حضرت هود علیه السلام
این مقاله حاصل همکاری و مشارکت جمعی از اعضای دانشنامه اسلامی در نسخه پیشین دانشنامه است. به هنگامی که اطلاعات دانشنامه از نرم افزار پیشین به نرم افزارکنونی منتقل شد آخرین ویرایش آنجا به عنوان اولین نسخه در نرم افزار جدید ثبت شد.
چنانچه علاقه مندید نام کاربری که تدوین کننده این مقاله در نسخه پیشین بوده یا بیشترین مشارکت را در تهیه آن داشته است را بدانید به صفحه مشارکت کنندگان در نسخه پیشین مراجعه کنید |
حضرت هود علیه السلام
وجه تسميه هود
ابن بابويه رحمه الله گفته است: آن حضرت را براى اين هود گفتند كه هدايت يافت در ميان قوم خود به امرى كه آن ها از آن گمراه بودند .[۱]
نسب حضرت هود علیه السلام
نسب او هود بن عبدالله بن رياح بن جلوث بن عاد بن عوص بن ارم بن سام بن نوح می باشد.[۲] و بعضى گفته اند: اسم هود عابر است و پسر شالخ پسر ارفخشد پسر سام پسر نوح است.[۳]
حضرت هود در قرآن
هود از پیامبرانی است که نام او در قرآن ده بار آمده، و یک سوره به نام او نامیده شده است.
قرآن کریم درباره قوم عاد که هود برای هدایت آن ها به آن قوم رفته بود گفته، كه قوم عاد در وادى يا صحراى احقاف سكونت داشته اند. (سوره احقاف، آیه 21) و اين سرزمين واد يى است بين عمان و أرض مهره تا حضرموت و احقاف به معناى شن هاى روان مى باشد. آن ها از ذريه كسانى بودند كه به همراه حضرت نوح از طوفان نجات يافته بودند و داراى جثه هايى قوى و بزرگ و بلند بودند. (سوره اعراف، آیه 69 و سوره سجده آیه 15 و سوره شعراء آیه 130)
اين قوم در شهرنشينى و تمدن، پيشرفت زيادى كرده بودند. آن ها سرزمين هايى آباد و زمين هايى حاصلخيز كه داراى باغ ها و نخلستان ها و زراعت هاى زيادى بود؛ داشتند و داراى احترام و مقام زيادى بودند. در اين موقعيت، خداوند برادرشان هود را در ميان آن ها برانگيخت تا آن ها را به حق و پرستش خداى يگانه دعوت كند و از پرستش بت باز دارد تا به عدل و احسان با هم رفتار كنند. (سوره شعراء، آیه 130)
هود عليه السلام بسيار آن ها را موعظه و نصيحت كرد و راه راست را به آن ها نشان داد و هرگونه عذر و بهانه اى را از آنان گرفت؛ اما از پذيرش حق ابا كردند و به مقابله و انكار وى پرداختند و جز عده بسيار كمى به وى ايمان نياوردند و اكثريت آن ها بر انكار و دشمنى اصرار ورزيدند و به او نسبت ديوانگى و سفاهت دادند و از او درخواست كردند كه عذابى را كه به آنان وعده مى دهد؛ نازل كند. پس خداوند عذابش را نازل كرد و بادى به سوى آن ها فرستاد كه هر چيزى را كه در جلوى آن قرار مى گرفت به خاكستر تبديل مى كرد. (سوره الذاريات، آیه 43)
و مردم را به صورت نخل هاى سوخته درمى آورد. (سوره قمر، آیه 20) تند باد سركش و هلاك كننده، هفت شبانه روز به طور دائم بر آن ها مسلط بود و آن قوم به صورت تنه پوسيده و تو خالى درختان خرما بر زمين مى افتادند. (سوره الحاقة، آیه 7)
اين باد به فرمان خدا همه چيز را نابود مى كرد به طورى كه هيچ چيزى جز خانه هايشان ديده نمى شد. (سوره احقاف، آیه 25) به اين ترتيب خداوند همه آن ها را هلاك كرد، مگر هود و كسانى كه به وى ايمان آورده بودند. (سوره هود، 58)[۴]
حضرت هود در روايات
قوم عاد اندامى بسيار كشيده و قدرتمند داشتند به طورى كه با دست خويش سنگ كوهها را مى شكافتند، آن ها بت پرست بودند و به همين خاطر هود بدانها فرمود: «أَتُجادِلُونَنِي فِي أَسْماءٍ سَمَّيْتُمُوها»: (سوره اعراف، آيه 71) گروهى از آن ها باران را به خاطر آبيارى و زمين را به خاطر برداشت روزى از آن پرستش مى نمودند و خداى ديگرى به گمان شفاى بيمارانشان و ديگرى را به خاطر همراهيشان در سفر مى پرستيدند. اما همگى آن ها بوسيله گردباد غضب الهى به هلاكت رسيدند. قوم عاد هود را متهم ساختند كه به خاطر ناسزاگوئى به خدايان آن ها دچار سبك مغزى شده است. از ديگر عادات زشت آن ها اين بود كه منازل خويش را بر بلنديها مى ساختند تا موقع عبور پيادگان آن ها را مورد استهزاء قرار دهند.[۵]
- 2- امام صادق عليه السلام می فرماید:
هنگامي كه خداوند عزوجل هود را برانگيخت، بازماندگان از فرزندان سام در برابر او سر تسليم فرود آوردند. اما بقيه گفتند: از ما قويتر كيست؟ پس، به وسيله بادي سترون هلاك شدند و هود (نيز) پيروان خود را سفارش كرد و به آمدن حضرت صالح عليه السلام بشارت داد.[۶]
اخلاق و فضائل و ويژگي هاي حضرت هود علیه السلام
هود علیه السلام خودش از قوم عاد دومين پيغمبرى بود كه براى دفاع از حق و سركوبى و ابطال كيش و ثنيت قيام كرده، البته دومين نفرى كه قرآن کریم سرگذشتش را نقل كرده و محنت ها و آزارى كه در راه خداى سبحان ديده حكايت نموده است، آرى قرآن كريم آن جناب را به همان ستايش كه انبياء گرام خود را ستوده، ستايش كرده و در همه ذكر خيرهاى خود از آن حضرات، وى را شركت داده است، سلام خدا بر او باد.[۷]
پانویس
- ↑ حيوة القلوب (علامه مجلسی)، ج 1، ص: 281.
- ↑ ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 9، ص: 149.
- ↑ حيوة القلوب (علامه مجلسی)، ج 1، ص: 281.
- ↑ تاريخ تحقيقى اسلام (حسين على عربى )، ج 1، ص: 88.
- ↑ داستان پیامبران يا قصه هاى قرآن از آدم تا خاتم (يوسف عزيزى )، ص: 161.
- ↑ بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج 11، ص: 359.
- ↑ ترجمه الميزان، (موسوى همدانى سيد محمد باقر)، ج 10، ص: 458.
منابع:
(1). حيوة القلوب، علامه مجلسى ؛ قم : سرور، ششم ، 1384 ش .
(2). ترجمه مجمع البيان، مترجمان ، تهران : فراهانى ، اول ، 1360 ش .
(3). داستان پیامبران يا قصه هاى قرآن از آدم تا خاتم؛ يوسف عزيزى، تهران: انتشارات هاد، اول، 1380 ش.
(4). بحارالأنوار، علامه مجلسى ؛ تهران.
(5). ترجمه الميزان، سيد محمد باقر موسوى همدانى؛ قم: دفتر انتشارات اسلامى حوزه علميه قم، پنجم، 1374 ش.
(6). تاريخ تحقيقى اسلام، حسين على عربى؛ قم : مؤسسه امام خمينى ، چهارم ، 1383 ش .