ابن ‌سبیل: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'در راه مانده. ابن‌سبيل در لغت به كسى گفته مى‌شود كه فراوان سفر مى‌كند؛ چون با ...' ایجاد کرد)
 
جز
سطر ۱: سطر ۱:
 +
===ابن ‌سبیل===
 +
 
در راه مانده.
 
در راه مانده.
  
ابن‌سبيل در لغت به كسى گفته مى‌شود كه فراوان سفر مى‌كند؛ چون با راه ملازم و همراه است.<ref> النهايه، ج 2، ص‌ 338، «سبل».</ref> برخى گفته‌اند: چون مسافر را كسى نمى‌شناسد به راه نسبتش مى‌دهند.<ref> غياث اللغات، ص‌ 19، «ابن‌السبيل».</ref> در اصطلاح قرآنى و فقهى به مسافرى گفته مى‌شود كه در راه مانده و مالى ندارد تا به وطن خود برگردد؛ اگرچه در وطن خود بى‌نياز باشد.<ref> قمى، ج‌ 1، ص‌ 327؛ لسان‌العرب، ج‌ 6‌، ص‌ 163، «سبل».</ref>
+
ابن‌سبیل در لغت به كسى گفته مى‌شود كه فراوان سفر مى‌كند؛ چون با راه ملازم و همراه است.<ref> النهایه، ج 2، ص‌ 338، «سبل».</ref> برخى گفته‌اند: چون مسافر را كسى نمى‌شناسد به راه نسبتش مى‌دهند.<ref> غیاث اللغات، ص‌ 19، «ابن‌السبیل».</ref> در اصطلاح قرآنى و فقهى به مسافرى گفته مى‌شود كه در راه مانده و مالى ندارد تا به وطن خود برگردد؛ اگرچه در وطن خود بى‌نیاز باشد.<ref> قمى، ج‌ 1، ص‌ 327؛ لسان‌العرب، ج‌ 6‌، ص‌ 163، «سبل».</ref>
  
برخى كسى را كه عزم سفر كرده ولى قدرت بر آن ندارد نيز داخل در گستره ابن‌سبيل دانسته‌اند<ref> احكام‌القرآن، ج 2، ص 281؛ الروضه، ج 1، ص 171؛ جواهر، ج‌ 15، ص‌ 373.</ref> و بعضى، مسافر نيازمند را گرچه مهمان باشد نيز از مصاديق آن برشمرده‌اند.<ref> جامع‌البيان، مج 4، ج‌ 5‌، ص 117؛ مجمع البيان، ج 3، ص 72؛ مختلف الشيعه، ج‌ 3، ص‌ 81‌.</ref> فقيهان شرايطى از جمله اسلام، [[ايمان]]، [[عدالت]]، مباح بودن سفر و عدم امكان استقراض را در اداى حقوق به ابن سبيل مورد بررسى قرار داده‌اند.<ref> كنزالعرفان، ج‌ 1، ص‌ 237؛ جواهر، ج‌ 15، ص‌ 373.</ref>
+
برخى كسى را كه عزم سفر كرده ولى قدرت بر آن ندارد نیز داخل در گستره ابن‌سبیل دانسته‌اند<ref> احكام‌القرآن، ج 2، ص 281؛ الروضه، ج 1، ص 171؛ جواهر، ج‌ 15، ص‌ 373.</ref> و بعضى، مسافر نیازمند را گرچه مهمان باشد نیز از مصادیق آن برشمرده‌اند.<ref> جامع‌البیان، مج 4، ج‌ 5‌، ص 117؛ مجمع البیان، ج 3، ص 72؛ مختلف الشیعه، ج‌ 3، ص‌ 81‌.</ref> فقیهان شرایطى از جمله اسلام، [[ایمان]]، [[عدالت]]، مباح بودن سفر و عدم امكان استقراض را در اداى حقوق به ابن سبیل مورد بررسى قرار داده‌اند.<ref> كنزالعرفان، ج‌ 1، ص‌ 237؛ جواهر، ج‌ 15، ص‌ 373.</ref>
  
برخى ابن سبيل را ابن ‌سبيل‌الله و مورد آن ‌را هر كسى كه در راه خدا كوشش كند، دانسته‌اند؛ اگر چه در وطن بوده و ‌فقير هم نباشد.<ref> الفرقان، ج‌ 10 و 11، ص‌ 184.</ref>
+
برخى ابن سبیل را ابن ‌سبیل‌الله و مورد آن ‌را هر كسى كه در راه خدا كوشش كند، دانسته‌اند؛ اگر چه در وطن بوده و ‌فقیر هم نباشد.<ref> الفرقان، ج‌ 10 و 11، ص‌ 184.</ref>
  
واژه ‌ابن ‌سبيل ‌هشت ‌بار در آيات 26 [[سوره اسراء]]/17؛38 [[سوره روم]]/30؛ 177 و 215 [[سوره بقره]]/2؛ 36 [[سوره نساء]]/4؛ 41 [[سوره انفال]]/8‌؛ 60 [[سوره توبه]]/9 و 7 [[سوره حشر]]/59 آمده است.
+
واژه ‌ابن ‌سبیل ‌هشت ‌بار در آیات 26 [[سوره اسراء]]/17؛38 [[سوره روم]]/30؛ 177 و 215 [[سوره بقره]]/2؛ 36 [[سوره نساء]]/4؛ 41 [[سوره انفال]]/8‌؛ 60 [[سوره توبه]]/9 و 7 [[سوره حشر]]/59 آمده است.
  
'''احسان و انفاق به ابن‌سبيل:'''
+
'''احسان و انفاق به ابن‌سبیل:'''
  
از برخى متون برمى‌آيد كه دستگيرى از ابن‌سبيل، پيش از اسلام نيز رايج بوده است<ref> ثمارالقلوب، ص‌ 267.</ref> و اسلام، افزون بر امضاى آن كمك به ابن‌سبيل را در نظام اقتصادى خويش قرار داد. [[قرآن كريم]] نيكى به ابن‌سبيل را در كنار عبادت خداوند، پرهيز از شرك و نيكى به پدر و مادر و خويشاوندان سفارش كرده است: «واعْبُدوااللّهَ ولاتُشرِكوا بِه شَيئًا و بِالولدين إحسنًا و بِذِى‌القُربى... وابنِ‌السَّبيلِ...».([[سوره نساء]]/4،36)
+
از برخى متون برمى‌آید كه دستگیرى از ابن‌سبیل، پیش از اسلام نیز رایج بوده است<ref> ثمارالقلوب، ص‌ 267.</ref> و اسلام، افزون بر امضاى آن كمك به ابن‌سبیل را در نظام اقتصادى خویش قرار داد. [[قرآن كریم]] نیكى به ابن‌سبیل را در كنار عبادت خداوند، پرهیز از شرك و نیكى به پدر و مادر و خویشاوندان سفارش كرده است: «واعْبُدوااللّهَ ولاتُشرِكوا بِه شَیئًا و بِالولدین إحسنًا و بِذِى‌القُربى... وابنِ‌السَّبیلِ...».([[سوره نساء]]/4،36)
  
همچنين پرداخت مال به ابن‌سبيل را در كنار [[ايمان]] به خدا و روز قيامت و كمك به ذوى‌القربى از مصاديق نيكى برشمرده است. ([[سوره بقره]]/2،177) آيه 215 سوره بقره/2 بر انفاق به پدر و مادر و خويشان و در راه ماندگان تأكيد كرده است: «يَسئَلونَك ماذا يُنفِقونَ قُل ما أنفَقتُم مِن خَير فَلِلولِدَينِ والأَقرَبينَ... وابنِ‌السَّبيلِ...».
+
همچنین پرداخت مال به ابن‌سبیل را در كنار [[ایمان]] به خدا و روز قیامت و كمك به ذوى‌القربى از مصادیق نیكى برشمرده است. ([[سوره بقره]]/2،177) آیه 215 سوره بقره/2 بر انفاق به پدر و مادر و خویشان و در راه ماندگان تأكید كرده است: «یَسئَلونَك ماذا یُنفِقونَ قُل ما أنفَقتُم مِن خَیر فَلِلولِدَینِ والأَقرَبینَ... وابنِ‌السَّبیلِ...».
  
در آيه 26 [[سوره اسراء]]/17 و آيه 38 [[سوره روم]]/30 به اداى حق ابن‌سبيل سفارش شده است.
+
در آیه 26 [[سوره اسراء]]/17 و آیه 38 [[سوره روم]]/30 به اداى حق ابن‌سبیل سفارش شده است.
  
[[علامه طباطبايى]] مى‌گويد: از آن‌جا كه آيه 26 [[سوره اسراء]]/17 از سوره‌هاى مكى است، دادن حقوق خويشان، مسكينان و در راه ماندگان از احكامى است كه پيش از هجرت در مكه تشريع شده است؛<ref> الميزان، ج‌ 13، ص‌ 81‌.</ref> البته عده‌اى با استناد به بعضى روايات كه بخشيدن فدك به [[حضرت فاطمه]] را پس از نزول اين آيه دانسته‌اند، آن را از آيات مدنى ‌مى‌دانند.
+
[[علامه طباطبایى]] مى‌گوید: از آن‌جا كه آیه 26 [[سوره اسراء]]/17 از سوره‌هاى مكى است، دادن حقوق خویشان، مسكینان و در راه ماندگان از احكامى است كه پیش از هجرت در مكه تشریع شده است؛<ref> المیزان، ج‌ 13، ص‌ 81‌.</ref> البته عده‌اى با استناد به بعضى روایات كه بخشیدن فدك به [[حضرت فاطمه]] را پس از نزول این آیه دانسته‌اند، آن را از آیات مدنى ‌مى‌دانند.
  
'''ابن‌سبيل از مستحقان زكات:'''
+
'''ابن‌سبیل از مستحقان زكات:'''
  
ابن سبيل در آيه 60 [[سوره توبه]]/ 9 از مستحقان زكات شمرده شده است: «إنَّمَا الصَّدقتُ لِلفُقراءِ والمسكينِ... وَابنِ‌السَّبيلِ...» . با توجه به ذيل آيه (فريضةً من الله) مى‌توان گفت: آيه مربوط به [[زكات]] واجب است و اما زكات مستحب را از آيات احسان و انفاق و اداى مال به ابن‌سبيل مى‌توان استفاده كرد. در آيه ديگرى مى‌فرمايد: «لَيسَ البِرَّ أن تُوَلّواوُجوهَكم قِبَلَ ‌المَشرِقِ والمَغرِبِ ولكِنَّ البِرَّ مَن ءامَنَ بِاللّهِ واليَومِ الأخرِ... و ءاتَى المالَ على‌حبّهِ ذَوِى‌القُربى... ابنَ‌السَّبيلِ...».([[سوره بقره]]/2،177)
+
ابن سبیل در آیه 60 [[سوره توبه]]/ 9 از مستحقان زكات شمرده شده است: «إنَّمَا الصَّدقتُ لِلفُقراءِ والمسكینِ... وَابنِ‌السَّبیلِ...» . با توجه به ذیل آیه (فریضةً من الله) مى‌توان گفت: آیه مربوط به [[زكات]] واجب است و اما زكات مستحب را از آیات احسان و انفاق و اداى مال به ابن‌سبیل مى‌توان استفاده كرد. در آیه دیگرى مى‌فرماید: «لَیسَ البِرَّ أن تُوَلّواوُجوهَكم قِبَلَ ‌المَشرِقِ والمَغرِبِ ولكِنَّ البِرَّ مَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الأخرِ... و ءاتَى المالَ على‌حبّهِ ذَوِى‌القُربى... ابنَ‌السَّبیلِ...».([[سوره بقره]]/2،177)
  
برخى گفته‌اند: اين آيه را نمى‌توان بر [[زكات]] حمل كرد زيرا در ادامه آيه، زكات به طور مستقل مطرح شده است.<ref> مجمع‌البيان، ج ‌2، ص‌ 477.</ref>
+
برخى گفته‌اند: این آیه را نمى‌توان بر [[زكات]] حمل كرد زیرا در ادامه آیه، زكات به طور مستقل مطرح شده است.<ref> مجمع‌البیان، ج ‌2، ص‌ 477.</ref>
  
'''ابن‌سبيل از مستحقان خمس:'''
+
'''ابن‌سبیل از مستحقان خمس:'''
  
در آيه 41 [[سوره انفال]]/8‌، يك پنجم غنايم براى خدا و پيامبر و خويشاوندان (او) و يتيمان و بينوايان و درراه‌ماندگان دانسته شده است «وَاعلَموا أنّما غَنِمتم مِن شىء فأنّ للّهِ خُمُسَه ولِلرّسولِ ولِذى القربى واليتمى والمسكينِ و ابنِ‌السبيلِ...».(سوره انفال/8‌،41)
+
در آیه 41 [[سوره انفال]]/8‌، یك پنجم غنایم براى خدا و پیامبر و خویشاوندان (او) و یتیمان و بینوایان و درراه‌ماندگان دانسته شده است «وَاعلَموا أنّما غَنِمتم مِن شىء فأنّ للّهِ خُمُسَه ولِلرّسولِ ولِذى القربى والیتمى والمسكینِ و ابنِ‌السبیلِ...».(سوره انفال/8‌،41)
  
بنابر نظر مفسران و فقيهان شيعه، قسمتى از خمس كه به ابن‌سبيل داده مى‌شود مخصوص درراه‌ماندگان خاندان پيامبر است<ref> همان، ج 4، ص‌ 835‌؛ فقه‌القرآن، ج 1، ص‌ 243؛ مختلف الشيعه، ج‌ 3، ص‌ 201.</ref> كه خداوند آن را عوض زكات براى آن‌ها قرار داده ولى مفسران و فقهاى اهل ‌سنت اين قسمت از خمس را به هر مسافر در راه مانده‌اى (اعم از سادات) متعلق مى‌دانند.<ref> احكام القرآن، ج‌ 3، ص‌ 91؛ جامع‌البيان، مج‌ 6‌، ج‌ 10، ص‌ 12.</ref> طبرى و زمخشرى رواياتى را از [[امام سجاد]] علیه‌السلام و حضرت [[امام على]] عليه‌السلام نقل كرده‌اند كه نظر شيعه را تأييد مى‌كند.<ref> جامع‌البيان، مج‌ 6‌، ج‌ 10، ص‌ 11؛ الكشّاف، ج‌ 2، ص‌ 222.</ref>
+
بنابر نظر مفسران و فقیهان شیعه، قسمتى از خمس كه به ابن‌سبیل داده مى‌شود مخصوص درراه‌ماندگان خاندان پیامبر است<ref> همان، ج 4، ص‌ 835‌؛ فقه‌القرآن، ج 1، ص‌ 243؛ مختلف الشیعه، ج‌ 3، ص‌ 201.</ref> كه خداوند آن را عوض زكات براى آن‌ها قرار داده ولى مفسران و فقهاى اهل ‌سنت این قسمت از خمس را به هر مسافر در راه مانده‌اى (اعم از سادات) متعلق مى‌دانند.<ref> احكام القرآن، ج‌ 3، ص‌ 91؛ جامع‌البیان، مج‌ 6‌، ج‌ 10، ص‌ 12.</ref> طبرى و زمخشرى روایاتى را از [[امام سجاد]] علیه‌السلام و حضرت [[امام على]] علیه‌السلام نقل كرده‌اند كه نظر شیعه را تأیید مى‌كند.<ref> جامع‌البیان، مج‌ 6‌، ج‌ 10، ص‌ 11؛ الكشّاف، ج‌ 2، ص‌ 222.</ref>
  
'''ابن‌سبيل از مستحقان فىء:'''
+
'''ابن‌سبیل از مستحقان فىء:'''
  
طبق آيه «ما‌أفاءَ اللّهُ على رَسولِه ‌مِن ‌أهلِ ‌القُرى فَلِلّه ولِلرَّسولِ ولِذى القُربى واليَتمى والمَسكينِ وابنِ‌السَّبيلِ...».([[سوره حشر]]/59‌،7) ابن‌سبيل يكى از موارد مصارف شش‌گانه فىء است. مفسران و فقيهان در اين كه آيا مقصود آيه يتيمان، مستمندان و در راه ماندگان از عموم مردم است يا از خاندان پيامبر اختلاف نظر دارند.
+
طبق آیه «ما‌أفاءَ اللّهُ على رَسولِه ‌مِن ‌أهلِ ‌القُرى فَلِلّه ولِلرَّسولِ ولِذى القُربى والیَتمى والمَسكینِ وابنِ‌السَّبیلِ...».([[سوره حشر]]/59‌،7) ابن‌سبیل یكى از موارد مصارف شش‌گانه فىء است. مفسران و فقیهان در این كه آیا مقصود آیه یتیمان، مستمندان و در راه ماندگان از عموم مردم است یا از خاندان پیامبر اختلاف نظر دارند.
  
به نظر مفسران اهل ‌سنت<ref> جامع‌البيان، مج‌ 14، ج‌ 28، ص‌ 49؛ مجمع‌البيان، ج‌ 9، ص 391؛ قرطبى، ج‌ 18، ص‌ 10.</ref> و برخى از مفسران شيعه<ref> نمونه، ج‌ 23، ص‌ 506‌.</ref> مقصود يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان عموم مردم است ولى برخى مفسران شيعه گفته‌اند: يتيمان، مستمندان و در راه‌ماندگان اهل بيت عليهم‌السلام منظور است.<ref> التبيان، ج 9، ص 564‌؛ مجمع‌البيان، ج‌ 9، ص‌ 391؛ الميزان، ج 19، ص‌ 204.</ref>
+
به نظر مفسران اهل ‌سنت<ref> جامع‌البیان، مج‌ 14، ج‌ 28، ص‌ 49؛ مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص 391؛ قرطبى، ج‌ 18، ص‌ 10.</ref> و برخى از مفسران شیعه<ref> نمونه، ج‌ 23، ص‌ 506‌.</ref> مقصود یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان عموم مردم است ولى برخى مفسران شیعه گفته‌اند: یتیمان، مستمندان و در راه‌ماندگان اهل بیت علیهم‌السلام منظور است.<ref> التبیان، ج 9، ص 564‌؛ مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص‌ 391؛ المیزان، ج 19، ص‌ 204.</ref>
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۴۱

ابن ‌سبیل

در راه مانده.

ابن‌سبیل در لغت به كسى گفته مى‌شود كه فراوان سفر مى‌كند؛ چون با راه ملازم و همراه است.[۱] برخى گفته‌اند: چون مسافر را كسى نمى‌شناسد به راه نسبتش مى‌دهند.[۲] در اصطلاح قرآنى و فقهى به مسافرى گفته مى‌شود كه در راه مانده و مالى ندارد تا به وطن خود برگردد؛ اگرچه در وطن خود بى‌نیاز باشد.[۳]

برخى كسى را كه عزم سفر كرده ولى قدرت بر آن ندارد نیز داخل در گستره ابن‌سبیل دانسته‌اند[۴] و بعضى، مسافر نیازمند را گرچه مهمان باشد نیز از مصادیق آن برشمرده‌اند.[۵] فقیهان شرایطى از جمله اسلام، ایمان، عدالت، مباح بودن سفر و عدم امكان استقراض را در اداى حقوق به ابن سبیل مورد بررسى قرار داده‌اند.[۶]

برخى ابن سبیل را ابن ‌سبیل‌الله و مورد آن ‌را هر كسى كه در راه خدا كوشش كند، دانسته‌اند؛ اگر چه در وطن بوده و ‌فقیر هم نباشد.[۷]

واژه ‌ابن ‌سبیل ‌هشت ‌بار در آیات 26 سوره اسراء/17؛38 سوره روم/30؛ 177 و 215 سوره بقره/2؛ 36 سوره نساء/4؛ 41 سوره انفال/8‌؛ 60 سوره توبه/9 و 7 سوره حشر/59 آمده است.

احسان و انفاق به ابن‌سبیل:

از برخى متون برمى‌آید كه دستگیرى از ابن‌سبیل، پیش از اسلام نیز رایج بوده است[۸] و اسلام، افزون بر امضاى آن كمك به ابن‌سبیل را در نظام اقتصادى خویش قرار داد. قرآن كریم نیكى به ابن‌سبیل را در كنار عبادت خداوند، پرهیز از شرك و نیكى به پدر و مادر و خویشاوندان سفارش كرده است: «واعْبُدوااللّهَ ولاتُشرِكوا بِه شَیئًا و بِالولدین إحسنًا و بِذِى‌القُربى... وابنِ‌السَّبیلِ...».(سوره نساء/4،36)

همچنین پرداخت مال به ابن‌سبیل را در كنار ایمان به خدا و روز قیامت و كمك به ذوى‌القربى از مصادیق نیكى برشمرده است. (سوره بقره/2،177) آیه 215 سوره بقره/2 بر انفاق به پدر و مادر و خویشان و در راه ماندگان تأكید كرده است: «یَسئَلونَك ماذا یُنفِقونَ قُل ما أنفَقتُم مِن خَیر فَلِلولِدَینِ والأَقرَبینَ... وابنِ‌السَّبیلِ...».

در آیه 26 سوره اسراء/17 و آیه 38 سوره روم/30 به اداى حق ابن‌سبیل سفارش شده است.

علامه طباطبایى مى‌گوید: از آن‌جا كه آیه 26 سوره اسراء/17 از سوره‌هاى مكى است، دادن حقوق خویشان، مسكینان و در راه ماندگان از احكامى است كه پیش از هجرت در مكه تشریع شده است؛[۹] البته عده‌اى با استناد به بعضى روایات كه بخشیدن فدك به حضرت فاطمه را پس از نزول این آیه دانسته‌اند، آن را از آیات مدنى ‌مى‌دانند.

ابن‌سبیل از مستحقان زكات:

ابن سبیل در آیه 60 سوره توبه/ 9 از مستحقان زكات شمرده شده است: «إنَّمَا الصَّدقتُ لِلفُقراءِ والمسكینِ... وَابنِ‌السَّبیلِ...» . با توجه به ذیل آیه (فریضةً من الله) مى‌توان گفت: آیه مربوط به زكات واجب است و اما زكات مستحب را از آیات احسان و انفاق و اداى مال به ابن‌سبیل مى‌توان استفاده كرد. در آیه دیگرى مى‌فرماید: «لَیسَ البِرَّ أن تُوَلّواوُجوهَكم قِبَلَ ‌المَشرِقِ والمَغرِبِ ولكِنَّ البِرَّ مَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الأخرِ... و ءاتَى المالَ على‌حبّهِ ذَوِى‌القُربى... ابنَ‌السَّبیلِ...».(سوره بقره/2،177)

برخى گفته‌اند: این آیه را نمى‌توان بر زكات حمل كرد زیرا در ادامه آیه، زكات به طور مستقل مطرح شده است.[۱۰]

ابن‌سبیل از مستحقان خمس:

در آیه 41 سوره انفال/8‌، یك پنجم غنایم براى خدا و پیامبر و خویشاوندان (او) و یتیمان و بینوایان و درراه‌ماندگان دانسته شده است «وَاعلَموا أنّما غَنِمتم مِن شىء فأنّ للّهِ خُمُسَه ولِلرّسولِ ولِذى القربى والیتمى والمسكینِ و ابنِ‌السبیلِ...».(سوره انفال/8‌،41)

بنابر نظر مفسران و فقیهان شیعه، قسمتى از خمس كه به ابن‌سبیل داده مى‌شود مخصوص درراه‌ماندگان خاندان پیامبر است[۱۱] كه خداوند آن را عوض زكات براى آن‌ها قرار داده ولى مفسران و فقهاى اهل ‌سنت این قسمت از خمس را به هر مسافر در راه مانده‌اى (اعم از سادات) متعلق مى‌دانند.[۱۲] طبرى و زمخشرى روایاتى را از امام سجاد علیه‌السلام و حضرت امام على علیه‌السلام نقل كرده‌اند كه نظر شیعه را تأیید مى‌كند.[۱۳]

ابن‌سبیل از مستحقان فىء:

طبق آیه «ما‌أفاءَ اللّهُ على رَسولِه ‌مِن ‌أهلِ ‌القُرى فَلِلّه ولِلرَّسولِ ولِذى القُربى والیَتمى والمَسكینِ وابنِ‌السَّبیلِ...».(سوره حشر/59‌،7) ابن‌سبیل یكى از موارد مصارف شش‌گانه فىء است. مفسران و فقیهان در این كه آیا مقصود آیه یتیمان، مستمندان و در راه ماندگان از عموم مردم است یا از خاندان پیامبر اختلاف نظر دارند.

به نظر مفسران اهل ‌سنت[۱۴] و برخى از مفسران شیعه[۱۵] مقصود یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان عموم مردم است ولى برخى مفسران شیعه گفته‌اند: یتیمان، مستمندان و در راه‌ماندگان اهل بیت علیهم‌السلام منظور است.[۱۶]

پانویس

  1. النهایه، ج 2، ص‌ 338، «سبل».
  2. غیاث اللغات، ص‌ 19، «ابن‌السبیل».
  3. قمى، ج‌ 1، ص‌ 327؛ لسان‌العرب، ج‌ 6‌، ص‌ 163، «سبل».
  4. احكام‌القرآن، ج 2، ص 281؛ الروضه، ج 1، ص 171؛ جواهر، ج‌ 15، ص‌ 373.
  5. جامع‌البیان، مج 4، ج‌ 5‌، ص 117؛ مجمع البیان، ج 3، ص 72؛ مختلف الشیعه، ج‌ 3، ص‌ 81‌.
  6. كنزالعرفان، ج‌ 1، ص‌ 237؛ جواهر، ج‌ 15، ص‌ 373.
  7. الفرقان، ج‌ 10 و 11، ص‌ 184.
  8. ثمارالقلوب، ص‌ 267.
  9. المیزان، ج‌ 13، ص‌ 81‌.
  10. مجمع‌البیان، ج ‌2، ص‌ 477.
  11. همان، ج 4، ص‌ 835‌؛ فقه‌القرآن، ج 1، ص‌ 243؛ مختلف الشیعه، ج‌ 3، ص‌ 201.
  12. احكام القرآن، ج‌ 3، ص‌ 91؛ جامع‌البیان، مج‌ 6‌، ج‌ 10، ص‌ 12.
  13. جامع‌البیان، مج‌ 6‌، ج‌ 10، ص‌ 11؛ الكشّاف، ج‌ 2، ص‌ 222.
  14. جامع‌البیان، مج‌ 14، ج‌ 28، ص‌ 49؛ مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص 391؛ قرطبى، ج‌ 18، ص‌ 10.
  15. نمونه، ج‌ 23، ص‌ 506‌.
  16. التبیان، ج 9، ص 564‌؛ مجمع‌البیان، ج‌ 9، ص‌ 391؛ المیزان، ج 19، ص‌ 204.

منابع

محمد سحرخوان، دائرة‌المعارف قرآن کریم، جلد 1، صفحه 590-592.