تدوین حدیث در امامیه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


تدوین حدیث شیعه

مقصود از حدیث شیعه ، احادیث پیامبر اسلام ، که از طرق مورد قبول شیعه وارد شده ، و نیز احادیث امامان علیهم السلام است . به اعتقاد شیعه امامان به عنوان جانشینان رسول خدا از دو ویژگی علم وَهْبی (موهوبی ) و عصمت برخوردارند، لذا قول و فعلشان همانند قول و فعل پیامبر، معتبر است [۱]. رسول خدا نیز در حدیث متواتر ثقلین [۲]، تمسّک به آنان را توصیه کرده آن را عامل رهایی از گمراهی دانستند و درنتیجه حجیت آنان را امضا فرمودند، ازینرو شیعیان علاوه بر ثبت روایات پیامبر اکرم ، به نگارش حدیث امامان علیهم السلام نیز پرداختند.

موضع شیعه از آغاز، جواز نگارش حدیث به منزلة پایة تدوین آن ، بود. رسول خدا خود مطالب را به علی علیه السلام املا می کرد [۳] و گاه نوشته ای از احادیث را به فاطمه سلام اللّه علیها می داد [۴] که برای فاطمه بسیار عزیز بود (طبری ، ص 65ـ66). حضرت علی از جمله کاتبان پیامبر بود که علاوه بر قرآن معاهدات آن حضرت را می نگاشت [۵] و بنا بر روایت سیوطی (ج 2، ص 63) به نگارش احادیث ، بویژه با سند آن ، توصیه می کرد. علاوه بر آن ، حضرت علی خود کاتبانی نیز داشت ، از جمله علی و عبیداللّه پسران ابورافع [۶]. توصیة حسن بن علی علیه السلام به پسران خود و پسران برادرش ، کسب دانش و نگارش آن بود [۷]. به گفتة ابن ندیم (ص 46)، اسنادی به خط حضرت علی و حسنین علیهم السلام وجود داشته است . با توجه به این شواهد، وقتی دانشمندان از اختلاف اصحاب پیامبر در بارة نگارش حدیث خبر می دهند، از امام علی و امام حسن در شمار موافقان نگارش نام می برند [۸]. امامان دیگر نیز بر ثبت علم تأکید داشتند. امام صادق علیه السلام نگارش را مایة اطمینان دل و عامل حفظ مطالب می دانست [۹] و به اصحاب خود برای مراقبت از نوشته ها توصیه می کرد و کتاب را میراث علمی برای آیندگان می دانست (همانجا). لذا برخی شاگردان ائمه با لوح و قلم در جلسات آنان حاضر می شدند و روایات را می نگاشتند [۱۰]. برخی نیز پس از استماع حدیث با کمک کاتبان به ثبت آنها می پرداختند [۱۱]. به این ترتیب ، نوشته های فراوانی به وجود آمد و با سیر مشخصی تدوین شد.

مراحل تدوین حدیث شیعه

حدیث شیعه از صدور تا تدوین نهایی این مراحل را داشت :


الف )تدوین میراث علمی امامان علیهم السلام

نخستین کتابی که در اسلام تدوین گردید، کتابی به املای پیامبر و خط حضرت علی بود که به آن «صحیفة جامعه » یا «جامعه » گفته اند [۱۲]. این کتاب یکی از پشتوانه های حدیث شیعه است [۱۳] که با استفاده از آن ، انطباق حدیث شیعه با سنّت پیامبر و نیز شایستگی ائمه به عنوان وارثان علوم نبوی به دست می آید [۱۴]. در روایات اهل سنّت سخن از «صحیفة علی » به میان آمده که این صحیفه شامل احکامی در زمینة دیه ، آزادی بنده و عدم جواز قتل مؤمن در برابر کافر بوده است [۱۵]. برخی بر این باورند که این صحیفه همان کتاب جامعه است (غفاری ، ص 228)، اما بررسی دقیق نشان می دهد که صحیفه غیر از جامعه است [۱۶]. برخی روایات ، حکایت از وجود صحف متعدد نزد علی علیه السلام دارد[۱۷].


ب) تدوین اصول حدیثی

اصول حدیثی ، پایه های اولیه حدیث شیعه را تشکیل می دهد. در اصطلاح محدّثان شیعه ، «اصل » یکی از اصناف کتب حدیث است ، که البته در تعریف آن اختلاف نظر وجود دارد، اما معمولاً در مقابل «کتاب » یا «تصنیف » قرار می گیرد ( رجوع کنید به اصل )، لذا شیخ طوسی به اسماعیل بن مهران کتابهایی نسبت داده و جداگانه از آنها یاد کرده و درعین حال تصریح نموده که او یک «اصل » داشته است (لَهُ اَصْلٌ؛ 1351 ش ، ص 1)، چنانکه ابن غضائری را صاحب دو تألیف دانسته است ، یکی در بارة مصنَفات شیعه و دیگری در بارة اصول (همان ، ص 1ـ2). اصول حدیثی را اصحاب ائمه تألیف کردند. با توجه به توصیة امامان به نگارش حدیث و تعدد اصحاب ائمه ، اصول بیشماری تدوین شد و بسیاری از آنها محل اعتماد محدّثان و مرجع آنان قرار گرفت . با توجه به شمارة تقریبی این اصول و برخی دلایل دیگر، اصطلاحاً به آنها «اصول اربعمأه * » گفته اند [۱۸]. اصول اربعمأه ، که بیشترین آنها را شاگردان امام باقر و امام صادق و امام کاظم علیهم السلام تدوین کردند [۱۹]، پایة کتب حدیثی شیعه از قرن سوم به بعد است و با استفاده از آنها کتب اربعه * و سایر آثار حدیثی متقدمان به وجود آمده است . پس از تألیف کتب اربعه ، از رغبت دانشمندان در استنساخ اصول کاسته شد و درنتیجه بسیاری از آنها متروک گردید، ضمن آنکه برخی اصول ، در آتش سوزی کتابخانة کرخ بغداد در 447 از بین رفت [۲۰]. با توجه به قراین و شواهد [۲۱] روشن می شود که اصول حدیثی از نظر حجم و تعداد حدیث محدود بوده است و با کتب دوره های بعد قابل مقایسه نیست . ضمناً در این اصول طرحی جهت تنظیم احادیث و تبویب آنها در کار نبود (همان ، ص 117)، زیرا اهتمام راویان بیشتر به ثبت روایات بود و از آنجا که احادیث اصول به موضوع خاصی اختصاص نداشت ، معمولاً به نام صاحب آن شهرت می یافت ، مانند اصل عاصم بن حُمَید و اصل حفص بن سُوقه . در همین دوره ، اصطلاحات دیگری نیز به وجود آمد که بعضاً نزدیک به اصول است . از جمله این اصطلاحات ، «نسخه » و «نوادر» است [۲۲] که نوادر کاربرد بیشتری یافته ( رجوع کنید به نوادر ) و نوادرنویسی ، شیوة غالب تدوین حدیث تا پایان قرن دوم بوده است .


ج) تدوین حدیث در قرن سوم

با تثبیت خلافت بنی عباس ، بویژه پس از رحلت امام صادق علیه السلام در 148، فشار خلفای عباسی بر شیعیان فزونی یافت . در این دوران با اجبار خلفا اکثر امامان علیهم السلام از مدینه به عراق جلب شدند و تحت نظر عوامل خلافت قرار گرفتند، درنتیجه ارتباط شیعیان با امامان محدود شد و آنان جهت حل مشکلات دینی خود به محدّثان و حاملان اخبار روی آوردند. در این زمان صدها تن از شاگردان امام صادق در مراکز علمی به نقل و نشر حدیث می پرداختند (نجاشی ، ص 40) و هزاران حدیث ، غالباً به صورت غیرمبوّب ، دراختیار آنان بود. نخستین بار عده ای از شاگردان امام صادق و امام کاظم علیهاالسلام ، مانند حَریزبن عبداللّه سجستانی [۲۳] و معاویة بن عمّار [۲۴] و معاویة بن وهْب (همان ، ص 412) توانستند بااستفاده از روایات خود، کتابهایی در بارة نماز و زکات و روزه و حج و فضایل حج تدوین کنند. از عهد امام رضا علیه السلام و بویژه در قرن سوم دسته بندی روایات ذیل موضوعات مختلف فقهی و کلامی و اخلاقی ، و تدوین کتب بزرگتر سرعت بیشتری یافت . پیشگامان تدوین حدیث در این دوره سومین نسل از اصحاب اجماع بودند [۲۵]. در این دوره از بزرگان دیگری چون حسن بن سعید اهوازی و برادرش حسین و علی بن مهزیار اهوازی می توان یاد کرد که دو برادر به اشتراک سی کتاب تدوین کرده بودند و هر کتاب جامعی از روایات در موضوعی خاص بوده است . ابن مهزیار نیز سی کتاب تدوین کرد [۲۶].

همچنین با ایجاد محدودیت برای امامان علیهم السلام در این دوره ، بزرگان حدیث در مساجد یا حوزه ها فعال شدند [۲۷] و علاوه بر اشتغال به تدوین حدیث ، به تهیة فهارس کتب حدیث پرداختند، بویژه کتبی که از طریق سماع و قرائت به دست آورده بودند [۲۸]. این کتب خود منشأ پیدایش کتب حدیثی بزرگتر در قرن چهارم و پنجم گردیدند، ازینرو شیخ صدوق بسیاری از کتب متقدمان را جزو مآخذ من لایحضره الفقیه دانسته است ([۲۹]. همچنین شیخ طوسی در الفهرست و نیز «مشیخة » تهذیب الاحکام و نجاشی در رجال خود، طریق خود را تا بسیاری از صاحبان اصول و مصنفات شناسانده اند. در عصر ما جز معدودی از این کتب ، از جمله محاسن برقی [۳۰]، باقی نمانده است .

کاهش ارتباط شیعیان با امامانشان در پی فشارهای خلفا، به معنای قطع کامل ارتباط و درنتیجه عدم صدور حدیث از امامان نبود، بلکه شکل جدیدی از ارتباط به وجود آمد که در جای خود دستاورد تازه ای برای حدیث شیعه داشت : از زمان امام صادق علیه السلام به بعد عده ای به عنوان «وکلای ائمه » یا رابطان بین امامان و مردم تعیین شدند. آنان سؤالات شرعی را جمع آوری می کردند و به حضور ائمه علیهم السلام می بردند و پاسخهای سؤالات را ــ که غالباً با خط و امضای امامان بود ــ دریافت می کردند [۳۱]. گاه نیز امامان از طریق وکلای خود رسایل و مکتوباتی برای شیعیان می فرستادند و وظایف و تکالیف آنان را در مقابل پیشامدهای اجتماعی روشن می ساختند [۳۲]. از آنجا که مکتوبهای امامان و پاسخهای آنان به سؤالات شیعیان در حکم حدیث و روایت بود، محدّثان در مقام جمع و تدوین آنها برآمدند و کتبی با عنوان «مسائل » و «رسایل » به جمع مصادر حدیث اضافه کردند. شیخ طوسی [۳۳] ضمن برشمردن آثار عبداللّه بن جعفر حِمْیَری ، از کتاب المسائل و التوقیعات نام برده ، اما نجاشی (ص 220) به سه کتاب این شخص در حوزة مسائل اشاره کرده است : مسائل الرجال و مکاتباتهم اباالحسن الثالث علیه السلام ، مسائلُ لابی محمدالحسن علیه السلام علی یَدِ محمدبن عثمان العَمْری ، و مسائل ابی محمد و توقیعات . زکریابن آدم ، محمدبن سلیمان ، هارون بن مسلم ، یعقوب بن یزید، یعقوب بن اسحاقِ سِکّیت و احمدبن اسحاق اشعری از کسانی بودند که در این دوره به تدوین مسائل پرداختند [۳۴]. کلینی نیز کتابی به نام رسائل الائمه داشته است (نجاشی ، ص 377).

مجموعه های رسایل و مسائل تا قرن پنجم وجود داشت و همانند اصول روایی جزو مصادر کتب اربعه و دیگر کتب حدیثی قرار گرفت ، اما پس از تقطیع و تقسیم محتوای آنها در آثار یادشده بتدریج از بین رفت[۳۵]. ابن بابویه [۳۶] تصریح کرده که مجموعة نامه ها و توقیعات امام حسن عسکری علیه السلام را به خط خود امام از طریق ابوجعفر صفار دریافت کرده است . هارون بن موسی تلّعکبری و احمدبن حسین بن عبیداللّه غضائری نیز خبر داده اند که بسیاری از نامه های امام یازدهم و دوازدهم را دیده اند [۳۷]. از متقدمان ، ابن بابویه در کمال الدین ج 2، ص 482ـ522 و شیخ طوسی در الغیبة (ص 345ـ41) و از متأخران ، محمدباقر مجلسی (متوفی 1110) در بحارالانوار [۳۸] بسیاری از توقیعات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف راجمع کرده اند.


د) تدوین کتب اربعه

از حقایق مسلّم در بارة حدیث شیعه ورود جعل و تحریف در آن است . این امر به سبب وجود افراد «کذّاب »، «فاسدالمذهب » و «مجهول الحال » در بین راویان شیعه در ادوار گوناگون و نیز وضع سیاسی و اجتماعی خاص شیعیان و قطع یا دشواری ارتباط با امامان بوده است [۳۹]. هدف این راویان ، تحریف حقایق دینی از طریق جعل حدیث بوده است . یکی از عوامل مؤثر در جعل حدیث ، جریان غُلات بود [۴۰]. این جریان از زمان امام چهارم علیه السلام در میان شیعیان آغاز شد و تا پایان عصر ائمه کم و بیش ادامه یافت ، به طوری که در زمان هریک از امامان علیهم السلام چند تن به عنوان غالیانِ شاخص شناخته شدند و مورد لعن و نفرین ائمه قرار گرفتند [۴۱]. ترفندهای غلات را همواره امامان شیعه آشکار می کردند، چنانکه امام صادق در بارة مُغیرة بن سعید به جعل حدیث و افزودن آنها در کتب اصحاب پدرش اشاره کرد و امام رضا، بیان و مغیرة بن سعید و ابوالخطاب ، و برخی دیگر را از دروغگویان عمده معرفی کرد (همان ، ص 302) و امام حسن عسکری ضمن تکذیب عقاید علی بن حَسَکه و قاسم یقطینی ، آنان را نفرین کرد [۴۲]. پس از عصر ائمه نیز از جمله تلاشهای بزرگان شیعه شناسایی غلات و طرد آنان از میان شیعیان بود [۴۳]، اما به رغم این تلاشها، بخشی از روایات جعلی و مشکوک به مجموعه های حدیثی راه یافت (بهبودی ، ص 44) و ازاین حیث ، در احادیث اختلاف و تعارض پیدا شد [۴۴].

پس از وقوع غیبت امام دوازدهم و در پی قطع ارتباط مستقیم شیعیان با امامان خود، این تعارض نمایانتر شد، به طوری که حقایق گاه بر اهل علم نیز مشتبه می گشت [۴۵]. در این شرایط ، محدّثان نسبت به پالایش حدیث و تدوین کتب مورد اعتماد، نیاز مبرم احساس کردند. تدوین کتب اربعه توسط محمدبن یعقوب کلینی و محمدبن علی بن بابویه و محمدبن حسن طوسی ــ که به «محمدون ثلاث اُوَل » مشهورند ــ و تدوین دیگر آثار ارزشمند حدیثی ، بویژه کتابهای ابن بابویه و شیخ طوسی ، در قرنهای چهارم و پنجم ، گامی مهم در رفع نابسامانیهای موجود در حیطة حدیث و زدودن تعارض از آن به شمار می رود [۴۶].

با تألیف کتب اربعه و دیگر کتب حدیثی در قرنهای چهارم و پنجم ، بویژه کتب حدیثی شیخ صدوق و شیخ طوسی و سیدمرتضی و شیخ مفید، تدوین حدیث شیعه در عصر متقدمان به پایان رسید و فقها و متکلمان به مدد این کتابها به تدوین آثار فقهی و کلامی پرداختند و از سوی دیگر فراز و فرودهای سیاسی و اجتماعی شیعه ، روند تدوین آثار جدید را کند کرد و عالمان شیعه بیشتر به انتقال کتابهای قبل از طریق اجازه و کتابت و وجاده اهتمام ورزیدند. با اینهمه بررسیهای حدیث شناختی و التفات به مباحث رجال و درایه ــ که از علوم اساسی و ضروری در حوزة حدیث است ــ رونق گرفت و کسانی چون نجاشی و کشّی و ابن غضایری و احمدبن طاووس و علامه حلّی و ابن داود حلّی در این راه گامهای مؤثری برداشتند. از آثار حدیثی ارزشمندی که بر پایة کتب اربعه به منظور بررسی انتقادی آنها، بویژه از نظر سند و دقت و ضبط ، تدوین شد، مُنْتقی الجُمان فی الاحادیث الصحاح و الحسان بود. این کتاب را حسن بن زین الدین عاملی ، فقیه و اصولی نامور شیعه معروف به صاحب معالم ، نگاشت که متأسفانه ناتمام ماند.


ه ) تدوین حدیث دردورة متأخران

با روی کارآمدن دولت شیعی صفوی در قرن دهم و فراهم آمدن فضایی نو برای ارائه و نشر تعالیم شیعی ، بسیاری از علمای شیعه از نقاط مختلف به ایران آمدند، از جمله حسین بن عبدالصمد و فرزندش بهاءالدین محمد معروف به شیخ بهائی و محقق کرکی ، هر سه از جبل عامل ، محقق میسی از عراق و سیدماجد بحرانی از بحرین . بدینسان ، تألیف آثاری در زمینة فقه و حدیث شیعه که مدتی دچار وقفه و رکود شده بود، دوباره رونق گرفت [۴۷]. از سوی دیگر، پس از آنکه ملامحمدامین استرآبادی کتاب الفوائد المدنیة را تألیف کرد و این کتاب در ایران و عراق منتشر شد، شماری از فقها گرایش اخباری پیدا کردند (دوانی ، ص 90) و به حدیث وعلوم آن توجه شایانی نمودند. نامورترین محدّثان این دوره که به «محمدون ثلاث اُخَر» معروف اند،منشأ تدوین این آثار مهم در حدیث شدند: الوافی تألیف محمدبن مرتضی معروف به مولی محسن فیضِ کاشانی * ،که جامع کتب اربعه با حذف مکررات آنها به شمار می رودو حاوی شرح و بررسی احادیث نیز هست ( رجوع کنید به الوافی )؛ بحارالانوار تألیف محمدباقر مجلسی که از حیث محتوامشتمل بر همة مباحث دینی و از حیث منابع ، بر بیش از 360 کتاب و رسالة حدیثی و غیره مبتنی است و با شرح و بیان مؤلف همراه است ؛ وسائل الشیعه * تألیف محمدبن حسن شیخ حر عاملی (متوفی 1104) که جامع احادیث فقهی بر پایة تبویب رایج نزد فقهاست و به طور عمده از کتب اربعه گردآوری شده و از منابع متقدم دیگر نیز بهره برده است . از جوامع دیگر حدیثی این دوره ، کتاب عوالم العلوم و المعارف و الاحوال تألیف مولی عبداللّه بحرانی اصفهانی ، شاگرد و همکار محمدباقر مجلسی ، با صورت بندی و محتوای تقریباً همسان با بحارالانوار است .

به طور کلی ، در عصر صفوی گذشته از اهتمام محدثان به جستجو و شناسایی برخی آثار حدیثیِ مهجور و حفظ آنها از آفت و نابودی ، گرایش به شرح و بررسی حدیث ، در موضوعات مختلف ، نیز رواج یافت و شماری از عالمان چون میرداماد، صدرالمتألهین شیرازی ، مولی محمدتقی مجلسی ، مولی صالح مازندرانی ، محمدباقر مجلسی ، مولی رفیعا قزوینی ، قاضی سعید قمی و سیدنعمت اللّه جزایری بر آثار متقدم حدیثی ،بویژه کتب اربعه ، شرح نوشتند. در این شروح ، ارزیابی همه جانبة سند و متن احادیث مورد توجه قرار می گرفت . از حیث موضوع بندی نیز گاه به مباحث جدید و صورت بندیهای متداول در علوم دینی التفات می شد [۴۸] سنّت تدوین آثار جدید حدیثی ، از آن پس با آهنگی کندتر ادامه یافت و برخی عالمان در مقام مستدرک نویسی بر جوامع پیشین چون بحارالانوار و وسایل الشیعه برآمدند؛ معروفترین این کتابها مستدرک الوسایل * تألیف میرزاحسین نوری مازندرانی (متوفی 1320) حدیث شناس و کتاب شناس نامور است که آن را بر پایة منابع پیشین و برخی آثار نو یافته ، طبق تبویب وسایل الشیعه تنظیم کرد. این کتاب ، امروزه از مراجع مهم تحقیقات فقهی مجتهدان است . آخرین گام در تدوین حدیث ــ بجز آثاری که با نگرش موضوعی نو و تبویب ویژه سامان یافته [۴۹] ــ جامع حدیثی ــ فقهی جامع احادیث الشیعه * است . طرح این اثر حدیثی را فقیه و مرجع تقلید مشهور شیعه ، آیت اللّه حاج آقاحسین طباطبائی بروجردی ارائه کرد و در آغاز با اشراف وی چند تن از علما و فضلای حوزة علمیة قم به تدوین آن اهتمام کردند، پس از درگذشت وی نیز کار با جدیت پیگیری شد و صورت اتمام یافت .

گفتنی است که تألیف معجمهای موضوعی و واژه ای ، برای تسهیل دستیابی به مضامین احادیث در جوامع معتبر حدیثی در چند دهة اخیر مطمح نظر مؤلفان بوده و هست . مشهورترین این آثار کتاب سفینة البحار تألیف حاج شیخ عباس معروف به محدّث قمی (متوفی 1359) است که فهرستی موضوعی و الفبایی بر بحارالانوار است .

منابع مقاله :

علاوه بر قرآن ؛ آقابزرگ طهرانی ؛ ابن بابویه ، کتاب من لایحضره الفقیه ، چاپ حسن موسوی خرسان ، بیروت 1401/ 1981؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة ، چاپ علی اکبر غفاری ، قم 1363 ش ؛ ابن حنبل ، مسند الامام احمدبن حنبل ، ] قاهره [ 1313، چاپ افست بیروت ] بی تا. [ ؛ ابن داود حلی ، کتاب الرجال ، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم ، نجف 1392/1972، چاپ افست قم ] بی تا. [ ؛ ابن صلاح ، مقدمة ابن الصلاح فی علوم الحدیث ، چاپ صلاح بن محمدبن عویضه ، بیروت 1416/ 1995؛ ابن طاووس ، مهج الدعوات و منهج العبادات ، قم 1411؛ ابن ندیم ؛ محمدبن اسماعیل بخاری جعفی ، صحیح البخاری ، استانبول 1401/1981؛ محمدباقر بهبودی ، معرفة الحدیث و تاریخ نشره و تدوینه و ثقافته عندالشیعة الامامیة ، تهران 1362 ش ؛ ابوالقاسم خوئی ، البیان فی تفسیر القرآن ، بیروت 1408/1987؛ عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی ، سنن الدارمی ، استانبول 1401/1981؛ علی دوانی ، آقامحمدباقربن محمد اکمل اصفهانی معروف به وحید بهبهانی ، تهران 1362 ش ؛ محمود رامیار، تاریخ قرآن ، تهران 1362 ش ؛ احمدبن محمد زراری ، رسالة ابی غالب الزراری الی ابن ابنه فی ذکر آل اعین و تکملتها لابی عبداللّه الغضائری ، چاپ محمدرضا حسینی ، قم 1411؛ عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی ، چاپ احمد عمرهاشم ، بیروت 1409/1989؛ محمدبن ادریس شافعی ، اختلاف الحدیث ، چاپ محمداحمد عبدالعزیز، بیروت 1406/1986؛ عبدالحسین شرف الدین ، المراجعات ، چاپ حسین راضی ، بیروت 1402/1982؛ محمدباقر شریف قریشی ، حیاة الامام الحسن العسکری ، بیروت 1408؛ زین الدین بن علی شهیدثانی ، الرعایة فی علم الدرایة ، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال ، قم 1408؛ محمدبن حسن صفار قمی ، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد ( ص )، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی ، قم 1404؛ محمدبن جریربن رستم طبری ، دلائل الامامة ، قم 1413؛ محمدبن حسن طوسی ، تهذیب الاحکام ،چاپ حسن موسوی خرسان ، بیروت 1401/1981؛ همو، رجال الطوسی ، نجف 1380/1961؛ همو، الفهرست ، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم ، نجف 1356/1937، چاپ افست قم 1351 ش ؛ همو، کتاب الغیبة ، چاپ عباداللّه طهرانی و علی احمد ناصح ، قم 1411؛ مرتضی عسکری ، معالم المدرستین ، تهران 1413؛ حسن بن یوسف علامه حلّی ، رجال العلامة الحلی ، چاپ محمدصادق بحرالعلوم ، نجف 1381/ 1961، چاپ افست قم 1402؛ علی اکبر غفاری ، «تاریخ تدوین الحدیث و کتابته »، در عبداللّه مامقانی ، تلخیص مقباس الهدایة ، چاپ علی اکبر غفاری ، ] تهران [ 1369 ش ؛ غانم قدوری الحمد، رسم المصحف : دراسة لغویة تاریخیة ، بغداد 1402/1982؛ محمدبن عمر کشی ، اختیار معرفة الرجال ، ] تلخیص [ محمدبن حسن طوسی ، چاپ حسن مصطفوی ، مشهد 1348 ش ؛ کلینی ؛ مجلسی ؛ کاظم مدیر شانه چی ، تاریخ حدیث ، تهران 1377 ش ؛ مجید معارف ، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه ، تهران 1374 ش ؛ احمدبن علی نجاشی ، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی ، چاپ موسی شبیری زنجانی ، قم 1407؛ یاقوت حموی .

پانویس

  1. ( رجوع کنید به واقعه : 79؛ احزاب : 31)
  2. ( رجوع کنید به شرف الدین ، ص 72ـ 75؛ خوئی ، ص 499: تواتر حدیث ثقلین )
  3. (صفار قمی ، ص 167)
  4. (کلینی ، ج 2، ص 667)
  5. (رامیار، ص 266؛ قدّوری الحمد، ص 96)
  6. (نجاشی ، ص 4ـ6؛ طوسی ، 1380، ص 7)
  7. (دارمی ، ج 1، مقدمه ، ص 130)
  8. ( رجوع کنید به ابن صلاح ، ص 119؛ سیوطی ، ج 2، ص 61)
  9. (کلینی ، ج 1، ص 52)
  10. (کشّی ، ص 143ـ144؛ ابن طاووس ، ص 219ـ220)
  11. (بهبودی ، ص 23)
  12. (غفاری ، ص 227؛ عسکری ، ص 316ـ322)
  13. ( رجوع کنید به جامعه )
  14. ( رجوع کنید به کلینی ، ج 7، ص 94ـ 95؛ کشّی ، ص 376؛ نجاشی ، ص 360)
  15. ( رجوع کنید به بخاری جعفی ، ج 1، ص 36؛ ابن حنبل ، ج 1، ص 79، 81، 100، 102، 110، ج 2، ص 35، 121؛ شافعی ، ص 221)
  16. ( رجوع کنید به معارف ، ص 49ـ50)
  17. (مجلسی ، ج 26، ص 37)
  18. (شهید ثانی ، ص )
  19. ( رجوع کنید به معارف ، ص 177ـ193)
  20. (یاقوت حموی ، ج 1، ص 799؛ قس آقابزرگ طهرانی ، ج 2، ص 134: 448)
  21. ( رجوع کنید به نجاشی ، ص 134ـ 135)
  22. ( رجوع کنید به نجاشی ، ص 116، 153)
  23. (نجاشی ، ص 144ـ 145؛ طوسی ، 1351 ش ، ص 62ـ63)
  24. (نجاشی ، ص 411)
  25. ( رجوع کنید به کشّی ، ص 556؛ اصحاب اجماع )
  26. (نجاشی ، ص 58ـ60، 253ـ254)
  27. ( رجوع کنید به معارف ، ص 355ـ379)
  28. (زراری ، ص 160ـ167؛ ابن بابویه ، 1401، ج 1، ص 4ـ 5؛ بهبودی ، ص 28ـ33)
  29. ابن بابویه ، 1401، ج 1، ص 3ـ 5)
  30. (نجاشی ، ص 76؛ المحاسن ، چاپ مهدی رجایی در دو مجلد در 1413)
  31. ( رجوع کنید به کلینی ، ج 5، ص 566؛ نجاشی ، ص 283؛ کشّی ، ص 162؛ بهبودی ، ص 17)
  32. (شریف قریشی ، ص 73ـ 88؛ معارف ، ص 343)
  33. (1351 ش ، ص 102)
  34. ( رجوع کنید به نجاشی ، ص 91، 174، 347، 438، 449ـ450)
  35. (معارف ، ص 350)
  36. (1401، ج 1، ص 86)
  37. (نجاشی ، ص 355، 380)
  38. (ج 53، ص 150ـ 19)
  39. ( رجوع کنید به علامه حلّی ، ص 197ـ 269؛ ابن داود حلّی ، ص 225ـ289؛ بهبودی ، ص 99ـ 239، باب الضعفاء)
  40. ( رجوع کنید به معارف ، ص 298ـ 305؛ غلّو )
  41. (کشّی ، ص 290ـ291، 295، 300ـ302، 321، 503، 517 ـ 520)
  42. (کشّی ، ص 516 ـ519؛ مجلسی ، ج 25، ص 316)
  43. ( رجوع کنید به نجاشی ، ص 332، 338؛ علامه حلّی ، ص 14؛ بهبودی ، ص 47)
  44. (طوسی ، 1401، ج 1، ص )
  45. ( رجوع کنید به کلینی ، ج 1، ص 8)
  46. ( رجوع کنید به کتب اربعه ؛ کافی )
  47. (مدیر شانه چی ، ص 164)
  48. (برای نمونه رجوع کنید به محمدباقر مجلسی ، ج 1، ص ).
  49. (برای نمونه رجوع کنید به الحیاة تألیف محمدرضا حکیمی و دیگران )


منابع: