کشته شدن عمر بن خطاب به دست فیروز ایرانی
منبع: نرمافزار دایرةالمعارف چهارده معصوم علیهمالسلام
كشته شدن عمر بن خطاب بدست فيروز ابولؤلؤي ايراني: سال 23 هجري قمري/ 27 ذوالحجه
عمر بن خطاب بن نفيل مكني به ابوحفص، چهل سال پيش از هجرت در مكه معظمه به دنيا آمد و پس از ظهور اسلام در سالهاي قريب به هجرت مسلمان شد و در زمره ياران پيامبر صلی الله علیه و آله درآمد. وي دخترش حفصه را به عقد ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و آله درآورد و از طريق او خود را به آن حضرت نزديك كرد.
وي با اين كه در واقعه غدير خم شاهد معرفي حضرت امام علی علیهالسلام به جانشيني رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و به همين جهت نخستين فردي بود كه با علي علیهالسلام به ولايت بيعت كرد و به وي تبريك گفت ولي پس از رحلت پيامبر صلی الله علیه و آله مهمترين عنصر غصب خلافت از اميرمؤمنان علیهالسلام و انحراف آن به صحابه سالخوردهاي چون ابوبكر بن ابيقحافه بشمار ميآمد و از اين راه، زمينه دستيابي خويش به خلافت پس از مرگ ابوبكر را مهيا كرد.
به هر روي وي به مدت ده سال و نيم بر مسند خلافت اسلامي تكيه زد و در اين مدت به مناطق شام، مصر، عراق و ايران لشكركشي نمود و فتوحاتي نصيب مسلمانان كرد و تغييراتي در زمامداري و تشكيل ادارات و ديوانها به وجود آورد تا اين كه در ذی الحجه سال 23 هجري قمري بدست فيروز ابولؤلؤي ايراني كشته شد.
ماجراي قتل وي از اين قرار است كه مغيرة بن شعبه، عامل عمر بن خطاب در كوفه به هنگام بازگشت به مدينه منوره يكي از اسيران ايرانينژاد به نام فيروز و مكني به ابولؤلؤ را كه فردي كاردان و توانمند بود به همراه خويش به مدينه برد ولي در آن جا به وي ستم ميكرد و براي انجام كارهاي زياد و متحمل كردن وظايف سنگين، وي را تحت فشار قرار ميداد.
فيروز در نزد عمر بن خطاب از ستمگري و زورگويي مغيرة بن شعبه شكايت كرد ولي عملاً ترتيب اثري داده نشد و مغيره به إعمال روشهاي غيرانساني خويش ادامه ميداد. فيروز بار ديگر در نزد عمر بن خطاب مغيره شكايت كرد و عمر به جاي دلجويي و يا پشتيباني از وي از مغيره حمايت كرد و به فيروز گفت: با آن همه كارهايي كه از تو برميآيد، اين مقداري كه مغيره بر تو واجب كرده است چيز زيادي نيست. وانگهي من شنيدهام كه تو ميتواني آسياب بادي بسازي، اگر براي من چنين كاري انجام دهي به تو پاداش نيكو دهم و بگويم كه بر وظيفهات بكاهند.
فيروز گفت: آري من ميتوانم آسياب بادي بسازم و براي تو نيز آسيابي بسازم كه آوازه آن به شرق و غرب عالم برسد!
عمر بن خطاب، به اطرافيان خود گفت: اين غلام ايراني مرا با اين سخنانش تهديد كرده است. به همين لحاظ، عمر بن خطاب از سوي فيروز دلهره داشت و پيشاپيش وصيت كرد و أمر خلافت را بر عهده شش تن از معروفترين صحابه پيامبر صلی الله علیه و آله گذاشت. سرانجام در بيست و هفتم و يا در بيست و ششم ذي الحجه، مورد هجوم متهورانه فيروز ابولؤلؤ قرار گرفت.
گويند ابولؤلؤ سه ضربه و به روايتي شش ضربه كاري بر عمر وارد ساخت و از مسجد گريخت، چندين نفر در پي او دويدند كه دستگيرش كنند، نتوانستند و سيزده نفر از تعقيبكنندگان بدست ابولؤلؤ زخمي شده كه شش تن از آنان، جان باختند و سر آخر وي را دستگير كرده و پيش از آن كه اسيرش كنند، خودكشي كرد[۱] و به قولي از دست آنان گريخت و به ايران آمد.
هم اكنون در كاشان مقبرهاي است كه منصوب به فيروز ابولؤ ايراني است. به هر حال عمر بن خطاب بر اثر آن ضربات وفات يافت. بازماندگان عمر بن خطاب كه از كشته شدن وي بدست يك ايراني بسيار ناراحت و خشمگين بودند، بيمهابا اتباع ايراني مقيم مدينه را مورد تاخت و تاز خويش قرار دادند. گويند: عبيدالله پسر عمر بن خطاب در اين اقدام غيراسلامي و غيرانساني، سه تن از ايرانينژاد را صرفاً به جرم رابطه و مراوه پيشين با فيروز ابولؤلؤ، دستگير و بدون اثبات هيچ جرم و گناهي آنان را كشت و اين سه تن عبارت بودند از: هرمزان، جفينه و دختر ابولؤلؤ.[۲]
پس از قتل عمر بن خطاب، بنا به توصيه وي و يك جانبهگريهاي عبدالرحمن بن عوف، رئیس شوراي شش نفره منصوب عمر، خلافت به عثمان بن عفان رسيد و امام علی علیهالسلام بار ديگر از دستيابي به خلافت اسلامي محروم ماند.
پانویس
- ↑ نك: الفتوح ابن اعثم كوفي، ص 266؛ تاريخ ابن خلدون، ج 1، ص 539؛ بحارالانوار علامه مجلسی، ج 13، ص 113 و ج 92، ص 529.
- ↑ حياة الامام الحسن بن علي علیهالسلام، ج 1، ص 226.
تذکر:
در کتاب وقایع الایام شیخ عباس قمی، كشته شدن عمر بن خطاب در وقایع 29 ذی الحجه ذکر گردیده است: (وقایع الایام، 29 ذی الحجه).