آیه 19 بقره

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

منبع: نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه‌، ص 6

نویسنده: محمدباقر محقق


«أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌبقيه آية، «يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَالْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ

يا مانند باران زده‌اى از آسمان مي‌مانند كه با تاريكى و رعد و برق باشد و از اثر صداى ترسناك رعد و نيز از ترس مرگ، انگشتان خود را در گوش‌هاى خود مى‌نهادند و خداوند (عذاب خود را) بر كافران احاطه مي‌دارد».

شان نزول

از طريق سدى كبير[۱] او از ابومالك و ابوصالح او از ابن عباس درباره شأن و نزول آيه چنين گويند: دو نفر از منافقين مدينه از نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله فرار نموده در ميان راه به طوفان و باران شديدى كه داراى رعد و برق ترسناكى بود گرفتار شدند و قصد ايشان از فرار، رفتن نزد مشركين مكه بوده است.

اينان از ترس صداى رعد دست‌ها را به طرف گوش خود گذاشتند كه نشنوند و مى‌پنداشتند كه صداى رعد آنان را خواهد كشت و هنگامى كه در آن شب تاريك برقى ظاهر مي‌شد به راه مى‌افتادند و وقتى كه برق از بين مي‌رفت جائى را نمى‌ديدند به ناچار توقف مي‌كردند و مى‌گفتند: اى كاش نزد محمد مي‌مانديم و دست خود را بدست او مي‌داديم و به اين گرفتارى دچار نمى‌گشتيم.

اينان بالأخره نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله برگشتند و داراى اسلامى قوى شدند و خداوند موضوع اين منافقين را به عنوان ضرب‌المثل آورده است،[۲][۳] و دنباله موضوع را در آيه بعد مى‌فرمايد و نيز از آيه بعد تعبير ديگرى بدين شرح گرديده و چنين نتيجه گرفته‌اند كه هر وقتى مال و ثروت آن‌ها زياد مى‌گرديد و يا غنائمى در پيروزى از جنگ بدست آن‌ها مي‌آمد، مى‌گفتند: اكنون دين محمد بر حق است چنان كه در آيه فرمايد: «كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ؛ هر وقتى كه برق فضا را روشن مي‌كرد به راه مى‌افتادند» و هر وقتى اموال آن‌ها تمام مي‌شد و يا به بلائى دچار مى‌گشتند، مى‌گفتند: تمام اين بدبختى‌ها از نكبت پذيرفتن دين محمد است كه به اين سختى‌ها گرفتار شديم چنان كه در ادامه آيه می‌فرمايد: «وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا؛ وقتى تاريكى آن‌ها را فرامي‌گرفت مى‌ايستادند» سپس كافر و مرتد مي‌شدند.

پانویس

  1. ابومحمداسماعيل بن عبدالرحمن الكوفى القرشى از [تابعين] است و در سال 127 هجرى وفات يافته و شيخ بزرگوار گويد: روش سدى را در تفسير مذمت نموده‌اند و البته اين سدى كه معروف به سدى كبير است غير از محمد بن مروان سدى است.
  2. طبرى صاحب جامع البيان.
  3. شيخ بزرگوار در تفسير تبيان از ابن مسعود و جماعتى از صحابه به عنوان ذكر روايت اين موضوع را نقل نموده نه به عنوان شأن و نزول.