سید حسین خوانساری
{منبع اين نوشتار يک سايت است. آن را با نوشته خودتان جايگزين کنيد.}
سيد خوانساری
حاج سيد حسين فرزند حاج ميرزا ابو القاسم آخرين فرزند ميرکبير خود عالمی است کامل، بارعی با تقوا، زاهدی با وقار و عاشقی بی قرار... شخصيتی که چون به کرسی بحث علمی نشستی علوم آل محمد را باقر بودی، و چون در کنار عشاق احاديث رفتی علامه مجلسی را تداعی نمودی، و اگر به محراب تهجد به راز و نياز با معبود ايستادی، چون سجاد عليه السلام زديده به گونه درها سفتی، و اگر عيال محروم خدا بر بوريای خانه گلينت نشستی، منزل با روح و کلبه با صفای مادرت زهرا را به خاطر آوردی. و اگر اين فقير عم خويش را مانند شاگردش بحر العلوم عاشق!!، اين محبت و عشق بدان جهت که عمو و شاگردش عاشق!! و عمو عاشق آنکه علی او را عاشق!! و اين فقير چه صيغه ای که بنويسد، ما به فدای آنکه علی او را عاشق!!. اين حسين عزيز که فرزند آن حسين کريم است، سبط عزيزش در وصف جد کبيرش در روضات چنين نگاشت:
(خوانساری از بزرگان محققان اعلام، و از اعاظم دانشمندان اسلام بود، ذهنی روان داشت که مشکلات علوم را با فراست خداداديش بر مسائل لا ینحل حقايق موفق می شد. خوانساری تقريری نيکو و تحريری شايسته و اخلاقی دلجو داشت. و رعايت آداب معاشرت را کاملا می نمود. و به درجات عاليه پارسائی و پرهيزکاری و مراعات خواسته های دين نايل گرديده بود. او اکثر عمر خويش را به انزوا گذرانيد، و از زادگاه خويش هجرت نکرد و در گمنامی قرار داشت. و آن گونه که بود ديگران او را نشناختند، و الا مانند همنام خويش «سيد حسين قزوينی» شهرت بيشتر می یافت...)
تراجم علما می نويسند: سيد بحر العلوم، آقا محمد علی کرمانشاهی، سيد حسين قزوينی، امير عبد الباقی اصفهانی، ميرزای قمی از محضر او مدتی استفاده نمود و از او اجازه روايت دارند. آيات مذکور در برخی تأليفات خويش اين سيد عالی مقام و والد او را با القاب و عناوينی زيبا ستوده اند.
مرحوم ميرزای قمی صاحب قوانين داماد ميرکبير بود و قطعا در مدتی که خوانسار از حضور سيد استاد استفاده علمی می برد با همشيره وی ازدواج نموده که متأسفانه پس از مدت کوتاهی اين علويه (عمه سادات) وفات می کند و جناب ميرزا پس از مدتی جهت ادامه تحصيلات عازم عتبات می شود.
سيد خوانساری بيشتر بهره های علمی و کمالات اخلاقی و معنوی او از محضر پدر بزرگوارش به او رسيد. او از والد خويش و مرحوم ميرزا محمد صادق سراب نقل روايت می کند.
خوانساری بر شرح لمعه شهيد و ذخيرۀ محقق سبزواری حاشيه زيبا زد. و شرحی جالب بر دعای ابو حمزه و زيارت عاشورا و همچنين در کلمات امام صادق عليه السلام زد. و رسائلی در عبادات و کتابی در پاسخ به سؤالات شريف گلپايگانی (اسفرنجانی) به رشته تحرير برد. در برهه ای از زمان سيد به اتفاق فرزندان بزرگوارش ميرزا ابو القاسم و آقا حسن به زيارت عتبات مشرف برد. نوشته اند در مدتی که آقای خوانساری کربلا بود وحيد بهبهانی با لباسی ساده و مندرس متواضعانه به منزل سيد می رفته به نحوی که ميرزا ابو القاسم آقا را نشناخته و اگر سيد در منزل نبوده و یا به خواب رفته بود ديدار را به موقع ديگر موکول می ساخت و گاه از اين سادات آل رسول ديدن می فرمود. موقعی که زائران ايرانی در عتبات به منزل وحيد کبير شرفياب شدند، از آقا سؤال می کنند ما در ايران به که مراجعه و از که تقليد کنيم؟ وحيد در جواب می فرمايد: من در ايران فقيهی شايسته فتوی دادن باشد به جز دو نفر سراغ ندارم یکی آقای آقا حسين قزوينی و ديگر آقای آقا حسين خوانساری...
سيد خوانساری هيچ گاه نماز شب، زيارت عاشورا و نماز جمعه و جماعت او ترک نمی شد. و هر گاه به عللی مسجد نمی رفت، در خانه خويش به اتفاق اهل بيت اقامه جماعت می فرمود. سيد عالمی دلسوز و با انصاف بود. با فقرا و مؤمنين مواساة و همنشينی می نمود و در اصلاح امور و حوايج مردم کوشش می نمود. خدايش درجات او عالی است متعالی فرمايد. معظم له در روز یکشنبه هشتم رجب اندکی از ظهر گذشته بود که به لقای معشوق شتافت و ناگهان پيک حق را لبيک گفت.
مدفن او در شهر زيبای خوانسار مزار است. پس از سيد خوانساری فرزندان او سيد ابو القاسم جعفر و سيدحسن و... که از اعلام بزرگ عصر خويشند وارث علوم پدر گشتند. ابو القاسم جعفر پدر حاج ميرزا زين العابدين خوانساری اصفهانی است که وی سرسله سادات روضاتی اصفهان است و سيد حسن پدر سيد محمد مهدی صاحب رساله ابو بصير و ساير آيات خوانساری می باشد که در آينده به ذکر اعلام بزرگ اين خاندان می رسيم.
منبع:پایگاه شعائر