سیره معصومین علیهم‌السلام (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۴۵ توسط History of islam (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « بندانگشتی|‏سیره معصومین علیهم السلام == معرفى اجمالى == '''سي...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
‏سیره معصومین علیهم السلام

معرفى اجمالى

سيره معصومين عليهم‌السلام، اثر محمدحسين واثقى راد، پژوهشى است پيرامون رفتار شخصى و اجتماعى معصومين(ع) كه به زبان فارسى و در دوران معاصر نوشته شده است.

ساختار

كتاب با يك مقدمه و پيش‌درآمد آغاز و مطالب در هشت فصل، تنظيم شده است.

در انتهاى هر فصل، خلاصه و نتيجه مباحث، ارائه و پرسش‌هايى متناسب با مطالب، مطرح شده است.

گزارش محتوا

در مقدمه و در پيش‌درآمد، ضمن بيان اهميت موضوع كتاب، به برخى خصوصيات آن، اشاره شده است.[۱]

در فصل اول، به مباحثى كلى همچون: ضرورت بحث از سيره امامان معصوم، عصمت، علت لزوم معصوم بودن پيامبر و امامان، عامل عصمت و سيره و سنت پرداخته شده است.

نويسنده، معتقد است ضرورت بحث از سيره امامان معصوم با فلسفه امامت آغاز شده و ضرورت پيشوائى امامان معصوم، بنيان اساسى تفكر شيعه را تشكيل مى‌دهد و تمام انديشه‌هاى سياسى، اجتماعى، فرهنگى، عبادى، تربيتى و اقتصادى شيعه بر همين پايه استوار هستند. به اعتقاد وى، با شناخت فلسفه امامت، روشن خواهد شد كه ما چه نيازى به شناخت سيره معصومان داريم، كاربرد آن در زندگى ما چيست و جايگاه آن در حيات دينى و اجتماعى ما كجاست؟.[۲]

به باور وى، فلسفه امامت عيناً همان فلسفه بعثت پيامبران است؛ زيرا علت اصلى بعثت پيامبران، تكليف و مسئوليت‌پذيرى و در نتيجه هدايت انسان‌هاست كه شريعت را حتمى ساخت و ضرورت بهره‌مندى آدميان از شريعت، مستلزم دو موضوع ابلاغ شريعت از سوى خداوند و شناخت آن از سوى انسان‌هاست؛ ازاين‌جهت، خداوند سلسله پيامبران و كتاب‌هاى آسمانى را فرستاد و در درون انسان نيز خردمندى را نهاد تا پيامبران(ع) را بشناسند. رابطه انسان و عقل او با پيامبران(ع) و كتاب‌هاى آسمانى، رابطه انسان و شناخت ضرورى‌ترين نياز زندگى و بهره‌مند شدن از آن است.

رابطه پيامبران(ع) و كتاب‌هاى آسمانى، رابطه معلم و كتاب زندگى و دستورالعمل‌هاى حياتى است؛ به‌ويژه كتابى كه در نهايت اختصار و با محتواى فراگير مى‌باشد و فهم آن بدون معلم، نه‌تنها دشوار، بلكه محال است؛ در نتيجه فهم كتاب خدا منحصر به تفسير و بيان پيامبران است و جايگاه آن‌ها در رابطه با كتاب و مردم جايگاه محورى است. چنين كتابى نيز بدون معلم نمى‌تواند نقش اساسى خود را در تعليم و تربيت ايفا كند؛ در نتيجه رابطه پيامبر اسلام(ص) و مسلمانان، رابطه آموزگار و دانش‌آموز و رابطه الگوى معنوى با تربيت‌پذير است. او افزون بر تعليم كتاب آسمانى، مسئوليت تربيت و هدايت انسان‌ها را نيز بر عهده دارد. امامان معصوم(ع) نيز عينا در همان جايگاهى قرار دارند كه پيامبران الهى(ع)، به‌ويژه پيامبر اسلام(ص) قرار داشته‌اند.[۳]

فصل دوم، به بحث پيرامون سيره عبادى معصومين(ع) اختصاص يافته و ضمن بيان جايگاه عبادت در زندگى امامان(ع)، نماز مهم‌ترين عبادت در زندگى ائمه(ع)دانسته شده است. به اعتقاد نويسنده، در سيره عبادى امامان معصوم، بايد اهداف ذيل مورد توجه قرار گيرد:

  1. نماز، اساس و بنيان زندگى و هدف آفرينش است و در امامان(ع) تجلى كامل داشت.
  2. تمام ائمه(ع) به نماز و نافله شب و شب‌زنده‌دارى مى‌پرداخته‌اند كه يا تمام شب را به عبادت و دعا و قرآن خواندن مشغول بوده و يا دست كم بيشتر شب را براى عبادت بيدار بوده‌اند.
  3. ائمه(ع) افزون بر آنكه خود به نماز و عبادت مى‌پرداختند، تأكيد مى‌كردند كه شيعيان نيز به عبادت و شب‌زنده‌دارى بپردازند و نماز، بايد در زندگى آن‌ها جايگاه اساسى داشته باشد.
  4. نماز و عبادت، به‌ويژه اهميت دادن به اوقات نماز و نمازهاى واجب و نافله يوميه و نماز جماعت، بايد نشان شيعه باشد.
  5. اگر شيعيان، سيره عبادى امامان را احيا كنند و به آن بپردازند، نيكوترين وسيله براى معرفى اهل‌بيت(ع) است.[۴]

به نظر نويسنده، به دلايل زير، عبادت در زندگى امامان(ع) تجلى ويژه داشت:

  1. عبادت، فلسفه آفرينش است و پيامبران(ع) و امامان(ع) نيز برگزيدگان هستى هستند؛ به اين جهت، هدف آفرينش در زندگى آن‌ها تجلى كامل داشت.
  2. قرآن به پيامبر(ص) دستور داده است كه شب‌ها به عبادت بپردازد و اين دستور شامل ائمه(ع)نيز مى‌شود.
  3. قرآن دستور داده است كه به رسول خدا(ص) اقتدا كنند و ائمه(ع) تنها كسانى بودند كه به‌طور تمام و كمال، به آن حضرت اقتدا كردند.
  4. آنها الگوهاى برتر كمال و خوبى‌ها بودند؛ پس بايد خود بيش از ديگران به عبادت مى‌پرداختند.[۵]

نويسنده، عامل اين موضوع را كه چرا عبادت‌هاى برخى امامان(ع) كمتر نقل شده است، در امور زير، بررسى نموده است:

الف)- تمام آنچه كه واقع شده، نقل نشده و عدم نقل، دليل نمى‌شود كه عبادتى نبوده است؛ زيرا تاريخ‌نگاران آنچه را كه با اهدافشان سازگار بوده نقل كرده‌اند.

ب)- تمام كسانى كه تاريخ را نوشته و گزارش‌ها را روايت كرده‌اند، در زندگى امامان(ع) راه نداشتند.

ج)- برخى امامان(ع)، در زندان يا محاصره بودند و كسى نمى‌توانست با آنها در ارتباط باشد.[۶]

سيره تربيتى ائمه(ع) یكى از موضوعات مهمى است كه بايد به‌صورت ويژه مورد توجه و بررسى قرار گيرد؛ زيرا يكى از اهداف اصلى بعثت پيامبران بشمار مى‌آيد و امروزه براى تربيت افراد جامعه، به شناخت سيره تربيتى امامان بسيار نياز است؛ ازاين‌رو در فصل سوم، به بحث و بررسى سيره تربيتى معصومين(ع) پرداخته شده است. در اين رابطه، دو موضوع مورد توجه قرار گرفته است:

الف)- جايگاه معنوى كه به آن دست يافتند و ضرورت داشتن اين جايگاه.

ب)- نقش تربيتى كه در جامعه داشتند؛ معلمانى كه مردم را به‌سوى دانايى بردند و مربيانى كه طالبان خوبى و كمال را به فضايل معنوى رساندند.[۷]

در فصل چهارم، به‌منظور شناخت رفتار امام(ع) در محيط خانواده و نقش تربيتى امام(ع) در خانه، سيره خانوادگى معصومين(ع) مورد كنكاش قرار گرفته است. نويسنده بر اين باور است كه سيره خانوادگى در راستاى همان سيره تربيتى قرار دارد و اساساً تربيت، از خانواده آغاز مى‌شود و لذا شناخت سيره خانوادگى ائمه(ع)در عصر حاضر، كه نظام خانوادگى در حال فروپاشى مى‌باشد، امرى لازم و ضرورى است. به اعتقاد وى راهكارهاى اساسى در تربيت خانوادگى را بايد در زندگى امامان(ع) جستجو كرد و با شناخت نمونه‌هاى عينى، دستورهاى عملى آنها را دستورالعمل زندگى در محيط خانواده قرار داد و جامعه را از بحرانى كه در پى فروپاشى نظام خانوادگى پديد آمده است، نجات داد.[۸]

وى معتقد است اكثر آنچه كه در سيره فرهنگى و اجتماعى امامان(ع) جريان داشت، در سيره خانوادگى آنان نيز جريان دارد؛ چه آنكه خانواده، حلقه كوچكى از جامعه است و از آنجا كه امامان معصوم(ع)، مظهر عبادت، فضايل اخلاقى و عدالت بودند، اين سه اصل در زندگى خانوادگى آن‌ها نيز تجلى آشكار داشت و تربيت را از محيط خانواده آغاز كردند. به نظر وى، چنان‌كه خداوند در آيه شريفه فوق و آيه «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» ، به پيامبر دستور داد كه دعوتش را از بستگان نزديك آغاز كند، همين دستور به امامان(ع) نيز داده شده كه بايد تربيت جامعه را از خانواده و بستگان نزديك آغاز كنند؛ ازاين‌جهت، تمام معصومين(ع) دعوت به نماز و عبادت خداوند، در محيط خانه را يك اصل قرار داده بودند و همچنان كه خود به نماز و عبادت مى‌پرداختند، ديگر اعضاى خانواده را نيز به آن دستور مى‌دادند.[۹]

در فصل پنجم، با هدف شناخت جايگاه اقتصاد در زندگى و ارتباط آن با اهداف معنوى زندگى، سيره اقتصادى معصومين(ع)، بررسى شده است. سيره اقتصادى امامان(ع)، به سيره حكومتى و سيره شخصى در روابط اجتماعى و سيره خانوادگى تقسيم مى‌شود و هركدام آن‌ها مبانى و اصول كلى دارد. از جمله اصول كلى در سيره اقتصادى و حكومتى امور ذيل مى‌باشند: بهره‌ورى بيشتر از منابع اقتصادى، احياى ذخاير طبيعى، عمارت و آبادانى زمين، عدم انباشتن ثروت، رسيدگى به امور نيازمندان، واگذارى مسئوليت به افراد كاردان و مورد اعتماد، صرفه‌جويى در مصرف بيت‌المال، التزام به زهد و پارسايى به‌عنوان رهبر جامعه، برابرى در تقسيم بيت‌المال، برگرداندن اموالى كه به ناحق تصرف شده است.[۱۰]

مواردى از سيره اقتصادى در روابط اجتماعى، امور ذيل مى‌باشد: انفاق، اطعام، احترام به نيازمندان، اخلاص، تشويق ديگران به انفاق، كار، خمس، زكات، تجارت، ارث، مصادره اموالى كه در اختيار حكومت‌ها بوده، هدايا و نذورات و موقوفات كه از منابع مهم درآمد اقتصادى امامان بوده است.[۱۱]

نويسنده در فصل ششم، به دنبال شناخت موضع ائمه(ع)در برابر پيداش جريان‌هاى اعتقادى بوده و لذا در اين فصل، به بررسى مبانى اعتقادى معصومين(ع) پرداخته است (همان، ص159-195</ref>

در فصل هفتم، مباحث مربوط به فقه و احكام دين مورد بحث قرار گرفته و اهداف دنبال‌شده در آن، عبارتند از: شناخت نقش امامان(ع) در موضوع فقه و فقاهت؛ ارزش فقيه و ارزش استنباط درست احكام از منابع قرآن و حديث.[۱۲]در آخرين فصل نيز به‌منظور شناخت رابطه امامت و سياست، به بررسى سيره سياسى معصومين(ع) پرداخته شده است.[۱۳]

در انتهاى كتاب، به منابعى كه مى‌توان به كمك آن، به سيره معصومين(ع) پى برد، اشاره شده است.[۱۴]

پاره‌اى از ويژگى‌هاى اين اثر، عبارت است از:

  1. از آنجايى كه كتاب، ويژه مبلغان و روحانيان كاروان‌هاى حج و عمره و در حد دو واحد درسى تدوين گرديده، لذا در آن به بيان بخشى از سيره معصومين(ع) اكتفا شده است؛ از جمله سيره عبادى، تربيتى، خانوادگى، اقتصادى، فقهى و سياسى، كه در اين موارد نيز به بيان كليات بسنده شده است.
  2. روش تدوين در اين نوشتار چنين بود كه با مطالعه سيره معصومين(ع) كلياتى استنباط شده و آن كليات، در آغاز هر فصل به‌عنوان موضوعات اصلى و فرعى آورده شده و سپس براى اثبات آن‌ها، شواهد و دلايلى از كتاب‌ها بيان گرديده است. حاصل برخى روايات نيز به‌صورت خلاصه آورده شده است.[۱۵]

وضعيت كتاب

فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.

در پاورقى‌ها، علاوه بر ذكر منابع.[۱۶]، به توضيح برخى لغات و عبارات متن، پرداخته شده است.[۱۷]

پانویس

  1. مقدمه، ص17-20
  2. ر.ك: متن كتاب، ص23
  3. همان، ص23-24
  4. همان، ص66
  5. ر.ك: همان
  6. همان، ص67
  7. ر.ك: همان، ص71
  8. ر.ك: همان، ص99
  9. همان
  10. همان، ص152
  11. همان
  12. همان، ص197
  13. همان، ص243
  14. همان، ص305
  15. پيش‌درآمد، ص19-20
  16. ر.ك: پاورقى، ص25
  17. ر.ك: همان، ص26

منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب.


منبع

ویکی نور