أثام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'به احتمالى نام جایگاهى در دوزخ. تك واژه قرآنى كه در آيه‌ 68 سوره فرقان/25 آمد...' ایجاد کرد)
 
جز
سطر ۱: سطر ۱:
 
به احتمالى نام جایگاهى در [[دوزخ]].
 
به احتمالى نام جایگاهى در [[دوزخ]].
  
تك واژه قرآنى كه در آيه‌ 68 [[سوره فرقان]]/25 آمده است: «والَّذينَ لايَدعونَ مَعَ اللّهِ اِلهـًا ءاخَرَ ولايَقتُلونَ النَّفسَ الَّتى حَرَّمَ اللّهُ اِلاّ بِالحَقِّ ولا‌يَزنونَ و مَن يَفعَل ذلِكَ يَلقَ اَثاما= و ‌كسانى‌ كه با خدا معبودى ديگر را نمى‌خوانند و كسى را كه خدا (خونش را) حرام كرده، جز به [[حق]] نمى‌كشند و زنا نمى‌كنند. هر كس چنين كند به أثام خواهد رسيد».
+
تك واژه قرآنى كه در آیه‌ 68 [[سوره فرقان]]/25 آمده است: «والَّذینَ لایَدعونَ مَعَ اللّهِ اِلهـًا ءاخَرَ ولایَقتُلونَ النَّفسَ الَّتى حَرَّمَ اللّهُ اِلاّ بِالحَقِّ ولا‌یَزنونَ و مَن یَفعَل ذلِكَ یَلقَ اَثاما= و ‌كسانى‌ كه با خدا معبودى دیگر را نمى‌خوانند و كسى را كه خدا (خونش را) حرام كرده، جز به [[حق]] نمى‌كشند و زنا نمى‌كنند. هر كس چنین كند به أثام خواهد رسید».
  
«أثام» در لغت به ‌معناى گناه و به هر چيزى گفته مى‌شود كه جلو رسيدن پاداش را بگيرد.<ref> مفردات، ص 63؛ لسان العرب، ج 1، ص‌ 74؛ التحقيق، ج 1، ص 34، «أثم».</ref> درباره مفهوم قرآنى «أثام» دو ديدگاه اساسى وجود دارد: گروهى از مفسران و لغت‌شناسان با بهره‌گيرى از آراى تنى چند از صحابه و تابعان، مانند ابن‌عباس، سُدّى و نافع‌بن ازرق به مفهوم لغوى واژه توجه كرده و آن را مجازاً به «عذاب»<ref> لسان العرب، ج‌ 1، ص‌ 74.</ref>، «عقاب»<ref> تفسير ماوردى، ج‌ 4، ص‌ 158.</ref>، «شر»<ref> جامع‌البيان، مج‌ 11، ج‌ 19، ص‌ 57.</ref>، «هلاكت»<ref> الكامل، ج‌ 2، ص‌ 55.</ref> و «جزا»<ref> التفسيرالكبير، ج‌ 24، ص‌ 110.</ref> تفسير كرده‌اند و آن را از باب نام‌گذارى مسبب به نام سبب خويش دانسته‌اند؛<ref> روح‌المعانى، مج‌ 11، ج‌ 19، ص 71.</ref> زيرا همه آنچه را گفته‌اند از پى‌آمدهاى گناه است.
+
«أثام» در لغت به ‌معناى گناه و به هر چیزى گفته مى‌شود كه جلو رسیدن پاداش را بگیرد.<ref> مفردات، ص 63؛ لسان العرب، ج 1، ص‌ 74؛ التحقیق، ج 1، ص 34، «أثم».</ref> درباره مفهوم قرآنى «أثام» دو دیدگاه اساسى وجود دارد: گروهى از مفسران و لغت‌شناسان با بهره‌گیرى از آراى تنى چند از صحابه و تابعان، مانند ابن‌عباس، سُدّى و نافع‌بن ازرق به مفهوم لغوى واژه توجه كرده و آن را مجازاً به «عذاب»<ref> لسان العرب، ج‌ 1، ص‌ 74.</ref>، «عقاب»<ref> تفسیر ماوردى، ج‌ 4، ص‌ 158.</ref>، «شر»<ref> جامع‌البیان، مج‌ 11، ج‌ 19، ص‌ 57.</ref>، «هلاكت»<ref> الكامل، ج‌ 2، ص‌ 55.</ref> و «جزا»<ref> التفسیرالكبیر، ج‌ 24، ص‌ 110.</ref> تفسیر كرده‌اند و آن را از باب نام‌گذارى مسبب به نام سبب خویش دانسته‌اند؛<ref> روح‌المعانى، مج‌ 11، ج‌ 19، ص 71.</ref> زیرا همه آنچه را گفته‌اند از پى‌آمدهاى گناه است.
  
صاحبان ديدگاه دوم، معتقدند كه مفهوم لغوى «أثام» مورد نظر نبوده و مراد از آن، اشاره به جایگاهى ويژه است؛ چنان‌كه در روايت ابوامامه به اهلى از پيامبر صلى الله عليه و آله در تفسير آيه‌ 59 [[سوره مريم]]/19، «أثام» همانند «غى» چاهى در جهنم دانسته شده كه چرك و خونابه جهنميان در آن مى‌ريزد.<ref> كشف الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 65؛ جامع البيان، مج‌ 9، ج‌ 16، ص‌ 125.</ref>
+
صاحبان دیدگاه دوم، معتقدند كه مفهوم لغوى «أثام» مورد نظر نبوده و مراد از آن، اشاره به جایگاهى ویژه است؛ چنان‌كه در روایت ابوامامه به اهلى از پیامبر صلى الله علیه و آله در تفسیر آیه‌ 59 [[سوره مریم]]/19، «أثام» همانند «غى» چاهى در جهنم دانسته شده كه چرك و خونابه جهنمیان در آن مى‌ریزد.<ref> كشف الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 65؛ جامع البیان، مج‌ 9، ج‌ 16، ص‌ 125.</ref>
  
بعضى مفسران با بهره‌گيرى از روايات تفسيرىِ برخى از صحابه و تابعان، چون عبدالله‌ بن ‌عمرو، عبدالله‌بن عمر، مجاهد، عكرمه و قتاده، أثام را نام دره‌اى در جهنم دانسته‌اند.<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 7، ص‌ 281؛ تفسير قمى، ج‌ 1، ص‌ 407.</ref>
+
بعضى مفسران با بهره‌گیرى از روایات تفسیرىِ برخى از صحابه و تابعان، چون عبدالله‌ بن ‌عمرو، عبدالله‌بن عمر، مجاهد، عكرمه و قتاده، أثام را نام دره‌اى در جهنم دانسته‌اند.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 7، ص‌ 281؛ تفسیر قمى، ج‌ 1، ص‌ 407.</ref>
  
برخى از اين روايات كه در تفسير آيه ‌44 [[سوره حجر]]/15 نيز آمده، طبقات 7‌ گانه [[دوزخ]] را برشمرده،<ref> تفسير قمى، ج‌ 1، ص‌ 406؛ تفسير قرطبى، مج‌ 5، ج‌ 10، ص ‌21.</ref> جهنم را پايين‌ترين و دردآورترين طبقه دوزخ مى‌دانند. عمق آن طبقه چنان است كه اگر سنگى بزرگ از لبه آن پرتاب شود، پس از 70 <ref> كنزالعمال، ج‌ 14، ص‌ 524.</ref> يا 50 <ref> جامع‌البيان، مج‌ 11، ج‌ 9، ص‌ 57 و 125.</ref> سال به قعر آن مى‌رسد.
+
برخى از این روایات كه در تفسیر آیه ‌44 [[سوره حجر]]/15 نیز آمده، طبقات 7‌ گانه [[دوزخ]] را برشمرده،<ref> تفسیر قمى، ج‌ 1، ص‌ 406؛ تفسیر قرطبى، مج‌ 5، ج‌ 10، ص ‌21.</ref> جهنم را پایین‌ترین و دردآورترین طبقه دوزخ مى‌دانند. عمق آن طبقه چنان است كه اگر سنگى بزرگ از لبه آن پرتاب شود، پس از 70 <ref> كنزالعمال، ج‌ 14، ص‌ 524.</ref> یا 50 <ref> جامع‌البیان، مج‌ 11، ج‌ 9، ص‌ 57 و 125.</ref> سال به قعر آن مى‌رسد.
  
يكى از عميق‌ترين جایگاه‌هاى جهنم، درّه أثام است<ref> همان، ص‌ 58.</ref> كه بر اساس رواياتى ديگر بر اطراف كوه «صعود» (كوهى آتشين در جهنم) واقع شده<ref> تفسير قمى، ج‌ 1، ص‌ 407.</ref> و در آن، مواد مذاب<ref> همان.</ref> يا خونابه جهنميان<ref> الدرالمنثور، ج‌ 6‌، ص‌ 277.</ref> و شايد هر دو روان است؛ البته «أثام» يكى از نام‌هاى جهنم نيز دانسته شده است.<ref> التفسيرالكبير، ج‌ 24، ص‌ 110.</ref>
+
یكى از عمیق‌ترین جایگاه‌هاى جهنم، درّه أثام است<ref> همان، ص‌ 58.</ref> كه بر اساس روایاتى دیگر بر اطراف كوه «صعود» (كوهى آتشین در جهنم) واقع شده<ref> تفسیر قمى، ج‌ 1، ص‌ 407.</ref> و در آن، مواد مذاب<ref> همان.</ref> یا خونابه جهنمیان<ref> الدرالمنثور، ج‌ 6‌، ص‌ 277.</ref> و شاید هر دو روان است؛ البته «أثام» یكى از نام‌هاى جهنم نیز دانسته شده است.<ref> التفسیرالكبیر، ج‌ 24، ص‌ 110.</ref>
  
برخى ديگر از روايات، أثام را دره‌اى پر از مارها و عقرب‌هاى غول‌پيكر با نيش‌ها و زهرهاى عذاب‌آور مى‌دانند؛<ref> الدرالمنثور، ج‌ 6‌، ص‌ 276.</ref> چنان‌ كه شدت درد و رنج جهنم نيز نمى‌تواند بر سوزش و درد نيش‌ها چيره شود.<ref> اصحاب الجحيم، ص‌ 39.</ref> برخى نيز آن را نام كوهى در جهنم مى‌دانند.<ref> روح المعانى، مج‌ 11، ج‌ 19، ص‌ 71.</ref> با توجه به عدم استناد اين قول به روايت، شايد مراد از آن همان كوه صعود باشد كه دره اثام، گرداگرد آن واقع شده ‌است.
+
برخى دیگر از روایات، أثام را دره‌اى پر از مارها و عقرب‌هاى غول‌پیكر با نیش‌ها و زهرهاى عذاب‌آور مى‌دانند؛<ref> الدرالمنثور، ج‌ 6‌، ص‌ 276.</ref> چنان‌ كه شدت درد و رنج جهنم نیز نمى‌تواند بر سوزش و درد نیش‌ها چیره شود.<ref> اصحاب الجحیم، ص‌ 39.</ref> برخى نیز آن را نام كوهى در جهنم مى‌دانند.<ref> روح المعانى، مج‌ 11، ج‌ 19، ص‌ 71.</ref> با توجه به عدم استناد این قول به روایت، شاید مراد از آن همان كوه صعود باشد كه دره اثام، گرداگرد آن واقع شده ‌است.
  
گويا ميان سخن كسانى‌ كه به ‌معناى لغوى أثام پرداخته‌اند و آن‌ها كه آن را نام جایگاهى مى‌دانند، دوگانگى حقيقى وجود نداشته باشد زيرا ديدگاه دوم مى‌تواند توضيح و بيان مصداق ديدگاه نخست باشد.
+
گویا میان سخن كسانى‌ كه به ‌معناى لغوى أثام پرداخته‌اند و آن‌ها كه آن را نام جایگاهى مى‌دانند، دوگانگى حقیقى وجود نداشته باشد زیرا دیدگاه دوم مى‌تواند توضیح و بیان مصداق دیدگاه نخست باشد.
  
افزون بر دو گناهِ شرك و آدم‌كشى ظالمانه كه سبب وارد شدن در أثام مى‌شود، گناه كبيره «زنا» نيز چنين فرجامى دارد؛ اما تأمل در روايات ذيل آيه 59 [[سوره مريم]]/19 نشان مى‌دهد كه زناكارانِ اصرار‌كننده بر اين گناه، در جایگاهى به نام «غى» عذاب مى‌شوند<ref> تفسير قرطبى، مج ‌6، ج‌ 11، ص‌ 84.</ref> كه طبيعتاً بايد درد و رنج بيشترى از اثام داشته باشد.
+
افزون بر دو گناهِ شرك و آدم‌كشى ظالمانه كه سبب وارد شدن در أثام مى‌شود، گناه كبیره «زنا» نیز چنین فرجامى دارد؛ اما تأمل در روایات ذیل آیه 59 [[سوره مریم]]/19 نشان مى‌دهد كه زناكارانِ اصرار‌كننده بر این گناه، در جایگاهى به نام «غى» عذاب مى‌شوند<ref> تفسیر قرطبى، مج ‌6، ج‌ 11، ص‌ 84.</ref> كه طبیعتاً باید درد و رنج بیشترى از اثام داشته باشد.
  
از مهم‌ترين ويژگى‌هاى كسى كه وارد اثام مى‌شود، دو چندان بودن عذاب وى و جاودانگى آن است: «يُضعَف لَهُ العَذابُ يَومَ القِيمَةِ ويَخلُد فيهِ مُهانا».([[سوره فرقان]]/25،69) موضوع «خلود» باعث دوگانگى نظريات مفسران درباره عذاب شوندگان اثام شده است. برخى معتقدند: با توجه به اين‌كه آيه درصدد وصف بندگان پرهيزگار خدا بوده، آن‌ها از چنين گناهانى مبرا هستند و جاودانگى عذاب به كافران و مشركان اختصاص دارد، ارتكاب هر سه عمل (شرك، قتل و زنا) با هم به اثام منتهى مى‌شود.<ref> مجمع‌البيان، ج 7، ص 312؛ اطيب‌البيان، ج 9، ص 656‌؛ تفسير ماوردى، ج‌ 4، ص‌ 157.</ref>
+
از مهم‌ترین ویژگى‌هاى كسى كه وارد اثام مى‌شود، دو چندان بودن عذاب وى و جاودانگى آن است: «یُضعَف لَهُ العَذابُ یَومَ القِیمَةِ ویَخلُد فیهِ مُهانا».([[سوره فرقان]]/25،69) موضوع «خلود» باعث دوگانگى نظریات مفسران درباره عذاب شوندگان اثام شده است. برخى معتقدند: با توجه به این‌كه آیه درصدد وصف بندگان پرهیزگار خدا بوده، آن‌ها از چنین گناهانى مبرا هستند و جاودانگى عذاب به كافران و مشركان اختصاص دارد، ارتكاب هر سه عمل (شرك، قتل و زنا) با هم به اثام منتهى مى‌شود.<ref> مجمع‌البیان، ج 7، ص 312؛ اطیب‌البیان، ج 9، ص 656‌؛ تفسیر ماوردى، ج‌ 4، ص‌ 157.</ref>
  
گروهى بر اين باورند كه ارتكاب هر كدام از گناهان ياد ‌شده به گرفتارى اثام مى‌انجامد.<ref> كشف‌الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 65‌؛ تفسير ماوردى، ج 4، ص 157، جامع‌البيان، مج‌ 11، ج‌ 19، ص‌ 57.</ref> اين گروه، براى اثبات ديدگاه خود به آيات 93 و 116 [[سوره نساء]]/4 استناد كرده‌اند.
+
گروهى بر این باورند كه ارتكاب هر كدام از گناهان یاد ‌شده به گرفتارى اثام مى‌انجامد.<ref> كشف‌الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 65‌؛ تفسیر ماوردى، ج 4، ص 157، جامع‌البیان، مج‌ 11، ج‌ 19، ص‌ 57.</ref> این گروه، براى اثبات دیدگاه خود به آیات 93 و 116 [[سوره نساء]]/4 استناد كرده‌اند.
  
برخى از ايشان براى خلود در آيه 69 [[سوره فرقان]]/25 مفهوم خاصى را قايل شده و آن را به توقف طولانى تفسير كرده‌اند كه در گناهِ شرك، ابدى و در غيرِ آن پايان‌پذير است؛<ref> الميزان، ج‌ 15، ص‌ 240.</ref> بنابراين اگر كسى در حال شرك، دو گناه ديگر را هم انجام دهد به عذاب ابدى و خواركننده و دوچندان «أثام» گرفتار مى‌شود؛ بر اين اساس، قاتلان و زناكاران غيرمشرك اگر توبه نكرده و گرفتار اثام شوند، از ‌جاودانگى در عذاب مستثنا هستند.
+
برخى از ایشان براى خلود در آیه 69 [[سوره فرقان]]/25 مفهوم خاصى را قایل شده و آن را به توقف طولانى تفسیر كرده‌اند كه در گناهِ شرك، ابدى و در غیرِ آن پایان‌پذیر است؛<ref> المیزان، ج‌ 15، ص‌ 240.</ref> بنابراین اگر كسى در حال شرك، دو گناه دیگر را هم انجام دهد به عذاب ابدى و خواركننده و دوچندان «أثام» گرفتار مى‌شود؛ بر این اساس، قاتلان و زناكاران غیرمشرك اگر توبه نكرده و گرفتار اثام شوند، از ‌جاودانگى در عذاب مستثنا هستند.
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۴

به احتمالى نام جایگاهى در دوزخ.

تك واژه قرآنى كه در آیه‌ 68 سوره فرقان/25 آمده است: «والَّذینَ لایَدعونَ مَعَ اللّهِ اِلهـًا ءاخَرَ ولایَقتُلونَ النَّفسَ الَّتى حَرَّمَ اللّهُ اِلاّ بِالحَقِّ ولا‌یَزنونَ و مَن یَفعَل ذلِكَ یَلقَ اَثاما= و ‌كسانى‌ كه با خدا معبودى دیگر را نمى‌خوانند و كسى را كه خدا (خونش را) حرام كرده، جز به حق نمى‌كشند و زنا نمى‌كنند. هر كس چنین كند به أثام خواهد رسید».

«أثام» در لغت به ‌معناى گناه و به هر چیزى گفته مى‌شود كه جلو رسیدن پاداش را بگیرد.[۱] درباره مفهوم قرآنى «أثام» دو دیدگاه اساسى وجود دارد: گروهى از مفسران و لغت‌شناسان با بهره‌گیرى از آراى تنى چند از صحابه و تابعان، مانند ابن‌عباس، سُدّى و نافع‌بن ازرق به مفهوم لغوى واژه توجه كرده و آن را مجازاً به «عذاب»[۲]، «عقاب»[۳]، «شر»[۴]، «هلاكت»[۵] و «جزا»[۶] تفسیر كرده‌اند و آن را از باب نام‌گذارى مسبب به نام سبب خویش دانسته‌اند؛[۷] زیرا همه آنچه را گفته‌اند از پى‌آمدهاى گناه است.

صاحبان دیدگاه دوم، معتقدند كه مفهوم لغوى «أثام» مورد نظر نبوده و مراد از آن، اشاره به جایگاهى ویژه است؛ چنان‌كه در روایت ابوامامه به اهلى از پیامبر صلى الله علیه و آله در تفسیر آیه‌ 59 سوره مریم/19، «أثام» همانند «غى» چاهى در جهنم دانسته شده كه چرك و خونابه جهنمیان در آن مى‌ریزد.[۸]

بعضى مفسران با بهره‌گیرى از روایات تفسیرىِ برخى از صحابه و تابعان، چون عبدالله‌ بن ‌عمرو، عبدالله‌بن عمر، مجاهد، عكرمه و قتاده، أثام را نام دره‌اى در جهنم دانسته‌اند.[۹]

برخى از این روایات كه در تفسیر آیه ‌44 سوره حجر/15 نیز آمده، طبقات 7‌ گانه دوزخ را برشمرده،[۱۰] جهنم را پایین‌ترین و دردآورترین طبقه دوزخ مى‌دانند. عمق آن طبقه چنان است كه اگر سنگى بزرگ از لبه آن پرتاب شود، پس از 70 [۱۱] یا 50 [۱۲] سال به قعر آن مى‌رسد.

یكى از عمیق‌ترین جایگاه‌هاى جهنم، درّه أثام است[۱۳] كه بر اساس روایاتى دیگر بر اطراف كوه «صعود» (كوهى آتشین در جهنم) واقع شده[۱۴] و در آن، مواد مذاب[۱۵] یا خونابه جهنمیان[۱۶] و شاید هر دو روان است؛ البته «أثام» یكى از نام‌هاى جهنم نیز دانسته شده است.[۱۷]

برخى دیگر از روایات، أثام را دره‌اى پر از مارها و عقرب‌هاى غول‌پیكر با نیش‌ها و زهرهاى عذاب‌آور مى‌دانند؛[۱۸] چنان‌ كه شدت درد و رنج جهنم نیز نمى‌تواند بر سوزش و درد نیش‌ها چیره شود.[۱۹] برخى نیز آن را نام كوهى در جهنم مى‌دانند.[۲۰] با توجه به عدم استناد این قول به روایت، شاید مراد از آن همان كوه صعود باشد كه دره اثام، گرداگرد آن واقع شده ‌است.

گویا میان سخن كسانى‌ كه به ‌معناى لغوى أثام پرداخته‌اند و آن‌ها كه آن را نام جایگاهى مى‌دانند، دوگانگى حقیقى وجود نداشته باشد زیرا دیدگاه دوم مى‌تواند توضیح و بیان مصداق دیدگاه نخست باشد.

افزون بر دو گناهِ شرك و آدم‌كشى ظالمانه كه سبب وارد شدن در أثام مى‌شود، گناه كبیره «زنا» نیز چنین فرجامى دارد؛ اما تأمل در روایات ذیل آیه 59 سوره مریم/19 نشان مى‌دهد كه زناكارانِ اصرار‌كننده بر این گناه، در جایگاهى به نام «غى» عذاب مى‌شوند[۲۱] كه طبیعتاً باید درد و رنج بیشترى از اثام داشته باشد.

از مهم‌ترین ویژگى‌هاى كسى كه وارد اثام مى‌شود، دو چندان بودن عذاب وى و جاودانگى آن است: «یُضعَف لَهُ العَذابُ یَومَ القِیمَةِ ویَخلُد فیهِ مُهانا».(سوره فرقان/25،69) موضوع «خلود» باعث دوگانگى نظریات مفسران درباره عذاب شوندگان اثام شده است. برخى معتقدند: با توجه به این‌كه آیه درصدد وصف بندگان پرهیزگار خدا بوده، آن‌ها از چنین گناهانى مبرا هستند و جاودانگى عذاب به كافران و مشركان اختصاص دارد، ارتكاب هر سه عمل (شرك، قتل و زنا) با هم به اثام منتهى مى‌شود.[۲۲]

گروهى بر این باورند كه ارتكاب هر كدام از گناهان یاد ‌شده به گرفتارى اثام مى‌انجامد.[۲۳] این گروه، براى اثبات دیدگاه خود به آیات 93 و 116 سوره نساء/4 استناد كرده‌اند.

برخى از ایشان براى خلود در آیه 69 سوره فرقان/25 مفهوم خاصى را قایل شده و آن را به توقف طولانى تفسیر كرده‌اند كه در گناهِ شرك، ابدى و در غیرِ آن پایان‌پذیر است؛[۲۴] بنابراین اگر كسى در حال شرك، دو گناه دیگر را هم انجام دهد به عذاب ابدى و خواركننده و دوچندان «أثام» گرفتار مى‌شود؛ بر این اساس، قاتلان و زناكاران غیرمشرك اگر توبه نكرده و گرفتار اثام شوند، از ‌جاودانگى در عذاب مستثنا هستند.

پانویس

  1. مفردات، ص 63؛ لسان العرب، ج 1، ص‌ 74؛ التحقیق، ج 1، ص 34، «أثم».
  2. لسان العرب، ج‌ 1، ص‌ 74.
  3. تفسیر ماوردى، ج‌ 4، ص‌ 158.
  4. جامع‌البیان، مج‌ 11، ج‌ 19، ص‌ 57.
  5. الكامل، ج‌ 2، ص‌ 55.
  6. التفسیرالكبیر، ج‌ 24، ص‌ 110.
  7. روح‌المعانى، مج‌ 11، ج‌ 19، ص 71.
  8. كشف الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 65؛ جامع البیان، مج‌ 9، ج‌ 16، ص‌ 125.
  9. مجمع‌البیان، ج‌ 7، ص‌ 281؛ تفسیر قمى، ج‌ 1، ص‌ 407.
  10. تفسیر قمى، ج‌ 1، ص‌ 406؛ تفسیر قرطبى، مج‌ 5، ج‌ 10، ص ‌21.
  11. كنزالعمال، ج‌ 14، ص‌ 524.
  12. جامع‌البیان، مج‌ 11، ج‌ 9، ص‌ 57 و 125.
  13. همان، ص‌ 58.
  14. تفسیر قمى، ج‌ 1، ص‌ 407.
  15. همان.
  16. الدرالمنثور، ج‌ 6‌، ص‌ 277.
  17. التفسیرالكبیر، ج‌ 24، ص‌ 110.
  18. الدرالمنثور، ج‌ 6‌، ص‌ 276.
  19. اصحاب الجحیم، ص‌ 39.
  20. روح المعانى، مج‌ 11، ج‌ 19، ص‌ 71.
  21. تفسیر قرطبى، مج ‌6، ج‌ 11، ص‌ 84.
  22. مجمع‌البیان، ج 7، ص 312؛ اطیب‌البیان، ج 9، ص 656‌؛ تفسیر ماوردى، ج‌ 4، ص‌ 157.
  23. كشف‌الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 65‌؛ تفسیر ماوردى، ج 4، ص 157، جامع‌البیان، مج‌ 11، ج‌ 19، ص‌ 57.
  24. المیزان، ج‌ 15، ص‌ 240.

منابع

رضا خراسانى‌نژاد، تقى صادقی؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج 2، ص 104-106