امام موسی کاظم علیه السلام
این مقاله حاصل همکاری و مشارکت جمعی از اعضای دانشنامه اسلامی در نسخه پیشین دانشنامه است. به هنگامی که اطلاعات دانشنامه از نرم افزار پیشین به نرم افزارکنونی منتقل شد آخرین ویرایش آنجا به عنوان اولین نسخه در نرم افزار جدید ثبت شد.
چنانچه علاقه مندید نام کاربری که تدوین کننده این مقاله در نسخه پیشین بوده یا بیشترین مشارکت را در تهیه آن داشته است را بدانید به صفحه مشارکت کنندگان در نسخه پیشین مراجعه کنید |
[[|250px|center]] | |
مقام | امام هفتم |
نام | موسی |
القاب | کاظم |
کنیه | ابو الحسن |
پدر | امام صادق علیه السلام |
مادر | حمیده |
زادروز | 7 صفر سال 128 هجری قمری |
زادگاه | أبواء، بین مکه و مدینه |
مدت امامت | 35سال |
مدت عمر | 55 سال |
تاریخ شهادت | 25 رجب سال 183 هجری قمری |
علت شهادت | |
قاتل | هارون الرشید لعنه الله |
مدفن | کاظمین |
محتویات
زندگی نامه
حضرت موسي بن جعفر عليه السلام امام هفتم شيعيان در سال 128 هجری در قريه « ابواء » ( ميان مکه و مدينه ) ديده به جهان گشود.
امام کاظم عليه¬السلام پس از شهادت پدر بزرگوارش امام جعفر صادق (ع) به امامت رسيد و از سال 148 تا 183 يعنی مدت 35 سال رهبری شيعيان را بر عهده گرفت و در بيست و پنجم رجب سال 183 ه. ق در بغداد در زندان سندی بن شاهک مسموم و به شهادت رسید.
اخلاق و فضایل امام (ع)
امام کاظم عليه¬السلام به دليل حلم و بردباري در برابر تجاوزکاران و فرونشاندن غيظ و خشم خويش به « کاظم » ملقب بود و به خاطر لياقت و شايستگی¬اش به « عبد صالح » معروف بود.
خريدن غلام و آزاد ساختن غلام يكى از برنامه هاى عبادتى امام علیه السلام بوده است به حدى كه در مدت عمر خود بيش از هزار نفر را خريدارى و در راه خدا و جلب رضايت و خشنودى او آزاد ساخته است.
يكى از مشخص ترين صفات بارز پيشواى هفتم ما سخاوت و بذل وجود و كرم اوست كه در راه خدا مبذول مى داشت.
بر اين اساس است كه سيره نويسان بي طرف اتفاق نظر دارند كه امام موسى بن جعفر علیه السلام يكى از چهره هاى معروف سخاوت و كرم عصر خود بود و امكانات مالى خود را كه محصول دست رنج خود او بود و از راه كشاورزى و زراعت عائدش مي شد در اختيار نيازمندان و بيچارگان واقعى اجتماع قرار مي داد. به ترتيبى بخشش ها و كرامت هاى آن بزرگوار در اعماق دل هاى مردم ريشه دوانده بود كه در مدينه به صورت ضرب المثلى شيوع داشت و مردم گاهى در گفتگوهاى خود به هم ديگر مي گفتند: «تعجب از كسى است كه كيسه بذل و بخشش موسى بن جعفر به او رسيده باشد ولى باز هم اظهار فقر و تنگدستى بنمايد»
امام موسی بن جعفر علیه السلام بسيار به سراغ فقرا مي رفت. شب ها در ظرفی پول و آرد و خرما مي ريخت و به وسايلی به فقرای مدينه مي رساند، در حالی که آن ها نمي دانستند از ناحيه چه کسی است.
اصحاب و شاگردان امام (ع)
1- یونس بن عبد الرحمن:
وی در اعتقاد به امامت حضرت موسي بن جعفر چنان روشن بين و استوار بود كه كوچكترين نرمش و يا لغزشي را در مقابل منحرفان روا نمي شمرد و در برخورد با فرقه هايي چون واقفیه ، موضع قاطعي داشت. او در پرتو انوار درخشان هفتمين و هشتمين فروغ امامت از چهره های درخشان جهان تشيع و شخصيتي ارزنده به شمار مي رود.
2- بوعبدالله بن يحيي كاهلي اسدي:
از اصحاب امام كاظم عليه السلام است كه نزد آن حضرت محترم بود و علمای رجال او را با منزلت و فضل می دانند.
اوضاع سیاسی دوران امام(ع)
مدت امامت موسي بن جعفر علیه السلام «35» سال بود. آن حضرت از سال 148 هجري قمري يعني زماني که 20 سال داشت تا سال 183 هجري قمري که در سن 55 سالگي به شهادت رسید عهده دار منصب امامت و پيشوايي مردم بود. به اين ترتيب ایشان زمان حکومت تعدادي از فرمانروايان عباسی را درک کرد. دوران امامت ايشان در زمان سلطنت منصور و همچنين تمام مدت سلطنت مهدی (10سال) و سلطنت هادی (1 سال) و زمانی طولانی از حکومت هارون الرشید بود.حکومت بنی عباس در این زمان دوران شکوه و عظمت خود را طی می کرد تا آنجا که دوران حکومت هارون الرشید را عصر طلایی نام نهاده بودند.
گزیده ای از سخنان امام (ع)
1ـ الصبر على الوحده علامه قوه العقل،فمن عقل عن الله تبارك و تعالى اعتزل اهل الـدنيا و الراغبيـن فيها و رغب فيما عنـد ربه و كان الله آنسه فـى الـوحشه و صـاحبه فى الوحده، وغنـاه فـى العيله و معزه فـى غير عشيره.[۱]
صبر بـر تنهايـى نشانه قوت عقل است و هر كه از طرف خداوند تبارك و تعالى تعقل كنـد از اهل دنيا و راغبيـن در آن كناره گرفته و بـدآنچه نزد پـرودرگارش است رغبت نموده،و خداوند در وحشت انيـس اوست ودر تنهايى يار او، و توانگرى او در نـدارى و عزت او در بـى تيـره و تبـارى است.
2- ان العاقل لايكذب و ان كـان فيه هـواه.[۲]
همـانـا كه عاقل دروغ نمـى گـويـد، گـر چه طبق ميل و خـواسته او بـاشـد.
3- قله المنطق حكـم عظيـم، فعليكـم بـالصمت، فـانه دعه حسنه و قله وزر و خفه من الذنوب.[۳]
كـم گويى، حكمت بزرگى است، بر شما باد به خموشى كه شيوه اى نيكو وسبكبار و سبب تخفيف گناه است.
4- ان الله حـرم الجنه علـى كل فـاحـش قليل الحياء لايبـالى ما قال و لا ما قيل له.[۴]
همانا خداوند بهشت را بر هر هرزه گوى كـم حيا كه باكى ندارد چه مى گويد و يـا به او چه گـوينـد حـرام گـردانيـده است.
5- اياك و الكبـر، فانه لايدخل الجنه من كان فى قلبه مثقـال حبه مـن كبـر.[۵]
از كبر و خودخواهى بپرهيز ، كه هر كسى در دلش به اندازه دانه اى كبر باشد ، داخل بهشت نمى شود.
6- من احب الدنيا ذهب خوف الاخره من قلبه و ما اوتى عبد علما فازداد للدنيا حبا الا ازداد مـن الله بعدا و ازداد الله عليه غضبـا.[۶]
هر كه دنيا را دوست بدارد، خوف آخرت از دلش برود، و به بنده اى دانشى ندهند كه به دنيا علاقـه مندتر شـود، مـگـر آن كـه از خدا دورتـر و مورد خشم او قرار گيرد.
پانویس
منابع
1- زندگانی امام موسی بن جعفر(ع) ، عبد الرحیم عقیقی بخشایشی،ناشر؟ ،1340.
2- زندگانی باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، سید محمد تقی مدرسی، مترجم محمد صادق شریعت، محبان الحسین(ع)،1382.
3- تشیع در مسیر تاریخ، داود الهامی، مکتب اسلام، ش 9، آذر 1371.