ابلاغ سوره برائت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۸: سطر ۸:
 
'''نویسنده:''' جعفر سبحانی
 
'''نویسنده:''' جعفر سبحانی
  
متجاوز از بيست  سال بود که منطق [[اسلام]] درباره شرک و دوگانه پرستي در [[سرزمين حجاز]] و در ميان قبايل مشرک عرب انتشار يافته بود و اکثر قريب به اتفاق آن ها از نظر اسلام درباره بتان و بت پرستان آگاهي پيدا کرده بودند و مي  دانستند که بت پرستي چيزي جز يک تقليد باطل از نياکان نيست و معبودهاي باطل آنان چنان ذليل و خوارند که نه تنها نمي توانند درباره ديگران کاري انجام دهند بلکه نمي توانند حتي ضرري از خود دفع کنند و يا نفعي به خود برسانند و چنين معبودهاي زبون و بيچاره در خور ستايش و خضوع نيستند.
+
متجاوز از بيست  سال بود که منطق [[اسلام]] درباره شرک و دوگانه پرستي در [[سرزمين حجاز]] و در ميان قبايل مشرک عرب انتشار يافته بود و اکثر قريب به اتفاق آن ها از نظر اسلام درباره بتان و بت پرستان آگاهي پيدا کرده بودند و مي  دانستند که بت پرستي چيزي جز يک تقليد باطل از نياکان نيست و معبودهاي باطل آنان چنان ذليل و خوارند که نه تنها نمي توانند درباره ديگران کاري انجام دهند بلکه نمي توانند حتي ضرري از خود دفع کنند و يا نفعي به خود برسانند و چنين معبودهاي زبون و بيچاره در خور ستايش و خضوع نيستند.
  
 
گروهي که با وجدان بيدار و دل روشن به سخنان رسول گرامي گوش فراداده بودند در زندگي خود دگرگوني عميقي پديد آوردند و از [[بت پرستي]] به [[توحيد]] و يکتاپرستي گرويدند.  
 
گروهي که با وجدان بيدار و دل روشن به سخنان رسول گرامي گوش فراداده بودند در زندگي خود دگرگوني عميقي پديد آوردند و از [[بت پرستي]] به [[توحيد]] و يکتاپرستي گرويدند.  
  
خصوصا هنگامي که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم [[مکه]] را فتح کرد و گويندگان مذهبي توانستند در محيط آزاد به تبيين و تبليغ اسلام بپردازند تعداد قابل ملاحظه اي از مردم به بت  شکني پرداختند و نداي توحيد در بيشتر نقاط حجاز طنين انداز شد.  
+
خصوصا هنگامي که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم [[مکه]] را فتح کرد و گويندگان مذهبي توانستند در محيط آزاد به تبيين و تبليغ اسلام بپردازند تعداد قابل ملاحظه اي از مردم به بت  شکني پرداختند و نداي توحيد در بيشتر نقاط حجاز طنين انداز شد.  
  
ولي گروهي متعصب و نادان که رها کردن عادات ديرينه براي آنان گران بود، گر چه پيوسته با وجدان خود در کشمکش بودند، از عادات زشت خود دست برنداشتند و از خرافات و اوهام پيروي مي کردند.
+
ولي گروهي متعصب و نادان که رها کردن عادات ديرينه براي آنان گران بود، گرچه پيوسته با وجدان خود در کشمکش بودند، از عادات زشت خود دست برنداشتند و از خرافات و اوهام پيروي مي کردند.
  
 
وقت آن رسيده بود که پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم هر نوع مظاهر بت پرستي و حرکت غيرانساني را با نيروي نظامي درهم بکوبد و با توسل به قدرت، بت پرستي را که منشا عمده مفاسد اخلاقي و اجتماعي و يک نوع تجاوز به حريم انسانيت  بود (و هست) ريشه کن سازد و بيزاري خدا و رسولش  را در مني و در روز عيد قربان و در آن اجتماع بزرگ که از همه نقاط حجاز در آن جا گرد مي  آيند اعلام بدارد.  
 
وقت آن رسيده بود که پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم هر نوع مظاهر بت پرستي و حرکت غيرانساني را با نيروي نظامي درهم بکوبد و با توسل به قدرت، بت پرستي را که منشا عمده مفاسد اخلاقي و اجتماعي و يک نوع تجاوز به حريم انسانيت  بود (و هست) ريشه کن سازد و بيزاري خدا و رسولش  را در مني و در روز عيد قربان و در آن اجتماع بزرگ که از همه نقاط حجاز در آن جا گرد مي  آيند اعلام بدارد.  
سطر ۲۴: سطر ۲۴:
 
از اين رو ناچار بود کسي را براي ابلاغ پيام هاي الهي انتخاب کند. نخست [[ابوبکر]] را به حضور طلبيد و قسمتي از آغاز سوره برائت را به او آموخت و او را با چهل تن روانه مکه ساخت تا در روز [[عيد قربان]] اين آيات را براي آنان بخواند.
 
از اين رو ناچار بود کسي را براي ابلاغ پيام هاي الهي انتخاب کند. نخست [[ابوبکر]] را به حضور طلبيد و قسمتي از آغاز سوره برائت را به او آموخت و او را با چهل تن روانه مکه ساخت تا در روز [[عيد قربان]] اين آيات را براي آنان بخواند.
  
ابوبکر راه مکه را در پيش گرفت که ناگهان [[وحي الهي]] نازل شد و به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دستور داد که اين پيام ها را بايد خود پيامبر و يا کسي که از اوست  به مردم برساند و غير ازاين دو نفر، کسي براي اين کار صلاحيت ندارد.(1)
+
ابوبکر راه مکه را در پيش گرفت که ناگهان [[وحي الهي]] نازل شد و به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دستور داد که اين پيام ها را بايد خود پيامبر و يا کسي که از اوست  به مردم برساند و غير ازاين دو نفر، کسي براي اين کار صلاحيت ندارد.<ref>لايؤديها عنک الا انت او رجل منک و در برخي از روايات وارد شده است: او رجل من اهل بيتک. سيره ابن هشام، ج  4، ص 545 و غيره.</ref>
  
 
اکنون بايد ديد اين فردي که از ديده وحي از اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است و اين جامه بر اندام او دوخته شده است کيست؟
 
اکنون بايد ديد اين فردي که از ديده وحي از اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است و اين جامه بر اندام او دوخته شده است کيست؟
سطر ۳۸: سطر ۳۸:
 
'''<I>تعصب هاي ناروا</I>'''
 
'''<I>تعصب هاي ناروا</I>'''
  
هنگامي که ابوبکر از عزل خود آگاه شد با ناراحتي خاصي به مدينه بازگشت و زبان به گله گشود و خطاب به رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم گفت:  
+
هنگامي که ابوبکر از عزل خود آگاه شد با ناراحتي خاصي به مدينه بازگشت و زبان به گله گشود و خطاب به رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم گفت: مرا براي اين کار (ابلاغ آيات الهي و خواندن قطعنامه) لايق و شايسته ديدي، ولي چيزي نگذشت که از اين مقام برکنارم کردي. آيا در اين مورد فرماني از خدا رسيد؟
  
مرا براي اين کار (ابلاغ آيات الهي و خواندن قطعنامه) لايق و شايسته ديدي، ولي چيزي نگذشت که از اين مقام برکنارم کردي. آيا در اين مورد فرماني از خدا رسيد؟
+
پيامبر با لحني دل جويانه فرمود که پيک الهي فرا رسيد و گفت که جز من و يا کسي که از خود من است ديگري براي اين کار صلاحيت ندارد.<ref>روح المعاني، ج 10، تفسير سوره توبه، ص 45.</ref>
 
 
پيامبر با لحني دل جويانه فرمود که پيک الهي فرا رسيد و گفت که جز من و يا کسي که از خود من است ديگري براي اين کار صلاحيت ندارد.(2)
 
  
 
برخي از نويسندگان متعصب که در تحليل فضايل حضرت علي عليه السلام انحراف خاصي دارند عزل ابوبکر و نصب حضرت علي عليه السلام را به مقام مذکور چنين توجيه کرده اند که ابوبکر مظهر شفقت و حضرت علي عليه السلام مظهر قدرت و شجاعت  بود و ابلاغ آيات و خواندن قطعنامه به شجاعت قلبي و توانايي روحي نيازمند بود و اين صفات در حضرت علي عليه السلام بيشتر وجود داشت.
 
برخي از نويسندگان متعصب که در تحليل فضايل حضرت علي عليه السلام انحراف خاصي دارند عزل ابوبکر و نصب حضرت علي عليه السلام را به مقام مذکور چنين توجيه کرده اند که ابوبکر مظهر شفقت و حضرت علي عليه السلام مظهر قدرت و شجاعت  بود و ابلاغ آيات و خواندن قطعنامه به شجاعت قلبي و توانايي روحي نيازمند بود و اين صفات در حضرت علي عليه السلام بيشتر وجود داشت.
سطر ۴۸: سطر ۴۶:
 
اين توجيه، جز يک تعصب بي جا نيست. زيرا، چنان که گذشت، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم علت اين عزل و نصب را به نحو ديگر تفسير کرد و گفت که براي اين کار جز او و کسي که از اوست صلاحيت ندارد.
 
اين توجيه، جز يک تعصب بي جا نيست. زيرا، چنان که گذشت، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم علت اين عزل و نصب را به نحو ديگر تفسير کرد و گفت که براي اين کار جز او و کسي که از اوست صلاحيت ندارد.
  
[[ابن کثير]] در تفسير خود حادثه را به طور ديگر تحليل کرده است. او مي گويد:  
+
[[ابن کثير]] در تفسير خود حادثه را به طور ديگر تحليل کرده است. او مي گويد: شيوه عرب اين بود که هر گاه کسي مي  خواست پيماني را بشکند بايد نقض آن را خود آن شخص يا يک نفر از بستگان او انجام دهد و در غير اين صورت پيمان به صورت خود باقي مي  ماند. از اين جهت  حضرت علي عليه السلام براي اين کار انتخاب شد.
 
 
شيوه عرب اين بود که هر گاه کسي مي  خواست پيماني را بشکند بايد نقض آن را خود آن شخص يا يک نفر از بستگان او انجام دهد و در غير اين صورت پيمان به صورت خود باقي مي  ماند. از اين جهت  حضرت علي عليه السلام براي اين کار انتخاب شد.
 
 
 
نارسايي اين توجيه بسيار روشن است. زيرا هدف اساسي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از اعزام حضرت علي عليه السلام براي خواندن آيات و قطعنامه شکستن پيمان هاي بسته شده نبود تا يکي از بستگان خود را بفرستد، بلکه صريح آيه چهارم از [[سوره توبه]] اين است که به پيمان افرادي که به مقررات آن کاملا عمل نموده  اند احترام بگذارد تا مدت پيمان سپري گردد.(3)
 
  
بنابراين، اگر نقض پيماني نيز نسبت  به پيمان شکنان در کار بوده کاملا جنبه فرعي داشته است. هدف اصلي اين بود که بت پرستي يک امر غيرقانوني و يک گناه نابخشودني اعلام شود.
+
نارسايي اين توجيه بسيار روشن است. زيرا هدف اساسي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از اعزام حضرت علي عليه السلام براي خواندن آيات و قطعنامه شکستن پيمان هاي بسته شده نبود تا يکي از بستگان خود را بفرستد، بلکه صريح آيه چهارم از [[سوره توبه]] اين است که به پيمان افرادي که به مقررات آن کاملا عمل نموده  اند احترام بگذارد تا مدت پيمان سپري گردد.<ref>الا الذين عاهدتم من المشرکين ثم لم ينقصوکم شيئا ولم يظاهروا عليکم احدا فاتموا اليهم عهدهم الي مدتهم ان الله يحب المتقين. از ميان مشرکان، آنان که با شما پيمان بسته اند و از عمل به آن چيزي فروگذار نکرده  اند و بر ضد شما با کسي هم پشتي نکرده  اند، پيمان خود با ايشان را تا اتمام مدت مدت آن حفظ کنيد که خداوند تقوا پيشگان را دوست دارد.</ref> بنابراين، اگر نقض پيماني نيز نسبت  به پيمان شکنان در کار بوده کاملا جنبه فرعي داشته است. هدف اصلي اين بود که بت پرستي يک امر غيرقانوني و يک گناه نابخشودني اعلام شود.
  
 
اگر بخواهيم در اين حادثه تاريخي بي طرفانه داوري کنيم، بايد بگوييم که پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم به امر الهي قصد داشت در دوران حيات خود دست  حضرت علي عليه السلام را در مسائل سياسي و امور مربوط به حکومت اسلامي باز بگذارد تا مسلمانان آگاه شوند و عادت کنند که پس از غروب خورشيد رسالت، در امور سياسي و حکومتي بايد به حضرت علي عليه السلام مراجعه کنند و پس از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم براي اين امور فردي شايسته تر از حضرت علي عليه السلام نيست. زيرا آشکارا ديدند که يگانه کسي که از طرف خدا براي رفع امان از مشرکان [[مکه]]، که از شؤون حکومت است، منصوب شد همان حضرت علي عليه السلام بود.
 
اگر بخواهيم در اين حادثه تاريخي بي طرفانه داوري کنيم، بايد بگوييم که پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم به امر الهي قصد داشت در دوران حيات خود دست  حضرت علي عليه السلام را در مسائل سياسي و امور مربوط به حکومت اسلامي باز بگذارد تا مسلمانان آگاه شوند و عادت کنند که پس از غروب خورشيد رسالت، در امور سياسي و حکومتي بايد به حضرت علي عليه السلام مراجعه کنند و پس از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم براي اين امور فردي شايسته تر از حضرت علي عليه السلام نيست. زيرا آشکارا ديدند که يگانه کسي که از طرف خدا براي رفع امان از مشرکان [[مکه]]، که از شؤون حکومت است، منصوب شد همان حضرت علي عليه السلام بود.
  
پي  نوشت
+
==پانویس==
 
+
<references/>
(1). لايؤديها عنک الا انت او رجل منک و در برخي از روايات وارد شده است: او رجل من اهل بيتک. سيره ابن هشام، ج  4، ص 545 و غيره.
+
   
 
 
(2). روح المعاني، ج  10، تفسير سوره توبه، ص 45.
 
 
 
(3). الا الذين عاهدتم من المشرکين ثم لم ينقصوکم شيئا و لم يظاهروا عليکم احدا فاتموا اليهم عهدهم الي مدتهم ان الله يحب المتقين. از ميان مشرکان، آنان که با شما پيمان بسته اند و از عمل به آن چيزي فروگذار نکرده  اند و بر ضد شما با کسي هم پشتي نکرده اند، پيمان خود با ايشان را تا اتمام مدت مدت آن حفظ کنيد که خداوند تقوا پيشگان را دوست دارد.
 
 
[[Category:ماموریت های حضرت علی از سوی پیامبر]]
 
[[Category:ماموریت های حضرت علی از سوی پیامبر]]

نسخهٔ ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۸

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



منبع: فروغ ولایت

نویسنده: جعفر سبحانی

متجاوز از بيست سال بود که منطق اسلام درباره شرک و دوگانه پرستي در سرزمين حجاز و در ميان قبايل مشرک عرب انتشار يافته بود و اکثر قريب به اتفاق آن ها از نظر اسلام درباره بتان و بت پرستان آگاهي پيدا کرده بودند و مي دانستند که بت پرستي چيزي جز يک تقليد باطل از نياکان نيست و معبودهاي باطل آنان چنان ذليل و خوارند که نه تنها نمي توانند درباره ديگران کاري انجام دهند بلکه نمي توانند حتي ضرري از خود دفع کنند و يا نفعي به خود برسانند و چنين معبودهاي زبون و بيچاره در خور ستايش و خضوع نيستند.

گروهي که با وجدان بيدار و دل روشن به سخنان رسول گرامي گوش فراداده بودند در زندگي خود دگرگوني عميقي پديد آوردند و از بت پرستي به توحيد و يکتاپرستي گرويدند.

خصوصا هنگامي که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مکه را فتح کرد و گويندگان مذهبي توانستند در محيط آزاد به تبيين و تبليغ اسلام بپردازند تعداد قابل ملاحظه اي از مردم به بت شکني پرداختند و نداي توحيد در بيشتر نقاط حجاز طنين انداز شد.

ولي گروهي متعصب و نادان که رها کردن عادات ديرينه براي آنان گران بود، گرچه پيوسته با وجدان خود در کشمکش بودند، از عادات زشت خود دست برنداشتند و از خرافات و اوهام پيروي مي کردند.

وقت آن رسيده بود که پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم هر نوع مظاهر بت پرستي و حرکت غيرانساني را با نيروي نظامي درهم بکوبد و با توسل به قدرت، بت پرستي را که منشا عمده مفاسد اخلاقي و اجتماعي و يک نوع تجاوز به حريم انسانيت بود (و هست) ريشه کن سازد و بيزاري خدا و رسولش را در مني و در روز عيد قربان و در آن اجتماع بزرگ که از همه نقاط حجاز در آن جا گرد مي آيند اعلام بدارد.

خود آن حضرت يا شخص ديگري قسمتي از اول سوره برائت را، که حاکي از بيزاري خدا و پيامبر او از مشرکان است، در آن اجتماع بزرگ بخواند و با صداي رسا به بت پرستان حجاز اعلام کند که بايد وضع خود را تا چهار ماه ديگر روشن کنند، که چنان چه به آيين توحيد بگروند در زمره مسلمانان قرار خواهند گرفت و به سان ديگران از مزاياي مادي و معنوي اسلام بهره مند خواهند بود، ولي اگر بر لجاجت و عناد خود باقي بمانند، پس از چهار ماه بايد آماده نبرد شوند و بدانند که در هر جا دستگير شوند کشته خواهند شد.

آيات سوره برائت هنگامي نازل شد که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم تصميم به شرکت در مراسم حج نداشت. زيرا در سال پيش، که سال فتح مكه بود، در مراسم حج شرکت کرده بود و تصميم داشت که در سال آينده نيز که بعدها آن را «حجة الوداع » ناميدند در اين مراسم شرکت کند.

از اين رو ناچار بود کسي را براي ابلاغ پيام هاي الهي انتخاب کند. نخست ابوبکر را به حضور طلبيد و قسمتي از آغاز سوره برائت را به او آموخت و او را با چهل تن روانه مکه ساخت تا در روز عيد قربان اين آيات را براي آنان بخواند.

ابوبکر راه مکه را در پيش گرفت که ناگهان وحي الهي نازل شد و به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دستور داد که اين پيام ها را بايد خود پيامبر و يا کسي که از اوست به مردم برساند و غير ازاين دو نفر، کسي براي اين کار صلاحيت ندارد.[۱]

اکنون بايد ديد اين فردي که از ديده وحي از اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است و اين جامه بر اندام او دوخته شده است کيست؟

چيزي نگذشت که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم حضرت علي عليه السلام را احضار کرد و به او فرمان داد که راه مکه را در پيش گيرد و ابوبکر را در راه دريابد و آيات را از او بگيرد و به او بگويد که وحي الهي پيامبر را مامور ساخته است که اين آيات را بايد يا خود پيامبر و يا فردي از اهل بيت او براي مردم بخواند و از اين جهت انجام اين کار به وي محول شده است.

حضرت علي عليه السلام با جابر و گروهي از ياران رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم، در حالي که بر شتر مخصوص پيامبر سوار شده بود، راه مکه را در پيش گرفت و سخن آن حضرت را به ابوبکر رسانيد. او نيز آيات را به حضرت علي عليه السلام تسليم کرد.

اميرمؤمنان وارد مکه شد و در روز دهم ذی الحجه بالاي جمره عقبه، باندايي رسا سيزده آيه از سوره برائت را قرائت کرد و قطعنامه چهار ماده اي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را با صداي بلند به گوش تمام شرکت کنندگان رسانيد.

همه مشرکان فهميدند که تنها چهار ماه مهلت دارند که تکليف خود را با حکومت اسلام روشن کنند. آيات قرآن و قطعنامه پيامبر تاثير عجيبي در افکار مشرکين داشت و هنوز چهار ماه سپري نشده بود که مشرکان دسته دسته به آيين توحيد روي آوردند و سال دهم هجرت به آخر نرسيده بود که شرک در حجاز ريشه کن شد.

تعصب هاي ناروا

هنگامي که ابوبکر از عزل خود آگاه شد با ناراحتي خاصي به مدينه بازگشت و زبان به گله گشود و خطاب به رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم گفت: مرا براي اين کار (ابلاغ آيات الهي و خواندن قطعنامه) لايق و شايسته ديدي، ولي چيزي نگذشت که از اين مقام برکنارم کردي. آيا در اين مورد فرماني از خدا رسيد؟

پيامبر با لحني دل جويانه فرمود که پيک الهي فرا رسيد و گفت که جز من و يا کسي که از خود من است ديگري براي اين کار صلاحيت ندارد.[۲]

برخي از نويسندگان متعصب که در تحليل فضايل حضرت علي عليه السلام انحراف خاصي دارند عزل ابوبکر و نصب حضرت علي عليه السلام را به مقام مذکور چنين توجيه کرده اند که ابوبکر مظهر شفقت و حضرت علي عليه السلام مظهر قدرت و شجاعت بود و ابلاغ آيات و خواندن قطعنامه به شجاعت قلبي و توانايي روحي نيازمند بود و اين صفات در حضرت علي عليه السلام بيشتر وجود داشت.

اين توجيه، جز يک تعصب بي جا نيست. زيرا، چنان که گذشت، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم علت اين عزل و نصب را به نحو ديگر تفسير کرد و گفت که براي اين کار جز او و کسي که از اوست صلاحيت ندارد.

ابن کثير در تفسير خود حادثه را به طور ديگر تحليل کرده است. او مي گويد: شيوه عرب اين بود که هر گاه کسي مي خواست پيماني را بشکند بايد نقض آن را خود آن شخص يا يک نفر از بستگان او انجام دهد و در غير اين صورت پيمان به صورت خود باقي مي ماند. از اين جهت حضرت علي عليه السلام براي اين کار انتخاب شد.

نارسايي اين توجيه بسيار روشن است. زيرا هدف اساسي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از اعزام حضرت علي عليه السلام براي خواندن آيات و قطعنامه شکستن پيمان هاي بسته شده نبود تا يکي از بستگان خود را بفرستد، بلکه صريح آيه چهارم از سوره توبه اين است که به پيمان افرادي که به مقررات آن کاملا عمل نموده اند احترام بگذارد تا مدت پيمان سپري گردد.[۳] بنابراين، اگر نقض پيماني نيز نسبت به پيمان شکنان در کار بوده کاملا جنبه فرعي داشته است. هدف اصلي اين بود که بت پرستي يک امر غيرقانوني و يک گناه نابخشودني اعلام شود.

اگر بخواهيم در اين حادثه تاريخي بي طرفانه داوري کنيم، بايد بگوييم که پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم به امر الهي قصد داشت در دوران حيات خود دست حضرت علي عليه السلام را در مسائل سياسي و امور مربوط به حکومت اسلامي باز بگذارد تا مسلمانان آگاه شوند و عادت کنند که پس از غروب خورشيد رسالت، در امور سياسي و حکومتي بايد به حضرت علي عليه السلام مراجعه کنند و پس از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم براي اين امور فردي شايسته تر از حضرت علي عليه السلام نيست. زيرا آشکارا ديدند که يگانه کسي که از طرف خدا براي رفع امان از مشرکان مکه، که از شؤون حکومت است، منصوب شد همان حضرت علي عليه السلام بود.

پانویس

  1. لايؤديها عنک الا انت او رجل منک و در برخي از روايات وارد شده است: او رجل من اهل بيتک. سيره ابن هشام، ج 4، ص 545 و غيره.
  2. روح المعاني، ج 10، تفسير سوره توبه، ص 45.
  3. الا الذين عاهدتم من المشرکين ثم لم ينقصوکم شيئا ولم يظاهروا عليکم احدا فاتموا اليهم عهدهم الي مدتهم ان الله يحب المتقين. از ميان مشرکان، آنان که با شما پيمان بسته اند و از عمل به آن چيزي فروگذار نکرده اند و بر ضد شما با کسي هم پشتي نکرده اند، پيمان خود با ايشان را تا اتمام مدت مدت آن حفظ کنيد که خداوند تقوا پيشگان را دوست دارد.