شهوت رانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


شهوت طلبی، تمايل افراطی به درك لذت و خواهش نفس، بدون اختصاص به شهوت جنسی، گرچه در خصوص شهوت جنسی نيز به كار می رود. شهوت طلبی با درك لذت فرق می كند، اولی لذت جوئی نامشروع و حرام؛ دومی لذت جوئی مشروع و حلال است؛ اما اگر در مشروع آن، افراط و زياده روی شود، آن نيز مصداق شهوت پرستی است.


تعريف:

«شهوت » در لغت دارای مفهوم عامی است که به هرگونه خواهش نفس و میل و رغبت به لذات مادی اطلاق می شود; گاهی علاقه شدید به یک امر مادی را نیز شهوت می گویند.

مفهوم شهوت، علاوه بر مفهوم عام، در خصوص «شهوت جنسی » نیز به کار رفته است. واژه «شهوت » در قرآن کریم هم به معنی عام کلمه آمده است و هم به معنی خاص آن. در این بحث، نظر ما بیشتر به معنای خاص آن است، زیرا آثار مخرب و زیانبار آن بیش از سایر کشش های مادی است.


«شهوت » نقطه مقابل «عفت » است. «عفت » نیز دارای مفهوم عام و خاص است. مفهوم عام آن، خویشتن داری در برابر هر گونه تمایل افراطی نفسانی است و مفهوم خاص آن، خویشتن داری در برابر تمایلات بی بند و بار جنسی است.

«عفت » یکی از فضایل مهم اخلاقی در رشد و پیشرفت و تکامل جوامع انسانی است; اما شهوت که مقابل عفت قرار دارد، موجب سقوط فرد و جامعه می شود.

مطالعات تاریخی نشان می دهد که اشخاص یا جوامعی که بهره کافی از عفت داشته اند، از نیروهای خداداد خود، بالاترین استفاده را در راه پیشرفت خود و جامعه خویش برده و در سطح بالایی از آرامش و امنیت زیسته اند، اما افراد یا جوامعی که در «شهوت پرستی » غرق شده اند، نیروهای خود را از دست داده و در معرض سقوط قرار گرفته اند.

طبق نظر کارشناسان حقوقی، «شهوت جنسی » در ایجاد جرم و جنایت نقش عمده را دارد تا جایی که گفته شده است: «در هر جنایتی، شهوت جنسی نیز دخیل بوده است ». شاید این تعبیر، مبالغه آمیز باشد، ولی به یقین منشا بسیاری از جنایات و انحرافات، طغیان «غریزه جنسی » و شهوت پرستی است. خون های بسیاری در این راه ریخته شده و اموال فراوانی برباد رفته، اسرار مهم کشورها به وسیله زنان جاسوسی که سرمایه و ترفند کارشان استفاده از زیبایی و آلودگی یشان بوده، افشا شده و آبروی بسیاری از آبرومندان در این راه ریخته شده است.

شهوت طلبی در آیات قرآن

طبق بیان آیات و روایات در می یابیم که یکی از ابزارهای مهم شیطان همین «شهوت جنسی » است. در قرآن کریم در موارد مختلف به «عفت » و «شهوت پرستی » اشاره شده است که ما در ذیل به بررسی آنها می پردازیم:

1 - فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوت فسوف یلقون غیا، الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئک یدخلون الجنة و لا یظلمون شیئا[۱] : اما پس از آنان، فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند و از شهوات پیروی نمودند و به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید!

مگر آنان که توبه کنند و ایمان بیاورند و کار شایسته انجام دهند; چنین کسانی داخل بهشت می شوند و کمترین ستمی به آنان نخواهد شد.

2 - والله یرید ان یتوب علیکم و یرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما[۲]: خدا می خواهد شما را ببخشد (و از آلودگی پاک نماید)، اما آنها که پیرو شهواتند، می خواهند شما به کلی منحرف شوید.

3 - و لوطا اذ قال لقومه انکم لتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین× ائنکم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل و تاتون فی نادیکم المنکر فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین[۳] : و لوط را فرستادیم، هنگامی که به قوم خود گفت: «شما عمل بسیار زشتی انجام می دهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است. آیا شما به سراغ مردان می روید و راه (تداوم نسل انسان) را قطع می کنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام می دهید؟! » اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می گویی، عذاب الهی را برای ما بیاور!»

4 - و لما جاءت رسلنا لوطا سی ء بهم و ضاق بهم ذرعا و قال هذا یوم عصیب × و جآءه قومه یهرعون الیه و من قبل کانوا یعملون السیئات قال یا قوم هؤلاء بناتی هن اطهرلکم فاتقوا الله و لاتخزون فی ضیفی الیس منکم رجل رشید × قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و انک لتعلم ما نرید × قال لو ان لی بکم قوة او ءاوی الی رکن شدید × قالوا یا لوط انا رسل ربک لن یصلوا الیک فاسر باهلک بقطع من الیل و لایلتفت منکم احد الا امراتک انه مصیبها مآ اصابهم ان موعدهم الصبح الیس الصبح بقریب × فلما جآء امرنا جعلنا علیها سافلها و امطرنا علیها حجارة من سجیل منضود × مسومة عند ربک و ما هی من الظالمین ببعید.[۴]

و هنگامی که رسولان ما (فرشتگان عذاب) به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد و قلبش پریشان گشت و گفت: «امروز روز سختی است!» (زیرا آنها را نشناخت و ترسید، قوم تبهکار مزاحم آنها شوند.)

قوم او (به قصد مزاحمت میهمانان) به سرعت سراغ او آمدند - و قبلا کارهای بد انجام می دادند - گفت:«ای قوم من! این ها دختران منند، برای شما پاکیزه ترند (با آنها ازدواج کنید و از زشتکاری چشم بپوشید!)، از خدا بترسید و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید. آیا در میان شما یک مرد فهمیده و آگاه وجود ندارد؟!» گفتند: «تو می دانی ما تمایلی به دختران تو نداریم و خوب می دانی ما چه می خواهیم!» گفت: «(افسوس!) ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم، یا تکیه گاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود! (آن گاه می دانستم با با شما زشت سیرتان ددمنش چه کنم!)» (فرشتگان عذاب)گفتند:«ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم ; آنها هرگز دسترسی به تو پیدا نخواهند کرد! در دل شب، خانواده ات را (از این شهر) حرکت ده! و هیچ یک از شما پشت سرش را نگاه نکند، مگر همسرت که او هم به همان بلایی که آنها گرفتار می شوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟! و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم و بارانی از سنگ (گلهای متحجر) متراکم بر روی هم، بر آنها نازل نمودیم.(سنگ هایی که) نزد پروردگارت نشاندار بود و آن از (سایر) ستمگران دور نیست!

5- کذبت قوم لوط بالنذر -انا ارسلنا علیهم حاصبا الا ءال لوط نجینا هم بسحر[۵]:قوم لوط انذارها (و هشدارهای پی در پی پیامبرشان) را تکذیب کردند.ما بر آنها تند بادی که ریگ ها را به حرکت در می آورد فرستادیم (و همه را هلاک کردیم)، جز خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان دادیم!

6 - و لوطا اذقال لقومه اتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العلمین × انکم لتاتون الرجال شهوة من دون النسآء بل انتم قوم مسرفون × و ما کان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قریتکم انهم اناس یتطهرون × فانجیناه و اهله الا امراته کانت من الغابرین - و امطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبة المجرمین[۶]: (و به خاطر آورید) لوط را، هنگامی که به قوم خود گفت: «آیا عمل بسیار زشتی را انجام می دهید که هیچ یک از جهانیان، پیش از شما انجام نداده است؟!

آیا شما از روی شهوت به سراغ مردان می روید، نه زنان؟! شما گروه اسرافکار (و منحرفی) هستید» ولی پاسخ قومش چیزی جز این نبود که گفتند: «این ها را از شهرتان بیرون کنید که این ها مردمی هستند که پاکدامنی را می طلبند (و با ما هم صدا نیستند!) (چون کار به این جا رسید) ما او و خاندانش را رهایی بخشیدیم، جز همسرش که از بازماندگان (در شهر) بود. و (سپس چنان) بارانی (از سنگ) بر آنها فرستادیم (که آنها را در هم کوبید و نابود ساخت.) پس بنگر که سرانجام کار مجرمان چه شد!


بلای شهوت پرستی در طول تاریخ

در نخستین آیه، بعد از ذکر نام گروهی از پیامبران الهی و صفات برجسته و والای آن بزرگواران، می فرماید: «ولی بعد از آنها، فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروی نمودند و به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید; فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا» و بلافاصله بعد از آن - به عنوان یک استثناء - می فرماید: «مگر آنها که توبه کردند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، چنین کسانی داخل بهشت می شوند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد; الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئک یدخلون الجنة و لا یظلمون شیئا»

شایان توجه این که بعد از مساله ضایع کردن نماز، سخن از پیروی «شهوات » و به دنبال آن، گمراهی به میان آمده است. این تعبیر حساب شده از یک سو اشاره به آن است که نماز، عامل مهمی برای شکستن «شهوات » و خود کامگی ها و هواپرستی هاست ; همان طور که در آیه 45 سوره عنکبوت آمده: «...ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر» و از سوی دیگر نشان می دهد که سرانجام «شهوت پرستی »، گمراهی و ضلالت است، همان گونه که در آیه 10 سوره روم آمده است: «ثم کان عاقبة الذین اسائوا السوء ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزئون; سپس سرانجام کار کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به این جا رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!» آری! آنها گمراه می شوند و به کیفر گمراهی خود ; یعنی، آتش قهر و غضب الهی گرفتار خواهند شد.

روشن است که «شهوات » در این جا مفهوم وسیعی دارد و منحصر به «شهوت جنسی » نیست، بلکه هر گونه تمایل افراطی نفسانی و هواپرستی را شامل می شود. البته کسانی که توبه کنند و ایمان خود را که به خاطر گناه ضربه دیده است تجدید نموده و به سراغ اعمال صالح بروند، اهل بهشت خواهند بود و آثار تضییع نماز و پیروی شهوات از وجودشان برچیده خواهد شد.

در دومین آیه، ضمن بیان مقابله آشکار میان «بازگشت به سوی خدا» و «پیروی از شهوات »، و اشاره به این که این دو موضوع در دو جهت مخالف، حرکت می کنند، می فرماید:«خدا می خواهد توبه شما را بپذیرد و شما را ببخشد و از آلودگی پاک سازد ; اما آنها که پیرو شهواتند، می خواهند شما به کلی (از راه حق) منحرف شود ; و الله یرید ان یتوب علیکم و یرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما» آری! آنها که غرق گناه و شهوتند، می خواهند دیگران را نیز هم رنگ خود سازند و از سر تا پا آلوده گناه کنند ; در حالی که خداوند می خواهد مردم با ترک شهوات به سوی او بازگردند و غرق معرفت و نور و صفای تقوا و قرین سعادت و خوشبختی شوند.

به گفته مفسران بزرگ، منظور از « میل عظیم»، هتک حدود الهی و آلوده شدن به انواع گناهان است. بعضی نیز آن را به معنی ازدواج با محارم و مانند آن - که در آیات قبل، از آن نهی شده است - تفسیر کرده اند که در واقع یکی از مصادیق مفهوم بالاست.

لازم به یادآوری است که پیروی از شهوات در این آیه، ممکن است دارای همان مفهوم عام باشد و نیز ممکن است اشاره به «شهوت جنسی » باشد ; زیرا این آیه بعد از آیاتی قرار گرفته که حرمت ازدواج با محارم و زنان شوهردار و کنیزان (آلوده به اعمال منافی عفت) را بیان کرده است. به هر حال این آیه، گواه روشنی است به این که راه «شهوت پرستی » از راه «خداپرستی » جدا بوده و این دو در مقابل هم قرار دارند.

آیات سوم، چهارم، پنجم و ششم، از آیات مورد بحث، ناظر به داستان قوم لوط و «شهوت پرستی » آنهاست ; شهوتی آمیخته با انحرافات جنسی که در تمام تاریخ آمده است. هر بخش از این آیات، نکته خاصی را تعقیب می کند که ما به طور اجمال به آنها اشاره می کنیم:

سومین آیه، گفتار حضرت لوط(ع) را بیان می کند که قوم خود را مورد سرزنش شدید قرار داد: «لوط را فرستادیم، در آن هنگام که به قوم خود گفت: شما کار بسیار شنیعی انجام می دهید که هیچ کس از جهانیان، قبل از شما آن را انجام نداده است ; و لوطا اذ قال لقومه انکم لتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین »

«فاحشه » واژه ایست که به هر کار بسیار زشت اطلاق می شود، هر چند در تعبیرات متعارف بیشتر به «فحشاء جنسی » اطلاق می گردد. تعبیر آیه فوق، نشان می دهد که در جامعه بشری «هم جنس گرایی » از قوم لوط(ع) شروع شد و تا آن زمان سابقه نداشت.

در ادامه آمده است: «آیا شما به سراغ مردان می روید و راه تداوم نسل انسان را قطع می کنید و در مجلس خود، اعمال زشت (دیگر نیز) انجام می دهید؟! ; ائنکم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل و تاتون فی نادیکم المنکر...»[۷]

در این تعبیر یکی از علت های مهم تحریم «هم جنس گرایی » را قطع نسل بشر می داند; زیرا هنگامی که این عمل زشت اخلاقی به شکل فراگیر درآید، خطر انقطاع نسل بشر، جامعه بشری را تهدید می کند.

بعضی از مفسران، جمله «و تقطعون السبیل » آیه فوق را، اشاره به راهزنی و دزدی قوم لوط دانسته اند و بعضی اشاره به مزاحمت های جنسی می دانند که به عمد برای راهگذران به وجود می آوردند!

«نادی » از ماده «ندا» به معنی مجلس عمومی یا مجلس تفریح است ; زیرا در آن جا افراد یکدیگر را «ندا» می کنند.

گرچه قرآن کریم، در این جا شرح نداده که آنها در جلسات تفریحی خود، چه منکرات دیگری را انجام می دادند، ولی پیداست که اعمالی متناسب با همان عمل شنیعشان بوده است. در روایات آمده است، آنها در حضور جمع بدن های خود را برهنه می کردند، فحش های رکیک می دادند و کلمات زشت و بسیار زننده رد و بدل می نمودند و حرکات ناشایست دیگری داشتند که قلم از ذکر آنها شرم دارد.

آنها چنان، غرق در شهوت بودند که خدا و همه ارزش های اخلاقی و انسانی را به باد مسخره می گرفتند ; به همین دلیل، هنگامی که پیامبرشان حضرت لوط(ع) از روی تعجب و انکار سؤالی از عمل شنیعشان نمود، «پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می گویی، عذاب الهی را برای ما بیاور! ;...فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین.[۸]

و به این ترتیب عذاب الهی را نیز به سخریه گرفتند.

در چهارمین بخش از این آیات به گوشه دیگری از داستان قوم لوط اشاره می کند:«وآن زمانی است که فرشتگان الهی(که مامور عذاب قوم لوط بودند در چهره جوانان زیبایی)به سراغ حضرت لوط علیه السلام آمدند و او(که آنها را نمی شناخت) از مشاهده آنان سخت ناراحت شد وقلبش پریشان گشت و(پیش خود گفت:)امروز روز سختی است،زیرا ممکن است،این قوم زشت سیرت،حرمت میهمان های مرا نشناسند و قصد تجاوز به آنان را داشته باشند!، و لماجاءت رسلنا لوطا سی ء بهم و ضاق بهم ذرعا و قال هذا یوم عصیب »[۹]

(و در این هنگام،اشرار قوم با خبر شدند«و به سرعت به سراغ او آمدند(و قصد سویی نسبت به میهمان او داشتند)و پیش از آن نیز اعمال بدی انجام می دادند(و این کار،یعنی،تجاوز به میهمانان از آنها بعید نبود!، و جاءه قومه یهرعون الیه و من قبل کانوا یعملون السیئات... » [۱۰] «حضرت لوط علیه السلام(بسیار ناراحت شد و با ایثار و فداکاری عجیب و یا به خاطر اتمام حجت)به آنها گفت:این دختران منند که برای شما پاکیزه ترند(بیایید با آنها ازدواج کنید و ازاعمال شنیع خود دست بردارید.از خدا بترسید و مرا در برابر میهمانانم رسوا نسازید،آیا یک انسان رشید(و عاقل و با غیرت)در میان شما نیست؟، قال یا قوم هؤلاء بناتی هن اطهرلکم فاتقوا الله و لا تخزون فی ضیفی ا لیس منکم رجل رشید »[۱۱]

ولی آن قوم کثیف و زشت سیرت،نه تنها در برابر این همه بزرگواری حضرت لوط علیه السلام حیاء نکردند،بلکه بی شرمانه پاسخ گفتند:«تو خود می دانی،ما را به دختران توحقی نیست(و به جنس زن علاقه ای نداریم!)تو به خوبی می دانی که ما چه چیز می خواهیم!، قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و انک لتعلم و ما نرید » [۱۲]

هنگامی که قوم لوط،وقاحت را به آخرین درجه رساندند،حضرت لوط علیه السلام فریادزد و گفت:«ای کاش!قوت و قدرتی داشتم(تا شما خیره سران را مجازات می کردم)و ای کاش!تکیه گاه محکمی از قوم و عشیره و پیروان نیرومندی در اختیار من بود(تا به کمک آنهاشما منحرفان را سخت کیفر می دادم، قال لو ان لی بکم قوة او ءاوی الی رکن شدید »[۱۳]

همان گونه که در ادامه این آیات آمده است حضرت لوط علیه السلام متوجه شد که آنهافرستادگان پروردگارند،هیچ کس نمی تواند کمترین آسیبی به آنها برساند.فرشتگان به حضرت لوط علیه السلام خبر دادند که فردا صبح عذاب هولناکی به سراغ این قوم می آید وشهرهای آنها به کلی زیر و رو می شود و بارانی از سنگ های آسمانی بر آنها فرومی ریزد،به حضرت لوط علیه السلام دستور دادند که شبانه به اتفاق خانواده اش-به استثنای همسرش که از تقوا بی بهره بود-آن شهرها را ترک کنند که صبحگاهان عذاب الهی فرامی رسد.

در پنجمین بخش از آیات،ضمن اشاره به مجازات شدید این قوم ننگین زشت سیرت می فرماید:«قوم لوط،انذارها و هشدارهای مکرر(پیامبرشان)را تکذیب کردند.ما بر آنها تندبادی که ریگ ها را به حرکت در می آورد،فرستادیم(و همه را زیر آن مدفون ساختیم)،جزخاندان لوط که آنها را سحرگاهان نجات دادیم،(به استثنای همسرش که مشمول مجازات قوم گنه کار شد)، کذبت قوم لوط بالنذر×انا ارسلنا علیهم حاصبا الا آل لوط نجیناهم بسحر »[۱۴]).

البته این بخشی از مجازات دردناک آنها بود،زیرا در قرآن آمده است که:«نخست زلزله ای-به امر ما-آمد و سرزمین آنها را زیر و رو کرد،آن چنان که قسمت های بالا در پایین و قسمت های پایین در بالا قرار گرفت، فلما جاء امرنا جعلنا عالیها سافلها. ..[۱۵]

«و بارانی از سنگ بر آنها فرو فرستادیم، ...و امطرنا عالیها حجارة من سجیل منضود »[۱۶]

این باران سنگ،ممکن است بخشی از سنگ های سرگردان آسمانی بوده که به فرمان پروردگار الهی بر فراز آسمان شهر آنها ظاهر گشته و بر ویرانه ها و اجساد بی جان آنان باریده است.

احتمال دیگر این است که «حاصب »به معنای «طوفان شن »باشد.این طوفان گاهی تپه هایی را از یک گوشه بیابان برداشته و به آسمان می برد،سپس در نقطه ای دیگر،مانندبارانی فرو می ریزاند،به طوری که گاهی قافله ها،زیر انبوهی از شن و ماسه مدفون می گشت!

حال این نکته قابل تامل است که هر چند،گاهی طوفان های شن یا باران های سنگ در جهان طبیعت روی می دهد،ولی خداوند متعال فرمان داده بود که این حوادث درآن ساعت مخصوص و معین-که فرشتگان حضرت لوط علیه السلام را خبر داده بودند-واقع گردد.

احتمال دیگری نیز وجود دارد که ممکن است،نخست زلزله ای سهمگین،شهرهای آنها را زیر و رو کرده و سپس بارانی از سنگ های آسمانی بر سرشان فرو ریخته و آنگاه طوفانی از شن،آثار آنها را محو و نابود کرده باشد که این عذاب های سه گانه،بیانگرشدت خشم الهی،نسبت به این قوم رو سیاه است.

در ششمین و آخرین بخش از آیات،ضمن اشاره فشرده و مختصر به تمام ماجرای قوم لوط-از آغاز تا پایان-می فرماید:«به خاطر آورید«لوط »را،هنگامی که به قوم خودگفت:آیا عمل شنیعی انجام می دهید که هیچ کس از جهانیان پیش از شما آن را انجام نداده بود؟!، و لوطا اذ قال لقومه ا تاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین » [۱۷]

آری!شما از روی شهوت به سراغ مردان می روید،نه زنان،شما جمعیت تجاوزکاری هستید،زیرا قوانین و سنت های الهی را رها کرده و راه انحراف را پیش گرفته اید،راهی که سبب نابودی نسل و شیوع انواع بیماری های و مفاسد دیگر اجتماعی می شود.

گر چه بیماری وحشتناک «ایدز» یکی از هولناکترین بیماری های عصر ما شناخته شده،ولی بعید نیست که این بیماری در آن زمان نیز وجود داشته و گروهی از قوم لوط به آن گرفتار شده بودند.به همین علت خداوند حکیم و رحیم،اجساد آنها را زیر خروارها سنگ و شن دفن کرد تا این امر،هم درس عبرتی برای دیگران بوده و هم مایه نعمتی که همان جلوگیری از انتشار و سرایت این بیماری به دیگران بوده است.

به هر حال،آن قوم آلوده،به قدری بی شرم بودند که نه تنها به سخن حضرت لوط علیه السلام گوش ندادند،بلکه خواستار اخراج او و خاندانش-به جرم پاکی از آلودگی های شایع در میانشان-از آبادی ها شدند.قرآن کریم در ادامه این آیات به آن اشاره دارد: وما کان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قریتکم انهم اناث یتطهرون ».[۱۸]

خداوند در ادامه این آیات می فرماید:

«ما لوط و خاندانش را-به جز همسرش که از بازماندگان(در شهر)بود،نجات بخشیدیم،سپس بارانی(از سنگ)بر آنها فرو فرستادیم(و همه را نابود کردیم و مدفون ساختیم).اکنون بنگر،سرانجام کار مجرمان چگونه بود، فانجیناه و اهله الا امراته کانت من الغابرین-وامطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبة المجرمین »[۱۹]

آری!آنها چنان آلوده بودند که بی گناهی و پاکدامنی را گناه می دانستند!و پاکان رابه جرم پاکی محکوم به تبعید و راندن از خانه و زندگیشان می کردند.هر چند قبل ازانجام این کار،به غضب الهی گرفتار و نابود شدند.

بخش مهمی از این آیات،ضمن بیان عواقب هوسبازی و هوا پرستی و شهوترانی-به مفهوم عام و خاصش-،این عمل ناشایسته و پست اخلاقی را که سرچشمه گناهان واثرات مخرب اجتماعی بی شماری است،سخت نکوهش می نماید.

شهوت پرستی در روایات اسلامی

این مساله در منابع روایی اسلام،مورد توجه فراوان قرار گرفته است که بیشتر آنهابیانگر هشدار،درباره پیامدهای خطرناک آن است.این احادیث تکان دهنده،هرخواننده ای را تحت تاثیر عمیق قرار داده و روشن می سازد که آلودگی به «شهوت »-خواه به مفهوم عام و خواه به مفهوم خاص آن-از موانع اصلی سعادت و کمال انسان ها و از اسباب مهم گسترش گناه و جنایت در جامعه بشری است که در ذیل،به بعضی از آن احادیث اشاره می شود:

1-پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:«ما تحت ظل السماء من اله یعید من دون الله اعظم عند الله من هوی متبع،در زیر آسمان معبودی جز خدا پرستیده نشده است که در پیشگاه خدا،بدتر از هوا و هوسی باشد که انسان را به دنبال خود می کشاند.»[۲۰]

به این ترتیب،روشن می شود که «شهوت »و هوای نفس از خطرناکترین عوامل انحراف انسان به سوی زشتی هاست.

2-امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام می فرمایند:«الشهوات سموم قاتلات،شهوت ها،زهرهای کشنده است »(که شخصیت و ایمان و مروت و اعتبار انسان را نابودمی سازد)[۲۱].

3-در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار علیه السلام آمده است:«الشهوات مصائدالشیطان،شهوات دام های شیطان است.»(که انسان ها را به وسیله آن در هر سن و سال و در هر زمان و مکان صید می کند) [۲۲].

4-همچنین در جای دیگر می فرمایند:«امنع نفسک من الشهوات تسلم من الآفات،اگر می خواهید از آفات در امان باشید،خویشتن را از تسلیم شدن در برابر شهوات بازدارید.»[۲۳]

5-در حدیث دیگری نیز از همان پیشوای پرهیزکاران جهان آمده است:«ترک الشهوات افضل عبادة و اجمل عادة،ترک شهوت ها،برترین عبادت و زیباترین عادت است.»[۲۴] 6-امام صادق علیه السلام می فرماید:«من ملک نفسه اذا غضب و اذا رغب و اذا رهب و اذااشتهی،حرم الله جسده علی النار، کسی که به هنگام غضب و تمایل و ترس و شهوت،ملک نفس خویش باشد،خداوند جسد او را بر آتش دوزخ حرام می کند. »[۲۵]

7-امیر مؤمنان علی علیه السلام در حدیث دیگری می فرمایند:«ضادوا الشهوة مضادة الضد ضده و حاربوها محاربة العدو العدو،با خواهش های نفسانی در تضاد باشید،همچون تضاد دو ضد با یکدیگر و با آن به پیکار برخیزید(مانند)پیکار دشمن با دشمن.»[۲۶] این سخن با صراحت،این حقیقت را بازگو می کند که «شهوت پرستی »درست مقابل «سعادت »و خوشبختی انسان قرار گرفته است.

پیامدهای شهوت پرستی در کلام امیر مؤمنان علی علیه السلام

درباره پیامدهای شهوت پرستی و پیروی از هوای نفس،تعبیرات دقیق،حساب شده و تکان دهنده ای در احادیث اسلامی دیده می شود که در این بحث تنها به کلام پیشوای متقیان حضرت علی علیه السلام اشاره می شود:

1-امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند:«اهجروا الشهوات فانها تقودکم الی رکوب الذنوب و التهجم علی السیئات،از شهوات سرکش بپرهیزید که شما را به ارتکاب انواع گناهان و هجوم بر معاصی می کشاند.»[۲۷]

2-این مساله گاهی به قدری شدید می شود که به کلی دین انسان را بر باد می دهد،چنان که در حدیث دیگری می فرمایند:«طاعة الشهوة تفسد الدین،فرمانبرداری ازشهوات نفسانی،دین انسان را فاسد می کند.»[۲۸]

3-آن حضرت در تعبیر دیگری می فرمایند:«طاعة الهوی تفسد العقل،هوا پرستی عقل انسان را فاسد می کند.»

4-در جای دیگر می فرمایند:«الجاهل عبد شهوته،انسان نادان بنده شهوت خویش است » [۲۹]،یعنی،انسان جاهل مثل برده خوار و ذلیلی است که در برابر شهوت خویش،هیچ اختیاری از خود ندارد.

5-در تعبیر دیگر می فرمایند:«عبد الشهوة اسیر لا ینفک اسره،برده شهوت چنان اسیر است که هرگز روی آزادی را نخواهد دید.»[۳۰]

6-آن حضرت علیه السلام در این که سرانجام «شهوت پرستی »،رسوایی است،می فرمایند:«حلاوة الشهوة ینغصها عار الفضیحة،شیرینی شهوت را ننگ رسوایی از میان می برد.»[۳۱]

7-در تعبیر دیگری،شهوت پرستی را کلید انواع شرها می دانند:«سبب الشر غلبة الشهوة [۳۲] سبب شر،غلبه شهوت است.»

با توجه به این که «الشر»با الف و لام جنس و به صورت مطلق ذکر شده است،معنای عموم را می رساند که این امر بیانگر آن است که «شهوت پرستی »،سرچشمه تمام شرها وبدبختی هاست.

8-در جای دیگر ضمن اشاره به این نکته که غلبه هوا و هوس،سبب بسته شدن راه های سعادت بشری شده و او را در گمراهی نگاه می دارد،می فرمایند:«کیف یستطیع الهدی من یغلبها الهوی،چگونه می تواند انسان به هدایت برسد،در حالی که هوای نفس براو غالب گردیده است.»[۳۳]

9-آن حضرت در سخن دیگری،غلبه شهوات را باعث تضعیف شخصیت انسان می دانند:«من زادت شهوته قلت مروته، کسی که شهوات او فزونی یابد،شخصیت انسانی او کم می شود.»[۳۴]

10-در بیان دیگری به این حقیقت اشاره می کند که راه بهشت،راه «شهوت پرستان »

نیست:«من اشتاق الی الجنة سلا عن الشهوات،کسی که مشتاق بهشت باشد بایدشهوت پرستی را فراموش کند»[۳۵]

11-در جای دیگر این نکته را گوشزد می کند که حکمت و آگاهی با شهوت پرستی سازگار نیست:«لا تسکن الحکمة قلبا مع شهوة،حکمت و دانش در قلبی که جای شهوت پرستی است،ساکن نمی شود.»[۳۶]

آثار زیانبار شهوت پرستی

از بحث های قبل روشن شد که «شهوت »دارای مفهوم عام و وسیعی بوده و شامل هر گونه دوست داشتن،تمایل و رغبت به درک لذت و خواهش نفس می شود.بدون این که اختصاص به شهوت جنسی داشته باشد،گرچه گاهی در خصوص شهوت جنسی نیز به کار رفته است.

در قرآن مجید نیز این مفهوم در یازده مورد به صورت عام استفاده شده است و تنهادر دو مورد در معنی خاص آن به کار رفته است.در روایات اسلامی و کلمات علمای اخلاق نیز اغلب در مفهوم عام به کار رفته که در مقابل آن واژه «عفت »به معنی خویشتن داری و چشم پوشی از لذایذ گناه آلوده مادی به کار می رود.

این مفهوم بیشتر در موارد منفی به کار می رود،اما گاهی در موارد مثبت نیز به کاررفته است،مانند،آن جایی که خداوند خطاب به بهشتیان می فرماید:«... و لکم فیها ماتشتهی انفسکم ...،هر چه را دوست بدارید و به آن تمایل داشته باشید،در بهشت برای شمافراهم است » [۳۷]یا آن جایی که می فرمایند:«... فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین ...،دربهشت آنچه دل ها می خواهد و چشم از آن لذت می برد،موجود است.»[۳۸]

به هر حال این واژه،بیشتر دارای بار منفی بوده و در مواردی که هوا و هوس افراطی بر انسان چیره گشته و تمایلات ویرانگر و گناه آلود بر تمام وجودش مستولی گردد به کار می رود.

این واژه و مشتقات آن،در قرآن مجید،سیزده مورد به کار رفته که شش مورد آن دارای مفهوم مثبت و هفت مورد آن دارای مفهوم منفی است.

به هر حال «شهوت »به هر معنی که باشد،هرگاه مفهوم خاص آن که همان خواست های افراطی و شهوانی است مورد نظر باشد،آثار زیانباری به دنبال خواهدداشت که به وضوح قابل مشاهده است


پانویس

منابع

  1. سوره مریم،آیه 59و60)
  2. (سوره نساء،آیه 27)
  3. (سوره عنکبوت، آیه 28و29)
  4. (سوره هود،آیه 77و83)
  5. (سوره قمر،آیه 33و34)
  6. (سوره اعراف،آیه 80و84)
  7. عنکبوت/ 29
  8. همان
  9. هود/ 77
  10. هود/ 78
  11. همان
  12. هود/ 79
  13. هود/ 80
  14. قمر/ 34 و 35
  15. هود/ 82
  16. همان
  17. اعراف/ 80
  18. اعراف/ 82
  19. اعراف/ 83 و 84
  20. الدر المنثور،ج 6،ص 261 به نقل از میزان الحکمة،ج 4،ص 3478،شماره 21400
  21. غرر الحکم،حدیث 876
  22. غرر الحکم،حدیث 2121
  23. غرر الحکم،حدیث 2440
  24. همان،حدیث 4527.
  25. بحار الانوار،ج 75،ص 243
  26. شرح غرر الحکم،حدیث 5934
  27. همان،حدیث 2505
  28. شرح غرر الحکم،حدیث 5985
  29. غرر الحکم،حدیث 449
  30. غرر الحکم،حدیث 6300
  31. غرر الحکم،حدیث 4885
  32. شرح غرر الحکم،حدیث 5533
  33. همان،حدیث 7001،ص 566 غرر الحکم
  34. همان،حدیث 8022
  35. همان،حدیث 8591
  36. همان،حدیث 10915
  37. فصلت/ 31
  38. زخرف/71