آخوند خراسانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۰۳ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: محمدكاظم خراسانی، آخوند خراسانی، آثار ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



منبع: تلخيص از كتاب فقهاي نامدار شيعه، صفحه 393

نویسنده: عقيقي بخشايشي

محمدكاظم خراسانی (آخوند خراسانی)

در سال 1255، در مشهد، در یك خانواده غیرمعروف متولد شد و در 22 سالگی به تهران مهاجرت كرد و مدت كوتاهی تحصیل فلسفه كرد، سپس به نجف رفت دو سال درس شیخ مرتضی انصاری را درك كرده است، اما بیشتر تحصیلاتش نزد میرزای شیرازی بوده است. میرزای شیرازی در سال 1291 سامرا را محل اقامت خود قرار داد، ولی آخوند خراسانی از نجف دور نشد و خودش مستقلاً حوزه درس تشكیل داد او از مدرسین بسیار موفق است، در حدود هزار و دویست شاگرد از محضرش استفاده می‌كردند و در حدود دویست نفر آنان، خود مجتهد بودند.

فقها عصر اخیر، نظیر مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی، مرحوم حاج شیخ محمدحسین اصفهانی، مرحوم حاج آقا حسین بروجردی، مرحوم حاج آقا حسین قمی، و مرحوم آقا ضیاءالدین عراقی همه از شاگردان او بوده‌اند شهرت بیشتر آخوند خراسانی، در علم اصول است كتاب كفایه‌الاصول او، یك كتاب درسی مهم است، و حواشی زیادی بر آن نوشته شده است آرا اصولی آخوند خراسانی، همواره در حوزه‌های علمیه نقل می‌شود و مورد توجه است. آخوند خراسانی همان كسی است كه فتوی به ضرورت مشروطیت داد. مشروطیت ایران، رهین اوست او در سال 1329 هجری قمری درگذشت.[۱]

آثار و تالیفات:

از تالیفات او می‌توان كتب زیر را نام برد:

  • 1. كتاب الاجاره؛
  • 2. الاجتهاد والتقلید؛
  • 3. التكلمه للتبصره؛
  • 6. حاشیه بر مكاسب شیخ؛
  • 7. القضا والشهادات؛
  • 8. كفایه الاصول در دو جلد.

و مشهورتر از همه تالیفات او، این كتاب آخری است كه در تمام اقطار، در نهایت اشتهار می‌باشد دانشمندان حاشیه‌ها و تعلیقه‌های متعددی بر آن افزوده‌اند كه از مشهورترین آن ها، حاشیه شیخ محمدحسین اصفهانی، شیخ محمدعلی قمی، شیخ ‌عبدالحسین آل شیخ، و میرزا ابوالحسن مشكینی است كه هر كدام در كشف معضلات و ابراز حقایق آن كتاب، تلاش فراوانی نموده‌اند كه در روشنگری مطالب آن كتاب مفید می‌باشد و تاسیس چند مدرسه علمیه را در نجف اشرف، در سری كارهای علمی‌ و تربیت علما او می‌توان ذكر كرد.

در عرصه سیاست:

آخوند ملا محمدكاظم خراسانی شاگرد و تربیت یافته مكتب میرزای شیرازی، از كسانی بود که همراه با دیگر اساتید علم، مانند: آیت الله شیخ عبدالله مازندرانی و برخی دیگر از علما احكام روشن و فتاوای صریح در مورد خلع محمدعلی شاه قاجار از سلطنت و تشیید مبانی حكومت الهی و وجوب وحدت میان امت اسلامی، صادر نمودند و مشروطیت را كه خود گامی‌ به جلو در راه استواری عدالت بود، به وجود آوردند. هر چند از این مشروطیت عوامل نفوذی و مامورین استعمار و استثمار سوء استفاده‌ها كردند و نتایج ناروایی از آن گرفتند، ولی اساس كار و آن هسته اولیه و نقطه مركزی كار، بر اساس قویم و نیت پاك و اقدام الهی استوار بود.

مبارزه با اومانیسم و لامذهبی:

بحث و گفتگو از مشروطیت و دقایقی كه منجر به جداشدن نیروی روحانیت گردید، یك بحث تاسف آور و خارج از عهده امروزین نگارنده است و اكنون چندان نیز مفید فایده نمی‌بیند، ولی موضوعی كه امروز نیز مطرح است، موضوع روشنفكری و خودرایی و صاحب‌رای و نظربودن در برابر احكام قطعی خدا و اوامر مذهب است كه نمونه‌اش در روزگار مشروطیت، سیاستمدار معروف، سید حسن تقی‌زاده و ملكم خان و دار و دسته آنان بود، كه معتقد بودند: ایرانی باید از نظر روحی و جسمی‌ و آداب اخلاق، پوشش، كوشش و صد در صد اروپایی و فرنگی باشد و مفهوم روشن این سخن، مبارزه با تمام مبادی اخلاق و آداب و رسوم و فرایض اسلامی‌ بود كه با روش فرنگی مغایرت پیدا می‌كرد و تقی‌زاده از جمله كسانی بود كه وارد مجلس شورای ملت اسلام آن روز گردید، و این طرز فكر را القا و تبلیغ ‌و تقنین می‌كرد و حزبی به نام حزب دموكرات تشكیل داد كه باعث هیجان‌های شدید سیاسی گردید بدین جهت مجتهد عالی مقام، آخوند ملا محمدكاظم خراسانی و همرزم او آیت الله شیخ عبدالله مازندرانی كه همیشه پاسدار استقلال احكام بودند، تلگراف زیر را دایر بر اخراج او از مجلس و تبعید او از كشور صادر نمودند:

از قصر شیرین به تهران: چون ضدیت مسلم سیاسی سید حسن تقی‌زاده كه تاكنون جدا آن را تعقیب نموده است، با اسلامیت مملكت و قوانین شریعت مقدسه برخود و اعیان ثابت شده است و از مكنونات فاسده‌اش علنا پرده برداشته است، لذا از عضویت مجلس مقدس ملی و قابلیت امانت نوعیه لازمه آن مقام منیع، بالكلیه خارج قانونا و شرعا منعزل است، منعش از دخول در مجلس ملی و مداخله در امور مملكت و ملت بر عموم آقایان علما و اولیا امور و امنا دارالشوری كبری و قاطبه امرا و سرداران عظام و آحاد عساكر معظمه ملیه و طبقات ملت ایران ایدهم الله تعالی بنصره العزیز، واجب و تبعیدش از مملكت ایران فوراً لازم، و اندك مسامحه و تهاون حرام و دشمنی با صاحب شریعت علیهم السلام است به جای او فرد امین دین‌پرست و وطن‌پرور، ملت‌خواه صحیح المسلك انتخاب فرموده، او را مفسد و فاسد مملكت شناسند، و به ملت غیور آذربایجان و سایر انجمن های ایالتی و ولایتی هم این حكم الهی عز اسمه را اخطار فرمایند، و هر كسی از او همراهی كند، در همین حكم است، ولاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم و به جمیع ما رقم قد صدرالحكم من الاحقر عبدالله مازندرانی، قدر صدر الحكم من الاحقر الجانی، محمدكاظم خراسانی بذلك.

پس از انتشار این حكم تلگرافی، مجلس شورای ایران ترتیبات اخراج او را به منظور تبعید از تهران صادر كرد تقی‌زاده به تبریز آمد و مدتی در آن جا اقامت كرد و عاقبت به استانبول رفته و متعاقباً به وطن ایده‌آل خویش كه همان اروپا باشد، رهسپار شد.[۲]

تلگراف آخوند خراسانی به آیت الله انگجی: پس از صدور حكم فساد رای سیاسی تقی‌زاده، و مغایرت او با احكام مقدسه اسلام، معروف شد كه تقی‌زاده از سوی مرجعیت اسلام تكفیر شده است عده‌ای از دوستان و طرفداران او شروع به نامه پراكنی و ایجاد جو مصنوعی نمودند و آیت الله خراسانی، محض جلوگیری از اتلاف وقت مسلمانان در اموری كه ضرورت ندارد، تلگرافی در پاسخ این همه نامه‌ها به آیت الله انگجی (مرحوم میرزا ابوالحسن انگجی، جد بزرگوار حجت الاسلام والمسلمین سید علی انگجی معروف كه در مسجد ملك تهران اقامه جماعت می‌فرمایند) كه یكی از وزنه‌های بزرگ روحانیت آذربایجان بود، صادر نمودند كه متن تلگراف چنین است: از قصر شیرین به تبریز، عدد كلمات 98، تاریخ اصل مطلب 5 شوال 1328.

جناب مستطاب شریعتمدار كهف الانام ثقه الاسلام آقای حاج میرزا ابوالحسن انگجی دام تاییده: در خصوص حكمی ‌كه از این خادمان شرع انور درباره آقا سید حسن تقی‌زاده صادر شده بود، مكاتیب و سؤالاتی از تبریز رسیده، لازم است جناب مستطاب عالی به عموم علما و قاطبه مسلمین اعلام فرمائید حكم مزبور تكفیر نبوده و نسبت تكفیر بی‌اصل است، فقط حكم به عدم جواز مداخله در امور نوعیه مملكت و عدم لیاقت عضویت مجلس محترم ملی و لزوم خروجش بوده، لاغیر البته زاید بر مدلول حكم اثری مترتب نشود.[۳]

این نوع دقت و موشكافی در مورد یك فرد سیاسی، از دیانت و اعتقاد عمیق ایمانی و الهی آن مردان بزرگ الهی سرچشمه می‌گیرد كه در مورد حفظ اساس تشكیلات اسلامی، آن چنان دلسوزی و مراقبت نشان می‌دهند و در این راه جان خویش را به مخاطره می‌افكنند، ولی در حفظ آبرو و حیثیت و شئون یك فرد مسلمان ناسالم هم این قدر تلاش و كوشش دارند تا مبادا افزون بر حكم الهی آثاری بر او مترتب سازند كه فردا در پیشگاه عدل الهی مورد مؤاخذه قرار گیرند. ولی ای كاش این همه دقت و ریزبینی، و این همه تعهد و مسئولیت در برابر قوانین الهی را دیگران نیز بتوانند درك كنند و مورد بررسی و دقت قرار دهند و دست از توطئه‌ها و نقشه‌كشی‌ها در مورد چنین رجال الهی و خدمتگزاران شریعت آسمانی بردارند و با این مردان راستین و صادق از صفا و وفا، نه از راه غدر و جفا رفتار نمایند.

وفات:

او در سال 1329 ه.ق، پس از عمری تلاش و كوشش در راه خدا به لقاءالله پیوست رحمت و رضوان خدا شامل حالش باد.

پانویس

  1. آشنایی با علوم اسلامی، ص 310.
  2. اوراق تازه یاب مشروطیت و نقش تقی‌زاده، به كوشش ایرج افشار، ص 208.
  3. اوراق تازه یاب مشروطیت، ص 217.