خوف و رجاء

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۵۸ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی 'کلیدواژگان: اميد، ترس، تمني، غرور، توازن خوف و رجاء» '''ضرورت و اهميت خوف و رجاء'...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

کلیدواژگان: اميد، ترس، تمني، غرور، توازن خوف و رجاء»

ضرورت و اهميت خوف و رجاء

از جمله فضائل مهم اخلاقى كه در زندگى انسان نقش بسيارى ايفا مى كند مسئله «خوف» و «رجاء» يا ترس و اميد است. آدمي بايستى از خداوند و عظمت كبريائى او و نيز از پيامدهاى پرونده عملكرد خويش ترس داشته و همچنين با در نظر گرفتن رحمت گسترده الهى به الطاف واسعه وى اميدوار باشند. همراه بودن صفت ترس و اميد در زندگى عملى افراد مؤمن نقش تعيين كننده اى دارد.

ترس از خداوند افزون بر اين كه از كمالات معنوى مى باشد سرچشمه بسيارى از فضايل انسانى، اصلاح نفسانى و سبب علاج امراض روحى است. خداوند آدمى را نيازمند به تغذيه، امنيت، تعلق داشتن به هم نوعان و... آفريده است ولى مهم ترين نياز هر فرد، اميد است. جهان تجلى آرزوهاست؛ ساخت و سازهاى مدرن، به وجود آمدن تكنولوژى عظيم و... ارمغان اميدهاست؛ چنان كه نااميدى موجب قطع ريشه زندگى و در اغلب موارد مايه خودكشى يا انزواى اجتماعى است. اميد است كه كشاورز را به بذرافشانى و آبيارى... وامى دارد، دانش پژوه را به تحمل رنج ها و مادران را به بچه دارى و فرزندنوازى رهنمون مى شود.

اميد، سبب تلاش ها و نااميدى سبب آفت هاست. ناامیدی از رحمت الهی از گناهان کبیره است. در آیات قرآنی آمده است: لاتقنطوامن رحمه الله[۱] یا در آیه‌ای دیگر آمده است: من یقنط من رحمه ربه الا الضالون.[۲]

اميد در انسان انگيزه تلاش را پديد مى آورد. كسى كه اميدى ندارد ادامه زندگى براى او كسالت‌آور و حتى نامطلوب مى شود؛ انسان نااميد انگيزه اى براى كار و تلاش ندارد و از حركت به سوى كمال باز مى ماند.

وقتى اسكندر كبير به سلطنت مقدونيه رسيد املاك و اشياء موروثى را بين ديگران تقسيم كرد. از او پرسيدند: براى خود چه نگاه خواهى داشت؟ در جواب گفت: اميد كه بزرگ ترين دارائى و تملك انسان است.[۳]

مفهوم خوف و رجاء

رجا در لغت یعنی امیدواری که در مقابل یاس قرار می‌گیرد[۴] و در اصطلاح یعنی انسان به تحقق يافتن امرى مطلوب كه يقين دارد يا احتمال مى دهد در آينده به وقوع مى پيوندد، اميد داشته باشد. در مقابل خوف در لغت به معنای ترس بوده و در اصطلاح به معنى اين است كه انسان از تحقق يافتن امرى نامطلوب كه يقين دارد يا احتمال مى دهد در آينده به وقوع بپيوندد، ترس و واهمه داشته باشد.[۵][۶]

بايد توجه داشت كه خوف و رجا در نقطه مقابل يكديگر قرار ندارند. نقطه مقابل رجا، نااميدي از رحمت خداست و نقطه مقابل خوف، امنيت كامل از عذاب و كيفر الهي است كه هر دو از گناهان بزرگ به شمار مي آيند.

رجا، امیدواری و مظنه رسیدن به چیزی است که باعث مسرت باشد را گویند و این سرور، وقتی رجا است که بسیاری از اسباب رسیدن به محبوب را تحصیل کرده باشد اما توقع چیزی که هیچ یک از اسباب محبوب را مهیا نکرده آن را رجا نگویند، بلکه غرور و حماقت گویند. همانند کسی که انتظار گندم بکشد در حالی که تخم آن را در زمین شوره‌زاری که بی‌آب است افکنده باشد و اگر کسی بعضی اسباب را تحصیل نکرده که رسیدن به محبوب نزدیک باشد آرزو و تمنی گویند. مثل آن که دانه را در زمین مستعدی افکنده باشد اما در آب دادن کوتاهی کند.[۷]

رابطه ميزان شناخت افراد با اميدها و ترس ها

اميد و ترس افراد به ميزان شناخت و نيازهايى كه درك مى كنند، بستگى دارد. مثلاً ترس و اميد يك كودك دو سه ساله فقط در محدوده خواسته هايى كه دارد شكل مى گيرد. او هيچ وقت نسبت به مسائل بين المللى، مسائل اجتماعى، مسائل معنوى و اخروى و... ترس و اميدى ندارد زيرا هيچ تصورى از آن‌ها ندارد و يا مثلاً از يك سو، افراد عادى از بيمارى، فقر، گرفتارى هاى زندگى و... ترس دارند و از سوى دیگر، اميد دارند كه پول دار بشوند و همسر خوب، خانه خوب و موقعيت اجتماعى خوبى بدست آورند. افرادى كه يك مقدار معرفت شان بيشتر است مسائل معنوى را هم در نظر مى گيرند. براى مثال از اين كه عقل و ايمان شان از بين برود، مى ترسند و اميد دارند كه بر معرفت و ايمان شان افزوده شود. كسانى هم كه به آخرت ايمان دارند به ثواب هاى اخروى اميد دارند و از عذاب هاى اخروى مى ترسند.[۸] پس خوف و رجا طبق حالات و معرفت افراد دارای درجاتی است. خوف توده مردم از عذاب، خوف خواص از سرزنش، خوف افراد اخص از توجه نکردن می‌باشد.[۹]

حد نصاب خوف و رجاء

خوف و رجاء امرى نسبی و دارای مراتبی است و حد نصابى دارد كه حداقل مرتبه آن را بايد مؤمن داشته باشد. اگر اميد انسان به رحمت خداوند به گونه اى باشد كه فكر كند كارهاى او ديگر دخالتى در آن ندارد و آن قدر رحمت خدا واسع است كه همه را مى آمرزد، باعث مى شود تا انسان گستاخ شود و از ارتكاب گناهان باكى نداشته باشد. زيرا خداوند از روى اعمال خود افراد، آن ها را مى آمرزد و به بهشت مى برد و يا عذاب نموده و به جهنم مى برد.[۱۰] بنابراين، داشتن مرتبه اى از خوف كه مانع از گناه مى شود و نيز حدى از رجاء كه موجب انجام اعمال خوب مى گردد، لازم است.

توازن بين خوف و رجاء

دانشمندان علم اخلاق مى گويند: بيم و اميد از خداوند، دو بال تكامل مؤمن هستند. همان گونه كه پرنده با دو بال پرواز مى كند؛ در صورتى كه تعادل بال ها محفوظ باشند مؤمن نيز با بال هاى ترس و اميد به لقاء الهى مى رسد. در آیاتی این دو حالت در کنار هم آورده شده است (یحذرالاخره ويرجورحمه ربه)[۱۱] حضرت على عليه السلام فرمودند:

«خيرُ الاعمال اعتدال الرجاء والخوف؛ بهترين كارها، تساوی بین خوف و رجانسبت به خداوند است».[۱۲]

در امور معنوى توازن ترس و اميد، ضامن رشد و تكامل به سوى كردگار است. غلبه ترس بر اميد، آدمى را به نوميدى و نيستى مى كشاند چنان كه سنگينى اميد بر ترس از پروردگار نيز او را به غرور و غفلت مى كشاند؛ در نتيجه سبب در جا زدن و مانع سير تكاملى آدمى خواهد شد. بندگان خاص بيم و اميد را در كنار هم دارند و خدا را با خوف وطمع مى خوانند:[۱۳] «يَدْعُونَ خَوْفا وَ طَمَعَا».[۱۴]

امام صادق علیه‌السلام در بخشى از وصيتنامه خود به ابن ‌جندب، نجات يافتگان از عذاب الهى را كسانى معرفى مى كند كه خوف و رجاء حقيقى متعادل در دل هايشان وجود دارد: «يهلك المتكل على عمله... قلت فمن ينجو؟ قال الذينهم بين الرجاء والخوف...؛ كسى كه به اعمال خود (اعمال خوب) تکیه نموده است به هلاكت مى رسد و كسى هم كه به اميد رحمت خداوند بر انجام گناهان جرات پيدا مى كند نجات نخواهد يافت. (ابن جندب) سؤال كرد پس چه كسى نجات پيدا مى كند؟ حضرت فرمودند: كسانى كه حالشان ميان خوف و رجاء باشد.[۱۵]

يعنى نه خوف شان آن چنان است كه از آمرزش گناهانشان نااميد باشند و نه رجاءشان آن چنان است كه جرات ارتكاب گناه را داشته باشند؛ هم شوق به ثواب در دل هايشان وجود دارد و هم خوف از عذاب.

از امام صادق علیه‌السلام سوال شد، لقمان حکیم چه وصیتی به پسرش کرد؟ حضرت فرمود: لقمان گفت: از خدا بترس حتی اگر اطاعت جن و انس را آورده باشی ممکن است عذاب بشوی و امیدوار باش حتی اگر گناه جن و انس را آورده باشی.[۱۶]

اگر رجاء بر خوف غلبه كند به حدى كه ديگر انگيزه ترك گناه در انسان باقى نماند انسان مبتلا به گناه مى شود كه در آن هلاكت است و اگر خوف بر رجاء غلبه بکند يعنى فرد فكر كند كه چون مرتكب گناهى شده است پس خدا او را به جهنم خواهد برد. چنين فردى بايد توبه كند و با انجام كارهاى خوب به رحمت و آمرزش خداوند اميد و رجاء داشته باشد.

پانویس

  1. قرآن، سوره زمر/53 از رجمت خدا مایوس نشوید.
  2. سوره حجر/56، جز گمراهان چه کسی از رحمت پروردگار مایوس می‌شود.
  3. www.hawzah.net.
  4. علامه ابن منضور لسان العرب، ج 4، چ اول 1988 لبنان دارالتراث العربی.
  5. محمدتقی مصباح یزدی مجله معرفت مقاله خوف و رجا، ش 33.
  6. محمدتقی مصباح یزدی اخلاق درقرآن، ج 1، ص 406 و 399، قم، موسسه امام خمینی.
  7. ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص 149، چ مکرر، 1373، نسر دهقان.
  8. محمدتقی مصباح یزدی مجله معرفت، مقاله خوف و رجا، ش 33 موسسه امام خمینی قم.
  9. امام خمینی روح الله، شرحی بر چهل حدیث، ص 194، طه چ دوم 1368، قزوین.
  10. محمدتقی مصباح یزدی مجله معرفت، مقاله خوف و رجا، ش 33.
  11. سوره زمر/9، از آخرت می‌ترسد و به رحمت پروردگارش دلبسته است.
  12. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، ص 1568، قم، مرکز تحقیقات دارالحدیث، چ دوم 1379.
  13. مکارم شیرازی ناصر اخلاق در قرآن، ج 2، ص 146 تا 155، چ 3، قم مدرسه علی ابن ابن ابی‌طالب، 1384.
  14. سوره سجده/16، می‌خوانند پروردگارشان رابا ترس و امید.
  15. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، ص 179، قم، مرکز تحقیقات دارالحدیث، چ دوم، 1379.
  16. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، ص 179، قم، مرکز تحقیقات دارالحدیث، چ دوم، 1379.

منابع

زکریا جهانگیری، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه‌السلام(بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)، تاریخ بازیابی: 7 خرداد 1391.