پیمان برادری میان مسلمانان
کلیدواژه: ابوعبيده، زيد بن حارثه، عتبان بن مالك، قبيله خزرج، پيمان برادرى
دولت اسلامى از آغاز هجرت شروع به کار کرد. پس از پنج يا هشت ماه، كمتر يا بيشتر، [۱] پيامبر (ص) ميان مهاجران و انصار قرار برادرى نهاد. ما پيش از اسلام هيچ دولتى را سراغ نداريم كه بر اساس برادرى، نشات گرفته از ايمان به وحدانيت آفريدگار و عدالت او، ايمان به روز جزا، برابرى همه مردم در پيشگاه خدا و برترى نداشتن هيچ كس بر ديگرى جز به تقوا و بطلان هر نوع امتياز خانوادگى،قومى و يا قبيله اى-كه سنت عدالت الهى آن را پذيرا نيست-بر پا شده باشد.و نيز پيش از اسلام هيچ دولتى را سراغ نداريم، كه پيدايش آن نتيجه توجه مجموعه مشتركى از مردم با ايمان به اين مبانى و اصول برجسته باشد.
مضافا بر اين كه، اين برادرى فراگير، اگر نمونه عينى نداشت، به صورت يك انديشه مجرد باقى مى ماند. ولى پيامبر خواست كه به عموم مسلمانان نمونه اى محسوس در شكل برادري هاى خصوصى بدهد كه قوام هر كدام از آن ها بر دو تن از پيروانش استوار باشد.
محتویات
ویژگی های پیمان برادران
دو برادر خوانده برادرى خود را براى خدا در آن نوع اخوت به صورت عملى آغاز مى كنند. پس،هر يك از آن دو نفر بدان گونه با ديگرى رفتار مى كند كه با برادر پدر و مادريش. اين برادري هاى ويژه را پيامبر پس از هجرت ايجاد و اعلان فرمود.
شمار برادران
مسلمانان به هنگام برقرارى پيمان برادرى، نود مرد بودند: چهل و پنج نفر مهاجر و همين رقم ناصر. ابن جوزى مدعى است كه مسلمانان را در اين هنگام، سرشمارى كرده جمعا هشتاد و شش مرد بودهاند. برخى نيز گفتهاند: برادران صد نفر شدند. [۲] شايد اين رقم كسانى بوده كه مطابق شمار مهاجران از انصار با آنان برادر شدند، نه اين كه جمعيت مردان مسلمان در آن زمان، همين رقم بود و الّا تصادف شگفتى است كه شمار مسلمانان مهاجر دقيقا به اندازه مسلمانان ناصر باشد! به هر حال با افزوده شدن مسلمانان جديد يا ورود مسلمانان به مدينه، رسول اكرم (ص) آنان را با هم برادر مى كرد.
برادری افراد همانند
بررسى روايات برادرى مسلمانان پيش و پس از هجرت نشان مىدهد كه رسول اكرم (ص) افراد نظير و شبيه را با هم برادر مىكرد. ظاهرا پيش از هجرت، بين ابو بكر و عمر، طلحه و زبير، عثمان و عبد الرحمن بن عوف، على و خودش برادرى برقرار كرد.از نظر ابن حبّان اين در برادرى دوم در مدينه بود. او مى افزايد: سعد بن ابى وقّاص و عمّار ياسر را با هم برادر كرد.چنان كه معلوم است، همه اين برادران پيمانى از مهاجران بودند. رسول خدا (ص) در مدينه، بين ابو بكر و خارجة بن زهير، عمر و عتبان بن مالك برادرى برقرار كرد. سپس دست على (ع) را گرفت و فرمود: اين برادر من است.
نتایج پیمان برادری
البته برادرى از اين نوع ممكن است دو نتيجه در پى داشته باشد: 1) جايگزين كردن ملاك نزديكى به خدا به جاى همخونى.جايى كه هيچ قرابت همخونى وجود ندارد مثل اين كه دو نفر از دو قبيله يا از دو شهر و دو قبيله باشند كه قرب به مبدا و ايمان آنان به دين اسلام به منزله همخونى باشد.در اين نوع قرابت انگيزه اى نهفته است كه دو برادر در راه خدا را براى همكارى در راه خدمت به اين مبدا آماده مى سازد. چنان كه پيدايش اين نوع از قرابت روحى و تربيتى هر يك از دو برادر را نسبت به ديگرى - اگر چه ميان يكى از آن دو با خويشاوند ديگرش چيزى كه منجر به سوء تفاهم و يا عداوتى شود - بركنار دارد.
گذشته از اين، برادرى ميان دو شخص از دو قبيله، باعث دوستى هر يك از ايشان با افراد قبيله ديگر مى گردد. براستى هر يك از آن دو نفر، ديگرى را با انگيزه اخوت اسلامى جديد دوست مى دارد. هر كدام از آنان خويشان نسبى دارند كه او را دوست مى دارند و او نيز آنان را دوست مى دارد، آنان نسبت به او فداكارى مى كند و او نيز براى ايشان فداكارى مى كند. ميان اين خويشاوندان و كسى كه با خويشاوندشان رابطه روحى دارد بزودى پيوندى محكم ايجاد مى شود. به اين ترتيب، برادرى روحى در رديف خويشاوندى نسبى قرار مى گيرد. هم چنان كه خويشاوندى خونى كمك براى قرابت روحى مى گردد.
2) براستى در اين نوع برادرى خصوصيتى است كه حكايت از تشابه روحى بين دو شخص دارد، بويژه آن كه اين برادرى از جانب رسول خدا صلی الله و علیه و آله يعنى آشناترين فرد به اصحاب خود، تعيين شده باشد، چه آن كه هيچ دو نفرى از اصحاب پيامبر صلی الله و علیه و آله به شباهت هاى روحى خود - به اندازه پيامبر صلی الله و علیه و آله - شناخت ندارد. بدان وسيله است كه برادرى عاملى براى كمك به آن دو به نفع اسلام و مسلمانان - به اندازه اخلاص آنان به اصول اسلامى - مى باشد.
مقصود از برادرى ميان پيامبر(صل الله علیه و آله و سلم) و على(علیه السلام)
هرگاه برادرى ميان رسول خدا و على را - پيش از هجرت و بعد از هجرت - مورد توجه قرار دهيم مى بينيم كه برادرى ما بين آن دو، اولين هدف را كه عبارت از نزديك شدن دو قبيله از يك شهر و يا از دو شهر است، تعقيب نمى كند. چه آن كه پيامبر و على نه از دو شهر بودند و نه از دو قبيله، بلكه دو پسر عمو از درجه اول بودند.
بدان وسيله نتيجه مى گيريم كه انگيزه براى برادرى بين پيامبر و على همان تشابه روحى آنان است. در عين حال خود همان اخوت، تثبيت و تاكيدى است براى پيمانى كه پيامبر با على ده سال پيش از هجرت بسته بود، آن روزى بود كه پيامبر خدا صلی الله و علیه و آله بستگان نزديك خود راگرد آورد و از آنان درخواست كمك كرد و به شخص كمك كننده وعده داد كه برادر، وصى و جانشين او در ميان آنان خواهد بود. على تنها فردى بود كه به پيامبر گفت: «يا رسول الله من مددكار تو خواهم بود.»
مى خواهم بگويم كه پيامبر انتظار دارد برادرى كه پيامبر براى خود انتخاب مى كند، از همه مردم به او از نظر خلق و خوى، علم و اخلاص شبيه تر باشد. براستى برادر تو كه از يك پدر و مادر به دنيا آمده ايد، برادرى است كه تو انتخاب و اختيار نكرده اى و براى برادرى خود برنگزيده اى بلكه به عنوان برادر تو متولد شده است. گاهى بين تو و او نه تنها اخوت روحى نيست بلكه صميميت و صداقتى هم وجود ندارد.اگر تو در باره او مخير باشى اى بسا كه او را به برادرى خود انتخاب نكنى!
چه بسيار خردمند دانايى كه خويشاوندى، او را به برادرى فرد نادانى ملزم ساخته است و چه زيادند افراد پرهيزكار صالحى كه خويشاوندى آنان را مجبور به برادرى شخصى بدبخت و بدكار كرده است. دو برادر از يك پدر و مادر زمانى خوشبخت و كامياب مى شوند كه تشابه روحى داشته، از نظر بينش و اخلاق همگون باشند.
اما برادرى را كه تو براى خود - در دوران شكل پذيرى عقل و مردانگى - انتخاب مى كنى بيشتر اوقات از نظر روانى شبيه ترين و از جهت استعداد، نزديكترين فرد به تو است.
هر گاه آن كسى كه براى خود، برادر انتخاب مى كند، فرستاده خدا و پيامبر باشد، ترديدى نيست كه اين همگونى ميان او و برادرش امرى حتمى است. بدون شك برادر او شبيه ترين مردم به او از نظر خصلت، دانش و اخلاص خواهد بود. برادرى پيامبر با على در تاريخ امر مشخصى است و اين خبرى متواتر است.البته اين برادرى در قلب پيامبر معنا و اهميت خاص خود را داشت.حاكم در مستدرك خود به دو طريق صحيح از پيامبر خدا آورده است كه او به على فرمود: «تو در دنيا و آخرت برادر منى!»[۳] پيامبر خدا روزى-در حالى كه چهره اش مى درخشيد - از منزل بيرون شد، عبد الرحمان بن عوف علت را پرسيد، پيامبر فرمود: «از جانب پروردگارم مژده اى درباره برادر و پسر عمويم و دخترم رسيده است مبنى بر اين كه خدا على را همسر فاطمه گردانيده است.پيامبر به على فرمود: «تو در بهشت برادر، همراه و رفيق منى».[۴]
پيامبر روزى على را در موردى كه مربوط به او و برادرش جعفر و زيد بن حارثه بود، مخاطب قرار داده، فرمود:«...و اما تو يا على برادر و همراه منى...!».[۵]
روزى پيامبر با على عهدى بسته و به او گفت: «تو برادر و وزير منى، قرضم را ادا مى كنى و به وعده من عمل مى كنى و مرا بريئ الذمه مى سازى...».[۶]
چون زفاف فاطمه با على برگزار شد، پيامبر خدا به ام ايمن فرمود: «برادرم على را نزد من بطلب!» ام ايمن (به شوخى) گفت: او برادر توست و در عين حال (دخترت را) به ازدواج او در مى آورى؟ پيامبر فرمود: آرى اى ام ايمن! پس، على را نزد او طلبيد و او آمد...».[۷]
پانویس
- ↑ الطبقات الكبرى، 1/ 2/ 1.
- ↑ الطبقات الكبرى، 1/ 2/ 1؛ المواهب اللدنيه، 1/ 17؛ فتح البارى، 7/ 210؛ سيره حلبى، 2/ 90؛ بحار الانوار، 19/ 130
- ↑ شرح نهج البلاغه ج 3 ص 14 و ترمذى در صحيح خود جلد 5 روايت كرده است.
- ↑ تاريخ بغداد ج 12 ص 268 و استيعاب، ابن عبدالبر، ج 2، ص 460 (فيروزآبادى در كتاب خود فضائل الخمسه، ج 1، ص 114 آن را نقل كرده است.)
- ↑ طبقات ابن سعد، ج 8، ص 114.
- ↑ كنزالعمال ج 6 ص 155.
- ↑ مستدرك صحيحين از حاكم ج 3 ص 159.
منابع
- محمدجواد شرى، اميرالمؤمنين علیه السلام اسوه وحدت، ص 154.
- سيرت جاودانه / ترجمه الصحيح من سيرة النبي الأعظم،جعفر مرتضى العاملى / مترجم محمد سپهرى، پژوشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، 1384 ش