مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
عنوان بندی ضعیف
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابلّه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«اُبُلّه» شهرى باستانی است بر کنار رودى به همین نام و یکى از جنّات اربعه دنیاى قدیم بوده است. سابقه آن از زمان ساسانیان بلکه قدیمتر می باشد.[۱]

ابن خرداذبه از ابلّه نام برده و از گفته او چنین برمى‌آید که در زمان او ابلّه هنوز عنوان بندرى تجارى را در کنار شطّ العرب داشته است. او مى‌نویسد: ...از بغداد با کشتى از راه دجله به ابلّه مى‌رسند و از آنجا به سوى عمان و سند و هند و چین حرکت مى‌کنند.[۲]

به نوشته مقدسى، ابلّه بر ساحل غربی و در دهانه نهر بصره در سمت شمال آن قرار دارد. مسجد جامع شهر در قسمت بالاى آن آباد و بزرگ است و شهر از بصره جمع‌وجورتر و مرفّه‌تر است، در ابلّه از کتان، پارچه‌اى چون قصب مى‌بافند.[۳]

ناصرخسرو قبادیانى که نیم قرن بعد از مقدسى، ابلّه را دیده در وصف آن مى‌نویسد: آن را شهرى آبادان دیدم با قصرها و بازارها و مساجد و اربطه (رباطها) که حدّ و وصف نتوان کرد. اصل شهر بر جانب شمال رود بود و در جانب جنوب رود، محله‌ها و مساجد و رباط ها و بازارها و بناهاى عظیم بود، چنانکه از آن نزه‌تر در عالم نباشد و آن را شقّ عثمان مى‌گویند. شط بزرگ آن فرات و دجله است و آن را شط العرب گویند.[۴]

اصطخرى در وصف ابلّه مى‌نویسد: شهرى کوچک است لیکن نعمت فراوان دارد و آبادان است... ابلّه هورى بزرگ دارد که بیم غرق کشتی ها در آن مى‌رود و آن را هور ابلّه خوانند.[۵]

در زمان قدیم گردابى خطرناک در جایى که نهر ابلّه به دجله مى‌ریخت وجود داشت که غالب کشتی ها در آنجا غرق مى‌شدند. به گفته ابن حوقل یکى از زنان عباسیان (بعضى مى‌گویند، زبیده بوده است) آن خطر را از کشتی ها بدین گونه دور ساخت که چند کشتى را از سنگ پر کرد، در آن گرداب فرو ریخت و گرداب انباشته شد و خطر رفع گردید.[۶]

در نیمه دوّم‌ قرن هفتم، قزوینى در وصف ابلّه مى‌نویسد: طرف شرقى ابلّه آباد است و باغات و بساتین بسیار دارد... آب از دجله خورند و انواع میوه در آن است... گویند: درخت سدر بزرگى در ابلّه بوده که براى تب نافع بوده است. ابلّه غربى نیز سابق بر این آباد و معمور بوده ولى اکنون خراب است.[۷]

ابن بطوطه که در نیمه اوّل قرن هشتم به بصره آمده و ابلّه را نیز دیده در وصف آن مى‌نویسد: ابلّه شهر بزرگى بوده که تجار هند و فارس اجناس خود را به آنجا مى‌آورده‌اند. بعدها ویران شد و اکنون قریه‌اى است که آثار کاخ ها و عمارات قدیمى آنجا نشان از عظمت آن در گذشته دارد.[۸]

از اواخر قرن ۸ قمری به بعد، دیگر سخنی دربارۀ ابله دیده نمی‌شود و آنچه در کتابها دربارۀ آن آمده، نقل گفته‌های پیشینیان است. به نظر می‌رسد که ابله از این تاریخ به کلی از میان رفته و جز نامی ‌از آن باقی نمانده بوده است.[۹]

بلاذری می گوید: این شهر در روزگاران کهن یکی از بنادر مهم تجاری و بازرگانی و اقتصادی به شمار می‌رفته است و کشتیهای بازرگانی از چین، هند، عمان و بحرین به این بندرگاه می‌آمدند و لنگر می‌انداختند.[۱۰] با رونق گرفتن شهر بصره از اهمیت ابله کاسته شد تا جایی که رفته رفته رو به ویرانی گذاشت و سرانجام از میان رفت.

دانشمندان و محدثان بسیاری از این شهر برخاسته‌اند و یا به این شهر منسوبند، از جمله‌: کثیر بن سلیم اُبُلّی، ابومحمد شیبان اُبُلّی، احمد بن حسن بن ابان مُضَری ابلی، احمد بن محمد بن فضل قیسی اُبُلّی، محمد بن علی اُبُلّی،[۱۱] حفص بن عمر بن اسماعیل ابلی و اسماعیل بن حفص ابوبکر ابلی.[۱۲]

پانویس

  1. سرزمین هاى خلافت شرقى؛ ص ۵۱.
  2. المسالک والممالک؛ ص ۱۲۹.
  3. احسن التقاسیم؛ بخش ۱، ص ۱۶۳ و ۱۷۸.
  4. سفرنامه ناصرخسرو؛ ص ۱۳۳.
  5. مسالک و ممالک؛ ص ۸۳.
  6. صورة الارض؛ جزء اوّل، ص ۲۱۳ و سرزمین هاى خلافت شرقى؛ ص ۵۲.
  7. آثار البلاد و اخبار العباد؛ ص ۳۴۵.
  8. سفرنامه ابن بطوطه؛ ج۱، ص۱۹۹.
  9. لسترنج، بلدان الخلافة الشرقیة، ۶۸.
  10. انساب الاشراف، ۳۳۷.
  11. سمعانی، ج۱ ص۹۸-۹۹.
  12. یاقوت، ج۱ ص۷۸.

منابع