ص21 و 22
  7. حمید حاجیانپور، اوضاع سياسي ماوراءالنهر در دوران اسلامي تا تشكيل دولت صفوي، تاریخ اسلام (دانشگاه باقرالعلوم)، زمستان 1386 - شماره 32