ورّاقی
«وَرّاق» به معنی كاغذبُرنده، كاغذ فروش، كرّاسهنويس، صحاف، كاتب، و نويسنده است. ورّاق در واقع كسي است كه كاغذ را ميبُرد و ورق ميسازد. چون كاغذ گرانبها بود، ورّاق در بريدن آن صرفهجويی میكرد و مهارت خود را در قطع و برش كتابها نشان میداد و از اينروست كه اين فن از هنرهای ظريف محسوب میشود.
تاريخچه وراقی
از جمله مهمترين كشورهايي كه در وراقي سرآمد بودهاند، مصر، ايران، تركيه، هند، عربستان و يمن هستند. هر يك از اين كشورها از لحاظ شيوه كار، ويژگيهاي خاص خود را داشتند.
صحافي و وراقي عربي بسيار سادهتر و كم آرايهتر از نمونههاي فارسي و تركي بوده است. قرآنهاي نفيس از دوره مملوكيان مصر كه هماكنون در موزه ويكتورياي لندن نگهداري ميشود، از نمونههاي عالي اين هنرها محسوب ميشود.
صحافي و وراقي در تركيه تركيبي از شيوه ايراني با نوآوريهاي اسلوب تركي است و پيشينه آن به قرن هفدهم برميگردد. در قرن نوزدهم تأثير و نفوذ غرب در هنر كتاب و كتابآرايي، به ويژه در صحافي اثر نهاد. البته صحافي تركي نسبت به صحافي ايراني تنوع كمتري دارد. كتابآرايي و هنرهاي تجليد و صحافي در هند نيز شباهت بسياري به اسلوب ايراني دارد.
هنر تجليد كه بخشي از وراقي است، در قرون اوليه ميلادي در اروپاي غربي رواج يافت. اما در شرق نمونههايي زيبا از اين هنر پيشتر خلق شده بود. در كشورهاي آسيايي غيراسلامي از جمله تبّت، نپال، برمه، تايلند، چين و ژاپن نيز اين هنر وجود دارد.
وراقي از مشاغل شريف بوده است و چون به تكثير نسخههاي قرآن نيز كمك ميكرد، پراهميت تلقي ميشد. وراقها علاوه بر نسخهبرداري از كتابها و گاه تصحيح و تجليد آنها به فروش كاغذ نيز ميپرداختند. در بعضي از كتب كه وظايف پيشهوران را در حكومت اسلامي تعيين كردهاند، در باب وظيفه وراق يادآوري شده كه آنان نبايد كاغذ را به كسي كه احتمال ميدهند از آن استفاده غيرشرعي كند ـ مثلا فردي كه از كاغذ در تهيه شهادتنامه دروغين يا نوشتن سخنان و مطالبي عليه دین بهرهبرداري نمايد ـ بفروشند.
معمولاً عدهاي زيرنظر وراقان كار ميكردند و تهيه وثيقهها (اسناد) و عهدنامههاي مردم توسط ايشان انجام ميشد. بعضي از وراقان بيشترِ امور كتابپردازي را شخصاً انجام ميدادند، بدين ترتيب كه نسخهها را كتابت، تزيين، تجليد و وصالي كرده و خود نيز به فروش آنها اقدام ميكردند. اين گروه معمولاً صاحب دكاني بودند كه محل تجمع ارباب فضل و ادب بود.
صحافي را بايد بخشي از حرفه وراقي دانست. به عبارت ديگر وراقان در قرنهاي نخستين اسلامي بكار صحافي و مجلدگري نيز ميپرداختند. وراقي و صحافي تا عصر ابن خلدون علاوه بر تجليد و كاغذگري به استنساخ و تصحيح كتابها نيز اطلاق ميشده است.
وراقان مشهور
وراقان در جوامع اسلامی و ايران مقامي ارجمند داشتهاند و بيشتر امور مرتبط با كتاب از آمادهسازي اوليه تا مقابله با متن اصلي را عهدهدار بودهاند. شماري از دانشمندان مشهور مسلمان، مانند ابن نديم (380 ق.) و یاقوت حموی (574-626 ق.) از وراقان بودند. از ديگر وراقان مشهور، محمدعلي بن سليمان راوندي مؤلف كتاب «راحةالصدور و آيةالسرور» است. وي ميگويد كه "هفتاد گونه خط را ضبط كردم و از نسخ مصحف و تذهیب و جلد كه به غايت آموخته بودم كسبي ميكردم". حسين وراق پدر شهيد بلخي (325 ق.) و اسماعيل وراق پدر ازرقي شاعر (465 ق.) نيز از وراقان مشهور بودهاند.
علي بن نصرالوراق نيشابوري و ابوجعفر محمد بن حسن خيري الوراق نيز از همين صنف شمرده ميشوند. ابوبكر محمد بن ابي رافع الوراق كه نسخهاي از «خُلق النبي» را كتابت كرده است ـ و هماكنون در كتابخانه دانشگاه ليدن نگهداري ميشود ـ نيز به اين حرفه اشتغال داشته است. عمررضا كحاله مؤلف كتاب «معجمالمؤلفين» به عالمان بسياري كه حرفه آنها وراقي بوده اشاره كرده است.
بزرگان سياست، ادب و دين براي خود وراقان اختصاصي داشتهاند. از آن جمله ميتوان به ابوالعباس محمد بن يزيد و ابن عبدوس جهشياری (331 ق.) اشاره كرد كه هر يك چندين وراق داشتند. در دوره قاجار لقب و سِمَت صحّافباشي در مورد وراقان و مُجَلِدّان بكار ميرفت. آخرين فردي كه به اين لقب شهرت داشت ميرزا محمدتقي صحافباشي بود.
منابع
- "ورّاقی"، رضا خانیپور، دائرةالمعارف کتابداری و اطلاعرسانی، بازیابی: 16 مرداد 1392.