نامه معاویه به امام علی علیه السلام
تقویم هجری قمری |
روز واقعه:1 ربیع الاول |
سال ۳۶ هجری قمری |
معاویه بن ابی سفیان که از زمان عمر بن خطاب، حاکم شام بود و در زمان عثمان بر قدرت و استیلایش در آن منطقه افزوده شده بود، از پذیرش خلافت امام علی علیهالسلام و گردن نهادن به آراى اکثریت قاطع مردم، سر باز زد و یاغیگرى آغاز نمود. امام علی علیهالسلام در آغاز نامه اى براى معاویه نوشت و وى را به پذیرش آراى مردم و گردن نهادن به خلافت بر حق خود فراخواند و نامه را به وسیله شخصى به نام "سبره جهنى" برایش ارسال کرد.
معاویه پس از دریافت نامه، پاسخى نداد و نامهرسان را معطل کرد و هرگاه سبره جهنى از او پاسخنامه را مى خواست، شعرى مى خواند که مضمونش در پیش گرفتن صبر و حوصله و سپس پرداختن به جنگ و آنگاه گرفتن حکومت بود.
وى سرانجام در صفر سال ۳۶ قمرى، طومارى براى امام علی علیهالسلام فرستاد که تماماً سفید و غیرنوشته بود و تنها در بالاى آن نگاشته شده بود: «بسم الله الرحمن الرحیم». آنگاه این عنوان را بر آن نوشته بود: «مِن معاویة الى على بن ابى طالب»! او، این نامه را به شخصى به نام "یزید بن حر" معروف به "قبیصه عبسى"، سپرد و به وى سفارش کرد که هنگام رسیدن به نزد امام علی علیهالسلام چگونه آن را باز کند و بخواند.
به هر روى، قبیصه عبسى را به همراه نامهرسان امام علی علیهالسلام به مدینه اعزام کرد. آن دو در اول ربیع الاول سال ۳۶ قمرى وارد مدینه منوره گردیده و به نزد حضرت علی علیهالسلام رسیدند. پیک معاویه به همان صورتى که وى دستور داده بود، طومار را از پایین گرفت و بلند کرد و بدست امام علی علیهالسلام داد.
آن حضرت، طومار را باز کرد و در آن چیزى جز کلمه "بسم الله" نیافت و با هوشیارى خویش فهمید که معاویه قصد فتنهانگیزى و جنگ با آن حضرت را دارد. امام علی علیهالسلام به پیک معاویه فرمود: در شام چه روى داده است؟ نامهرسان گفت: اگر بگویم، در امانم؟ امام علیهالسلام فرمود: آرى در امانى. قبیصه عبسى: مردمى را ترک گفتم که جز قصاص، چیزى نمى خواهند.
امام علیهالسلام: قصاص از چه کسى؟ قبیصه عبسى: قصاص از تو! من در حالى شام را ترک کرده و به سوى تو آمدم که شصت هزار پیرمرد شامى در زیر پیراهن عثمان مقتول که به منبر مسجد دمشق آویخته بود، مى گریستند. امام علی علیهالسلام سر به آسمان بلند کرد و گفت: بار خدایا تو مى دانى که من از خون عثمان برى ام.
آنگاه آن حضرت پیک معاویه را به دمشق بازگردانید و این شخص، هنگامى که مى خواست از شهر مدینه عبور کند، گروهى اطرافش را گرفته و گفتند: این سگ را که از سوى سگان آمده است، بکشید. پیک معاویه با جسارت تمام فریاد مى زد: اى گروه قریش! سوارگان، سوارگان. سوگند به خدایى که جانم به دست اوست، روزى چهار هزار رزمنده بر شما وارد مى گردند. جوانان مدینه به خاطر بى ادبى اش، قصد کشتن او را نمودند که از سوى مأموران امام علی علیهالسلام پراکنده شدند و نامهرسان معاویه به سلامت به سوى دمشق رهسپار شد.[۱]
پانویس
- ↑ نک: تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۵۷۷؛ تاریخ الطبرى، ج ۴، ص ۴۴۳؛ أنساب الاشراف، ص ۱۲۲.
منابع
- سید تقى واردى، روزشمار تاریخ اسلام، جلد سوم، ماه ربیع الاول.