محیی الدین ابن عربی
ابوبکر محمد بن احمد بن عبد الله بن حاتم طائي مشهور به ابن عربي ،هفدهم ماه رمضان سال 560 هجری در شهر مرسيه کشور اندلس ( اسپانيای کنوني) ديده به جهان گشود و در شهر دمشق درگذشت. کنیه او ابو عبدالله است ولی در غرب به "ابن العربی" و در شرق به "ابن عربی" شهرت یافته است القاب او بسیار است ولی عنوان معروف و لقب مشهور وی، "شیخ اکبر" است.[۱]
محتویات
خانواده و تحصیلات
خاندان او در اصالت و نجابت، علم و زهد از خانواده های به نام و معروف عصر خود بوده اند. جد اعلای وی حاتم طایی، بخشنده سرشناس عرب بوده است. او از نوادگان عبدالله بن حاتم، برادر صحابی جلیل القدر «عدی بن حاتم» است. دوران کودکی ابن عربی در مرسیه سپری شد و پس از گذراندن سال های نخستین عمر خود، در زادگاهش در هشت سالگی، در سال 568 هجری همراه با خانواده اش به شهر اشبیلیه، پایتخت اندلس در آن زمان انتقال یافت و تا سی سال در آنجا ماندگار شد. دروس مقدماتی را تحصیل کرد و تربیت کامل دینی و ادبی یافت. بدین ترتیب، تعلیم و تربیت اولیه او در شهر اشبیلیه، که در آن زمان از مراکز بزرگ علمی به شمار می رفت، نخست، قرآن را با قرائت های هفتگانه بیاموخت و سپس در محضر استادان و مدرسان ماهر به کسب ادب،اخذ حدیث و فراگیری سایر رشته ها و شاخه های علوم و معارف زمانش همت گماشت.[۲]
حالات روحی ومعنوی
ابن عربي از دوران کودکي و اوان نوجواني در معرض نفحات الهي و عنايات رباني واقع و از ذوق و وجد وکشف و حال برخوردار شده ولي وارد شدن او به طريق تصوف بطور رسمي در 21 سالگي در سال 580 در شهر اشبيليه رخ داده و او در اندک مدتي به مقامات قدسي نائل آمده ، چنانکه در فتوحات مکيه آورده است:«نلت هذه المقامات في دخولي هذه الطريقة سنة ثمانين و خمسمائة في مدة يسيرة» وی در مدت اقامت در اشبيليه با مشايخ زيادی که از جاهای مختلف به ديدار او مي شتافتند، ديدار و در مسائل عرفان از جمله احوال و مقامات و آداب مربوط به سير و سلوک با آنها به گفتگو و احيانا مجادله و معارضه مي پرداخته است. علاوه بر اين ابن عربي حدود 35 سال از عمر خود را به سير و سياحت در شهر های مختلف و ديدار زنان و مردان طريقت و برخورد با ارباب فقه و فقاهت و دوستي با رجال دولت و سياست و پديد آوردن آثار بسيار و ارزنده درشاخه های گوناگون علم وحکمت ، سپری کرد. او گذشته از مقام حکمت و عرفان در شعر و ادب نيز مقام عالي داشت. ذوق معرفت آموزی و قريحه شاعری را بهم در آميخته بود.در طريقت و شريعت صاحب نظر بود و فقه و شريعت را مقدمه احوال قلبي مي دانست .با اين همه اهل زهد و انزوا بود و به مال و جاه و قبول عام توجه نداشت.[۳] وی در سال 620 هجری درشهر دمشق رحل اقامت افکند و تا پايان عمر در اين شهر ماند و همچنان به عبادت و رياضت و آميزش با ارباب طريقت و تأليف و تصنيف ادامه داد. شيخ اکبر محيي الدين عربي در سال 638 هجری ، دو سال پس از فراغت از کتاب کبير فتوحات مکيه در شهر دمشق از دنيا رفت و در شمال شهر در قريه صالحيه در دامنه کوه قاسيون به خاک سپرده شد.[۴] محيی الدين بدون ترديد در بين عرفای اسلامی بزرگترين عارف و صوفی است. احدی هم سنگ و هم پاية او نيست دانشمندان بعد از او همه ريزه خوار سفرة بی دريغ او مِی باشند محققان از صوفيه ، محيی الدين را به پيشوائي قبول دارند . برخی از او تعبير به غوث اعظم و اکبر و جمعی از او به عنوان خاتم ولايت مقيدية محمديه ياد نموده اند. احدی از حکما و عرفای اسلامی اين اندازه قوت و قدرت فکری نداشته است. منشأ اين همه تحقيقات و سبب بروز اين حقايق علمی ، صفای باطن و روشنی ضمير و مواظبت بر طاعت و عبادت و پيروی از باطن شريعت حقة محمديه و تلطيف سرّ و تجريد روح و نفس از آلودگی های مادی است. [۵]
کتب و آثار ابن عربي
ابن عربی به راستی از پرمایه ترین وپرکارترین نویسندگان است او با خلق آثار بسیاری، بنیاد یک نظام فکری کامل و شاملی را براساس تجارب عرفانی استوار ساخت. که هنوز هم محور بینش های عرفانی درجهان اسلام است. دریک کلام باید گفت، که عرفان نظری با آثار وی نظم و کمال نهایی خود را به دست آورده است.[۶] از ابن عربي کتابها و رسائل زيادی بر جای مانده است که در بيان تعداد اين کتب اقوال مختلفي وجود دارد. خود او در نامه ای که در سال 632 هجری از دمشق به کيکاوس اول نوشته ، 240 مورد را نام برده است. عثمان يحيی بيش از 800 جلد کتاب و رسالة او را در دو جلد به زبان فرانسه فهرست کرده است.و آقای جهانگيری از 511 کتاب و رساله از ابن عربي نام مي برد. جامی در نفحات الانس می نويسد:« حضرت شيخ به التماس بعضی از اصحاب رساله ای در فهرست مصنفات خود نوشته است و در آن جا زيادت از دويست و پنجاه کتاب را نام برده ، بيش تر در تصوف و بعضی در غير آن و در خطبة آن رساله فرموده که قصد من در تصنيف اين کتب نه چون ساير مصنفات، تصنيف و تاليف بود بلکه سبب بعضی تصنيفات آن بوده که بر من از حق سبحانه امری وارد می شد که نزديک بود که مرا بسوزد خود را به بيان بعضی از آن مشغول می ساختم و سبب بعضی ديگر، آن که در خواب يا در مکاشفه از جانب حق سبحانه و تعالی به آن مأمور می شدم»[۷] ولی در ميان آثار بيشمار او از چند اثر بسيار ارزشمند که به جرأت می توان گفت در بر دارندة همة نظرات او می باشد می توان نام برد:
- 1- فتوحات مکيه، که در آن تمام علوم عرفان نظری آمده است اين کتاب مشتمل بر560 فصل است که شيخ در فصل 559 خلاصه ای از تمام کتاب را بيان کرده است.به گفتة استاد سيد حسين نصر«فتوحات علاوه بر معتقدات تصوف ، از زندگی و اقوال متصوفان قديم تر، عقايد جهان شناختی از اصل هرمسی يا نو افلاطونی که وارد الهيات تصوف شده ، علوم باطنی همچون جفر ، رموز و تمثيلات کيميائی و احکام نجومی، و در واقع از هر چيز ديگری که رنگ باطنی داشته و به صورتی ، جائی در طرز تصور اسلامی نسبت به اشياء پيداکرده، بحث شده است .به اين ترتيب کتاب فتوحات پيوسته مرجعی برای علوم باطنی بوده و هر فصل آن توسط نسل های متوالی ، متصوفانه مورد مطالعه و تفسير واقع شده و رساله هائی در آن باره نوشته اند که در واقع تفسير هائی است بر تار و پودهائی که با آنها فرش فتوحات بافته شده است».[۸]
- 2- فصوص الحکم، از عميق ترين مؤلفات ابن عربي است . در اين کتاب ابن عربي فلسفه وحدت وجود را به کامل ترين وجه تقرير کرده است.اين کتاب تأثير بسياری پس از ابن عربي داشته و شرح های متعددی بر آن نوشته شده است.
ابن عربی در مقدمه فصوص درباره اين اثر نوشته است:«رسول خدا که سلام بر او باد را در محرم سال 627ق در رويائی صادقه در دمشق ديدم به دست حضرتش که درود خدا برآل گرامی اش باد کتابی بود ، مرا فرمود: اين کتاب فصوص الحکم است بگير و آن را برای مردم استخراج کن تا از آن بهره مند شوند حضرتش را اطاعت گفتم و اطاعت را برای خدا و رسولش و از برای اولی الامر دانستم ، چنان که ما را فرمان راندند».[۹]
- 3- تجليات الهيه
- 4- ترجمان الاشواق ، که ديوان شعر اوست
- 5- مجموعه رسائل
- 6- تفسير قران که بالغ بر 90 جلد است.
ابن عربي در عالم تشيع
همراه با اشاعه افکار ابن عربي در عالم تسنن در عالم تشيع نيز افکار و آثار او رواج يافت . برخي از علمای شيعه مثل حاج ميرزا حسين نوری افکار او را نپسنديدند و او را سني متعصب خواندند اما غالبا او را از محبان اهل بيت (ع) و شيعه خالص دانسته اند. اما همان طور که شيخ بهائي در کتاب اربعين گويد؛ چون در محيطي سکونت داشته که سالها تحت تسلط بني اميه و مرکز خلافت آنها بوده، مجبور به تقيه شده است . علمای موافق هر يک به نحوی در تأئيد او سخن گفته اند. سيد حيدر آملي با وجود انتقاد از وی در خصوص مسأله ولايت، با عناوين و القابي هم چون "الشيخ المکمل" و "الشيخ الاعظم" از او نام برده و او را از مشايخ معتبر صوفيه مي شمارد و در تقرير و ترويج افکارش کتابهای " جامع الاسرار" و "رساله نقد النقود في معرفة الوجود" و شرحي بر فصوص الحکم به نام " نصوص الحکم" نوشته است. شاه نعمت الله ولي، محدث نيشابوری ،صاحب کتاب روضات الجنات ، قطب الدين اشکوری، فيض کاشاني ،قاضي سعيد قمي و سيد صالح خلخالي همه از کساني هستند که ابن عربي را ستوده و تلاش کرده اند تشيع او را اثبات نمايند.[۱۰] اسلام شناس و عرفان پژوه نامدار ژاپنی پروفسور ایزوتسو می نویسد: ابن عربی، هیچگاه به گونه رسمی به آیین تشیع درنیامد، اما آراء فلسفی اش دردوره بلوغ عقلی-عرفانی که حاصل تجارب کشفی شگفت آور او در عالم مثال است، به نحوی چشمگیر با روح اسلام ایرانی و شیعی سازگار است.[۱۱] دکتر مصطفی کامل الشیبی می نویسد: اگر با نظری ژرف بنگریم، خواهیم دید که ابن عربی بسیاری از مبانی تفکر خود را از شیعه گرفته است. استاد سیدجلال الدین آشتیانی می نویسد: هانری کربن معتقد بود که هر عارفی باید شیعه باشد، به دلیل این که پایه و اساس ولایت درکلمات اهل بیت است و علی (ع) به تصریح محققان، سرالانبیاء والالیاء است. و مطابق احادیث عترت که عامه و خاصه ازخاتم الانبیاء والاولیاء نقل کرده اند، یکی از اقطاب وجود درهر عصری از اعصار، تا ظهور قیامت، بر سبیل تجدد افراد، دارای مقام ختمیت و خاتم ولایت خاصه یا مطلقه محمدیه اند و خاتم کمال ولایت مهدی موعود(ع) است،ص64[۱۲] علاقه مندان به تفصیل این مطلب به مقاله شیخ اکبر محیی الدین عربی نوشته محمد بدیعی مراجعه فرمایند.
پانویس
- ↑ محمد بدیعی،شیخ اکبر محیی الدین عربی، کیهان فرهنگی،دی83،ص62
- ↑ همان
- ↑ زرين کوب،ارزش ميراث صوفيه،ص111-112
- ↑ جهانگيری،محیي الدين ابن عربي چهره بر جسته عرفان اسلامي،ص17
- ↑ سيد جلال الدين آشتيانی،شرح مقدمه قیصری،ص44
- ↑ محمد بدیعی،شیخ اکبر محیی الدین عربی، کیهان فرهنگی،دی83،ص 63
- ↑ کاظم محمدی،ابن عربی بزرگ عالم عرفان نظری به نقل از نفحات الانس،ص69
- ↑ کاظم محمدی،ابن عربي بزرگ عالم عرفان نظري به نقل از کتاب سه حکيم مسلمان ،ص61ایجاد رفرنس
- ↑ همان
- ↑ همايون همتی،دين شناسي تطبيقي،بر گرفته از صفحات169 تا177
- ↑ توشی هیکو ایزتسو،زندگی و اندیشه ابن عربی،ترجمه دکتر همایون همتی، کیهان فرهنگی،فروردین73
- ↑ محمد بدیعی، شیخ اکبر محیی الدین عربی، کیهان فرهنگی،دی83،ص63
منابع
- توشی هیکو ایزتسو ،زندگی و اندیشه ابن عربی،ترجمه دکتر همایون همتی، کیهان فرهنگی،فروردین 73در دسترسنور ،بازیابی:دی 96
- محمد بدیعی، شیخ اکبر محیی الدین عربی، کیهان فرهنگی،دی83.در دسترس نور،بازیابی:دی96
- جهانگیری، محیی الدین ابن عربی چهره درخشان برجسته عرفان اسلامی، تهران، دانشگاه تهران،1375.
- زرین کوب، ارزش میزاث صوفیه، تهران امیر کبیر،1356.
- سید جلال الدین آشتیانی،شرح مقدمه قیصری، قم، بوستان کتاب، 1380.
- کاظم محمدی،ابن عربی بزرگ عالم عرفان اسلامی،نجم کبری،1396.