سید عبدالحسین موسوی لاری

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۵۶ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (اضافه کردن رده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 2، صفحه 531

نویسنده: سيد عليرضا سيد كباري

میوه‎ای از شجره طوبی

شب ولادت حضرت امام باقر علیه السلام است، شب جمعه سوم ماه صفر 1264 ق / 18 اسفند 1266 ش خدای جهان آفرین سید عبدالله را فرزندی می‎بخشد كه چون باقرالعلوم علیه السلام نگاهبان دین باشد و نسل امام كاظم علیه السلام را تداوم بخشد. پدر نام فرزند را «عبدالحسین» می‎نهد.

آقا سید عبدالله نسب از شاه ركن الدین دزفولی می‎برد و در واقع از ساداتی است كه در ایران نشو و نما كرده و دیگر بار آهنگ سفر به دیار یار نموده، تا در شهر نجف اشرف سكنی گزیند و خدای هستی بخش عبدالحسین را در این دیار به وی می‎بخشد. چیزی نمی‎گذرد كه سید عبدالحسین دوران نوباوگی را طی می‎كند و با راهنمایی پدر گام در راه تحصیل دانش می‎‎نهد و به علوم دینی رومی‎آورد تا رضای الهی را فراهم كند و با آگاهی از دین، وجودش را از نادانی رهانیده، برای احیای ارزش‌های اسلامی در جامعه نهایت كوشش را مبذول دارد.

او برای این كه عالمی دیندار و اسلام شناسی متبحر گردد باید قرآن و سنت را به صورت كامل فراگیرد و علم اخلاق و كلام و تفسیر را به همراه فقه و اصول آموزش بیند و توانایی درك دین الهی و استنباط احكام شرعی را بیابد. اگر او می‎خواهد فقیه باشد و عالم دینی گردد. باید از هیچ یك از علوم اسلامی فروگذاری ننماید و با استفاده از اساتید حوزه نجف به هر یك از علوم دینی آشنایی یابد.

افق تجلی

بعد از اتمام دوره مقدماتی و سطح، سید می‎بایست در درس های خارج فقه و اصول حوزه نجف حاضر شود. درس هایی كه در آن، استاد علاوه بر نظریات پیشینیان، نظرات خود را مطرح نموده، به نقد و بررسی آراء گذشتگان می‎پردازد. با پا نهادن به نردبان ترقی، افق تجلی فراروی عبدالحسین نمایان می‎گردد. وی گمشده خویش را در «آیت الله العظمی سید محمدحسن شیرازی» می‎یابد.

میرزای شیرازی آیات الهی بر لب، فقه جعفری را به دلنوازی آهنگ آبشار در حوزه جاری ساخته است و درختان سبز آفرینش را كه جز ستایش پروردگار به چیزی نمی‎اندیشند، آبیاری می‎كند. وی در اندك مدتی از هوش سرشار شاگردش آگاهی می‎یابد و وی را مورد تجلیل قرار می‎دهد. سرانجام تلاش بی‎وقفه سید عبدالحسین او را به قوه استنباط احكام الهی مجهز می‎نماید و در 22 سالگی به درجه‌ اجتهاد نائل می‎آید. آیت الله سید عبدالحسین موسوی با هجرت میرزای شیرازی از حوزه درس آیات دیگری هم استفاده می‎نماید. نام فقهای بزرگی كه پس از آشنایی با دانش و فضل شاگرد به وی اجازه اجتهاد می‎دهند. چنین است:

  • 1. آیت الله شیخ محمدحسین كاظمی (متوفی 1308 ق)؛
  • 2. آیت الله محمد فاضل ایروانی (متوفی 1306 ق)؛
  • 3. آیت الله شیخ لطف الله مازندرانی (متوفی 1311 ق)؛
  • 4. آیت الله شیخ حسینقلی همدانی (متوفی 1311 ق).

در این میان، آیت الله همدانی از بزرگان فقهای ربانی و عارفان و اصل و از پرچمداران توحید است كه در نجف اشرف به تربیت شاگردان بسیاری توفیق یافته است.

آب حیات

ستمی كه خون آشامان انگلیس به یاری رژیم قاجار در پیش گرفته‎اند، زندگی مردم را به سیاهی كشانده و آب حیات را از آنان دریغ داشته است. مردم بسان چمن خشكیده‎ای در زیر پای چكمه پوشان انگلیس توان حیات از كف داده و به زردی گراییده‎اند. فروغ زندگی از جنوب ایران رخت بربسته و خون و آتش و عفریت مرگ همه جا را فراگرفته است.

بزرگمردان لارستان از این پیشامد نگران هستند. از این رو با گسیل هیأتی به عراق از زعیم عالیقدر شیعه، فقیه مجاهد و مبارزی را می‎خواهند كه توان مقابله با ظلم و استبداد را داشته باشد. كسی كه به دفع تجاوزات زورمداران پردازد و رهبری و مدیریت جامعه اسلامی را در لارستان بر عهده گیرد. «حاج سید علی لاری» معروف به «حاجی علی كبیر» از مجاهدان نامدار لارستان همراه این گروه اعزامی است. یافتن فردی ورزیده و تلاشگر و فقیه و سیاستمدار و مجاهد كار آسانی نیست. مردی كه هم در مدارج علمی به اجتهاد نایل آمده باشد و هم در مقام عمل جز خدا را احدی پروا نداشته باشد و توان مدیریت جامعه اسلامی در او موج زند.

میرزای شیرازی به هیأت لارستان می‎فرماید: «در حال حاضر كسی را در نظر ندارم. مهلت دهید تا در این باره تدبیری كنم و شخص برازنده‎ای را برای شما اختیار نمایم». هیأت برای زیارت مرقد مولای متقیان حضرت امام علی بن ابیطالب علیه السلام راهی نجف می‎شوند. در نجف اشرف با سید مرتضی كشمیری ملاقات می‎نمایند و سفره درد و رنج ستم را به آن بزرگ بازگو كرده، تقاضا می‎كنند تا با هجرت به لار رهبری آن دیار را بر عهده گیرد. سید با سابقه آشنایی كه از آیت الله سید عبدالحسین لاری دارد، این مهم را شایسته وی می‎بیند و آنان را متوجه فقیه فرزانه‎ای می‎نماید كه در نجف اشرف با تدریس و تألیف فقه استدلالی به تربیت دانشجو مشغول است.

حضرت آیت الله سید عبدالحسین لاری در چهل و پنج سالگی است و یكی از بزرگترین اساتید حوزه علمیه نجف. از این رو وقتی هیأت لاری از ایشان دعوت به عمل می‎آوردند، او با توجه به مسئولیت‎های حوزوی، از قبول عزیمت به ایران خودداری می‎كند. حاج سید علی كبیر با سابقه آشنایی كه از مردان خداجوی و مجاهد دارد، از همان برخورد اول، خصایص رهبری را در وجود سید لاری مشاهده می‎كند و رهبری لارستان را سزاوار چنین شخصیتی می‎داند. وی شوریده سر، از نجف به سامرا می‎رود و ماجرای نجف را با میرزای شیرازی در میان می‎نهد.

میرزای شیرازی رهبر امت اسلامی از منطقه حساس جنوب ایران و موقعیت استراتژیكی آن در مقابل استعمارگران آگاهی كامل دارد. همچنین از مجاهد مردانی كه برای حفظ استقلال اقتصادی ایران در آن سرزمین تلاش های پیگیر نموده‎اند و در «تحریم تنباكو» ایفای نقش كرده‎اند؛ دانشمندان مجاهدی چون سید علی‌اكبر مجتهد فال اسیری كه با دعوت مردم به جهاد عمومی، خواب راحت را از چشم دشمنان اسلام ربود و پس از چندی از سوی قاجار به بصره تبعید گردید.

اعزام دانشمندی دیگر به این منطقه، تداوم رهبری سیاسی شیعه را فراهم می‎‎آورد. میرزای شیرازی با ارسال نامه‎ای سید لاری را از وقایع آشفته جنوب ایران باخبر می‎سازد و با استفاده از منصب ولایت فقیه برایشان فرض می‎نماید كه به لارستان هجرت كند.[۱] فرمان استاد و ولی فقیه برای دانشمند آگاهی چون سید لاری جوابی جز اطاعت نمی‎تواند داشته باشد. از همین رو تقاضای مردم لارستان را می‎پذیرد و آماده هجرت می‎گردد.

هجرت

نزدیك است كه گیاهان سبز دشت، لباس مرگ بر تن كنند. ابری باران زا باید تا حیات را بر جانشان فروریزد و هجرتی از شهر زندگی سرسبزی را به ارمغانشان آورد.

هجرت سید عبدالحسین لاری به ایران، فصل پاییز جنوب را فصل گل كرد. دیگر بار رویش سبزه‎ها و شكوفه نیلوفرها آب و خاك جنوب ایران را آراست. نیلوفرهای آبی دریا را به مرزبانی نشستند و آنان كه در خشكی بودند از فراز مناره‎های مساجد حركات مشكوك دشمنان دین خدا را به دیده‎بانی نشستند.

حضرت آیت الله سید عبدالحسین موسوی لاری در سال 1309 ق نجف اشرف را ترك می‎كند و به لارستان می‎رود. میرزای شیرازی هنگام خروج سید لاری خطاب به حاج سید علی كبیر و هیأت همراهش می‎فرماید: «با بردن آقا سید عبدالحسین به لارستان، نجف را به آن‌جا برده‎ای و گهواره فضیلت و دانش را از فرزند فضیلت و علم خالی گذاردی.»[۲] هر چند اگر سید لاری در نجف بماند به بالاترین مدارج علمی خواهد رسید لیكن جهاد در راه خدا مسئولیت سنگینی است كه او می‎بایست به مثابه واجب شری به انجام رساند و مردم محروم جنوب را از ستم قاجار و استعمار انگلیس رهایی بخشد.

نهضت فرهنگی

آیت الله لاری با آموزش علوم اسلامی در صدد نشر معارف قرآن در سرزمین پهناور ایران است. آشنایی با دین، شناخت هر نوع مكتب غیرمذهبی را آسان می‎سازد و حدود الهی را مشخص می‎نماید. آگاهی مردم از دین و فرهنگ اسلامی، مصون كننده امت اسلامی از هر نوع بیماری است. سید لاری با تأسیس حوزه علمیه لار، فعالیت‌های مركز بزرگ جهان شیعه را ادامه می‎دهد و دانشمندان و فقهای گرانقدری را در آن حوزه تربیت می‎نماید.

برخی از آنان عبارتند از: سید عبدالباقی موسوی شیرازی، سید عبدالمحمد موسوی لاری، سید محمدحسین مجتهد لاری، سید احمد مجتهد فال اسیری، سید عبدالمحسن مهری، سید اسدالله اصفهانی، سید ابوالحسن لاری، سید محمد سیرجانی، سید محمدعلی شریعتمداری جهرمی،‌ شیخ محمدحسین لاری و شیخ عبدالحمید مهاجری نوایجانی. وی بسان دیگر علمای شیعه به اصل ولایت فقیه عقیده‎مند است و جدایی دین از سیاست را از شعراهای استعماری می‎داند و فقیه جامع الشرایط را نماینده حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه شریف می‎شناسد كه در دوران غیبت كبری نیابت عام دارد و وظیفه‎اش اجرای احكام اسلامی در جامعه است.[۳]

او نظام‌های حاكم و دولت‌های ستم پیشه‎ای چون حكومت قاجار را دولت قانونی نمی‎داند و خود در صدد تشكیل حكومت است تا قوانین الهی را در جامعه اجرا كند. او می‎خواهد با تشكیل حكومت اسلامی به نظریه‎های فقه سیاسی اسلام وجود عینی بخشد و با اجرای عدل، مستضعفان جنوب را امیدی دوباره دهد ترغیب پیروان به آموزش نظامی و تشكیل گروه‌های مسلح در لار از جمله فعالیت‌های او در این زمینه است. گروه‌هایی كه بعدها به «تفنگچیان سید لاری» و «چریك‌های فارس و سید لاری» مشهور می‎شوند.

این سید مجاهد در تمامی مسائل فقهی علاوه بر جنبه‎های عبادی، به نقش اجتماعی و سیاسی آن توجه تام دارد و به موازات اعتقاد به ولایت فقیه، احیای امر به معروف و نهی از منكر و برپایی نماز جمعه را امری لازم می‎شمارد.

تهاجم فرهنگی

دولت انگلیس برای سلطه استعماری خود، عده ‌زیادی توجهی مبلغ مسیحی را به ایران اعزام می‎دارد. كتب و نشریات بسیاری همراه این گروه است. آنان زیر پوشش دین مسیح برای ترویج فرهنگ مادی غرب آمده‎اند تا جای پایی در منطقه جنوب ایران بازكنند و انگلیس به راحتی نقاط مهم و حساس را تصرف كند.

آیت الله لاری با توجه عمیقی كه به مسائل اجتماعی ایران اسلامی دارد، این عمل انگلیس را ریشه‌یابی كرده فرمان اخراج مبلغان مسیحی را صادر می‎نماید. همچنین دستور می‎دهد تا كتاب گمراه كننده‌ آنان جمع‎آوری شده، از بین برود. این فرمان از طرف مجتهد مقتدر لار برای دولت بریتانیا گران می‎آید. چه با این كار قدرت روحانیت شیعه و نقش رهبری آنان در جامعه تأیید می‎شود و مردم خداجوی فارس كه از طرف دولت مستبد قاجار و استعمار انگلیس به تنگ آمده‎اند، با نفوذ كلامی كه از رهبر دینی خود می‎بینند، به سوی وی متمایل می‎گردند.

انگلیس برای از بین بردن فرمان سید و نقش چشمگیر آن، از دولت ایران می‎خواهد تا مجتهد لاری را در تنگنا قرار دهد و مؤاخذه نماید. دولت قاجار كه به صورت دولت وابسته به كشورهای استعماری، ایران را اداره می‎كند «عین الملك» را مأمور رسیدگی به موضوع كرده، دستور می‎دهد تا با دریافت دو هزار تومان وجه كتب مصادره شده، سید لاری را از فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی بازدارد. این وجه در مقایسه با كل مالیات سالانه لارستان كه چهار هزار و بیست تومان است، مبلغ زیادی است. عین الملك به لار می‎رود و با مشاهده نیروهای مصمم مجتهد لارستان و قاطعیت و سازش ناپذیری وی با عذرخواهی به تهران برمی‎گردد. با ناكامی عین الملك دیگر با قدرت مجتهد لاری و نظام پوشالی استبداد آشكار می‎شود و مردم لار بیش از پیش به رهبر خود گرایش پیدا می‎كنند.

حكومت اسلامی لارستان

پیروزی آیت الله لاری در مبارزه با جریان یهودیان مسلح و مبلغان مسیحی كه انگلیس و دولت قاجار را به رسوایی كشید و ابهت آنان را در هم شكست، موجب گشت كه مردم سید لاری را دانشمند دینی كه تنها به عبادت بپردازد و نماز جماعت بخواند، به شمار نیاورند بلكه به مثابه رهبری آگاه و دلسوز و خداشناس كه در مقابل ظلم می‎ایستد و از هیچ چیز باكی ندارد، بشناسند. خانه سید لاری و كوچه‎های اطراف از آن پس تنها پناهگاه مردم ستمدیده گردید. آنان دفاع از مال و جان و ناموس خود را از وی می‎خواستند. موضوعی كه سال‌های متمادی ادامه داشت و كسی نبود تا در مقابل آن همه جفا بایستد.

سید برای مقابله با زورگویی و استعمار گروهی را تربیت كرده و با مسلح نمودن آن لباس عزا بر تن دشمنان اسلام كرده است. روز موعود فرامی‎رسد. مجتهد لارستان با بیانی قاطع وجوب انحلال رژیم سلطنتی قاجار را صادر می‎نماید: «واجب است تبدیل سلطنت امویه قاجاریه به دولت حقه اسلامیه».[۴]

رزمندگان سلحشور لارستان سپاه ستم را تار و مار كرده، عده‎ای را كشته و جمعی را اسیر می‎نمایند و اموال حاكمان دست نشانده استعمار مصادره می‎گردد. بدین ترتیب دانشمند مجاهد و فقیه سیاستمدار لار مردم ستمدیده فارس را از زیر یوغ زورمداران زرپرست رهایی می‎بخشد و فروغ عدل علوی را به ارمغان می‎آورد. حضرت آیت الله العظمی میرزای شیرازی وقتی از اقدامات سید مطلع می‎گردد، به منظور تأیید اقدامات وی و سپاسگذاری از او نامه‎ای به وی می‎نگارد.[۵]

حضرت آیت الله سید عبدالحسین موسوی لاری با عقیده راسخ به اصل ولایت فقیه توانست حكومت اسلامی برپا نماید و احكام الهی را در آن به مورد اجرا گذارد. آموزش نیروی نظامی و احداث كارخانه اسلحه سازی از جمله اقدامات اولیه او در تأسیس حكومت اسلامی لارستان است. همچنین از دادن مالیات به دولت مستبد مركزی خودداری نمود و پرداخت آن را تحریم كرد.[۶] و با چاپ تمبر برای حكومت اسلامی از پرداخت وجه به پست مركزی و كاغذهای بهادار آن مقابله نمود.

روی تمبرها «پست ملت اسلام» نگاشته شد تا از تمبرهای دوره قاجار تمییز داده شود. نصب ائمه جمعه برای شهرها و قصبات مجاور از دیگر كارهای سید لاری است. و تبلیغات عملی وی كه با درستی كارگزاران حكومتی به نمایش گذارده شده است، هر روز بر وسعت حكومت اسلامی می‎افزاید. چنانچه بندرعباس، بندرلنگه، بوشهر، استان كرمان و فارس زیر نظر حكومت اسلامی قرار می‎گیرد.

اخبار حكومت اسلامی به مردم ستمدیده دیگر شهرهای ایران، خبر خوشی است كه رایحه بهشتی از آن شنوده می‎شود و آیه‎های سبز امید را در دل جوانان می‎كارد. این پدیده یكی از عمده‎ترین و پرهیجان‎ترین رویدادهایی است كه مردم را به نهضتی بزرگ فرامی‎خواند. مشروطه‌خواهی مردم شهرهای ایران كه در اندك مدتی در تمام كشور به صورت فراگیر و پردامنه مطرح می‎شود، برخاسته از تجربه مباركی است كه مردم لارستان آن را به رهبری آیت الله لاری به ارمغان آورده‎اند.

مجتهد لاری با ورود به لارستان به دو محور تأكید می‎ورزد. راغب ساختن مردم به مسائل اجتماعی و سیاسی اسلام، بازداشتن آنان از غرب‎گرایی. آیت الله لاری تجارب و بارزگانی استعمارگران روس و انگلیس را به زیان امت اسلامی می‎داند. از این رو استعمال چای، قند، ادویه، خوراك و پوشاك هایی را كه از كشورهای خارجی - بخصوص روسیه و انگلیس - وارد ایران و سایر كشورهای اسلامی می‎شود، تحریم می‎نماید. وی عقیده دارد، خارج ساختن ارز از كشورهای اسلامی برای خرید اشیای خارجی موجب تقویت دشمنان اسلام و قدرت استعمارگران است و بدین وسیله سبب ریخته شدن خون مسلمانان و ملتهای فقیر می‎گردد. همچنین ورود كالاهای خارجی موجبات وابستگی اقتصادی را فراهم می‎آورد و از دیدگاه فقهی و سیاسی اسلام، حرام است.[۷]

آثار جاودانه

حضرت آیت الله لاری علاوه بر جهاد در راه خدا و تطهیر جامعه از وجود دیوسیرتانی چون انگلیس. با تألیف كتب ارزشمندی در علم فقه و كلام و فقه سیاسی و اصول و حدیث میراث، گرانبهایی برای آیندگان باقی گذاشت. حدود چهل اثر از ایشان شناخته شده است كه در علوم اسلامی و شیوه‎های حكومتی و قانون‌گذاری نگاشته شده است بدین قرار است: معارف السلمانی بمراتب الخلفاء الرحمانی، رساله در عقوبت حب دینا (عرفان السلمانی بحقائق الایمانی)، اكسیر السعاده فی اسرار الشهاده، استخاره نامه، آیات الظالمین، رساله و جیزه در كیفیت علم امام علیه السلام قانون در اتحاد دولت و ملت، قانون مشروطه مشروعه، هدایت الطالبین، تعلیقات المكاسب (در دو جلد)، كتاب الاصول، حاشیه بر فرائد الاصول شیخ انصاری (در دو جلد)، حاشیه بر شرح كبیر، حاشیه بر قوانین الاصول.[۸]

با توجه به زندگی سراسر مبارزه و جهاد آیت الله لاری و اشتغالاتی كه ای بسا مانع فعالیت علمی و تحقیقی می‎گردد، تألیفات ارزنده‎ ایشان در علوم مختلف حاكی از جهاد قلمی و استمرار حركت فرهنگی است كه ایشان از نجف اشرف با خود همراه داشته‎اند. تأسیس حوزه علمیه و پرورش شاگردان فاضل و دانشمندی چون آیت الله سید عبدالباقی موسوی شیرازی (متوفی 1354 ق) كه بعد از ایشان از مراجع تقلید محسوب می‎شود یكی دیگر از ثمراتی است كه زندگی پربار آیت الله لاری برجای نهاد. وی در طی سی و سه سال اقامت در ایران بالغ بر پانصد نفر از طلاب و دانش پژوهان را با معارف اسلامی و علوم اهل بیت آشنا ساخت و با سلوك خود خاص و عام را به دین و قرآن فراخواند. اخلاق وی درس زندگی شد و رادمردانی تربیت كرد كه تا جهان باقی است بوی عطر افكارشان مشام آدمی را نوازش می‎دهد.

آیت الله دستغیب می‎فرمایند: روزی با پیرمردی از لار مصاحب شدم. فصل تابستان بود و شب‌ها كوتاه. دیدم این مرد قبل از اذان صبح بیدار شد، وضو ساخت و به نماز ایستاد. وقتی از اهتمام ایشان به نماز شب پرسیدم جواب داد: آیت الله لاری ما را این گونه تربیت كرده است. می‎فرمود نباید نماز شب شما ترك شود.

وفات

روز جمعه چهارم شوال 1342 ق (15 اردبیهشت 1303 هجری ش) است. آیت الله لاری از خانه خارج شده، رو به مصلا می‎نهد تا نماز جمعه را چون دیگر ایام بپا دارد پس از اقامه نماز به سوی منزل برمی‎گردد. پس از چندی در جایش آرام می‎گیرد. رایحه‎ای بهشتی شنیده می‎شود. سید پس از بیست و سه سال اقامت در لار، چهار سال در فیروزآباد و شش سال در جهرم، در میان مردم دلیر تنگستان و مجاهدان جنوب به دیار باقی می‎شتابد. هم اینك مرقد مطهر آن بزرگ مجاهد در شهر جهرم به مقبره «آقا» مشهور و زیارتگاه پیروان خاندان عصمت و طهارت و فرزندان جهاد و شهادت است.

پانویس

  1. شجره طیبه (تلخیص گلشن حسینی)، عبدالحمید مهاجری، ص 7 و 8؛ دانشمندان و سخن سرایان فارس، ص 578.
  2. ولایت فقیه، زیربنای فكری مشروطه مشروعه، سید محمدتقی آیت اللهی، ص 30.
  3. ر.ك: تعلیقات المكاسب، آیت الله سید عبدالحسین لاری، ج 2، ص 378-406.
  4. فتوكپی حكم جهاد آیت الله العظمی سید عبدالحسین لاری، دفتر امام جمعه جهرم.
  5. ر.ك: ولایت فقیه، زیربنای فكری مشروطه مشروعه، ص 160.
  6. كتاب آبی، به كوشش احمد شیری، ج 2، ص 353 و 431.
  7. شجره طیبه، ص 20-22.
  8. از كتاب‌های فوق، ده عنوان نخست به چاپ رسیده است. دیگر آثار ایشان به صورت خطی موجود می‎باشند.