آداب سخن گفتن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(منابع: افزودن 1رده)
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
سخن گفتن، به عنوان یکی از امور، گرچه در بدو نظر بسیار آسان و بی موونه تلقی می گردد؛ اما باید گفت: بکارگیری این نعمت بی بدیل از امتیازات انسان است و دارای آداب و رسوم خاصی است.
+
{{نیازمند ویرایش فنی}}
  
==واژه سخن در قرآن==
+
سخن گفتن، به عنوان یکی از امور، گرچه در بدو نظر بسیار آسان و بی موونه تلقی می گردد؛ اما باید گفت: به کارگیری این نعمت بی بدیل از امتیازات انسان است و دارای آداب و رسوم خاصی است.
  
«قول» و «قیل» در قرآن مجید به معنی مطلق سخن گفتن است. قول به معنی کلام یا لفظی است که زبان آن را افشا می‌کند؛ چه تام و کامل باشد و چه ناقص و ناتمام.
+
== واژه سخن در قرآن ==
 +
«قول»و«قیل»در قرآن مجید به معنی مطلق سخن گفتن است.قول به معنی کلام یا لفظی است که زبان آن را افشا می‌کند؛چه تام و کامل باشد و چه ناقص و ناتمام.
 +
راغب اصفهانی، در کتاب ارزشمند «مفردات» راغب اصفهانی، <ref> مفردات، ذیل واژه‌ی قول </ref> ، درباره‌ی کاربرد قول در قرآن مجید وجوهی را مطرح کرده است که به طور خلاصه از این قرارند:
 +
1.قرآن مجید سخن معمولی و متداول را«قول»نامیده است؛آن جا که می‌فرماید:«قول معروف و مغفرة خیر من صدقة یتبعها اذی»:گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان)و عفو(و گذشت از خشونت‌های آن‌ها)از بخششی که آزاری به دنبال آن باشد، بهتر است، و خداوند بی‌نیاز و بردبار است..<ref> قرآن مجید، ترجمه‌ی آیت الله مکارم شیرازی، سوره‌ی مبارکه‌ی بقره، آیه‌ی 263. </ref>
 +
2.به سخن خداوند متعال در این موارد «قول»اطلاق شده است:
 +
الف)به شکل خلق صوت؛از جمله:«فلمّا اتاها نودی یا موسی انّی انا ربّک فاخلع نعلیک»:هنگامی که نزد آتش آمد، ندا داد که:ای موسی!من پروردگار تو هستم، کفش‌هایت را بیرون آر... .<ref> طه، آیات 11 و 12. </ref>
 +
ب)فهماندن مطلب، وحی و الهام؛
 +
از جمله:«اذ قال ربّک للملائکة انّی جاعل فی الارض خلیفة»:هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت:«من روی زمین، جانشینی قرار خواهم داد.»<ref>  بقره، آیه‌ی 30. </ref>
 +
ج)حکم خداوند در کارها؛ مانند:«قلنا یا نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم»:گفتیم:«ای آتش!بر ابراهیم سرد و سالم باش.» .نساء، آیه‌ی 69.
 +
3.مطلبی را در دل و ذهن آوردن نیز در قرآن مجید به«قول»و سخن تعبیر شده است؛برای مثال:«و یقولون فی انفسهم لو لا یعذّبنا اللّه بما نقول»:... و در دل می‌گویند:«چرا خداوند ما را به خاطر گفته‌هایمان عذاب نمی‌کند؟!».مجادله، آیه‌ی 8.
 +
4.به اجابت تکوینی هم در قرآن «قول»گفته شده است:«...فقال لها و للارض ائتیا طوعا او کرها قالتا اتینا طائعین»:...به آن و به زمین دستور داد:«به وجود آیید(و شکل بگیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه!»آن‌ها گفتند:«ما از روی اطاعت می‌آییم.» فصلت، آیه‌ی 11.
  
راغب اصفهانی، در کتاب ارزشمند «مفردات» راغب اصفهانی،<ref>مفردات، ذیل واژه‌ی قول.</ref> درباره‌ی کاربرد قول در قرآن مجید وجوهی را مطرح کرده است که به طور خلاصه از این قرارند:
+
== آداب سخن گفتن در قرآن ==
  
* 1. قرآن مجید سخن معمولی و متداول را «قول» نامیده است؛ آنجا که می‌فرماید: «قول معروف و مغفرة خیر من صدقة یتبعها اذی»: گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان) و عفو (و گذشت از خشونت‌های آن‌ها) از بخششی که آزاری به دنبال آن باشد، بهتر است و خداوند بی‌نیاز و بردبار است.<ref>قرآن مجید، ترجمه‌ی آیت الله مکارم شیرازی، [[سوره‌ بقره]]، آیه‌ی 263. </ref>
+
یکی از نعمتهایی که خداوند در قرآن کریم به آن اشاره فرموده، نعمت زبان است: « أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَینَینِ ، وَ لِسانًا وَ شَفَتَینِ» بلد / 8 ـ 9 این نعمت با آنکه حجم کوچکی نسبت به سایر اعضای بدن دارد، اما کارایی بسیار زیادی دارد و به همین علت هم می بینیم گناهان زیادی را برای این عضو بر شمرده اند.
 
 
* 2. به سخن خداوند متعال در این موارد «قول» اطلاق شده است:
 
 
 
الف) به شکل خلق صوت؛ از جمله: {{متن قرآن|«فلمّا اتاها نودی یا موسی انّی انا ربّک فاخلع نعلیک»}}؛ هنگامی که نزد آتش آمد، ندا داد که: ای موسی! من پروردگار تو هستم، کفش‌هایت را بیرون آر...<ref>[[سوره طه]]، آیات 11 و 12.</ref>
 
 
 
ب) فهماندن مطلب، وحی و الهام؛ از جمله: {{متن قرآن|«اذ قال ربّک للملائکة انّی جاعل فی الارض خلیفة»}}؛ هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من روی زمین، جانشینی قرار خواهم داد».<ref>[[سوره بقره]]، آیه‌ی 30.</ref>
 
 
 
ج) حکم خداوند در کارها؛ مانند: {{متن قرآن|«قلنا یا نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم»}}؛ گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش. ([[سوره نساء]]، آیه‌69)
 
 
 
* 3. مطلبی را در دل و ذهن آوردن نیز در قرآن مجید به «قول» و سخن تعبیر شده است؛ برای مثال: {{متن قرآن|«و یقولون فی انفسهم لولا یعذّبنا اللّه بما نقول»}}؛ ...و در دل می‌گویند: چرا خداوند ما را به خاطر گفته‌هایمان عذاب نمی‌کند؟! ([[سوره مجادله]]، آیه‌8)
 
 
 
* 4. به اجابت تکوینی هم در قرآن «قول» گفته شده است: {{متن قرآن|«...فقال لها وللارض ائتیا طوعا او کرها قالتا اتینا طائعین»}}؛ ...به آن و به زمین دستور داد: به وجود آیید (و شکل بگیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه! آن‌ها گفتند: ما از روی اطاعت می‌آییم. ([[سوره فصلت]]، آیه‌11)
 
 
 
==آداب سخن گفتن در قرآن==
 
 
 
یکی از نعمت هایی که خداوند در [[قرآن کریم]] به آن اشاره فرموده، نعمت زبان است: {{متن قرآن|«أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَینَینِ، وَلِسانًا وَ شَفَتَینِ»}}. ([[سوره بلد]]/8ـ9)
 
 
 
این نعمت با آنکه حجم کوچکی نسبت به سایر اعضای بدن دارد، اما کارایی بسیار زیادی دارد و به همین علت هم می بینیم گناهان زیادی را برای این عضو برشمرده اند.
 
  
 
در این گفتار در صدد آنیم که از دید قرآن کریم برخی خصوصیات گفتار و استفاده های صحیح و ناصحیح آن را بشناسیم تا سعی کنیم استفاده ما از این این عضو بدن، قرآنی باشد.
 
در این گفتار در صدد آنیم که از دید قرآن کریم برخی خصوصیات گفتار و استفاده های صحیح و ناصحیح آن را بشناسیم تا سعی کنیم استفاده ما از این این عضو بدن، قرآنی باشد.
  
* 1. در سخن گفتن مواظب باشید؛ چرا که تمام سخنانتان نوشته می شود: {{متن قرآن|«وَإِنَّ عَلَیکُمْ لَحافِظینَ، کِراماً کاتِبین»}}. ([[سوره انفطار]]، 10ـ11)
+
1. در سخن گفتن مواظب باشید؛ چرا که تمام سخنانتان نوشته می شود:
  
* 2. چه کسی از خداوند راستگوتر است؟ {{متن قرآن|«...وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثًا»}}. ([[سوره نساء]]/87)
+
وَ إِنَّ عَلَیکُمْ لَحافِظینَ ، کِراماً کاتِبین« انفطار10ـ 11
  
* 3. چه کسی گفتارش نیکوتر است از کسی که به سوی خدا دعوت می کند؟ {{متن قرآن|«وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اللّهِ... »}}. ([[سوره فصلت]]/33)
+
2. چه کسی از خداوند راستگوتر است؟
  
* 4. آدمی زیر زبانش پنهان است: {{متن قرآن|«...فَلَمّا کَلَّمَهُ قالَ إِنَّکَ الْیوْمَ لَدَینا مَکینٌ أَمینٌ»}}. ([[سوره یوسف]]/54)
+
»... وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثًا« نساء/87
  
* 5. قرآن سخنی سنگین و باعظمت: {{متن قرآن|«إِنّا سَنُلْقی عَلَیکَ قَوْلاً ثَقیلاً»}}. ([[سوره مزمل]]/5)
+
3ـ چه کسی گفتارش نیکو تر است از کسی که به سوی خدا دعوت می کند؟
  
* 6. پاکان، در سخن گفتن نیز به پاکی هدایت یافته اند: {{متن قرآن|«وَ هُدُوا إِلَی الطَّیبِ مِنَ الْقَوْلِ...»}}. ([[سوره حج]]/24)
+
»وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اللّهِ ... «فصلت/33
  
* 7. سلام کردن، بهترین شروع برای آغاز سخن با مؤمنان: {{متن قرآن|«وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِایاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیکُمْ...»}}. ([[سوره انعام]]/54)
+
4. آدمی زیر زبانش پنهان است:
  
* 8. سلام، اولین سخن ملائکه هنگام قبض روح پاکان: {{متن قرآن|«الَّذینَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیبینَ یقُولُونَ سَلامٌ عَلَیکُمْ...»}}. ([[سوره نحل]]/32)
+
»... فَلَمّا کَلَّمَهُ قالَ إِنَّکَ الْیوْمَ لَدَینا مَکینٌ أَمینٌ« یوسف/54
  
* 9. سلام، بهترین جواب ابلهان: {{متن قرآن|«...وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلامًا»}}. ([[سوره فرقان]]/63)
+
5. قرآن سخنی سنگین و با عظمت:
  
* 10. کسانی مورد شفاعت قرار می گیرند که گفتارشان مورد رضایت خداوند باشد: {{متن قرآن|«یوْمَئِذٍ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِی لَهُ قَوْلاً»}}. ([[سوره طه]]/109)
+
»إِنّا سَنُلْقی عَلَیکَ قَوْلاً ثَقیلاً« مزمل/5
  
* 11. محکم و مستدل حرف بزنید: {{متن قرآن|«یا ایهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوااللّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا»}}. ([[سوره احزاب]]/70)
+
6. پاکان، در سخن گفتن نیز به پاکی هدایت یافته اند:
  
* 12. در نصیحت دیگران سخن گفتن با نرمی احتمال تأثیرش بیشتر است: {{متن قرآن|«فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَینًا لَعَلَّهُ یتَذَکَّرُ أَوْ یخْشی»}}. ([[سوره طه]]/44)
+
»وَ هُدُوا إِلَی الطَّیبِ مِنَ الْقَوْلِ ...« حج/24
  
* 13. با پدر و مادر بزرگوارانه سخن بگویید: {{متن قرآن|«...وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا»}}. ([[سوره اسراء]]/23)
+
7. سلام کردن، بهترین شروع برای آغاز سخن با مؤمنان:
  
* 14. با مردم به نیکی سخن بگویید: {{متن قرآن|«...وَقُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا...»}}. ([[سوره بقره]]/83)
+
»وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِایاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیکُمْ ...«انعام/54
  
* 15. سخنان را بشنوید، اما به بهترینش عمل کنید: {{متن قرآن|«...فَبَشِّرْ عِبادِالَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ...»}}. ([[سوره زمر]]، 17ـ18)
+
8. سلام، اولین سخن ملائکه هنگام قبض روح پاکان:
  
* 16. وقتی سوار بر مرکب می شوید، این آیه را بخوانید: {{متن قرآن|«...سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنینَ»}}. ([[سوره زخرف]]/13)
+
»الَّذینَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیبینَ یقُولُونَ سَلامٌ عَلَیکُمْ ... «نحل/32
  
==آداب سخنوری==
+
9. سلام، بهترین جواب ابلهان:
  
بخشی از آداب سخنوری که زمینه تفاهم بهتر را فراهم و ما را از لغزش های احتمالی ایمن خواهد ساخت، به شرح زیر عرضه می گردد:
+
»... وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلامًا «فرقان/63
  
* 1. سخن حق بگویید و با سخن خود حق را برملا سازید.
+
10. کسانی مورد شفاعت قرار می گیرند که گفتارشان مورد رضایت خداوند باشد:
* 2. از روی علم و آگاهی سخن گفته و هیچگاه بدون تأمل کافی حرف نزنید: به آثار و پیامدهای حرفهای خود توجه کنید.
 
* 3. شمرده، بدون عجله و با صدای ملایم حرف بزنید.
 
* 4. سنجیده و بجا سخن گویید (سنجیده گویی) و حرف بیهوده (لغو) نزنید.
 
* 5. سعی کنید تنها به هنگام ضرورت صحبت کنید. (کم گویی)
 
* 6. مختصر و مفید سخن گویید. (آفه الکلام الاطاله)
 
* 7. در نقل سخنان، امانت را رعایت کنید.
 
* 8. در مورد اموری که به شما مربوط نیست، حرفی نزنید.
 
* 9. هرگز به گناه تکلم نکنید. (دروغ، غیبت، تهمت، تمسخر، شایعه، افشای سر، هتک حرمت، عیب جویی، دشنام، تحقیر، سخنان نیش دار و اختلاف افکنی)
 
* 10. در وقت خشم و هیجان، در امور مهم سخن نگویید.
 
* 11. هرگز الفاظ و جملات زشت و ناپسند بر زبان جاری نکنید.
 
* 12. در سخن گفتن حیا را رعایت کنید.
 
* 13. سطح درک مخاطبان را رعایت کنید.
 
* 14. در بین صحبت دیگران، حرف نزنید. (شنونده خوبی باشید.)
 
* 15. بکوشید تا سخنان شما همراه با تشویق دیگران باشد.
 
* 16. با سخنان خود، خوبی ها را به اطرافیان تلقین کنید.
 
* 17. نکات مثبت شخصیت افراد را یادآوری کنید.
 
* 18. در نقل لطیفه ها و سخنان خنده دار افراط نکنید و اگر قصد شوخی دارید، مخاطب را از جدی نبودن سخن خود آگاه کنید.
 
* 19. بهتر است در وقت صحبت، چهره ای متبسم داشته باشید.
 
* 20. بهتر است در بیان نقاط ضعف دیگران از کنایه استفاده کنید.
 
* 21. هیچگاه بی دلیل کسی را با حرفهایتان نترسانید.
 
* 22. در محاورات، فرهنگ مخاطبین خود را در نظر بگیرید.<ref>فرهنگ عمومی جملات و عبارات خاصی برای بیان شادی، غم، تبریک، تسلیت و... دارد که بهتر است این موارد را آموخته و رعایت کنیم.</ref>
 
* 23. صادقانه و از روی محبت صحبت کنید.
 
* 24. در وقت سخن گفتن، به حرکات فک و لب خود دقت کنید.<ref>می توانید در مقابل آیینه تمرین و حرکات نامناسب را اصلاح کنید.</ref>
 
* 25. حرکت دست و حالات چهره خود را با سخنانتان هماهنگ کنید.
 
* 26. وقتی با افراد بزرگتر از خود سخن می گویید، صدای خود را از صدای آنان بالاتر نبرید.
 
* 27. اشتیاق و آمادگی شنوندگان را برای شنیدن سخنانتان در نظر بگیرید.
 
* 28. شایسته است بدون آن که اظهار بزرگی کنید، سخناتان موجب هشدار و موعظه برای دیگران باشد.
 
* 29. سعی کنید سخنان شما، یاد خدا را در دل شنوندگان زنده کند و نیز سخنان خود را با نام خدا آغاز کنید.
 
* 30. از کلمات محترمانه بهره بگیرید. (عرض می کنم، خواهش می کنم، اختیار دارید و ضمیرهای جمع مانند: شما، ایشان و...)
 
* 31. حتی المقدور از سخنی که بار منفی دارد، خودداری کنید. (جملات تنفرآمیز، یأس آور، حاکی از شکایت و گله، انتقاد آمیز و سرزنش زا)
 
* 32. در غیر موارد لازم، از تکرار اظهارات خود بپرهیزید و در صورت نیاز، حرفتان را با بیانی رساتر تکرار کنید.
 
* 33. سعی کنید از جملات امری کمتر استفاده کنید و از زیاد بکاربردن ضمیر «من» بپرهیزید.
 
* 34. از آمیختن سخنان خود با اغراق و قسم زیاد خودداری کنید. در صورت نیاز، همراه با دلیل و برهان سخن گویید.
 
* 35. از بکارگیری کلمات و عبارات غیرمأنوس و ثقیل بپرهیزید.
 
* 36. سزاوار است سخنان شما، همیشه همراه با نقل کلام بزرگان دین و حکمت و حاوی نکات پندآموز باشد تا به رشد مخاطبان منجر شود.
 
* 37. دستور زبان فارسی را به خوبی فراگیرید و از بکار بردن الفاظ غربی بپرهیزید.<ref>صاحب نظرات فرهنگی، برای بسیاری از الفاظ نامأنوس واراداتی، معادلهای فارسی مناسب انتخاب کرده اند. شایسته است طالب محترم این موارد را شناخته و در بکارگیری و ترویج آن بکوشند.</ref>
 
* 38. در استفاده از کلمات با معانی مشترک، فهم شنونده را در نظر داشته باشید.
 
* 39. تکیه کلامهای زاید را با تمرین از سخنانتان حذف کنید. (بله ـ راستش ـ خوب ـ و...)
 
* 40. از پرخاشگری بپرهیزید و با سخن نرم با دیگران گفتگو کنید.
 
  
پیوسته در نظر داشته باشید که سخنان شما، حاکی از شخصیت و میزان عقل شماست. «اللسان میزان الانسان»<ref>غررالحکم، 1282.</ref>
+
»یوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِی لَهُ قَوْلاً« طه/109
  
==نحوه سخن گفتن در روایات==
+
11. محکم و مستدل حرف بزنید:
  
قال الصّادق عليه السّلام: الكلام اظهار ما في قلب المرء من الصّفاء والكدر، والعلم والجهل؛ حضرت [[امام صادق]] عليه السّلام مى‌فرمايد كه: گويائى و تكلّم، ظاهر مى‌كند هر چه در باطن متكلم است از صفا و كدورت و از علم و جهل. يعنى: از كلام هر كس حال او ظاهر مى‌شود و اگر صفاى باطن و ربط به مبدأ دارد، كلام او جز ذكر الهى و هدايت مردم و نقل حديث و نشر مسائل علمى نخواهد بود.
+
»یا ایهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا«احزاب/70
  
و اگر كلام او اكثر لغو و هجو و شعر و خبث است، دليل قساوت قلب و عدم ربط به مبدأ است و به همين قياس است علم و جهل.
+
12. در نصیحت دیگران سخن گفتن با نرمی احتمال تأثیرش بیشتر است:
  
قال اميرالمؤمنين عليه السّلام: المرء مخبوء تحت لسانه.
+
»فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَینًا لَعَلَّهُ یتَذَکَّرُ أَوْ یخْشی« طه/44
  
حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام مى‌فرمايد كه: هر كسى پنهان است به زير زبان خود. يعنى: تا حرف نزده است و متكلّم نشده است، معلوم نمى‌شود كه عالم است يا جاهل؟ صالح است يا طالح؟ فزن كلامك و اعرضه على العقل، فان كان للَّه و في الله فتكلّم به، و ان كان غير ذلك فالسّكوت خير منه.
+
13. با پدر و مادر بزرگوارانه سخن بگویید:
  
مى‌فرمايد كه: هرگاه خواهى كه متكلّم شوى به كلامى، بايد كه پيش از گفتن بسنجى آن حرف را به عقل خود، اگر شايسته گفتن باشد و ضرر دنيوى يا اخروى بر گفتن او مترتّب نشود، بگو: و اگر نه اين چنين باشد و مظنّه ضررى در او باشد، مگو و نگفتن او را واجب دان.
+
»... وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا« اسراء/23
  
فليس على الجوارح عبادة اخفّ مئونة، و افضل منزلة، و اعظم قدرا عندالله، من الكلام في رضا الله و لوجهه و نشر آلائه و نعمائه في عباده.
+
14. با مردم به نیکی سخن بگویید:
  
مى‌فرمايد كه: نيست هيچ عبادتى بر اعضا و جوارح، سبك‌تر از روى مؤنت و فاضل‌تر از روى قدر و مرتبه نزد خداوند عالم از كلامى كه در رضاى خدا و از براى رضاى خدا گفته شود و متضمّن نشر نعمت هاى ظاهرى و باطنى الهى باشد در ميان مردمان.
+
»... وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا ...« بقره/83
  
الا ترى انّ الله عزّوجلّ، لم يجعل فيما بينه و بين رسله معنى يكشف ما اسرّ إليهم من مكنونات علمه، و مخزونات وحيه غيرالكلام، وكذلك بين الرّسل والامم.
+
15. سخنان را بشنوید، اما به بهترینش عمل کنید:
  
يعنى: آيا نمى‌بينى كه نگردانيده است جناب عزّت در ميان خود و پيغمبران خود و همچنين ميان پيغمبران و امّتهاى ايشان هيچ چيز را وسيله ظهور مكنونات و مخزونات وحى خود غير كلام را. يعنى: شرافت مرتبه كلام از اينجا ظاهر مى‌شود كه به وسيله كلام مخزونات علم الهى به انبياى او مى‌رسد و از ايشان به امتهاى ايشان سمت ظهور مى ‌يابد.
+
»... فَبَشِّرْ عِبادِ ،الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ...« زمر17ـ 18
  
فثبت بهذا انّه افضل الوسائل، والطف العبادة؛ و به همين ثابت شد كه كلام، فاضل‌ترين وسيله‌ها است و لطيف‌ترين عبادت است.
+
16ـ وقتی سوار بر مرکب می شوید، این ایه را بخوانید:
وكذلك لا معصية اشغل على العبد، و أسرع عقوبة عندالله، و اشدّها ملامة، و أعجلها سامة عند الخلق منه.
 
  
چون جهات خوبى كلام را ذكر كرد، جهات بدى او را نيز مى‌خواهد، بيان كند. مى‌فرمايد كه: از جمله بدى كلام اين است كه هيچ معصيتى در ترتّب مفاسد، بدتر از كلام نيست. چه گاه باشد كه به يك گفتن، جان و مال جمعى در خطر باشد و ديگر آن كه وبال و عقاب گفتن، زودتر از ساير معاصى به آدمى مى‌رسد.
+
»... سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنینَ «زخرف/13
  
چه به يك كلمه ردّه، يا استخفاف شرع، استحقاق خلود جهنّم بهم مى‌رسد و ساير معاصى و فسوق چنين نيست. چه در ساير فسوق، انتظار توبه و احتمال قبول رجوع هست. ديگر آن كه كلام، سخت‌ترين معاصى است از روى ملامت بر نفس. امّا ملامت اخروى، مثل ملامتى كه مترتّب شود بر گفتن ردّه و مثل او و اما ملامت دنيا، مثل آن كه كسى در حضور جمعى، حرفى گويد كه سامعان بر او استهزا و سخريّه كنند و خفيف شود و اين خفّت و الم، مستمرّ است از وقت گفتن تا انقضاى عمر كه هرگاه به خاطر بيايد متأثّر مى‌شود و ملامت خود مى‌كند و بسا باشد كه شدّت الم و غصّه، به كوفت هاى مهلك منجرّ شود.
+
== آداب سخنوری ==
  
و نيز الم كلام و اثر او، زودتر به متكلّم مى‌رسد از الم كارهاى ديگر. چرا كه معاصى ديگر الم آنها به حسب ظاهر منحصر به آخرت است و الم كلام، هم در دنيا است و هم در آخرت، چنانكه دانستى.
+
بخشی از آداب سخنوری که زمینه تفاهم بهتر را فراهم و ما را از لغزش های احتمالی ایمن خواهد ساخت، به شرح زیر عرضه می گردد:
 
+
1. سخن حق بگویید و با سخن خود حق را بر ملا سازید.
و اللّسان ترجمان الضّمير: مى‌فرمايد كه: زبان، ترجمان ضمير است كه هر چه در خاطر خطور كرد، زبان او را ترجمه مى‌كند و ظاهر مى‌كند.
+
2. از روی علم و آگاهی سخن گفته و هیچ گاه بدون تأمل کافی حرف نزنید: به آثار و پیامد های حرف های خود توجه کنید.
 
+
3. شمرده، بدون عجله و با صدای ملایم حرف بزنید.
و صاحب خبر القلب: و زبان، صاحب خبر دل است و هر چه در دل است، زبان خبر از او مى‌دهد.
+
4. سنجیده و بجا سخن گویید (سنجیده گویی) و حرف بیهوده (لغو) نزنید.
 
+
5. سعی کنید تنها به هنگام ضرورت صحبت کنید (کم گویی)
و به ينكشف ما في سرّ الباطن: و به وسيله زبان ظاهر مى‌شود هر چه در باطن، مكمون و مستور است.
+
6. مختصر و مفید سخن گویید. (آفه الکلام الاطاله)
 
+
7. در نقل سخنان، امانت را رعایت کنید.
و عليه يحاسب الخلق يوم القيامة: و بيشتر حساب خلايق در روز قيامت، متعلق است به زبان و منوط است به گفتار زبان.
+
8. در مورد اموری که به شما مربوط نیست، حرفی نزنید.
 
+
9. هرگز به گناه تکلم نکنید (دروغ، غیبت، تهمت، تمسخر، شایعه، افشای سر، هتک حرمت، عیب جویی، دشنام، تحقیر، سخنان نیش دار و اختلاف افکنی).
والكلام خمر يسكر القلوب والعقول ما كان منه لغير الله: مى‌فرمايد كه: گفتگوئى كه از براى خدا نباشد و لغو و بى‌فايده باشد، مثل خمر موجب بيهوشى عقل است و عقل را مئوف و ناقص مى‌كند.
+
10. در وقت خشم و هیجان، در امور مهم سخن نگویید.
 
+
11. هرگز الفاظ و جملات زشت و ناپسند بر زبان جاری نکنید.
و ليس شي‌ء احقّ بطول السّجن من اللّسان: نيست هيچ چيز سزاوارتر به زندان بودن در اكثر اوقات بلكه هميشه، از زبان كه زبان مستحقّ‌ترين چيزها است به زندان بودن در اكثر اوقات، بلكه به حبس مخلّد.
+
12. در سخن گفتن حیا را رعایت کنید.
 
+
13. سطح درک مخاطبان را رعایت کنید.
قال بعض الحكماء: احفظ لسانك عن خبيث الكلام، و في غيره لاتسكت ان استطعت؛ حكما گفته ‌اند كه: حفظ كن زبان را از گفتار بد، كه ضرر دنيوى يا اخروى در او باشد و در غير بد، اگر توانى و خوف آزار نباشد، بگو و ساكت مباش.
+
14. در بین صحبت دیگران، حرف نزنید. (شنونده خوبی باشید).
 
+
15. بکوشید تا سخنان شما همراه با تشویق دیگران باشد.
فامّا السّكينة و الصّمت، فهي هيئة حسنة رفيعة من عندالله عزّ و جلّ لاهلها، و هم أمناء اسراره في أرضه؛ مى‌فرمايد كه: آرميدگى و خاموشى، صفت خوب است و خوشاينده است و صاحب اين دو صفت، چنانكه نزد خلق عزيز و مكرّم است، نزد خالق نيز مرتبه‌اش بلند است و نيز صاحبان اين دو صفت حفظ كننده اسرار الهى‌ اند در زمين.
+
16. با سخنان خود، خوبی ها را به اطرافیان تلقین کنید.
 +
17. نکات مثبت شخصیت افراد را یادآوری کنید.
 +
18. در نقل لطیفه ها و سخنان خنده دار افراط نکنید و اگر قصد شوخی دارید، مخاطب را از جدی نبودن سخن خود آگاه کنید.
 +
19. بهتر است در وقت صحبت، چهره ای متبسم داشته باشید.
 +
20. بهتر است در بیان نقاط ضعف دیگران از کنایه استفاده کنید.
 +
21. هیچ گاه بی دلیل کسی را با حرفهایتان نترسانید.
 +
22. در محاورات، فرهنگ مخاطبین خود را در نظر بگیرید.<ref> فرهنگ عمومی جملات و عبارات خاصی برای بیان شادی، غم، تبریک، تسلیت و ... دارد که بهتر است این موارد را آموخته و رعایت کنیم </ref>.
 +
23. صادقانه و از روی محبت صحبت کنید.
 +
24. در وقت سخن گفتن، به حرکات فک و لب خود دقت کنید.<ref> می توانید در مقابل آیینه تمرین و حرکات نامناسب را اصلاح کنید. </ref>
 +
25. حرکت دست و حالات چهره خود را با سخنانتان هماهنگ کنید.
 +
26. وقتی با افراد بزرگتر از خود سخن می گویید، صدای خود را از صدای آنان بالاتر نبرید.
 +
27. اشتیاق و آمادگی شنوندگان را برای شنیدن سخنانتان در نظر بگیرید.
 +
28. شایسته است بدون آن که اظهار بزرگی کنید، سخناتان موجب هشدار و موعظه برای دیگران باشد.
 +
29. سعی کنید سخنان شما، یاد خدا را در دل شنوندگان زنده کند و نیز سخنان خود را با نام خدا آغاز کنید.
 +
30. از کلمات محترمانه بهره بگیرید. (عرض می کنم، خواهش می کنم، اختیار دارید و ضمیر های جمع مانند: شما، ایشان، و ...)
 +
31. حتی المقدور از سخنی که بار منفی دارد، خودداری کنید (جملات تنفر آمیز، یأس آور، حاکی از شکایت و گله، انتقاد آمیر و سرزنش زا).
 +
32. در غیر موارد لازم، از تکرار اظهارات خود بپرهیزید و در صورت نیاز، حرفتان را با بیانی رساتر تکرار کنید.
 +
33. سعی کنید از جملات امری کمتر استفاده کنید و از زیاد به کار بردن ضمیر «من» بپرهیزید.
 +
34. از آمیختن سخنان خود با اغراق و قسم زیاد خود داری کنید. در صورت نیاز، همراه با دلیل و برهان سخن گویید.
 +
35. از به کارگیری کلمات و عبارات غیر مأنوس و ثقیل بپرهیزید.
 +
36. سزاوار است سخنان شما، همیشه همراه با نقل کلام بزرگان دین و حکمت و حاوی نکات پند آموز باشد، تا به رشد مخاطبان منجر شود.
 +
37. دستور زبان فارسی را به خوبی فرا گیرید و از به کار بردن الفاظ غربی بپرهیزید.<ref> صاحب نظرات فرهنگی، برای بسیاری از الفاظ نامأنوس واراداتی، معادلهای فارسی مناسب انتخاب کرده اند. شایسته است طالب محترم این موارد را شناخته و در به کارگیری و ترویج آن بکوشند. </ref>
 +
38. در استفاده از کلمات با معانی مشترک، فهم شنونده را در نظر داشته باشید.
 +
39. تکیه کلام های زاید را با تمرین از سخنانتان حذف کنید. (بله ـ راستش ـ خوب ـ و ...)
 +
40. از پرخاشگری بپرهیزید و با سخن نرم با دیگران گفتگو کنید.
 +
پیوسته در نظر داشته باشید که سخنان شما، حاکی از شخصیت و میزان عقل شماست.
 +
«اللسان میزان الانسان»<ref> غرر الحکم، 1282. </ref>
 +
== نحوه سخن گفتن در روایات ==
  
ممكن است كه «اسرار» عبارت از اين دو صفت باشد. چه، هر صفت كمالى كه از مبادى عاليه به نفوس قابله، فايض مى‌شود، اسرارى است منسوب به جناب احديّت و مى‌تواند كه مراد از «اسرار» كمالاتى باشد كه به سبب اين صفات، فايض مى‌شود بر نفس. چه، هر كه نفسش به آرام است و خيالات باطله و توهّمات زائفه در او راه ندارد و ساكت است، البتّه خالى از ذكر و فكر نخواهد بود.<ref>ترجمه مصباح الشريعة، ص296 الي صفحه299.</ref>
+
قال الصّادق عليه السّلام: الكلام اظهار ما في قلب المرء من الصّفاء و الكدر، و العلم و الجهل.
 +
حضرت امام صادق عليه السّلام مى‌فرمايد كه: گويائى و تكلّم، ظاهر مى‌كند هر چه در باطن متكلّم است از صفا و كدورت، و از علم و جهل. يعنى: از كلام هر كس حال او ظاهر مى‌شود. و اگر صفاى باطن و ربط به مبدأ دارد، كلام او جز ذكر الهى و هدايت مردم و نقل حديث و نشر مسائل علمى نخواهد بود. و اگر كلام او اكثر لغو و هجو و شعر و خبث است، دليل قساوت قلب و عدم ربط به مبدأ است. و به همين قياس است علم و جهل.
 +
قال امير المؤمنين عليه السّلام: المرء مخبوء تحت لسانه.
 +
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مى‌فرمايد كه: هر كسى پنهان است به زير زبان خود.يعنى: تا حرف نزده است و متكلّم نشده است، معلوم نمى‌شود كه عالم است يا جاهل؟ صالح است يا طالح؟ فزن كلامك و اعرضه على العقل، فان كان للَّه و في الله فتكلّم به، و ان كان غير ذلك فالسّكوت خير منه.
 +
مى‌فرمايد كه: هر گاه خواهى كه متكلّم شوى به كلامى، بايد كه پيش از گفتن بسنجى آن حرف را به عقل خود، اگر شايسته گفتن باشد و ضرر دنيوى يا اخروى بر گفتن او مترتّب نشود، بگو: و اگر نه اين چنين باشد و مظنّه ضررى در او باشد، مگو. و نگفتن او را واجب دان.
 +
فليس على الجوارح عبادة اخفّ مئونة، و افضل منزلة، و اعظم قدرا عند الله، من الكلام في رضا الله و لوجهه، و نشر آلائه و نعمائه في عباده.
 +
مى‌فرمايد كه: نيست هيچ عبادتى بر اعضا و جوارح، سبك‌تر از روى مؤنت و فاضل‌تر از روى قدر و مرتبه نزد خداوند عالم از كلامى كه در رضاى خدا و از براى رضاى خدا گفته شود و متضمّن نشر نعمتهاى ظاهرى و باطنى الهى باشد در ميان مردمان.
 +
الا ترى انّ الله عزّ و جلّ، لم يجعل فيما بينه و بين رسله معنى يكشف ما اسرّ إليهم من مكنونات علمه، و مخزونات وحيه غير الكلام، و كذلك بين الرّسل و الامم.
 +
يعنى: آيا نمى‌بينى كه نگردانيده است جناب عزّت در ميان خود و پيغمبران خود و همچنين ميان پيغمبران و امّتهاى ايشان هيچ چيز را وسيله ظهور مكنونات و مخزونات وحى خود غير كلام را. يعنى: شرافت مرتبه كلام از اينجا ظاهر مى‌شود كه به وسيله كلام مخزونات علم الهى به انبياى او مى‌رسد و از ايشان به امّتهاى ايشان سمت ظهور مى ‌يابد.
 +
فثبت بهذا انّه افضل الوسائل، و الطف العبادة.
 +
و به همين ثابت شد كه كلام، فاضل‌ترين وسيله‌ها است و لطيف‌ترين عبادت است.
 +
و كذلك لا معصية اشغل على العبد، و أسرع عقوبة عند الله، و اشدّها ملامة، و أعجلها سامة عند الخلق منه.
 +
چون جهات خوبى كلام را ذكر كرد، جهات بدى او را نيز مى‌خواهد بيان كند.
 +
مى‌فرمايد كه: از جمله بدى كلام اين است كه هيچ معصيتى در ترتّب مفاسد، بدتر از كلام نيست. چه، گاه باشد كه به يك گفتن، جان و مال جمعى در خطر باشد. و ديگر آن كه وبال و عقاب گفتن، زودتر از ساير معاصى به آدمى مى‌رسد. چه به يك كلمه ردّه، يا استخفاف شرع، استحقاق خلود جهنّم بهم مى‌رسد، و سايرمعاصى و فسوق چنين نيست. چه در ساير فسوق، انتظار توبه و احتمال قبول رجوع هست. ديگر آن كه كلام، سخت‌ترين معاصى است از روى ملامت بر نفس. امّا ملامت اخروى، مثل ملامتى كه مترتّب شود بر گفتن ردّه و مثل او، و امّا ملامت دنيا، مثل آن كه كسى در حضور جمعى، حرفى گويد كه سامعان بر او استهزا و سخريّه كنند و خفيف شود و اين خفّت و الم، مستمرّ است از وقت گفتن تا انقضاى عمر، كه هر گاه به خاطر بيايد متأثّر مى‌شود و ملامت خود مى‌كند و بسا باشد كه شدّت الم و غصّه، به كوفتهاى مهلك منجرّ شود. و نيز الم كلام و اثر او، زودتر به متكلّم مى‌رسد از الم كارهاى ديگر. چرا كه معاصى ديگر، الم آنها به حسب ظاهر منحصر به آخرت است و الم كلام، هم در دنيا است و هم در آخرت، چنانكه دانستى.
 +
و اللّسان ترجمان الضّمير.
 +
مى‌فرمايد كه: زبان، ترجمان ضمير است كه هر چه در خاطر خطور كرد، زبان او را ترجمه مى‌كند و ظاهر مى‌كند.
 +
و صاحب خبر القلب.
 +
و زبان، صاحب خبر دل است و هر چه در دل است، زبان خبر از او مى‌دهد.
 +
و به ينكشف ما في سرّ الباطن.
 +
و به وسيله زبان ظاهر مى‌شود هر چه در باطن، مكمون و مستور است.
 +
و عليه يحاسب الخلق يوم القيامة.
 +
و بيشتر حساب خلايق در روز قيامت، متعلّق است به زبان و منوط است به گفتار زبان.
 +
و الكلام خمر يسكر القلوب و العقول ما كان منه لغير الله.
 +
مى‌فرمايد كه: گفتگوئى كه از براى خدا نباشد و لغو و بى‌فايده باشد، مثل خمرموجب بيهوشى عقل است و عقل را مئوف و ناقص مى‌كند.
 +
و ليس شي‌ء احقّ بطول السّجن من اللّسان.
 +
يعنى: نيست هيچ چيز سزاوارتر به زندان بودن در اكثر اوقات بلكه هميشه، از زبان، كه زبان مستحقّ‌ترين چيزها است به زندان بودن در اكثر اوقات، بلكه به حبس مخلّد.
 +
قال بعض الحكماء: احفظ لسانك عن خبيث الكلام، و في غيره لا تسكت ان استطعت.
 +
حكما گفته ‌اند كه: حفظ كن زبان را از گفتار بد، كه ضرر دنيوى يا اخروى در او باشد، و در غير بد، اگر توانى و خوف آزار نباشد، بگو و ساكت مباش.
 +
فامّا السّكينة و الصّمت، فهي هيئة حسنة رفيعة من عند الله عزّ و جلّ لاهلها، و هم أمناء اسراره في أرضه.
 +
مى‌فرمايد كه: آرميدگى و خاموشى، صفت خوب است و خوشاينده است و صاحب اين دو صفت، چنانكه نزد خلق عزيز و مكرّم است، نزد خالق نيز مرتبه‌اش بلند است، و نيز صاحبان اين دو صفت حفظ كننده اسرار الهى‌ اند در زمين.
 +
ممكن است كه «اسرار» عبارت از اين دو صفت باشد. چه، هر صفت كمالى كه از مبادى عاليه به نفوس قابله، فايض مى‌شود، اسرارى است منسوب به جناب احديّت. و مى‌تواند كه مراد از «اسرار» كمالاتى باشد كه به سبب اين صفات، فايض مى‌شود بر نفس. چه، هر كه نفسش به آرام است و خيالات باطله و توهّمات زائفه در او راه ندارد و ساكت است، البتّه خالى از ذكر و فكر نخواهد بود. <ref> ترجمه مصباح الشريعة، ص: 296الي صفحه299
 +
</ref>  
  
==پانویس==
+
==پانویس ==
<references/>
+
<references />
  
==منابع==
+
== منابع ==
* آيين گفتگو در فرهنگ دين، ص1-5، آداب گفتگو با دیگران، در دسترس در [http://www.andisheqom.com/Files/moshavere.php?idVeiw=31522&level=4&subid=31522 اندیشه قم]، بازیابی: 25 دی ماه 1392.
 
* در آداب سخن گفتن‌، [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=32524 پژوهشکده باقرالعلوم].
 
* نشریه سروش وحی، اردیبهشت 1384، شماره 16، حجت الله رحمانی، آداب سخن گفتن در قرآن، در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5975/6015/62865 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: 25 دی ماه 1392.
 
* مجله رشد آموزش قرآن، 1384 شماره 9، در دسترس در [http://www.ensani.ir/fa/content/90134/default.aspx پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی]، بازیابی: 25 دی ماه 1392.
 
  
 +
*شرح(ترجمه) مصباح الشريعة، عبد الرزاق گيلانى، انتشارات پيام حق، تهران، 1377 هجرى شمسى‌.
 +
*آيين گفتگو در فرهنگ دين، ص 1 - 5،آداب گفتگو با دیگران،[http://www.andisheqom.com/Files/moshavere.php?idVeiw=31522&level=4&subid=31522 اندیشه قم]، بازیابی:25دی ماه 1392.
 +
*پژوهشکده باقرالعلوم، در آداب سخن گفتن‌، [http://www.pajoohe.ir  دانشنامه پژوهه]، بازیابی: 25 دی ماه 1392.
 +
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده: آداب و سنن]]
 
[[رده: آداب و سنن]]
[[رده: صفات پسندیده]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۴۲


سخن گفتن، به عنوان یکی از امور، گرچه در بدو نظر بسیار آسان و بی موونه تلقی می گردد؛ اما باید گفت: به کارگیری این نعمت بی بدیل از امتیازات انسان است و دارای آداب و رسوم خاصی است.

واژه سخن در قرآن

«قول»و«قیل»در قرآن مجید به معنی مطلق سخن گفتن است.قول به معنی کلام یا لفظی است که زبان آن را افشا می‌کند؛چه تام و کامل باشد و چه ناقص و ناتمام. راغب اصفهانی، در کتاب ارزشمند «مفردات» راغب اصفهانی، [۱] ، درباره‌ی کاربرد قول در قرآن مجید وجوهی را مطرح کرده است که به طور خلاصه از این قرارند: 1.قرآن مجید سخن معمولی و متداول را«قول»نامیده است؛آن جا که می‌فرماید:«قول معروف و مغفرة خیر من صدقة یتبعها اذی»:گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان)و عفو(و گذشت از خشونت‌های آن‌ها)از بخششی که آزاری به دنبال آن باشد، بهتر است، و خداوند بی‌نیاز و بردبار است..[۲] 2.به سخن خداوند متعال در این موارد «قول»اطلاق شده است: الف)به شکل خلق صوت؛از جمله:«فلمّا اتاها نودی یا موسی انّی انا ربّک فاخلع نعلیک»:هنگامی که نزد آتش آمد، ندا داد که:ای موسی!من پروردگار تو هستم، کفش‌هایت را بیرون آر... .[۳] ب)فهماندن مطلب، وحی و الهام؛ از جمله:«اذ قال ربّک للملائکة انّی جاعل فی الارض خلیفة»:هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت:«من روی زمین، جانشینی قرار خواهم داد.»[۴] ج)حکم خداوند در کارها؛ مانند:«قلنا یا نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم»:گفتیم:«ای آتش!بر ابراهیم سرد و سالم باش.» .نساء، آیه‌ی 69. 3.مطلبی را در دل و ذهن آوردن نیز در قرآن مجید به«قول»و سخن تعبیر شده است؛برای مثال:«و یقولون فی انفسهم لو لا یعذّبنا اللّه بما نقول»:... و در دل می‌گویند:«چرا خداوند ما را به خاطر گفته‌هایمان عذاب نمی‌کند؟!».مجادله، آیه‌ی 8. 4.به اجابت تکوینی هم در قرآن «قول»گفته شده است:«...فقال لها و للارض ائتیا طوعا او کرها قالتا اتینا طائعین»:...به آن و به زمین دستور داد:«به وجود آیید(و شکل بگیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه!»آن‌ها گفتند:«ما از روی اطاعت می‌آییم.» فصلت، آیه‌ی 11.

آداب سخن گفتن در قرآن

یکی از نعمتهایی که خداوند در قرآن کریم به آن اشاره فرموده، نعمت زبان است: « أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَینَینِ ، وَ لِسانًا وَ شَفَتَینِ» بلد / 8 ـ 9 این نعمت با آنکه حجم کوچکی نسبت به سایر اعضای بدن دارد، اما کارایی بسیار زیادی دارد و به همین علت هم می بینیم گناهان زیادی را برای این عضو بر شمرده اند.

در این گفتار در صدد آنیم که از دید قرآن کریم برخی خصوصیات گفتار و استفاده های صحیح و ناصحیح آن را بشناسیم تا سعی کنیم استفاده ما از این این عضو بدن، قرآنی باشد.

1. در سخن گفتن مواظب باشید؛ چرا که تمام سخنانتان نوشته می شود:

وَ إِنَّ عَلَیکُمْ لَحافِظینَ ، کِراماً کاتِبین« انفطار10ـ 11

2. چه کسی از خداوند راستگوتر است؟

»... وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثًا« نساء/87

3ـ چه کسی گفتارش نیکو تر است از کسی که به سوی خدا دعوت می کند؟

»وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اللّهِ ... «فصلت/33

4. آدمی زیر زبانش پنهان است:

»... فَلَمّا کَلَّمَهُ قالَ إِنَّکَ الْیوْمَ لَدَینا مَکینٌ أَمینٌ« یوسف/54

5. قرآن سخنی سنگین و با عظمت:

»إِنّا سَنُلْقی عَلَیکَ قَوْلاً ثَقیلاً« مزمل/5

6. پاکان، در سخن گفتن نیز به پاکی هدایت یافته اند:

»وَ هُدُوا إِلَی الطَّیبِ مِنَ الْقَوْلِ ...« حج/24

7. سلام کردن، بهترین شروع برای آغاز سخن با مؤمنان:

»وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِایاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیکُمْ ...«انعام/54

8. سلام، اولین سخن ملائکه هنگام قبض روح پاکان:

»الَّذینَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیبینَ یقُولُونَ سَلامٌ عَلَیکُمْ ... «نحل/32

9. سلام، بهترین جواب ابلهان:

»... وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلامًا «فرقان/63

10. کسانی مورد شفاعت قرار می گیرند که گفتارشان مورد رضایت خداوند باشد:

»یوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِی لَهُ قَوْلاً« طه/109

11. محکم و مستدل حرف بزنید:

»یا ایهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیدًا«احزاب/70

12. در نصیحت دیگران سخن گفتن با نرمی احتمال تأثیرش بیشتر است:

»فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَینًا لَعَلَّهُ یتَذَکَّرُ أَوْ یخْشی« طه/44

13. با پدر و مادر بزرگوارانه سخن بگویید:

»... وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا« اسراء/23

14. با مردم به نیکی سخن بگویید:

»... وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا ...« بقره/83

15. سخنان را بشنوید، اما به بهترینش عمل کنید:

»... فَبَشِّرْ عِبادِ ،الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ...« زمر17ـ 18

16ـ وقتی سوار بر مرکب می شوید، این ایه را بخوانید:

»... سُبْحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنینَ «زخرف/13

آداب سخنوری

بخشی از آداب سخنوری که زمینه تفاهم بهتر را فراهم و ما را از لغزش های احتمالی ایمن خواهد ساخت، به شرح زیر عرضه می گردد: 1. سخن حق بگویید و با سخن خود حق را بر ملا سازید. 2. از روی علم و آگاهی سخن گفته و هیچ گاه بدون تأمل کافی حرف نزنید: به آثار و پیامد های حرف های خود توجه کنید. 3. شمرده، بدون عجله و با صدای ملایم حرف بزنید. 4. سنجیده و بجا سخن گویید (سنجیده گویی) و حرف بیهوده (لغو) نزنید. 5. سعی کنید تنها به هنگام ضرورت صحبت کنید (کم گویی) 6. مختصر و مفید سخن گویید. (آفه الکلام الاطاله) 7. در نقل سخنان، امانت را رعایت کنید. 8. در مورد اموری که به شما مربوط نیست، حرفی نزنید. 9. هرگز به گناه تکلم نکنید (دروغ، غیبت، تهمت، تمسخر، شایعه، افشای سر، هتک حرمت، عیب جویی، دشنام، تحقیر، سخنان نیش دار و اختلاف افکنی). 10. در وقت خشم و هیجان، در امور مهم سخن نگویید. 11. هرگز الفاظ و جملات زشت و ناپسند بر زبان جاری نکنید. 12. در سخن گفتن حیا را رعایت کنید. 13. سطح درک مخاطبان را رعایت کنید. 14. در بین صحبت دیگران، حرف نزنید. (شنونده خوبی باشید). 15. بکوشید تا سخنان شما همراه با تشویق دیگران باشد. 16. با سخنان خود، خوبی ها را به اطرافیان تلقین کنید. 17. نکات مثبت شخصیت افراد را یادآوری کنید. 18. در نقل لطیفه ها و سخنان خنده دار افراط نکنید و اگر قصد شوخی دارید، مخاطب را از جدی نبودن سخن خود آگاه کنید. 19. بهتر است در وقت صحبت، چهره ای متبسم داشته باشید. 20. بهتر است در بیان نقاط ضعف دیگران از کنایه استفاده کنید. 21. هیچ گاه بی دلیل کسی را با حرفهایتان نترسانید. 22. در محاورات، فرهنگ مخاطبین خود را در نظر بگیرید.[۵]. 23. صادقانه و از روی محبت صحبت کنید. 24. در وقت سخن گفتن، به حرکات فک و لب خود دقت کنید.[۶] 25. حرکت دست و حالات چهره خود را با سخنانتان هماهنگ کنید. 26. وقتی با افراد بزرگتر از خود سخن می گویید، صدای خود را از صدای آنان بالاتر نبرید. 27. اشتیاق و آمادگی شنوندگان را برای شنیدن سخنانتان در نظر بگیرید. 28. شایسته است بدون آن که اظهار بزرگی کنید، سخناتان موجب هشدار و موعظه برای دیگران باشد. 29. سعی کنید سخنان شما، یاد خدا را در دل شنوندگان زنده کند و نیز سخنان خود را با نام خدا آغاز کنید. 30. از کلمات محترمانه بهره بگیرید. (عرض می کنم، خواهش می کنم، اختیار دارید و ضمیر های جمع مانند: شما، ایشان، و ...) 31. حتی المقدور از سخنی که بار منفی دارد، خودداری کنید (جملات تنفر آمیز، یأس آور، حاکی از شکایت و گله، انتقاد آمیر و سرزنش زا). 32. در غیر موارد لازم، از تکرار اظهارات خود بپرهیزید و در صورت نیاز، حرفتان را با بیانی رساتر تکرار کنید. 33. سعی کنید از جملات امری کمتر استفاده کنید و از زیاد به کار بردن ضمیر «من» بپرهیزید. 34. از آمیختن سخنان خود با اغراق و قسم زیاد خود داری کنید. در صورت نیاز، همراه با دلیل و برهان سخن گویید. 35. از به کارگیری کلمات و عبارات غیر مأنوس و ثقیل بپرهیزید. 36. سزاوار است سخنان شما، همیشه همراه با نقل کلام بزرگان دین و حکمت و حاوی نکات پند آموز باشد، تا به رشد مخاطبان منجر شود. 37. دستور زبان فارسی را به خوبی فرا گیرید و از به کار بردن الفاظ غربی بپرهیزید.[۷] 38. در استفاده از کلمات با معانی مشترک، فهم شنونده را در نظر داشته باشید. 39. تکیه کلام های زاید را با تمرین از سخنانتان حذف کنید. (بله ـ راستش ـ خوب ـ و ...) 40. از پرخاشگری بپرهیزید و با سخن نرم با دیگران گفتگو کنید. پیوسته در نظر داشته باشید که سخنان شما، حاکی از شخصیت و میزان عقل شماست. «اللسان میزان الانسان»[۸]

نحوه سخن گفتن در روایات

قال الصّادق عليه السّلام: الكلام اظهار ما في قلب المرء من الصّفاء و الكدر، و العلم و الجهل. حضرت امام صادق عليه السّلام مى‌فرمايد كه: گويائى و تكلّم، ظاهر مى‌كند هر چه در باطن متكلّم است از صفا و كدورت، و از علم و جهل. يعنى: از كلام هر كس حال او ظاهر مى‌شود. و اگر صفاى باطن و ربط به مبدأ دارد، كلام او جز ذكر الهى و هدايت مردم و نقل حديث و نشر مسائل علمى نخواهد بود. و اگر كلام او اكثر لغو و هجو و شعر و خبث است، دليل قساوت قلب و عدم ربط به مبدأ است. و به همين قياس است علم و جهل. قال امير المؤمنين عليه السّلام: المرء مخبوء تحت لسانه. حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مى‌فرمايد كه: هر كسى پنهان است به زير زبان خود.يعنى: تا حرف نزده است و متكلّم نشده است، معلوم نمى‌شود كه عالم است يا جاهل؟ صالح است يا طالح؟ فزن كلامك و اعرضه على العقل، فان كان للَّه و في الله فتكلّم به، و ان كان غير ذلك فالسّكوت خير منه. مى‌فرمايد كه: هر گاه خواهى كه متكلّم شوى به كلامى، بايد كه پيش از گفتن بسنجى آن حرف را به عقل خود، اگر شايسته گفتن باشد و ضرر دنيوى يا اخروى بر گفتن او مترتّب نشود، بگو: و اگر نه اين چنين باشد و مظنّه ضررى در او باشد، مگو. و نگفتن او را واجب دان. فليس على الجوارح عبادة اخفّ مئونة، و افضل منزلة، و اعظم قدرا عند الله، من الكلام في رضا الله و لوجهه، و نشر آلائه و نعمائه في عباده. مى‌فرمايد كه: نيست هيچ عبادتى بر اعضا و جوارح، سبك‌تر از روى مؤنت و فاضل‌تر از روى قدر و مرتبه نزد خداوند عالم از كلامى كه در رضاى خدا و از براى رضاى خدا گفته شود و متضمّن نشر نعمتهاى ظاهرى و باطنى الهى باشد در ميان مردمان. الا ترى انّ الله عزّ و جلّ، لم يجعل فيما بينه و بين رسله معنى يكشف ما اسرّ إليهم من مكنونات علمه، و مخزونات وحيه غير الكلام، و كذلك بين الرّسل و الامم. يعنى: آيا نمى‌بينى كه نگردانيده است جناب عزّت در ميان خود و پيغمبران خود و همچنين ميان پيغمبران و امّتهاى ايشان هيچ چيز را وسيله ظهور مكنونات و مخزونات وحى خود غير كلام را. يعنى: شرافت مرتبه كلام از اينجا ظاهر مى‌شود كه به وسيله كلام مخزونات علم الهى به انبياى او مى‌رسد و از ايشان به امّتهاى ايشان سمت ظهور مى ‌يابد. فثبت بهذا انّه افضل الوسائل، و الطف العبادة. و به همين ثابت شد كه كلام، فاضل‌ترين وسيله‌ها است و لطيف‌ترين عبادت است. و كذلك لا معصية اشغل على العبد، و أسرع عقوبة عند الله، و اشدّها ملامة، و أعجلها سامة عند الخلق منه. چون جهات خوبى كلام را ذكر كرد، جهات بدى او را نيز مى‌خواهد بيان كند. مى‌فرمايد كه: از جمله بدى كلام اين است كه هيچ معصيتى در ترتّب مفاسد، بدتر از كلام نيست. چه، گاه باشد كه به يك گفتن، جان و مال جمعى در خطر باشد. و ديگر آن كه وبال و عقاب گفتن، زودتر از ساير معاصى به آدمى مى‌رسد. چه به يك كلمه ردّه، يا استخفاف شرع، استحقاق خلود جهنّم بهم مى‌رسد، و سايرمعاصى و فسوق چنين نيست. چه در ساير فسوق، انتظار توبه و احتمال قبول رجوع هست. ديگر آن كه كلام، سخت‌ترين معاصى است از روى ملامت بر نفس. امّا ملامت اخروى، مثل ملامتى كه مترتّب شود بر گفتن ردّه و مثل او، و امّا ملامت دنيا، مثل آن كه كسى در حضور جمعى، حرفى گويد كه سامعان بر او استهزا و سخريّه كنند و خفيف شود و اين خفّت و الم، مستمرّ است از وقت گفتن تا انقضاى عمر، كه هر گاه به خاطر بيايد متأثّر مى‌شود و ملامت خود مى‌كند و بسا باشد كه شدّت الم و غصّه، به كوفتهاى مهلك منجرّ شود. و نيز الم كلام و اثر او، زودتر به متكلّم مى‌رسد از الم كارهاى ديگر. چرا كه معاصى ديگر، الم آنها به حسب ظاهر منحصر به آخرت است و الم كلام، هم در دنيا است و هم در آخرت، چنانكه دانستى. و اللّسان ترجمان الضّمير. مى‌فرمايد كه: زبان، ترجمان ضمير است كه هر چه در خاطر خطور كرد، زبان او را ترجمه مى‌كند و ظاهر مى‌كند. و صاحب خبر القلب. و زبان، صاحب خبر دل است و هر چه در دل است، زبان خبر از او مى‌دهد. و به ينكشف ما في سرّ الباطن. و به وسيله زبان ظاهر مى‌شود هر چه در باطن، مكمون و مستور است. و عليه يحاسب الخلق يوم القيامة. و بيشتر حساب خلايق در روز قيامت، متعلّق است به زبان و منوط است به گفتار زبان. و الكلام خمر يسكر القلوب و العقول ما كان منه لغير الله. مى‌فرمايد كه: گفتگوئى كه از براى خدا نباشد و لغو و بى‌فايده باشد، مثل خمرموجب بيهوشى عقل است و عقل را مئوف و ناقص مى‌كند. و ليس شي‌ء احقّ بطول السّجن من اللّسان. يعنى: نيست هيچ چيز سزاوارتر به زندان بودن در اكثر اوقات بلكه هميشه، از زبان، كه زبان مستحقّ‌ترين چيزها است به زندان بودن در اكثر اوقات، بلكه به حبس مخلّد. قال بعض الحكماء: احفظ لسانك عن خبيث الكلام، و في غيره لا تسكت ان استطعت. حكما گفته ‌اند كه: حفظ كن زبان را از گفتار بد، كه ضرر دنيوى يا اخروى در او باشد، و در غير بد، اگر توانى و خوف آزار نباشد، بگو و ساكت مباش. فامّا السّكينة و الصّمت، فهي هيئة حسنة رفيعة من عند الله عزّ و جلّ لاهلها، و هم أمناء اسراره في أرضه. مى‌فرمايد كه: آرميدگى و خاموشى، صفت خوب است و خوشاينده است و صاحب اين دو صفت، چنانكه نزد خلق عزيز و مكرّم است، نزد خالق نيز مرتبه‌اش بلند است، و نيز صاحبان اين دو صفت حفظ كننده اسرار الهى‌ اند در زمين. ممكن است كه «اسرار» عبارت از اين دو صفت باشد. چه، هر صفت كمالى كه از مبادى عاليه به نفوس قابله، فايض مى‌شود، اسرارى است منسوب به جناب احديّت. و مى‌تواند كه مراد از «اسرار» كمالاتى باشد كه به سبب اين صفات، فايض مى‌شود بر نفس. چه، هر كه نفسش به آرام است و خيالات باطله و توهّمات زائفه در او راه ندارد و ساكت است، البتّه خالى از ذكر و فكر نخواهد بود. [۹]

پانویس

  1. مفردات، ذیل واژه‌ی قول
  2. قرآن مجید، ترجمه‌ی آیت الله مکارم شیرازی، سوره‌ی مبارکه‌ی بقره، آیه‌ی 263.
  3. طه، آیات 11 و 12.
  4. بقره، آیه‌ی 30.
  5. فرهنگ عمومی جملات و عبارات خاصی برای بیان شادی، غم، تبریک، تسلیت و ... دارد که بهتر است این موارد را آموخته و رعایت کنیم
  6. می توانید در مقابل آیینه تمرین و حرکات نامناسب را اصلاح کنید.
  7. صاحب نظرات فرهنگی، برای بسیاری از الفاظ نامأنوس واراداتی، معادلهای فارسی مناسب انتخاب کرده اند. شایسته است طالب محترم این موارد را شناخته و در به کارگیری و ترویج آن بکوشند.
  8. غرر الحکم، 1282.
  9. ترجمه مصباح الشريعة، ص: 296الي صفحه299

منابع

  • شرح(ترجمه) مصباح الشريعة، عبد الرزاق گيلانى، انتشارات پيام حق، تهران، 1377 هجرى شمسى‌.
  • آيين گفتگو در فرهنگ دين، ص 1 - 5،آداب گفتگو با دیگران،اندیشه قم، بازیابی:25دی ماه 1392.
  • پژوهشکده باقرالعلوم، در آداب سخن گفتن‌، دانشنامه پژوهه، بازیابی: 25 دی ماه 1392.