ابوبکر وراق

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۲۷ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (مآخذ)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف بزرگ اسلامی است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

اَبوبَکْرِ وَرّاق، محمدبن عمر حکیم تِرْمِذی بلخی، عارف بزرگ ایرانی سدۀ 3ق. زادگاهش ترمذ بود، اما در بلخ زندگی می‌کرد [۱] [۲] [۳] و ابوعیسی محمد ابن عیسی ترمذی (د 279ق)، صاحب مسند از صحاح سته، خواهرزادۀ او بوده است [۴] [۵] ابوبکر وراق با احمد خِضرویه مجالست داشته و صحبت او و پیران دیگری چون محمدبن ابراهیم زاهد و محمد بن عمربن خَشنام ]خوشنام[ بلخی را درک کرده است [۶] [۷] [۸] هجویری از او به عنوان «مؤدب الاولیاء» یاد کرده و او را از مریدان محمدبن علی ترمذی، مؤسس طریقۀ حکیمیه، دانسته و حکایتهای خارق‌العاده دربارۀ ارتباط او با محمد بن علی ترمذی بیان کرده است [۹] نیز [۱۰]. از تاریخ درگذشت وی ــ همچون زمان تولد او ــ اطلاع دقیقی نداریم. از اشاراتی که در منابع به معاصران و شاگردان او شده، چنین بر می‌آید که در اواخر سدۀ 3ق درگذشته است. بعضی از مآخذ جدید بدون ذکر سند وفات وی را 280ق/893م گفته‌اند [۱۱] [۱۲] [۱۳] در حالی که نورالدین شریبه سال مرگ او را 240ق ذکر کرده [۱۴] که بی‌شک اشتباه است. انصاری [۱۵] و [۱۶] تربت وی را در ترمذ دانسته‌اند، اما ماخذ جدید مدفن او ا در بلخ، در جنب مرقد استادش احمد خضرویه گفته‌اند[۱۷]. ابوبکر وراق در شریعت شافعی مذهب بوده [۱۸] [۱۹] و در طریقت روش وی به اصول فتوت و جوانمردی نزدیک بوده است [۲۰]. او جوانمرد کسی را می‌داند: «که او را خصمی نباشد بر کسی» [۲۱] [۲۲]. دربارۀ جوانمردی خود او هم گفته‌اند که اگر مگسی بر وی می‌نشست، آن را از خود نمی‌راند، مبادا بر دیگری نشیند و او را آزار دهد [۲۳] برای اینکه مروت و اخلاص را از یاد نبرد، بر یک طرف ردای خویش حرف «خ» را به نشانۀ اخلاص و در سوی دیگر حرف «م» را به نشانۀ مروّت نوشته بود [۲۴] [۲۵]. ورّاق علم کلام بدون زهد، و شریعت بدون ورع را کافی نمی‌دانست و در سیر و سلوک ترکیبی از این 3 اصل ــ کلام، فقه و زهد ــ را واجب می‌شمرد [۲۶] [۲۷] [۲۸]. وی 3 حرف «زهد» را نشانۀ 3 ترک می‌دانست: «ز» ترک زینت، «ﻫ» ترک هوی و «د» ترک دنیا [۲۹] [۳۰]. وی معتقد بود که برای تهذیب باید نفس را شناخت، زیرا «نفس در جمیع احوال مرائی است و در اکثر اوقات منافق و در مواردی مشرک» [۳۱] نیز [۳۲] [۳۳]. ابوبکر در علم حدیث نیز دست داشت و احادیثی از قول او نقل شده و نامش در شمار راویان حدیث آمده است [۳۴]. ارادت مریدان نسبت به او چنان بود که یکی از آنان به نام ابوالقاسم حکیم اسحاق بن محمد اسماعیل سمرقندی گفته است که «اگر پس از مصطفی(ص) پیغمبری روا بودی، در ایام ما آن ابوبکر وراق بودی» [۳۵] [۳۶]. شاگرد دیگری به نام ابوبکر سغدی درباره‌اش گفته لست که «ابوبکر وراق مردی کریم بود، خدای را به مزد کار نکردی که به تعظیم کردی» [۳۷] [۳۸]. شاگردان دیگر ابوبکر وراق که نامشان به ما رسیده، اینانند: صالح بن مکتوم بلخی که سخنان وی را به خاطر می‌سپرد و پیوسته به نقل آنها می‌پرداخت [۳۹]، دیگر هاشمی (هاشم) سغدی که تا روز مرگ با وی بود [۴۰] [۴۱] و سدیگر خواجه محمد حامد واشگردی بود که او هم مانند استادش مگس را از خود نمی‌راند [۴۲]

آثار

ابوبکر ورّاق تألیفات مشهوری در ریاضیات و معاملات و آداب زاهدانه داشته است [۴۳] [۴۴] [۴۵] [۴۶] [۴۷] [۴۸] [۴۹]. از این میان تنها کتاب العالم و المتعلم اکنون در دست است و در 1358ق/1939م در قاهره طبع و نشر شده است. به گفتۀ انصاری [۵۰]، اگر کسی بخواهد که ابوبکر وراق را بشناسد، باید به کتاب العالم و المتعلم او بنگرد، تا ببیند که او تورات و انجیل و زبور و دیگر کتب آسمانی را خوانده است نیز[۵۱] وی دارای دیوان. شعری به عربی نیز بوده [۵۲] که دو بیت آن را انصاری نقل کرده است [۵۳] ابن ندیم کتابی با عنوان غریب المصاحف، در غریب قرآن به ابوبکر بن وراق نسبت می‌دهد که ظاهراً با این ابوبکر وراق ارتباطی ندارد [۵۴]

پانویس

  1. سلمی، 216؛
  2. انصاری، 261-262؛
  3. عطار، 2/87
  4. انصاری، 262؛
  5. جامی، 123.
  6. سلمی. همانجا؛
  7. انصاری، 267؛
  8. عطار، همانجا.
  9. ص 178-179، 289، 302؛
  10. نک‌ : عطار، 2/78-79، 87
  11. نک‌ : کحاله، 11/78؛
  12. سزگین ، 1 (4)/128؛
  13. ایرانیکا، I/265
  14. ص 374، حاشیۀ 1
  15. ص 261-262
  16. جامی همانجا
  17. نامۀ دانشوران، 5/194؛ دائره المعارف آریانا
  18. سبکی، 3/308؛
  19. کحاله، همانجا
  20. آملی، 2/127
  21. قشیری، 226؛
  22. ترجمۀ رسالۀ قشیریه، 356
  23. انصاری، 523.
  24. همو، 264؛
  25. جامی، 125
  26. سلمی، 218-219؛
  27. ابونعیم، 10/236؛
  28. هجویری، 19
  29. عبادی، 44؛
  30. عطار، 2/90
  31. باخرزی، 2/103؛
  32. نک‌ : سهروردی، 98؛
  33. کاشانی، 86
  34. ابن کثیر، 5/184
  35. انصاری، 263؛
  36. جامی، 124
  37. انصاری، همانجا؛
  38. جامی، 125
  39. همانجا
  40. انصاری، 264؛
  41. جامی. همانجا
  42. انصاری، 300، 523.
  43. سلمی، 216؛
  44. انصاری، 262؛
  45. ابونعیم، 10/235؛
  46. قشیری، 440؛
  47. هجویری، 179، 439؛
  48. عطار، 2/87؛
  49. شعرانی، 1/91
  50. همانجا
  51. نک‌ : جامی، 123.
  52. همانجا
  53. ص 262، 268.
  54. ص 37.

مآخذ

آملی، محمدبن محمود، نفائس الفنون، به کوشش ابراهیم میانجی، تهران، 1379ق؛ ابن کثیر، البدایه؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبداللـه، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، قاهره، 1357ق/1938م؛ انصاری، احمدبن عبداللـه، طبقات الصوفیه، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1362ش؛ باخرزی، یحیی، اورادالاحباب و فصوص الآداب، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345ش؛ ترجمۀ رسالۀ قشیریه، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، 1361ش؛ جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدی‌پور، تهران، 1336ش؛ دائره‌المعارف آریانا، کابل، 1328ش؛ سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیه الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، 1383ق/1964م؛ سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ریاض، 1403ق/1983م؛ سلمی، محمدبن حسین، طبقات الصوفیه، لیدن، 1960م؛ سهروردی، عبدالقاهر بن عبداللـه، آداب المریدین، ترجمۀ عمربن محمدبن احمد شیرکان، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1363ش؛ شریبه، نورالدین، مقدمه و حاشیه بر طبقات الاولیاء ابن ملقن، بیروت، 1406ق/1986م؛ شعرانی، عبدالوهاب بن احمد، الطبقات الکبری، قاهره، 1374ق/1954م؛ عبادی، ابومنصور مظفربن اردشیر، مناقب الصوفیه، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1362ش؛ عطار نیشابوری، محمد ابن ابی‌بکر، تذکره الاولیاء، تهران، 1336ش؛ قشیری، عبدالکریم بن هوازن، الرساله القشیریه، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، 1408ق/1988م؛ کاشانی، محمودبن علی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، به کوشش جلال‌الدین همایی، تهران، 1340ش؛ کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1376ق/1957م؛ نامۀ دانشوران، قم، 1338ش؛ هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، 1979م؛ نیز:

منابع

  • دائره المعارف بزرگ اسلامی، جلد5، صفحه2012، مدخل "ابوبکروراق" از غلامعلی آریا، در دسترس درکتابخانه مدرسه فقاهت بازیابی: 4آذر ماه 1392.