بذله گویی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
__TOC__
+
«بذله‌گویی» به معنای شوخ‌طبعی، یکی از موارد [[حسن خلق|حسن خُلق]] است، ولی باید توجه داشت که از جمله آفات زبان که آثار سوئی را به دنبال دارد، زیاد مزاح و شوخی‌کردن است. در روایات، مزاح اندک که از حق تجاوز نشود و مشتمل بر سخن باطل یا اذیت و اهانتی نباشد و باعث شکفتگی خاطری گردد، پسندیده است، اما زیاده‌روى در شوخى که موجب شکستن [[احترام]] و شخصیت افراد شود، نکوهش شده است.
  
«بذله‌گویی» و شوخ‌طبعی، یکی از موارد [[حسن خلق|حسن خُلق]] است، ولی باید توجه داشت که از جمله آفات زبان که آثار سوء و عواقب خطرناکی را به دنبال دارد، زیاد مزاح و شوخی کردن است. به همین جهت در آداب دینی برای مزاح و شوخ‌طبعی حدّ و مرزی مشخص شده است که اگر از آن حد تجاوز شود آثار نامطلوبی به بار خواهد آورد. در روايات، شوخى که موجب انبساط روح شود ستايش شده، اما زياده‌روى در آن که موجب شکستن [[احترام]] و شخصيت افراد شود، نکوهش شده است.
+
==مزاح در سیره معصومین==
  
==روش پیامبر و ائمه معصومین==
+
آنچه از مجموع روایات [[پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله و [[ائمه اطهار|ائمه معصومین]] علیهم السلام استفاده می‌شود این است که مزاح و شوخی تا حدی مطلوب است، زیرا پیشوایان دینی ما به طور مطلق از مزاح نهی نکرده‌اند، بلکه شوخ طبعی را به طور نسبی و در شرایط خاص ستوده‌اند و حتی خود آن بزرگواران گاهی مزاح می‌کردند، چنانکه [[رسول خدا]] صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «إنّی لأمزح و لاأقول إلا حقّا؛<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۱۱۶.</ref> من مزاح می‌کنم ولی سخنی جز حق نمی‌گویم».
  
آنچه از مجموع روایات [[پيامبر اکرم]] صلى الله عليه و آله و [[ائمه اطهار|ائمه معصومین]] علیهم السلام استفاده می‌شود این است که مزاح و شوخی تا حدی مطلوب است، زیرا پیشوایان دینی ما به طور مطلق از مزاح نهی نکرده‌اند، بلکه شوخ طبعی را به طور نسبی و در شرایط خاص ستوده‌اند و حتی خود آن بزرگواران گاهی مزاح می‌کردند، چنانکه [[رسول خدا]] صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «إنّی لأمزح و لاأقول إلا حقّا؛<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص116.</ref> من مزاح می‌کنم ولی سخنی جز حق نمی‌گویم».
+
و [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام فرمود: «کان رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: لیسرّ الرّجل من أصحابه اذا رآه مغموما بالمداعبه؛<ref>محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۸ ص۴۰۷.</ref> رسول خدا صلی اللّه علیه و آله هرگاه یکی از [[صحابی|اصحاب]] خود را اندوهگین می‌دید او را با شوخی و مزاح خوشحال می‌کرد». و نیز کسی از [[ابن عباس]] پرسید: «أکان النّبی صلّی اللّه علیه و آله یمزح؟ فقال کان النّبی صلّی اللّه علیه و آله یمزح؛<ref>همان، ص۴۱۳.</ref> آیا رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله مزاح می‌کرد؟ گفت: آری».
  
و حضرت علی علیه السلام فرمود: «کان رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: لیسرّ الرّجل من أصحابه اذا رآه مغموما بالمداعبه؛<ref>محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج8 ص407.</ref> رسول خدا صلی اللّه علیه و آله هرگاه یکی از [[صحابی|اصحاب]] خود را اندوهگین می‌دید او را با شوخی و مزاح خوشحال می‌کرد».
+
از دلیل‌هاى این مطلب این است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مواردى شوخى‌هاى لطیفى انجام مى‌داده است. از جمله: پیامبر به پیرزنى فرمود: "لاتدخل الجنة عجوز"؛ پیرزنان به [[بهشت]] وارد نمى‌شوند. آن پیرزن با شنیدن این جمله به گریه افتاد. پیامبر فرمود: "انّکِ لَستِ یومئذ بعجوز"؛ تو در آن روز پیرزن نخواهى بود.
  
و در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است: کان رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: «یداعب ولایقول إلا حقّا؛<ref>همان، ص408.</ref> پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله مزاح می‌کرد ولی جز حق سخنی نمی‌گفت».
+
و در روایت است که روزى پیامبر صلی الله علیه و آله با [[حضرت على]] علیه السلام مشغول خوردن خرما بود، حضرت خرما مى‌خورد و هسته اش را جلوى على علیه السلام مى‌گذاشت؛ وقتى دست کشیدند، تمام هسته‌ها جلوى حضرت على علیه السلام جمع شده بود. حضرت فرمود: یا على، تو چقدر خوردى! حضرت على فرمود: یا رسول الله! پرخور کسى است که خرما را با هسته اش مى‌خورد!
  
و نیز کسی از ابن عباس پرسید: «أکان النّبی صلّی اللّه علیه و آله یمزح؟ فقال کان النّبی صلّی اللّه علیه و آله یمزح؛<ref>همان، ص413.</ref> آیا رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله مزاح می‌کرد؟ گفت:آری».
+
شخصی به نام معمّر بن خلاد می‌گوید: «سألت ابا الحسن علیه السلام فقلت: جعلت فداک الرّجل یکون مع القوم فیجری بینهم کلام یمزحون و یضحکون فقال: لا بأس ما لم یکن، فظننت أنّه عنی الفحش، ثمّ قال: إنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله کان یأتیه الأعرابیّ فیأتی إلیه الهدیّه ثمّ یقول مکانه: أعطنا ثمن هدیّتنا فیضحک رسول اللّه و کان إذا اغتمّ یقول: ما فعل الاعرابی لیته اتانا».<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۶۳.</ref> از امام رضا علیه السلام پرسیدم: قربانت شوم، اگر کسی در میان جمعیتی باشد که هنگام سخن گفتن با یکدیگر شوخی می‌کنند و می‌خندند وظیفه او چیست؟ فرمود: باکی نیست تا زمانی که نباشد - و من گمان دارم که مقصود حضرت فحش بود، یعنی در صورتی که شوخی توأم با فحش و ناسزاگویی نباشد اشکالی ندارد. - سپس فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله این گونه بود که مرد اعرابی خدمت آن حضرت می‌رسید و برای ایشان هدیه‌ای می‌آورد و همانجا می‌گفت بهای هدیه‌ام را بپردازید و رسول خدا می‌خندید. و هرگاه اندوهگین می‌شد می‌فرمود: آن مرد چادرنشین چه شد؟ ای کاش نزد ما می‌آمد.
  
از دليل‌هاى اين مطلب اين است که پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله در مواردى شوخى‌هاى لطيفى انجام مى‌داده است. از جمله: پيامبر به پيرزنى فرمود: "لاتدخل الجنة عجوز"؛ پيرزنان به [[بهشت]] وارد نمى‌شوند. آن پيرزن با شنيدن اين جمله به گريه افتاد. پيامبر فرمود: "انّکِ لَستِ يومئذ بعجوز"؛ تو در آن روز پيرزن نخواهى بود.
+
[[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام فرمود: «إنّ اللّه عزّ و جلّ یحبّ المداعب فی الجماعه بلا رفث؛<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۶۳.</ref> خداوند انسان شوخ طبع را دوست دارد به شرط آنکه از گناه و ناسزاگویی بپرهیزد».
 
 
و در روايت است که روزى پيامبر صلی الله علیه و آله با [[حضرت على]] عليه السلام مشغول خوردن خرما بود، حضرت خرما مى‌خورد و هسته اش را جلوى على عليه السلام مى‌گذاشت؛ وقتى دست کشيدند، تمام هسته‌ها جلوى حضرت على عليه السلام جمع شده بود. حضرت فرمود: يا على، تو چقدر خوردى! حضرت على فرمود: يا رسول الله! پرخور کسى است که خرما را با هسته اش مى‌خورد!
 
 
 
شخصی به نام معمّر بن خلاد می‌گوید: «سألت ابا الحسن علیه السلام فقلت: جعلت فداک الرّجل یکون مع القوم فیجری بینهم کلام یمزحون و یضحکون فقال: لا بأس ما لم یکن، فظننت أنّه عنی الفحش، ثمّ قال: إنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله کان یأتیه الأعرابیّ فیأتی إلیه الهدیّه ثمّ یقول مکانه: أعطنا ثمن هدیّتنا فیضحک رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و کان إذا اغتمّ یقول: ما فعل الاعرابی لیته اتانا».<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص663.</ref> از امام رضا علیه السلام پرسیدم: قربانت شوم، اگر کسی در میان جمعیتی باشد که هنگام سخن گفتن با یکدیگر شوخی می‌کنند و می‌خندند وظیفه او چیست؟ فرمود: باکی نیست تا زمانی که نباشد - و من گمان دارم که مقصود حضرت فحش بود، یعنی در صورتی که شوخی توأم با فحش و ناسزاگویی نباشد اشکالی ندارد. - سپس فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله این گونه بود که مرد اعرابی خدمت آن حضرت می‌رسید و برای ایشان هدیه‌ای می‌آورد و همانجا می‌گفت بهای هدیه‌ام را بپردازید و رسول خدا می‌خندید. و هرگاه اندوهگین می‌شد می‌فرمود: آن مرد چادرنشین چه شد؟ ای کاش نزد ما می‌آمد.
 
 
 
[[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام فرمود: «إنّ اللّه عزّ و جلّ یحبّ المداعب فی الجماعه بلا رفث؛<ref>همان.</ref> خداوند انسان شوخ طبع را دوست دارد به شرط آنکه از گناه و ناسزاگویی بپرهیزد».
 
  
 
[[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام فرمود: «ما من مؤمن إلا و فیه دعابه، قلت و ما الدّعابه؟ قال المزاح؛<ref>الکافی، همان.</ref> هیچ مؤمنی نیست جز این که در او دعابه هست. عرض کردم: دعابه چیست؟ فرمود: مزاح».
 
[[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام فرمود: «ما من مؤمن إلا و فیه دعابه، قلت و ما الدّعابه؟ قال المزاح؛<ref>الکافی، همان.</ref> هیچ مؤمنی نیست جز این که در او دعابه هست. عرض کردم: دعابه چیست؟ فرمود: مزاح».
سطر ۳۰: سطر ۲۴:
 
انسان باید مالک زبان خود باشد و هنگام مزاح و شوخی ابعاد مثبت و منفی آن را در نظر بگیرد و بداند که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. زیرا اگر کسی زندگی خود را با شوخی و بذله گویی سپری کند و در مزاح کردن به حد افراط کشیده شود، به تدریج در اثر عادت به مزاح در برخورد با مسائل جدّی نیز جدی نخواهد بود و کسی که در زندگی و در برابر وظایف خود احساس مسئولیت نکند، نمی‌تواند به حال خود و اجتماع مفید باشد. بدیهی است کسی که روح شوخی و مزاح بر او غلبه کند، حسّ واقع بینی را از دست می‌دهد و آن گونه که باید حقایق را درک نمی‌کند و دیگران نیز مطالب او را جدّی تلقّی نمی‌کنند.
 
انسان باید مالک زبان خود باشد و هنگام مزاح و شوخی ابعاد مثبت و منفی آن را در نظر بگیرد و بداند که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. زیرا اگر کسی زندگی خود را با شوخی و بذله گویی سپری کند و در مزاح کردن به حد افراط کشیده شود، به تدریج در اثر عادت به مزاح در برخورد با مسائل جدّی نیز جدی نخواهد بود و کسی که در زندگی و در برابر وظایف خود احساس مسئولیت نکند، نمی‌تواند به حال خود و اجتماع مفید باشد. بدیهی است کسی که روح شوخی و مزاح بر او غلبه کند، حسّ واقع بینی را از دست می‌دهد و آن گونه که باید حقایق را درک نمی‌کند و دیگران نیز مطالب او را جدّی تلقّی نمی‌کنند.
  
از ديدگاه عالمان [[اخلاق]]، مزاح ناپسند، افراط و مداومت بر آن است که بعضى از [[گناهان]] ديگر مانند [[دروغ]]، [[استهزاء]] و آزار ديگران و ریختن [[آبرو|آبروی]] آنان را بدنبال دارد.
+
از دیدگاه عالمان [[اخلاق]]، مزاح ناپسند، افراط و مداومت بر آن است که بعضى از [[گناهان]] دیگر مانند [[دروغ]]، [[استهزاء]] و آزار دیگران و ریختن [[آبرو|آبروی]] آنان را بدنبال دارد.
  
 
در ادامه برخی از جنبه های منفی مزاح بیان می‌شود:  
 
در ادامه برخی از جنبه های منفی مزاح بیان می‌شود:  
  
'''مزاح شخصیت انسان را از بین می‌برد:'''
+
'''تهدید آبرو و شخصیت انسان:'''
  
*[[رسول خدا]] صلی اللّه علیه و آله به [[امیرمؤمنان]] علیه السلام فرمود: «یا علی لاتمزح فیذهب بهاؤک؛<ref>شیخ حر عاملی، رسائل الشیعه، ج12، ص113.</ref> ای علی از مزاح بپرهیز که شخصیت تو را از بین می‌برد».
+
*[[رسول خدا]] صلی اللّه علیه و آله به [[امیرمؤمنان]] علیه السلام فرمود: «یا علی لاتمزح فیذهب بهاؤک؛<ref>شیخ حر عاملی، رسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۱۳.</ref> ای علی از مزاح بپرهیز که شخصیت تو را از بین می‌برد».
  
 
*[[حمران بن اعین شیبانی|حمران بن اعین]] می‌گوید: خدمت [[امام صادق]] علیه السلام شرفیاب شدم و از حضرت تقاضا کردم مرا توصیه و سفارش کند. آن بزرگوار پس از سفارش به [[تقوا]] فرمود: «و ایّاک والمزاح فانّه یذهب هیبة الرّجل و ماء وجهه...؛<ref>وسائل الشیعه، همان.</ref> از شوخی بپرهیز زیرا بزرگی و عظمت شخص را از بین می‌برد و موجب ریختن آبروی او می‌گردد».
 
*[[حمران بن اعین شیبانی|حمران بن اعین]] می‌گوید: خدمت [[امام صادق]] علیه السلام شرفیاب شدم و از حضرت تقاضا کردم مرا توصیه و سفارش کند. آن بزرگوار پس از سفارش به [[تقوا]] فرمود: «و ایّاک والمزاح فانّه یذهب هیبة الرّجل و ماء وجهه...؛<ref>وسائل الشیعه، همان.</ref> از شوخی بپرهیز زیرا بزرگی و عظمت شخص را از بین می‌برد و موجب ریختن آبروی او می‌گردد».
  
*پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله فرمود: «کثرة المزاح تذهب بماء الوجه؛<ref>الکافی، همان، ص665.</ref> مزاح بیش از حد آبروی شخص را می‌برد».
+
*پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله فرمود: «کثرة المزاح تذهب بماء الوجه؛<ref>الکافی، همان، ص۶۶۵.</ref> مزاح بیش از حد آبروی شخص را می‌برد».
  
 
'''مزاح و جری شدن مردم:'''
 
'''مزاح و جری شدن مردم:'''
  
* اثر سوء دیگر مزاح این است که مردم به انسان جری شده و برای او [[احترام به دیگران|احترام]] و ارزشی قائل نمی‌شوند. از این رو امام صادق علیه السلام فرمود: «لا تمازح فیجترأ علیک؛<ref>الکافی، همان، ص665.</ref> شوخی مکن که روی مردم به تو باز می‌شود و بر تو جرأت پیدا می کنند».
+
*اثر سوء دیگر مزاح این است که مردم به انسان جری شده و برای او [[احترام به دیگران|احترام]] و ارزشی قائل نمی‌شوند. از این رو امام صادق علیه السلام فرمود: «لا تُمازح فیجترأ علیک؛<ref>همان.</ref> شوخی مکن که روی مردم به تو باز می‌شود و بر تو جرأت پیدا می کنند».
 
 
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
*نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، آیت‌الله مهدوی کنی، ص۵۶۳.
*نقطه‌هاي آغاز در اخلاق عملي، آيت‌الله مهدوي كني، ص563.
+
*[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/ "بذله‌گویی"، اصطلاح‌نامه جامع علوم اسلامی]، بازیابی: ۴ اسفند ۱۳۹۲.
*[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/ "بذله‌گویی"، اصطلاح‌نامه جامع علوم اسلامی]، بازیابی: 4 اسفند 1392.
 
 
 
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
<references />
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۹

«بذله‌گویی» به معنای شوخ‌طبعی، یکی از موارد حسن خُلق است، ولی باید توجه داشت که از جمله آفات زبان که آثار سوئی را به دنبال دارد، زیاد مزاح و شوخی‌کردن است. در روایات، مزاح اندک که از حق تجاوز نشود و مشتمل بر سخن باطل یا اذیت و اهانتی نباشد و باعث شکفتگی خاطری گردد، پسندیده است، اما زیاده‌روى در شوخى که موجب شکستن احترام و شخصیت افراد شود، نکوهش شده است.

مزاح در سیره معصومین

آنچه از مجموع روایات پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام استفاده می‌شود این است که مزاح و شوخی تا حدی مطلوب است، زیرا پیشوایان دینی ما به طور مطلق از مزاح نهی نکرده‌اند، بلکه شوخ طبعی را به طور نسبی و در شرایط خاص ستوده‌اند و حتی خود آن بزرگواران گاهی مزاح می‌کردند، چنانکه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «إنّی لأمزح و لاأقول إلا حقّا؛[۱] من مزاح می‌کنم ولی سخنی جز حق نمی‌گویم».

و حضرت علی علیه السلام فرمود: «کان رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: لیسرّ الرّجل من أصحابه اذا رآه مغموما بالمداعبه؛[۲] رسول خدا صلی اللّه علیه و آله هرگاه یکی از اصحاب خود را اندوهگین می‌دید او را با شوخی و مزاح خوشحال می‌کرد». و نیز کسی از ابن عباس پرسید: «أکان النّبی صلّی اللّه علیه و آله یمزح؟ فقال کان النّبی صلّی اللّه علیه و آله یمزح؛[۳] آیا رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله مزاح می‌کرد؟ گفت: آری».

از دلیل‌هاى این مطلب این است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مواردى شوخى‌هاى لطیفى انجام مى‌داده است. از جمله: پیامبر به پیرزنى فرمود: "لاتدخل الجنة عجوز"؛ پیرزنان به بهشت وارد نمى‌شوند. آن پیرزن با شنیدن این جمله به گریه افتاد. پیامبر فرمود: "انّکِ لَستِ یومئذ بعجوز"؛ تو در آن روز پیرزن نخواهى بود.

و در روایت است که روزى پیامبر صلی الله علیه و آله با حضرت على علیه السلام مشغول خوردن خرما بود، حضرت خرما مى‌خورد و هسته اش را جلوى على علیه السلام مى‌گذاشت؛ وقتى دست کشیدند، تمام هسته‌ها جلوى حضرت على علیه السلام جمع شده بود. حضرت فرمود: یا على، تو چقدر خوردى! حضرت على فرمود: یا رسول الله! پرخور کسى است که خرما را با هسته اش مى‌خورد!

شخصی به نام معمّر بن خلاد می‌گوید: «سألت ابا الحسن علیه السلام فقلت: جعلت فداک الرّجل یکون مع القوم فیجری بینهم کلام یمزحون و یضحکون فقال: لا بأس ما لم یکن، فظننت أنّه عنی الفحش، ثمّ قال: إنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله کان یأتیه الأعرابیّ فیأتی إلیه الهدیّه ثمّ یقول مکانه: أعطنا ثمن هدیّتنا فیضحک رسول اللّه و کان إذا اغتمّ یقول: ما فعل الاعرابی لیته اتانا».[۴] از امام رضا علیه السلام پرسیدم: قربانت شوم، اگر کسی در میان جمعیتی باشد که هنگام سخن گفتن با یکدیگر شوخی می‌کنند و می‌خندند وظیفه او چیست؟ فرمود: باکی نیست تا زمانی که نباشد - و من گمان دارم که مقصود حضرت فحش بود، یعنی در صورتی که شوخی توأم با فحش و ناسزاگویی نباشد اشکالی ندارد. - سپس فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله این گونه بود که مرد اعرابی خدمت آن حضرت می‌رسید و برای ایشان هدیه‌ای می‌آورد و همانجا می‌گفت بهای هدیه‌ام را بپردازید و رسول خدا می‌خندید. و هرگاه اندوهگین می‌شد می‌فرمود: آن مرد چادرنشین چه شد؟ ای کاش نزد ما می‌آمد.

امام باقر علیه السلام فرمود: «إنّ اللّه عزّ و جلّ یحبّ المداعب فی الجماعه بلا رفث؛[۵] خداوند انسان شوخ طبع را دوست دارد به شرط آنکه از گناه و ناسزاگویی بپرهیزد».

امام صادق علیه السلام فرمود: «ما من مؤمن إلا و فیه دعابه، قلت و ما الدّعابه؟ قال المزاح؛[۶] هیچ مؤمنی نیست جز این که در او دعابه هست. عرض کردم: دعابه چیست؟ فرمود: مزاح».

امام صادق علیه السلام به شخصی فرمود: «آیا با یکدیگر مزاح می‌کنید؟ آن مرد گفت: کم مزاح می‌کنیم. امام فرمود: این طور نباشید، زیرا شوخی نشانه خوش خلقی است و به وسیله شوخی برادر دینی خود را خوشحال می‌کنی. سپس فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله برای این که کسی را خوشحال کند با او مزاح می‌کرد».[۷]

جنبه‌های منفی مزاح

انسان باید مالک زبان خود باشد و هنگام مزاح و شوخی ابعاد مثبت و منفی آن را در نظر بگیرد و بداند که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. زیرا اگر کسی زندگی خود را با شوخی و بذله گویی سپری کند و در مزاح کردن به حد افراط کشیده شود، به تدریج در اثر عادت به مزاح در برخورد با مسائل جدّی نیز جدی نخواهد بود و کسی که در زندگی و در برابر وظایف خود احساس مسئولیت نکند، نمی‌تواند به حال خود و اجتماع مفید باشد. بدیهی است کسی که روح شوخی و مزاح بر او غلبه کند، حسّ واقع بینی را از دست می‌دهد و آن گونه که باید حقایق را درک نمی‌کند و دیگران نیز مطالب او را جدّی تلقّی نمی‌کنند.

از دیدگاه عالمان اخلاق، مزاح ناپسند، افراط و مداومت بر آن است که بعضى از گناهان دیگر مانند دروغ، استهزاء و آزار دیگران و ریختن آبروی آنان را بدنبال دارد.

در ادامه برخی از جنبه های منفی مزاح بیان می‌شود:

تهدید آبرو و شخصیت انسان:

  • رسول خدا صلی اللّه علیه و آله به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «یا علی لاتمزح فیذهب بهاؤک؛[۸] ای علی از مزاح بپرهیز که شخصیت تو را از بین می‌برد».
  • حمران بن اعین می‌گوید: خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم و از حضرت تقاضا کردم مرا توصیه و سفارش کند. آن بزرگوار پس از سفارش به تقوا فرمود: «و ایّاک والمزاح فانّه یذهب هیبة الرّجل و ماء وجهه...؛[۹] از شوخی بپرهیز زیرا بزرگی و عظمت شخص را از بین می‌برد و موجب ریختن آبروی او می‌گردد».
  • پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله فرمود: «کثرة المزاح تذهب بماء الوجه؛[۱۰] مزاح بیش از حد آبروی شخص را می‌برد».

مزاح و جری شدن مردم:

  • اثر سوء دیگر مزاح این است که مردم به انسان جری شده و برای او احترام و ارزشی قائل نمی‌شوند. از این رو امام صادق علیه السلام فرمود: «لا تُمازح فیجترأ علیک؛[۱۱] شوخی مکن که روی مردم به تو باز می‌شود و بر تو جرأت پیدا می کنند».

پانویس

  1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۱۱۶.
  2. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۸ ص۴۰۷.
  3. همان، ص۴۱۳.
  4. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۶۳.
  5. کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۶۳.
  6. الکافی، همان.
  7. همان.
  8. شیخ حر عاملی، رسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۱۳.
  9. وسائل الشیعه، همان.
  10. الکافی، همان، ص۶۶۵.
  11. همان.

منابع