ابولبابه انصاری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'بشير‌ بن عبدالمنذر بن زَنْبَر (زُبَير)<ref> الاستيعاب، ج‌ 4، ص‌ 303؛ الثقات، ج‌ 3، ...' ایجاد کرد)
 
جز
سطر ۱: سطر ۱:
بشير‌ بن عبدالمنذر بن زَنْبَر (زُبَير)<ref> الاستيعاب، ج‌ 4، ص‌ 303؛ الثقات، ج‌ 3، ص‌ 32.</ref> بن ‌زيد انصارى از قبيله اوس، تيره عمرو بن ‌عوف<ref> جمهرة انساب‌العرب، ص‌ 334؛ الاستيعاب، ج‌ 4، ص‌ 303؛ اسدالغابه، ج‌ 2، ص‌ 285.</ref> و از توبه‌كنندگان زمان پيامبر صلى الله عليه و آله از او به نام رفاعه<ref> تاريخ يحيى‌ بن معين، ج‌ 1، ص‌ 108؛ حلية‌الاولياء، ج‌ 1، ص‌ 366؛ رجال الطوسى، ص‌ 39.</ref> نيز ياد ‌شده است. برخى برآنند كه «رفاعة بن‌المنذر» نام برادر وى است.<ref> الثقات، ج‌ 3، ص‌ 32؛ الاصابه، ج 2، ص 409.</ref>
+
بشیر‌ بن عبدالمنذر بن زَنْبَر (زُبَیر)<ref> الاستیعاب، ج‌ 4، ص‌ 303؛ الثقات، ج‌ 3، ص‌ 32.</ref> بن ‌زید انصارى از قبیله اوس، تیره عمرو بن ‌عوف<ref> جمهرة انساب‌العرب، ص‌ 334؛ الاستیعاب، ج‌ 4، ص‌ 303؛ اسدالغابه، ج‌ 2، ص‌ 285.</ref> و از توبه‌كنندگان زمان پیامبر صلى الله علیه و آله از او به نام رفاعه<ref> تاریخ یحیى‌ بن معین، ج‌ 1، ص‌ 108؛ حلیة‌الاولیاء، ج‌ 1، ص‌ 366؛ رجال الطوسى، ص‌ 39.</ref> نیز یاد ‌شده است. برخى برآنند كه «رفاعة بن‌المنذر» نام برادر وى است.<ref> الثقات، ج‌ 3، ص‌ 32؛ الاصابه، ج 2، ص 409.</ref>
  
ابولبابه در بيعت عقبه دوم و در غزوه بدر نيز حضور داشت؛<ref> رجال الطوسى، ص‌ 27؛ الاستيعاب، ج 4، ص 303.</ref> ولى مشهور برآنند كه پيامبر صلى الله عليه و آله در غزوه بدر دستور داد: ابولبابه از روحاء به [[مدينه]] بازگردد و جانشين آن حضرت باشد و همانند حاضران در بدر، سهم او را از غنايم پرداخت.<ref> الطبقات، ج 3، ص‌ 348؛ المغازى، ج 1، ص 159؛ السيرة النبويه، ج 2، ص‌ 688.</ref>
+
ابولبابه در بیعت عقبه دوم و در غزوه بدر نیز حضور داشت؛<ref> رجال الطوسى، ص‌ 27؛ الاستیعاب، ج 4، ص 303.</ref> ولى مشهور برآنند كه پیامبر صلى الله علیه و آله در غزوه بدر دستور داد: ابولبابه از روحاء به [[مدینه]] بازگردد و جانشین آن حضرت باشد و همانند حاضران در بدر، سهم او را از غنایم پرداخت.<ref> الطبقات، ج 3، ص‌ 348؛ المغازى، ج 1، ص 159؛ السیرة النبویه، ج 2، ص‌ 688.</ref>
  
در غزوه «سويق و بنى‌قَينُقاع» نيز وى را در مدينه به جاى خود گذاشت.<ref> المغازى، ج‌ 1، ص‌ 180؛ السيرة النبويه، ج 3، ص‌ 45 و 49؛ تاريخ‌ طبرى، ج‌ 2، ص‌ 49‌ـ‌50.</ref> وى در غزوه اُحد و ديگر جنگ‌ها حضور داشت.<ref> الطبقات، ج 3، ص 348؛ الاستيعاب، ج 4، ص‌ 304.</ref> در غزوه حنين، پرچم قبيله بنى عمرو بن عوف<ref> المغازى، ج 3، 896.</ref> و در [[فتح مكه]]، پرچم بنى‌خطمه<ref> همان، ج‌ 2، ص‌ 800.</ref>يا بنى‌عمرو بن عوف<ref> الطبقات، ج 3، ص 349؛ الاستيعاب، ج 4، ص‌ 304.</ref> را حمل مى‌كرد؛ اما بنا به نقل يعقوبى، پيامبر صلى الله عليه و آله در فتح مكه، او را جانشين خود در مدينه قرار داد.<ref> تاريخ يعقوبى، ج‌ 2، ص‌ 58.</ref>
+
در غزوه «سویق و بنى‌قَینُقاع» نیز وى را در مدینه به جاى خود گذاشت.<ref> المغازى، ج‌ 1، ص‌ 180؛ السیرة النبویه، ج 3، ص‌ 45 و 49؛ تاریخ‌ طبرى، ج‌ 2، ص‌ 49‌ـ‌50.</ref> وى در غزوه اُحد و دیگر جنگ‌ها حضور داشت.<ref> الطبقات، ج 3، ص 348؛ الاستیعاب، ج 4، ص‌ 304.</ref> در غزوه حنین، پرچم قبیله بنى عمرو بن عوف<ref> المغازى، ج 3، 896.</ref> و در [[فتح مكه]]، پرچم بنى‌خطمه<ref> همان، ج‌ 2، ص‌ 800.</ref>یا بنى‌عمرو بن عوف<ref> الطبقات، ج 3، ص 349؛ الاستیعاب، ج 4، ص‌ 304.</ref> را حمل مى‌كرد؛ اما بنا به نقل یعقوبى، پیامبر صلى الله علیه و آله در فتح مكه، او را جانشین خود در مدینه قرار داد.<ref> تاریخ یعقوبى، ج‌ 2، ص‌ 58.</ref>
  
وى از راويان [[حديث]] بود<ref> رجال الطوسى، ص‌ 27؛ الجرح والتعديل، ج‌ 1، ص‌ 375؛ الثقات، ج 3، ص‌ 32.</ref> و عده‌اى از او روايت كرده‌اند.<ref> الجرح والتعديل، ج‌ 1، ص‌ 375.</ref> [[ابن ‌شهر آشوب]] او را در رديف كسانى آورده كه حديث غدير را روايت كرده‌اند.<ref> مناقب، ج‌ 3، ص‌ 35.</ref>
+
وى از راویان [[حدیث]] بود<ref> رجال الطوسى، ص‌ 27؛ الجرح والتعدیل، ج‌ 1، ص‌ 375؛ الثقات، ج 3، ص‌ 32.</ref> و عده‌اى از او روایت كرده‌اند.<ref> الجرح والتعدیل، ج‌ 1، ص‌ 375.</ref> [[ابن ‌شهر آشوب]] او را در ردیف كسانى آورده كه حدیث غدیر را روایت كرده‌اند.<ref> مناقب، ج‌ 3، ص‌ 35.</ref>
  
بر اساس‌ روايتى منسوب به [[امام حسن عسکری]] عليه‌السلام ابولبابه در ميان كسانى بود كه پس از هجرت [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله به [[مدينه]]، در پى رد و انكار حضرت برآمدند؛ ولى با معجزه‌اى كه به وقوع پيوست به ناچار تسليم شدند.<ref> تفسير منسوب به [[امام حسن عسكرى]] عليه‌السلام، ص‌ 92‌ـ‌96.</ref>
+
بر اساس‌ روایتى منسوب به [[امام حسن عسکری]] علیه‌السلام ابولبابه در میان كسانى بود كه پس از هجرت [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله به [[مدینه]]، در پى رد و انكار حضرت برآمدند؛ ولى با معجزه‌اى كه به وقوع پیوست به ناچار تسلیم شدند.<ref> تفسیر منسوب به [[امام حسن عسكرى]] علیه‌السلام، ص‌ 92‌ـ‌96.</ref>
  
برخى نيز گفته‌اند: خصومت او بر سر نخله‌اى با يتيمى از انصار بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله به نفع او حكم فرمود؛ ولى پس از مشاهده ناراحتى شديد آن يتيم، از او خواست نخله را به ازاى نخله‌اى در [[بهشت]] به يتيم واگذارد و او نپذيرفت.<ref> المغازى، ج‌ 1، ص‌ 281، و ج‌ 2، ص‌ 505.</ref>
+
برخى نیز گفته‌اند: خصومت او بر سر نخله‌اى با یتیمى از انصار بود كه پیامبر صلى الله علیه و آله به نفع او حكم فرمود؛ ولى پس از مشاهده ناراحتى شدید آن یتیم، از او خواست نخله را به ازاى نخله‌اى در [[بهشت]] به یتیم واگذارد و او نپذیرفت.<ref> المغازى، ج‌ 1، ص‌ 281، و ج‌ 2، ص‌ 505.</ref>
  
نيز گفته‌اند: پس از انهدام و تخريب مسجد ضرار، ابولبابه از چوب‌هاى آن منزلى بنا كرد؛ ولى در آن خانه هيچ خير و بركتى ‌حاصل نمى‌شد.<ref> همان، ج‌ 3، ص‌ 1047.</ref> وفات او را در زمان خلافت ‌[[امام على]] عليه‌السلام<ref> الثقات، ج‌ 3، ص‌ 32؛ الطبقات، ج‌ 3، ص‌ 349.</ref> يا بعد از سال پنجاهم هجرى ذكر ‌كرده‌اند.<ref> تهذيب الكمال، ج‌ 34، ص‌ 233؛ الاصابه، ج‌ 7، ص‌ 290.</ref>
+
نیز گفته‌اند: پس از انهدام و تخریب مسجد ضرار، ابولبابه از چوب‌هاى آن منزلى بنا كرد؛ ولى در آن خانه هیچ خیر و بركتى ‌حاصل نمى‌شد.<ref> همان، ج‌ 3، ص‌ 1047.</ref> وفات او را در زمان خلافت ‌[[امام على]] علیه‌السلام<ref> الثقات، ج‌ 3، ص‌ 32؛ الطبقات، ج‌ 3، ص‌ 349.</ref> یا بعد از سال پنجاهم هجرى ذكر ‌كرده‌اند.<ref> تهذیب الكمال، ج‌ 34، ص‌ 233؛ الاصابه، ج‌ 7، ص‌ 290.</ref>
  
آنچه سبب شهرت ‌ابولبابه در [[تاريخ اسلام]] شده است، داستان خيانت او و توبه‌اش در جريان محاصره يهود بنى‌قريظه و نيز تخلفش از غزوه تبوك و بستن خود به ستون مسجد و نزول آياتى در شأن او است.
+
آنچه سبب شهرت ‌ابولبابه در [[تاریخ اسلام]] شده است، داستان خیانت او و توبه‌اش در جریان محاصره یهود بنى‌قریظه و نیز تخلفش از غزوه تبوك و بستن خود به ستون مسجد و نزول آیاتى در شأن او است.
  
 
'''ابولبابه در شأن نزول:'''
 
'''ابولبابه در شأن نزول:'''
  
# «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَخونُوا اللّهَ والرَّسولَ وتَخونوا اَمنتِكُم و اَنتُم تَعلَمون × واعلَموا اَنَّما اَمولُكُم و اَولدُكُم فِتنَةٌ و اَنَّ اللّهَ عِندَهُ اَجرٌ عَظيم؛ اى كسانى‌ كه [[ايمان]] آورده‌ايد، به خدا و پيامبر خيانت نكنيد و (نيز) در امانت‌هاى خود خيانت روا مداريد؛ در ‌حالى ‌كه مى‌دانيد (اين كار، گناه بزرگى است) و بدانيد كه اموال و اولاد شما وسيله آزمايش است و (براى كسانى ‌كه از عهده امتحان برآيند) پاداش عظيمى نزد خدا است». ([[سوره انفال]]/8، 27‌ـ‌28)
+
# «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَخونُوا اللّهَ والرَّسولَ وتَخونوا اَمنتِكُم و اَنتُم تَعلَمون × واعلَموا اَنَّما اَمولُكُم و اَولدُكُم فِتنَةٌ و اَنَّ اللّهَ عِندَهُ اَجرٌ عَظیم؛ اى كسانى‌ كه [[ایمان]] آورده‌اید، به خدا و پیامبر خیانت نكنید و (نیز) در امانت‌هاى خود خیانت روا مدارید؛ در ‌حالى ‌كه مى‌دانید (این كار، گناه بزرگى است) و بدانید كه اموال و اولاد شما وسیله آزمایش است و (براى كسانى ‌كه از عهده امتحان برآیند) پاداش عظیمى نزد خدا است». ([[سوره انفال]]/8، 27‌ـ‌28)
  
واحدى،<ref> اسباب النزول، ص‌ 193.</ref> زمخشرى،<ref> الكشاف، ج‌ 2، ص‌ 213‌ـ‌214.</ref> طبرسى،<ref> مجمع البيان، ج‌ 4، ص ‌823.</ref> از كلبى، زهرى و قتاده روايت كرده‌اند كه در ماجراى محاصره يهود بنى‌قريظه پس از آن كه پيامبر صلى الله عليه و آله پيشنهاد صلح آنان را رد كرد بنا به تقاضاى آنان، ابولبابه را نزدشان فرستاد و فرمود: تنها بايد حكميت سعد بن معاذ را بپذيرند.
+
واحدى،<ref> اسباب النزول، ص‌ 193.</ref> زمخشرى،<ref> الكشاف، ج‌ 2، ص‌ 213‌ـ‌214.</ref> طبرسى،<ref> مجمع البیان، ج‌ 4، ص ‌823.</ref> از كلبى، زهرى و قتاده روایت كرده‌اند كه در ماجراى محاصره یهود بنى‌قریظه پس از آن كه پیامبر صلى الله علیه و آله پیشنهاد صلح آنان را رد كرد بنا به تقاضاى آنان، ابولبابه را نزدشان فرستاد و فرمود: تنها باید حكمیت سعد بن معاذ را بپذیرند.
  
آن‌ها با ابولبابه مشورت كردند كه آيا شايسته است حكميت سعد ‌بن معاذ را بپذيرند؟ ابولبابه با اشاره به گلوى خود به آنان فهماند كه اگر بپذيرند كشته خواهند شد و بدين ترتيب به خدا و پيامبر خيانت كرد و اين آيه درباره او نازل شد. بر اساس روايتى از [[امام باقر]] عليه‌السلام مراد از خيانت، معصيت است.<ref> تفسير قمى، ج‌ 1، ص‌ 270.</ref> برخى معتقدند اموال و فرزندان ابولبابه كه نزد بنى‌قريظه بود، او را به چنين خيانتى واداشت.<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 4، ص‌ 823.</ref>
+
آن‌ها با ابولبابه مشورت كردند كه آیا شایسته است حكمیت سعد ‌بن معاذ را بپذیرند؟ ابولبابه با اشاره به گلوى خود به آنان فهماند كه اگر بپذیرند كشته خواهند شد و بدین ترتیب به خدا و پیامبر خیانت كرد و این آیه درباره او نازل شد. بر اساس روایتى از [[امام باقر]] علیه‌السلام مراد از خیانت، معصیت است.<ref> تفسیر قمى، ج‌ 1، ص‌ 270.</ref> برخى معتقدند اموال و فرزندان ابولبابه كه نزد بنى‌قریظه بود، او را به چنین خیانتى واداشت.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 4، ص‌ 823.</ref>
  
# نقل است كه آيه «يأيّها الّذين ءامنَوُا لاتَتّخِذوا اليَهودَ والنّصرى أَولِياءَ بَعضُهُم أولِيَاءُ بَعض و مَن يَتَولَّهم مِنكُم فإنّه مِنهم إنّ اللّهَ لايَهدى القوَم الظـلِمينَ؛ اى كسانى‌ كه [[ايمان]] آورده‌ايد! يهود و نصارا را ولىّ (و دوست و تكيه‌گاه خود) نگيريد. آنان اولياى يكديگرند و كسانى‌ كه از شما با آنان دوستى كنند، از آن‌ها هستند. خداوند جمعيت ستم‌كار را هدايت نمى‌كند». ([[سوره مائده]]/5،51) درباره ابولبابه در داستان خيانت او نازل شده است.<ref> جامع‌البيان، مج 4، ج 6، ص‌ 373؛ مجمع البيان، ج‌ 3، ص‌ 318.</ref>
+
# نقل است كه آیه «یأیّها الّذین ءامنَوُا لاتَتّخِذوا الیَهودَ والنّصرى أَولِیاءَ بَعضُهُم أولِیَاءُ بَعض و مَن یَتَولَّهم مِنكُم فإنّه مِنهم إنّ اللّهَ لایَهدى القوَم الظـلِمینَ؛ اى كسانى‌ كه [[ایمان]] آورده‌اید! یهود و نصارا را ولىّ (و دوست و تكیه‌گاه خود) نگیرید. آنان اولیاى یكدیگرند و كسانى‌ كه از شما با آنان دوستى كنند، از آن‌ها هستند. خداوند جمعیت ستم‌كار را هدایت نمى‌كند». ([[سوره مائده]]/5،51) درباره ابولبابه در داستان خیانت او نازل شده است.<ref> جامع‌البیان، مج 4، ج 6، ص‌ 373؛ مجمع البیان، ج‌ 3، ص‌ 318.</ref>
  
# طبرى<ref> جامع البيان، مج‌ 4، ج‌ 6، ص‌ 315.</ref> از سدى نقل مى‌كند كه آيه «ياَيُّهَا الرَّسولُ لايَحزُنكَ الَّذينَ يُسرِعونَ فِى الكُفرِ مِنَ الَّذينَ قالوا ءامَنّا بِاَفوهِهِم ولَم تُؤمِن قُلوبُهُم؛ اى فرستاده (خدا!) آن‌ها كه در مسير كفر شتاب مى‌كنند و با زبان مى‌گويند: [[ايمان]] آورديم؛ حال آن ‌كه قلب آن‌ها ايمان نياورده است، تو را اندوهگين نسازد». (سوره مائده/5،41) درباره همو و همين واقعه است.
+
# طبرى<ref> جامع البیان، مج‌ 4، ج‌ 6، ص‌ 315.</ref> از سدى نقل مى‌كند كه آیه «یاَیُّهَا الرَّسولُ لایَحزُنكَ الَّذینَ یُسرِعونَ فِى الكُفرِ مِنَ الَّذینَ قالوا ءامَنّا بِاَفوهِهِم ولَم تُؤمِن قُلوبُهُم؛ اى فرستاده (خدا!) آن‌ها كه در مسیر كفر شتاب مى‌كنند و با زبان مى‌گویند: [[ایمان]] آوردیم؛ حال آن ‌كه قلب آن‌ها ایمان نیاورده است، تو را اندوهگین نسازد». (سوره مائده/5،41) درباره همو و همین واقعه است.
  
# «وءاخَرونَ اعتَرَفوا بِذُنوبِهِم خَلَطوا عَمَلاً صلِحـًا و ءاخَرَ سَيِّئـًا عَسَى اللّهُ اَن يَتوبَ عَلَيهِم اِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحيم؛ و گروهى ديگر به گناهان خود اعتراف كردند و كار خوب و بد را به ‌هم آميختند. اميد است كه خداوند [[توبه]] ايشان را بپذيرد. همانا خداوند آمرزنده و مهربان است». ([[سوره توبه]]/9،102)
+
# «وءاخَرونَ اعتَرَفوا بِذُنوبِهِم خَلَطوا عَمَلاً صلِحـًا و ءاخَرَ سَیِّئـًا عَسَى اللّهُ اَن یَتوبَ عَلَیهِم اِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحیم؛ و گروهى دیگر به گناهان خود اعتراف كردند و كار خوب و بد را به ‌هم آمیختند. امید است كه خداوند [[توبه]] ایشان را بپذیرد. همانا خداوند آمرزنده و مهربان است». ([[سوره توبه]]/9،102)
  
بنا به نقل مفسران، اين آيه درباره ابولبابه و همراهان او در تخلف از غزوه تبوك و توبه آنان نازل شده؛(28) اما بر اساس پاره‌اى روايات، اين آيه درباره او و ماجراى بنى‌قريظه فرود آمده ‌است.<ref> جامع‌البيان، مج 7، ج 10، ص ‌21؛ مجمع‌البيان، ج‌ 5، ص‌ 101.</ref>
+
بنا به نقل مفسران، این آیه درباره ابولبابه و همراهان او در تخلف از غزوه تبوك و توبه آنان نازل شده؛(28) اما بر اساس پاره‌اى روایات، این آیه درباره او و ماجراى بنى‌قریظه فرود آمده ‌است.<ref> جامع‌البیان، مج 7، ج 10، ص ‌21؛ مجمع‌البیان، ج‌ 5، ص‌ 101.</ref>
  
# «خُذ مِن اَمولِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرهُم و ‌تُزَكّيهِم بِها و صَلِّ عَلَيهِم اِنَّ صَلَوتَكَ سَكَنٌ لَهُم واللّهُ سَميعٌ عَليم؛ از اموال ايشان صدقه‌اى (‌=‌زكات) بگير تا با آن آن‌ها را پاكسازى و پرورش دهى و (هنگام گرفتن [[زكات]]) براى آن‌ها دعا كن كه دعاى تو، مايه آرامش آن‌ها است و خداوند شنوا و دانا است». (سوره توبه/9،103)
+
# «خُذ مِن اَمولِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرهُم و ‌تُزَكّیهِم بِها و صَلِّ عَلَیهِم اِنَّ صَلَوتَكَ سَكَنٌ لَهُم واللّهُ سَمیعٌ عَلیم؛ از اموال ایشان صدقه‌اى (‌=‌زكات) بگیر تا با آن آن‌ها را پاكسازى و پرورش دهى و (هنگام گرفتن [[زكات]]) براى آن‌ها دعا كن كه دعاى تو، مایه آرامش آن‌ها است و خداوند شنوا و دانا است». (سوره توبه/9،103)
  
گفته‌اند: پس از آن‌كه خداوند توبه متخلفان از جنگ تبوك را پذيرفت و پيامبر صلى الله عليه و آله آن‌ها را از ستون باز ‌كرد، ابولبابه همه اموال خود را پيش [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله آورده، از حضرت خواست كه آن‌ها را در راه خدا [[انفاق]] كند.  
+
گفته‌اند: پس از آن‌كه خداوند توبه متخلفان از جنگ تبوك را پذیرفت و پیامبر صلى الله علیه و آله آن‌ها را از ستون باز ‌كرد، ابولبابه همه اموال خود را پیش [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله آورده، از حضرت خواست كه آن‌ها را در راه خدا [[انفاق]] كند.  
  
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هنوز دستورى در اين‌باره بر من نازل نشده است. چيزى نگذشت كه آيه ‌پيشين نازل شد و فرمان داد كه پيامبر قسمتى از اموال آن‌ها را بگيرد.<ref> جامع‌البيان، ج‌ 7، ص‌ 23‌ـ‌24؛ مجمع‌البيان، ج‌ 5، ص‌ 101؛ روض‌الجنان، ج‌ 10، ص‌ 26.</ref> به نقل ابن‌كثير پس از پذيرفته‌ شدن توبه ابولبابه، جز خير در اسلام از او ديده نشد.<ref> البداية والنهايه، ج‌ 5، ص‌ 21.</ref>
+
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هنوز دستورى در این‌باره بر من نازل نشده است. چیزى نگذشت كه آیه ‌پیشین نازل شد و فرمان داد كه پیامبر قسمتى از اموال آن‌ها را بگیرد.<ref> جامع‌البیان، ج‌ 7، ص‌ 23‌ـ‌24؛ مجمع‌البیان، ج‌ 5، ص‌ 101؛ روض‌الجنان، ج‌ 10، ص‌ 26.</ref> به نقل ابن‌كثیر پس از پذیرفته‌ شدن توبه ابولبابه، جز خیر در اسلام از او دیده نشد.<ref> البدایة والنهایه، ج‌ 5، ص‌ 21.</ref>
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
 
<references />
 
<references />
(26). جامع البيان، مج 7، ج 10، ص ‌19‌ـ‌22؛ التبيان، ج 5، ص 29؛ مجمع‌البيان، ج 5، ص 101.
+
(26). جامع البیان، مج 7، ج 10، ص ‌19‌ـ‌22؛ التبیان، ج 5، ص 29؛ مجمع‌البیان، ج 5، ص 101.
  
  

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۴۵

بشیر‌ بن عبدالمنذر بن زَنْبَر (زُبَیر)[۱] بن ‌زید انصارى از قبیله اوس، تیره عمرو بن ‌عوف[۲] و از توبه‌كنندگان زمان پیامبر صلى الله علیه و آله از او به نام رفاعه[۳] نیز یاد ‌شده است. برخى برآنند كه «رفاعة بن‌المنذر» نام برادر وى است.[۴]

ابولبابه در بیعت عقبه دوم و در غزوه بدر نیز حضور داشت؛[۵] ولى مشهور برآنند كه پیامبر صلى الله علیه و آله در غزوه بدر دستور داد: ابولبابه از روحاء به مدینه بازگردد و جانشین آن حضرت باشد و همانند حاضران در بدر، سهم او را از غنایم پرداخت.[۶]

در غزوه «سویق و بنى‌قَینُقاع» نیز وى را در مدینه به جاى خود گذاشت.[۷] وى در غزوه اُحد و دیگر جنگ‌ها حضور داشت.[۸] در غزوه حنین، پرچم قبیله بنى عمرو بن عوف[۹] و در فتح مكه، پرچم بنى‌خطمه[۱۰]یا بنى‌عمرو بن عوف[۱۱] را حمل مى‌كرد؛ اما بنا به نقل یعقوبى، پیامبر صلى الله علیه و آله در فتح مكه، او را جانشین خود در مدینه قرار داد.[۱۲]

وى از راویان حدیث بود[۱۳] و عده‌اى از او روایت كرده‌اند.[۱۴] ابن ‌شهر آشوب او را در ردیف كسانى آورده كه حدیث غدیر را روایت كرده‌اند.[۱۵]

بر اساس‌ روایتى منسوب به امام حسن عسکری علیه‌السلام ابولبابه در میان كسانى بود كه پس از هجرت رسول خدا صلى الله علیه و آله به مدینه، در پى رد و انكار حضرت برآمدند؛ ولى با معجزه‌اى كه به وقوع پیوست به ناچار تسلیم شدند.[۱۶]

برخى نیز گفته‌اند: خصومت او بر سر نخله‌اى با یتیمى از انصار بود كه پیامبر صلى الله علیه و آله به نفع او حكم فرمود؛ ولى پس از مشاهده ناراحتى شدید آن یتیم، از او خواست نخله را به ازاى نخله‌اى در بهشت به یتیم واگذارد و او نپذیرفت.[۱۷]

نیز گفته‌اند: پس از انهدام و تخریب مسجد ضرار، ابولبابه از چوب‌هاى آن منزلى بنا كرد؛ ولى در آن خانه هیچ خیر و بركتى ‌حاصل نمى‌شد.[۱۸] وفات او را در زمان خلافت ‌امام على علیه‌السلام[۱۹] یا بعد از سال پنجاهم هجرى ذكر ‌كرده‌اند.[۲۰]

آنچه سبب شهرت ‌ابولبابه در تاریخ اسلام شده است، داستان خیانت او و توبه‌اش در جریان محاصره یهود بنى‌قریظه و نیز تخلفش از غزوه تبوك و بستن خود به ستون مسجد و نزول آیاتى در شأن او است.

ابولبابه در شأن نزول:

  1. «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَخونُوا اللّهَ والرَّسولَ وتَخونوا اَمنتِكُم و اَنتُم تَعلَمون × واعلَموا اَنَّما اَمولُكُم و اَولدُكُم فِتنَةٌ و اَنَّ اللّهَ عِندَهُ اَجرٌ عَظیم؛ اى كسانى‌ كه ایمان آورده‌اید، به خدا و پیامبر خیانت نكنید و (نیز) در امانت‌هاى خود خیانت روا مدارید؛ در ‌حالى ‌كه مى‌دانید (این كار، گناه بزرگى است) و بدانید كه اموال و اولاد شما وسیله آزمایش است و (براى كسانى ‌كه از عهده امتحان برآیند) پاداش عظیمى نزد خدا است». (سوره انفال/8، 27‌ـ‌28)

واحدى،[۲۱] زمخشرى،[۲۲] طبرسى،[۲۳] از كلبى، زهرى و قتاده روایت كرده‌اند كه در ماجراى محاصره یهود بنى‌قریظه پس از آن كه پیامبر صلى الله علیه و آله پیشنهاد صلح آنان را رد كرد بنا به تقاضاى آنان، ابولبابه را نزدشان فرستاد و فرمود: تنها باید حكمیت سعد بن معاذ را بپذیرند.

آن‌ها با ابولبابه مشورت كردند كه آیا شایسته است حكمیت سعد ‌بن معاذ را بپذیرند؟ ابولبابه با اشاره به گلوى خود به آنان فهماند كه اگر بپذیرند كشته خواهند شد و بدین ترتیب به خدا و پیامبر خیانت كرد و این آیه درباره او نازل شد. بر اساس روایتى از امام باقر علیه‌السلام مراد از خیانت، معصیت است.[۲۴] برخى معتقدند اموال و فرزندان ابولبابه كه نزد بنى‌قریظه بود، او را به چنین خیانتى واداشت.[۲۵]

  1. نقل است كه آیه «یأیّها الّذین ءامنَوُا لاتَتّخِذوا الیَهودَ والنّصرى أَولِیاءَ بَعضُهُم أولِیَاءُ بَعض و مَن یَتَولَّهم مِنكُم فإنّه مِنهم إنّ اللّهَ لایَهدى القوَم الظـلِمینَ؛ اى كسانى‌ كه ایمان آورده‌اید! یهود و نصارا را ولىّ (و دوست و تكیه‌گاه خود) نگیرید. آنان اولیاى یكدیگرند و كسانى‌ كه از شما با آنان دوستى كنند، از آن‌ها هستند. خداوند جمعیت ستم‌كار را هدایت نمى‌كند». (سوره مائده/5،51) درباره ابولبابه در داستان خیانت او نازل شده است.[۲۶]
  1. طبرى[۲۷] از سدى نقل مى‌كند كه آیه «یاَیُّهَا الرَّسولُ لایَحزُنكَ الَّذینَ یُسرِعونَ فِى الكُفرِ مِنَ الَّذینَ قالوا ءامَنّا بِاَفوهِهِم ولَم تُؤمِن قُلوبُهُم؛ اى فرستاده (خدا!) آن‌ها كه در مسیر كفر شتاب مى‌كنند و با زبان مى‌گویند: ایمان آوردیم؛ حال آن ‌كه قلب آن‌ها ایمان نیاورده است، تو را اندوهگین نسازد». (سوره مائده/5،41) درباره همو و همین واقعه است.
  1. «وءاخَرونَ اعتَرَفوا بِذُنوبِهِم خَلَطوا عَمَلاً صلِحـًا و ءاخَرَ سَیِّئـًا عَسَى اللّهُ اَن یَتوبَ عَلَیهِم اِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحیم؛ و گروهى دیگر به گناهان خود اعتراف كردند و كار خوب و بد را به ‌هم آمیختند. امید است كه خداوند توبه ایشان را بپذیرد. همانا خداوند آمرزنده و مهربان است». (سوره توبه/9،102)

بنا به نقل مفسران، این آیه درباره ابولبابه و همراهان او در تخلف از غزوه تبوك و توبه آنان نازل شده؛(28) اما بر اساس پاره‌اى روایات، این آیه درباره او و ماجراى بنى‌قریظه فرود آمده ‌است.[۲۸]

  1. «خُذ مِن اَمولِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرهُم و ‌تُزَكّیهِم بِها و صَلِّ عَلَیهِم اِنَّ صَلَوتَكَ سَكَنٌ لَهُم واللّهُ سَمیعٌ عَلیم؛ از اموال ایشان صدقه‌اى (‌=‌زكات) بگیر تا با آن آن‌ها را پاكسازى و پرورش دهى و (هنگام گرفتن زكات) براى آن‌ها دعا كن كه دعاى تو، مایه آرامش آن‌ها است و خداوند شنوا و دانا است». (سوره توبه/9،103)

گفته‌اند: پس از آن‌كه خداوند توبه متخلفان از جنگ تبوك را پذیرفت و پیامبر صلى الله علیه و آله آن‌ها را از ستون باز ‌كرد، ابولبابه همه اموال خود را پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده، از حضرت خواست كه آن‌ها را در راه خدا انفاق كند.

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هنوز دستورى در این‌باره بر من نازل نشده است. چیزى نگذشت كه آیه ‌پیشین نازل شد و فرمان داد كه پیامبر قسمتى از اموال آن‌ها را بگیرد.[۲۹] به نقل ابن‌كثیر پس از پذیرفته‌ شدن توبه ابولبابه، جز خیر در اسلام از او دیده نشد.[۳۰]

پانویس

  1. الاستیعاب، ج‌ 4، ص‌ 303؛ الثقات، ج‌ 3، ص‌ 32.
  2. جمهرة انساب‌العرب، ص‌ 334؛ الاستیعاب، ج‌ 4، ص‌ 303؛ اسدالغابه، ج‌ 2، ص‌ 285.
  3. تاریخ یحیى‌ بن معین، ج‌ 1، ص‌ 108؛ حلیة‌الاولیاء، ج‌ 1، ص‌ 366؛ رجال الطوسى، ص‌ 39.
  4. الثقات، ج‌ 3، ص‌ 32؛ الاصابه، ج 2، ص 409.
  5. رجال الطوسى، ص‌ 27؛ الاستیعاب، ج 4، ص 303.
  6. الطبقات، ج 3، ص‌ 348؛ المغازى، ج 1، ص 159؛ السیرة النبویه، ج 2، ص‌ 688.
  7. المغازى، ج‌ 1، ص‌ 180؛ السیرة النبویه، ج 3، ص‌ 45 و 49؛ تاریخ‌ طبرى، ج‌ 2، ص‌ 49‌ـ‌50.
  8. الطبقات، ج 3، ص 348؛ الاستیعاب، ج 4، ص‌ 304.
  9. المغازى، ج 3، 896.
  10. همان، ج‌ 2، ص‌ 800.
  11. الطبقات، ج 3، ص 349؛ الاستیعاب، ج 4، ص‌ 304.
  12. تاریخ یعقوبى، ج‌ 2، ص‌ 58.
  13. رجال الطوسى، ص‌ 27؛ الجرح والتعدیل، ج‌ 1، ص‌ 375؛ الثقات، ج 3، ص‌ 32.
  14. الجرح والتعدیل، ج‌ 1، ص‌ 375.
  15. مناقب، ج‌ 3، ص‌ 35.
  16. تفسیر منسوب به امام حسن عسكرى علیه‌السلام، ص‌ 92‌ـ‌96.
  17. المغازى، ج‌ 1، ص‌ 281، و ج‌ 2، ص‌ 505.
  18. همان، ج‌ 3، ص‌ 1047.
  19. الثقات، ج‌ 3، ص‌ 32؛ الطبقات، ج‌ 3، ص‌ 349.
  20. تهذیب الكمال، ج‌ 34، ص‌ 233؛ الاصابه، ج‌ 7، ص‌ 290.
  21. اسباب النزول، ص‌ 193.
  22. الكشاف، ج‌ 2، ص‌ 213‌ـ‌214.
  23. مجمع البیان، ج‌ 4، ص ‌823.
  24. تفسیر قمى، ج‌ 1، ص‌ 270.
  25. مجمع‌البیان، ج‌ 4، ص‌ 823.
  26. جامع‌البیان، مج 4، ج 6، ص‌ 373؛ مجمع البیان، ج‌ 3، ص‌ 318.
  27. جامع البیان، مج‌ 4، ج‌ 6، ص‌ 315.
  28. جامع‌البیان، مج 7، ج 10، ص ‌21؛ مجمع‌البیان، ج‌ 5، ص‌ 101.
  29. جامع‌البیان، ج‌ 7، ص‌ 23‌ـ‌24؛ مجمع‌البیان، ج‌ 5، ص‌ 101؛ روض‌الجنان، ج‌ 10، ص‌ 26.
  30. البدایة والنهایه، ج‌ 5، ص‌ 21.

(26). جامع البیان، مج 7، ج 10، ص ‌19‌ـ‌22؛ التبیان، ج 5، ص 29؛ مجمع‌البیان، ج 5، ص 101.


منابع

محمد خراسانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 2، صفحه 46-49.