احساء: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
'''منبع:''' حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج‌1، ص 234 تا 237
+
 
احساء يا لحساء. احساء قسمت عمده اراضى ساحلى خليج فارس است كه در كتب قديم به بحرين معروف بوده است، اين ناحيه به علت نزديكى به دريا (خليج فارس) از روزگار پيش از اسلام اهميت بسزايى داشته است. احساء به طول 480 كيلومتر از شمال و شمال غربى به جنوب شرقى در ساحل جنوبى خليج فارس امتداد دارد. «5» ناحيه احساء و بحرين از بخشهاى عروض بوده‌اند كه در نزد مورخ معروف رومى، پلينى، به نام كاتارائى «6» معروف بوده است ... بيشترين قسمت احساء را دشتى بيابانى فراگرفته است. احساء در سمت غرب به بلنديهايى منتهى مى‌شود كه در لابلاى آن تپه‌هاى فراوانى است. اين تپه‌ها در راستاى وادى المياه و كوه طف كشيده شده‌اند. ناحيه شرقى‌
+
احساء يا لحساء. احساء قسمت عمده اراضى ساحلى خليج فارس است كه در كتب قديم به [[بحرين]] معروف بوده است، اين ناحيه به علت نزديكى به دريا (خليج فارس) از روزگار پيش از [[اسلام]] اهميت بسزايى داشته است.
__________________________________________________
+
 
(1). معجم البلدان؛ ج 1، ص 507.
+
احساء به طول 480 كيلومتر از شمال و شمال غربى به جنوب شرقى در ساحل جنوبى خليج فارس امتداد دارد.<ref>جغرافياى تاريخى ايران باستان؛ ص 63.</ref> ناحيه احساء و بحرين از بخش هاى عروض بوده‌اند كه در نزد مورخ معروف رومى، پلينى به نام كاتارائى<ref>iearataC.</ref> معروف بوده است...
(2). تاريخ جهان‌آراء؛ ص 126 و 127.
+
 
(3). تقويم البلدان؛ ص 99.
+
بيشترين قسمت احساء را دشتى بيابانى فراگرفته است. احساء در سمت غرب به بلندي هايى منتهى مى‌شود كه در لابلاى آن تپه‌هاى فراوانى است. اين تپه‌ها در راستاى وادى المياه و كوه طف كشيده شده‌اند. ناحيه شرقى‌ احساء در كرانه دريا بيشتر شوره‌زار است. در اين ناحيه چاههاى فراوان آب با عمق نه‌چندان زياد قرار دارد. پربارش‌ترين منطقه اين ناحيه قطيف است.<ref>المفصل فى تاريخ العرب...؛ ج1، ص174 و 175.</ref>
(4). نزهة القلوب؛ ص 137.
+
 
(5). جغرافياى تاريخى ايران باستان؛ ص 63.
+
قطيف بر كنار خليجى واقع است كه جزيره تاروت را دربر گرفته و از شهرهاى دريايى احساء به شمار مى‌آيد. سطح اين شهر چند متر از دريا بالاتر است. در محل اين شهر ويرانه‌هاى باستانى وجود دارد... كه بايستى جاى شهر بيلبانا،<ref>anabliB.</ref> يكى از شهرهاى جرهائيان (گرهائيان)، بوده باشد... كرانه خليج قطيف را پلينى، مورخ رومى، سينوس گولوپس<ref>sepoluaG.</ref> خوانده است.
(6). iearataC
+
 
                        جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، ج‌1، ص: 235
+
گفته‌اند كه گولوپ و كاتنى<ref>inetahC.</ref> نام دو قبيله‌اى بوده كه در آنجا سكنا داشته‌اند و نام كاتنى يا خطينى ما را به ياد «خط» مى‌اندازد<ref>المفصل فى تاريخ العرب ...؛ ج 1، ص 176.</ref> كه در متون عربى بر سراسر كرانه بحرين اطلاق مى‌شده است.<ref> معجم البلدان؛ ج2، ص453.</ref>
احساء در كرانه دريا بيشتر شوره‌زار است. در اين ناحيه چاههاى فراوان آب با عمق نه‌چندان زياد قرار دارد. پربارش‌ترين منطقه اين ناحيه قطيف است. «1» قطيف بر كنار خليجى واقع است كه جزيره تاروت را دربر گرفته و از شهرهاى دريايى احساء به شمار مى‌آيد. سطح اين شهر چند متر از دريا بالاتر است. در محل اين شهر ويرانه‌هاى باستانى وجود دارد ... كه بايستى جاى شهر بيلبانا «2»، يكى از شهرهاى جرهائيان (گرهائيان)، بوده باشد ... كرانه خليج قطيف را پلينى، مورخ رومى، سينوس گولوپس «3» خوانده است.
+
 
گفته‌اند كه گولوپ و كاتنى «4» نام دو قبيله‌اى بوده كه در آنجا سكنا داشته‌اند و نام كاتنى يا خطينى ما را به ياد «خط» مى‌اندازد «5» كه در متون عربى بر سراسر كرانه بحرين اطلاق مى‌شده است. «6» جزيره كوچك تاروت كه در خليج قطيف قرار دارد گويا همان شهر قديمى «تارو» يا «تاهرت» است كه نامش در جغرافياى بطلميوس آمده و شهر دارين در آن واقع است. به نظر مى‌رسد كه اين شهر بر روى خرابه‌هاى باستانى، كه احتمالا پرستشگاه خداى «عشتروت» بوده است، بنا شده كه بعدها بخش نخست آن افتاده و صورت «تاروت» باقى مانده است. «7» قسمتى از احساء كه در شمال و در كرانه جنوبى خليج فارس قرار دارد، سرزمين هموار كويت است كه آن نيز جزء منطقه بزرگ عروض محسوب مى‌شود. كرانه‌هاى كويت به صورت تپه‌هاى برجسته شنى است كه در آنجا آب فراوان موجود است. بيشتر كشت آنان درخت خرماست. از پرآوازه‌ترين شهرهاى اين اميرنشين شهر كويت است كه بر كناره خليجى واقع است. كويت جايگاه اقوام كهن و قديمى بوك‌ها «8» بوده كه پدران قبيله عبد القيس (عرب) بوده‌اند. پايتخت آنها شهر كورومانيس «9» بوده است كه نام پيشين كويت (قرين) از همين كورومانيس گرفته شده است. «10» احتمالا خندقى كه شاپور ذوالاكتاف دستور كندن آن را داد تا شارسان (شهرهاى‌
+
جزيره كوچك تاروت كه در خليج قطيف قرار دارد گويا همان شهر قديمى «تارو» يا «تاهرت» است كه نامش در جغرافياى بطلميوس آمده و شهر دارين در آن واقع است. به نظر مى‌رسد كه اين شهر بر روى خرابه‌هاى باستانى كه احتمالاً پرستشگاه خداى «عشتروت» بوده است، بنا شده كه بعدها بخش نخست آن افتاده و صورت «تاروت» باقى مانده است.<ref>المفصل فى تاريخ العرب...؛ ج1، ص176.</ref>
__________________________________________________
+
 
(1). المفصل فى تاريخ العرب ...؛ ج 1، ص 174 و 175.
+
قسمتى از احساء كه در شمال و در كرانه جنوبى خليج فارس قرار دارد، سرزمين هموار كويت است كه آن نيز جزء منطقه بزرگ عروض محسوب مى‌شود. كرانه‌هاى كويت به صورت تپه‌هاى برجسته شنى است كه در آنجا آب فراوان موجود است. بيشتر كشت آنان درخت خرماست. از پرآوازه‌ترين شهرهاى اين اميرنشين شهر كويت است كه بركناره خليجى واقع است. كويت جايگاه اقوام كهن و قديمى بوك‌ها<ref>ieaeubA, eakuB. </ref> بوده كه پدران قبيله عبدالقيس (عرب) بوده‌اند.
(2). anabliB
+
 
(3). sepoluaG
+
پايتخت آنها شهر كورومانيس <ref>sinamoroC.</ref> بوده است كه نام پيشين كويت (قرين) از همين كورومانيس گرفته شده است.<ref>  همان؛ ج1، ص 176 و 177.</ref> احتمالاً خندقى كه شاپور ذوالاكتاف دستور كندن آن را داد تا شارسان (شهرهاى‌ عراق) را از گزند عربهاى بيابانگرد آسوده بدارد، در خليج كاظمه در شمال اميرنشين كويت به دريا مى‌رسيده است.<ref>1173. p, 2. loV; malsI fo. ycnE.</ref>
(4). inetahC
+
 
(5). المفصل فى تاريخ العرب ...؛ ج 1، ص 176.
+
در قرون نخستين اسلامى مركز احساء شهر هجر بود كه نزديك قصبه احساء قرار داشت و سپس يكى از مراكز قرمطيان بحرين گشت.<ref>تاريخ عربستان و قوم عرب؛ ق 1 و 2، ص7.</ref> ابن خرداذبه هنگام سخن از دهات بحرين به قطيف كه جزء احساء بوده و هجر كه قصبه احساء به‌شمار مى‌آمده، اشاره كرده است.<ref>المسالك والممالك؛ ص 152.</ref>
(6). معجم البلدان؛ ج 2، ص 453.
+
 
(7). المفصل فى تاريخ العرب ...؛ ج 1، ص 176.
+
به نوشته همدانى، احساء منازل و خانه‌هاى طايفه سعد از بنى تميم بود و بازار پررفت ‌و آمدى داشت كه جرعاء ناميده مى‌شد و اعراب بدانجا رفت ‌و آمد مى‌كردند.<ref>صفة جزيرة العرب؛ ص 251.</ref>
(8). ieaeubA, eakuB
+
 
(9). sinamoroC
+
مقدسى مى‌گويد: احساء كه قصبه‌اش هجر بود و بحرين خوانده مى‌شد، شهرى است بزرگ و پرنخلستان و آبادان و پرجمعيت، جايگاه گرما و قحطى است و يك مرحله از دريا فاصله دارد.
(10). همان؛ ج 1، ص 176 و 177.
+
 
                        جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، ج‌1، ص: 236
+
چشمه‌مانندى دارد، تجارتگاه است. جزيره‌هايى در آنجاست كه پايگاه قرمطيان آل بوسعيد است، خردگرايى و عدل در آنجا حكمفرماست ولى جامع آن بيكار مانده است...<ref>احسن التقاسيم؛ ص 93 و 94.</ref> ادريسى، احساء را همراه قطيف از شهرهاى بحرين نام برده است.<ref> نزهة المشتاق؛ ج1، ص386.</ref>
عراق) را از گزند عربهاى بيابانگرد آسوده بدارد، در خليج كاظمه در شمال اميرنشين كويت به دريا مى‌رسيده است. «1» در قرون نخستين اسلامى مركز احساء شهر هجر بود كه نزديك قصبه احساء قرار داشت و سپس يكى از مراكز قرمطيان بحرين گشت. «2» ابن خرداذبه هنگام سخن از دهات بحرين به قطيف كه جزء احساء بوده و هجر كه قصبه احساء به‌شمار مى‌آمده، اشاره كرده است. «3» به نوشته همدانى، احساء منازل و خانه‌هاى طايفه سعد از بنى تميم بود و بازار پررفت‌وآمدى داشت كه جرعاء ناميده مى‌شد و اعراب بدانجا رفت‌وآمد مى‌كردند. «4» مقدسى مى‌گويد: احساء كه قصبه‌اش هجر بود و بحرين خوانده مى‌شد، شهرى است بزرگ و پرنخلستان و آبادان و پرجمعيت، جايگاه گرما و قحطى است و يك مرحله از دريا فاصله دارد.
+
 
چشمه‌مانندى دارد، تجارتگاه است، جزيره‌هايى در آنجاست كه پايگاه قرمطيان آل بو سعيد است، خردگرايى و عدل در آنجا حكمفرماست، ولى جامع آن بيكار مانده است ... «5» ادريسى، احساء را همراه قطيف از شهرهاى بحرين نام برده است. «6» ياقوت مى‌نويسد: احساء شهرى است در بحرين معروف و مشهور، نخستين كسى كه آن را آباد كرد و بارو كشيد و مركز بحرين قرار داد ابو طاهر حسن بن ابو سعيد جنّابى قرمطى بود، اين شهر تا به امروز آباد و مشهور است. «7» ابو الفداء مى‌نويسد: احساء نخلستانهاى بسيار و آبهاى جارى دارد كه از چشمه‌سارهاى گرم بيرون مى‌آيد. اين شهر در خشكى و در دو منزلى جنوب غربى قطيف واقع است ... گردبرگرد آن نخلستان است ... شهر بارويى ندارد، ميان آن و يمامه چهار روز راه است ... مردم احساء و قطيف، خرما به خرج- در وادى يمامه- برند و در برابر دوبار خرما يك بار گندم گيرند. «8» به نوشته حمد الله مستوفى شهرهاى احساء (لحساء)، قطيف و ...
+
ياقوت مى‌نويسد: احساء شهرى است در بحرين معروف و مشهور، نخستين كسى كه آن را آباد كرد و بارو كشيد و مركز بحرين قرار داد ابوطاهر حسن بن ابوسعيد جنّابى قرمطى بود، اين شهر تا به امروز آباد و مشهور است.<ref>معجم البلدان؛ ج1، ص148.</ref>
__________________________________________________
+
 
(1).. 1173. p, 2. loV; malsI fo. ycnE
+
ابوالفداء مى‌نويسد: احساء نخلستان هاى بسيار و آبهاى جارى دارد كه از چشمه‌سارهاى گرم بيرون مى‌آيد. اين شهر در خشكى و در دو منزلى جنوب غربى قطيف واقع است... گردبرگرد آن نخلستان است... شهر بارويى ندارد، ميان آن و يمامه چهار روز راه است... مردم احساء و قطيف، خرما به خرج - در وادى يمامه - برند و در برابر دوبار خرما يك بار گندم گيرند.<ref>تقويم البلدان؛ ص 135.</ref> به نوشته حمدالله مستوفى شهرهاى احساء (لحساء)، قطيف و... از سرزمين عرب به شمار مى‌آمدند و جزاير قطيف و لحساء و ديگر مناطق اين سرزمين بيشتر اوقات از فرمانروايان بحرين اطاعت نمى‌كردند.<ref>نزهة القلوب؛ ص 137.</ref>
(2). تاريخ عربستان و قوم عرب؛ ق 1 و 2، ص 7.
+
 
(3). المسالك و الممالك؛ ص 152.
+
از اواخر قرن 16 تا اواسط قرن 17 ميلادى اين قسمت هاى خليج فارس تحت استيلاى پرتغاليان قرار گرفت و سپس اسما تحت تسلط دولت عثمانى درآمد. در سال 1913 كه دولت عثمانى سرگرم جنگهاى بالكان بود، عبدالعزيز بن سعود احساء را گرفت و بر قلمرو خود افزود. احساء منبع عايدات سرشار نفت عربستان سعودى است.
(4). صفة جزيرة العرب؛ ص 251.
+
 
(5). احسن التقاسيم؛ ص 93 و 94.
+
==پانویس==
(6). نزهة المشتاق؛ ج 1، ص 386.
+
{{پانویس}}
(7). معجم البلدان؛ ج 1، ص 148.
+
 
(8). تقويم البلدان؛ ص 135.
+
==منابع==
                        جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، ج‌1، ص: 237
+
حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج‌1، ص 234 تا 237.
از سرزمين عرب به شمار مى‌آمدند و جزاير قطيف و لحساء و ديگر مناطق اين سرزمين بيشتر اوقات از فرمانروايان بحرين اطاعت نمى‌كردند. «1» از اواخر قرن 16 تا اواسط قرن 17 ميلادى اين قسمتهاى خليج فارس تحت استيلاى پرتغاليان قرار گرفت و سپس اسما تحت تسلط دولت عثمانى درآمد. در سال 1913 كه دولت عثمانى سرگرم جنگهاى بالكان بود، عبد العزيز بن سعود احساء را گرفت و بر قلمرو خود افزود. احساء منبع عايدات سرشار نفت عربستان سعودى است.
 
__________________________________________________
 
(1). نزهة القلوب؛ ص 137.
 
  
 
[[رده:جغرافیای تاریخی عربستان]]
 
[[رده:جغرافیای تاریخی عربستان]]
[[رده:عربستان]]
+
[[رده:عربستان]][[عنوان پیوند]]

نسخهٔ ‏۱۳ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۰۹

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


احساء يا لحساء. احساء قسمت عمده اراضى ساحلى خليج فارس است كه در كتب قديم به بحرين معروف بوده است، اين ناحيه به علت نزديكى به دريا (خليج فارس) از روزگار پيش از اسلام اهميت بسزايى داشته است.

احساء به طول 480 كيلومتر از شمال و شمال غربى به جنوب شرقى در ساحل جنوبى خليج فارس امتداد دارد.[۱] ناحيه احساء و بحرين از بخش هاى عروض بوده‌اند كه در نزد مورخ معروف رومى، پلينى به نام كاتارائى[۲] معروف بوده است...

بيشترين قسمت احساء را دشتى بيابانى فراگرفته است. احساء در سمت غرب به بلندي هايى منتهى مى‌شود كه در لابلاى آن تپه‌هاى فراوانى است. اين تپه‌ها در راستاى وادى المياه و كوه طف كشيده شده‌اند. ناحيه شرقى‌ احساء در كرانه دريا بيشتر شوره‌زار است. در اين ناحيه چاههاى فراوان آب با عمق نه‌چندان زياد قرار دارد. پربارش‌ترين منطقه اين ناحيه قطيف است.[۳]

قطيف بر كنار خليجى واقع است كه جزيره تاروت را دربر گرفته و از شهرهاى دريايى احساء به شمار مى‌آيد. سطح اين شهر چند متر از دريا بالاتر است. در محل اين شهر ويرانه‌هاى باستانى وجود دارد... كه بايستى جاى شهر بيلبانا،[۴] يكى از شهرهاى جرهائيان (گرهائيان)، بوده باشد... كرانه خليج قطيف را پلينى، مورخ رومى، سينوس گولوپس[۵] خوانده است.

گفته‌اند كه گولوپ و كاتنى[۶] نام دو قبيله‌اى بوده كه در آنجا سكنا داشته‌اند و نام كاتنى يا خطينى ما را به ياد «خط» مى‌اندازد[۷] كه در متون عربى بر سراسر كرانه بحرين اطلاق مى‌شده است.[۸]

جزيره كوچك تاروت كه در خليج قطيف قرار دارد گويا همان شهر قديمى «تارو» يا «تاهرت» است كه نامش در جغرافياى بطلميوس آمده و شهر دارين در آن واقع است. به نظر مى‌رسد كه اين شهر بر روى خرابه‌هاى باستانى كه احتمالاً پرستشگاه خداى «عشتروت» بوده است، بنا شده كه بعدها بخش نخست آن افتاده و صورت «تاروت» باقى مانده است.[۹]

قسمتى از احساء كه در شمال و در كرانه جنوبى خليج فارس قرار دارد، سرزمين هموار كويت است كه آن نيز جزء منطقه بزرگ عروض محسوب مى‌شود. كرانه‌هاى كويت به صورت تپه‌هاى برجسته شنى است كه در آنجا آب فراوان موجود است. بيشتر كشت آنان درخت خرماست. از پرآوازه‌ترين شهرهاى اين اميرنشين شهر كويت است كه بركناره خليجى واقع است. كويت جايگاه اقوام كهن و قديمى بوك‌ها[۱۰] بوده كه پدران قبيله عبدالقيس (عرب) بوده‌اند.

پايتخت آنها شهر كورومانيس [۱۱] بوده است كه نام پيشين كويت (قرين) از همين كورومانيس گرفته شده است.[۱۲] احتمالاً خندقى كه شاپور ذوالاكتاف دستور كندن آن را داد تا شارسان (شهرهاى‌ عراق) را از گزند عربهاى بيابانگرد آسوده بدارد، در خليج كاظمه در شمال اميرنشين كويت به دريا مى‌رسيده است.[۱۳]

در قرون نخستين اسلامى مركز احساء شهر هجر بود كه نزديك قصبه احساء قرار داشت و سپس يكى از مراكز قرمطيان بحرين گشت.[۱۴] ابن خرداذبه هنگام سخن از دهات بحرين به قطيف كه جزء احساء بوده و هجر كه قصبه احساء به‌شمار مى‌آمده، اشاره كرده است.[۱۵]

به نوشته همدانى، احساء منازل و خانه‌هاى طايفه سعد از بنى تميم بود و بازار پررفت ‌و آمدى داشت كه جرعاء ناميده مى‌شد و اعراب بدانجا رفت ‌و آمد مى‌كردند.[۱۶]

مقدسى مى‌گويد: احساء كه قصبه‌اش هجر بود و بحرين خوانده مى‌شد، شهرى است بزرگ و پرنخلستان و آبادان و پرجمعيت، جايگاه گرما و قحطى است و يك مرحله از دريا فاصله دارد.

چشمه‌مانندى دارد، تجارتگاه است. جزيره‌هايى در آنجاست كه پايگاه قرمطيان آل بوسعيد است، خردگرايى و عدل در آنجا حكمفرماست ولى جامع آن بيكار مانده است...[۱۷] ادريسى، احساء را همراه قطيف از شهرهاى بحرين نام برده است.[۱۸]

ياقوت مى‌نويسد: احساء شهرى است در بحرين معروف و مشهور، نخستين كسى كه آن را آباد كرد و بارو كشيد و مركز بحرين قرار داد ابوطاهر حسن بن ابوسعيد جنّابى قرمطى بود، اين شهر تا به امروز آباد و مشهور است.[۱۹]

ابوالفداء مى‌نويسد: احساء نخلستان هاى بسيار و آبهاى جارى دارد كه از چشمه‌سارهاى گرم بيرون مى‌آيد. اين شهر در خشكى و در دو منزلى جنوب غربى قطيف واقع است... گردبرگرد آن نخلستان است... شهر بارويى ندارد، ميان آن و يمامه چهار روز راه است... مردم احساء و قطيف، خرما به خرج - در وادى يمامه - برند و در برابر دوبار خرما يك بار گندم گيرند.[۲۰] به نوشته حمدالله مستوفى شهرهاى احساء (لحساء)، قطيف و... از سرزمين عرب به شمار مى‌آمدند و جزاير قطيف و لحساء و ديگر مناطق اين سرزمين بيشتر اوقات از فرمانروايان بحرين اطاعت نمى‌كردند.[۲۱]

از اواخر قرن 16 تا اواسط قرن 17 ميلادى اين قسمت هاى خليج فارس تحت استيلاى پرتغاليان قرار گرفت و سپس اسما تحت تسلط دولت عثمانى درآمد. در سال 1913 كه دولت عثمانى سرگرم جنگهاى بالكان بود، عبدالعزيز بن سعود احساء را گرفت و بر قلمرو خود افزود. احساء منبع عايدات سرشار نفت عربستان سعودى است.

پانویس

  1. جغرافياى تاريخى ايران باستان؛ ص 63.
  2. iearataC.
  3. المفصل فى تاريخ العرب...؛ ج1، ص174 و 175.
  4. anabliB.
  5. sepoluaG.
  6. inetahC.
  7. المفصل فى تاريخ العرب ...؛ ج 1، ص 176.
  8. معجم البلدان؛ ج2، ص453.
  9. المفصل فى تاريخ العرب...؛ ج1، ص176.
  10. ieaeubA, eakuB.
  11. sinamoroC.
  12. همان؛ ج1، ص 176 و 177.
  13. 1173. p, 2. loV; malsI fo. ycnE.
  14. تاريخ عربستان و قوم عرب؛ ق 1 و 2، ص7.
  15. المسالك والممالك؛ ص 152.
  16. صفة جزيرة العرب؛ ص 251.
  17. احسن التقاسيم؛ ص 93 و 94.
  18. نزهة المشتاق؛ ج1، ص386.
  19. معجم البلدان؛ ج1، ص148.
  20. تقويم البلدان؛ ص 135.
  21. نزهة القلوب؛ ص 137.


منابع

حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج‌1، ص 234 تا 237.عنوان پیوند