محصن
محصن به کسر صاد اسم فاعل و به فتح آن اسم مفعول از باب احصان است. (حصن) دژ و قلعه و حصون جمع آن است.
حصن در قرآن
در قرآن آمده است: «و ظنوا أنهم مانعتهم حصونهم من الله»[۱] پنداشتند که قلعه های آن ها باز میدارد ایشان را و حفظ می کند از تقدیر الهی. این آیه مربوط به جنگ بنی نضیر است و در مورد قبیله یهودی بنی نظیر است که در قلعه زندگی میکردند.
و (احصان) حفظ کردن و نگاه داشتن.
در قرآن درباره علت آموختن ساخت زره به حضرت داوود آمده است:
«لتحصنکم من باسکم»
تا شما را حفظ کند و از بلای دشمن نگه دارد.
و در مورد حضرت مریم که خود را از کار زشت نگاهداشت، آمده است :
«والتی احصنت فرجها»
کاربرد دیگر محصن
و گاهی به معنای شوهر داشتن زن و زن داشتن مرد استعمال شده است چون هر یک جفت خود را از ناشایسته حفظ میکند.
(محصن) به کسر صاد مرد زن دار چون زن خود را باز می دارد از زنا به اینکه او را در حباله خود آورده است به عقد.
(محصنات) به فتح صاد به صیغه اسم مفعول در همه جای قرآن به معنی زن آزاد و عفیف آمده است یعنی آن که از زنا بپرهیزد.
احصان در کلام فقهاء
اما در اصطلاح فقها گاه به معنی زن شوهردار است چنانکه گویند زن محصنه اگر زنا کند حد او رجم است یعنی زن شوهردار.
«والمحصنات من المؤمنات و المحصنات من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم»(سوره مائده/آیه5) زنان پرهیزکار از مسلمانان و زنان پرهیزکار از آن ها که پیش از شما کتاب آسمانی به آنها داده شد یعنی یهود و نصاری بر شما حلالند به مقتضای این آیه گرفتن زن از اهل کتاب جائز است در مذهب اهل بیت به متعه کردن و در مذهب اهل سنت به نکاح دائم چون آنها متعه را مشروع نمی دانند معنی آیه آن نیست که به هر کیفیت حلالند بلکه با شرائطی که در محل خود ثابت است مانند عقد و مهر و اینکه از چهار تجاوز نکند و شوهر دار نباشند و محرم نباشند به رضاع و مصاهرت و سایر قیود از جمله آن که در اهل کتاب به صیغه متعه باشد و در روایتی ضعیف از حضرت باقر علیه السلام نقل کردند که این آیه منسوخ است به قوله تعالی «و لا تمسکوا بعصم الکوافر»
اما سوره مائده آخرین سوره ایست مشتمل بر احکام و احتمال نسخ در آن نمی رود و احتیاج به آن نیست چون زنان اهل کتاب بر ما حلالند بی شبهه به اتفاق مسلمین اگر چه شافعی و محمد بن حریر تخصیص دادند به بعض اهل کتاب.
پانویس
- ↑ سوره حشر/آیه2
منبع
نثر طوبی، علامه شعرانی، ج1، ص 178 ، با تلخیص و تصرف