سوره انبیاء

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۵۵ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی 'نام بيست و يكمين سوره قرآن كريم. سوره انبياء مكى و هفتاد و سومين سوره در ترتيب...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

نام بيست و يكمين سوره قرآن كريم.

سوره انبياء مكى و هفتاد و سومين سوره در ترتيب نزول است كه پس از سوره ابراهيم عليه‌السلام و پيش از سوره مومنون نازل شده است.(1 در روايتى كه سيوطى آن را نقل كرده اين سوره هفتادمين سوره شمرده شده است[۱]؛ ولى ابن مسعود آن را از نخستين سوره‌هاى نازل شده در مكه (العتاق‌الأول) دانسته است.[۲]

اين سوره داراى 112 آيه و 1168 كلمه است.[۳] قاريان بصره و مدينه «ما لايَنفَعُكُم و لايَضُرُّكُم» (آيه 66) را آيه‌اى مستقل ندانسته و در نتيجه آيات اين سوره را 111 گفته‌اند.[۴]

در آيات 48ـ90 اين سوره نام 16 تن از پيامبران (حضرت موسى، حضرت هارون، حضرت ابراهيم، حضرت لوط، حضرت اسحاق، حضرت يعقوب، حضرت نوح، حضرت داود، حضرت سليمان، حضرت ايوب، حضرت اسماعيل، حضرت ادريس، حضرت ذوالكفل، ذوالنون (حضرت يونسحضرت زكريا و حضرت يحيى) آمده است، افزون بر اين از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و حضرت عيسى عليه‌السلام بدون تصريح به نامشان سخن رفته است، از همين‌روى به «انبياء» موسوم شده است.[۵]

در وجه ارتباط اين سوره با سوره پيشين گفته‌اند كه سوره طه با وعيد پايان يافته و اين سوره با ياد قيامت (ظرف تحقق وعيد) آغاز شده است.[۶]

فضاى نزول و هدف سوره:

اين سوره اندكى پيش از هجرت (حدود سال دوازدهم بعثت) نازل گرديد و اين برهه تاريخى زمانى بود كه مكيان در اوج تكبر و بى‌اعتنايى به قرآن بسر مى‌بردند و سوره همين كافران را به نزديك شدن عذاب تهديد كرد و همانند ساير سوره‌هاى مكى به تثبيت امور اعتقادى (توحيد، نبوت، معاد)[۷] پرداخته است.

به گفته علامه طباطبايى غرض اين سوره تثبيت نبوت است كه آن را بر پايه توحيد و معاد بنا نهاده است.[۸] اين سوره با بيان اوصاف پيامبران پيشين، اتهامات مشركان به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را رد كرده و تأكيد مى‌كند كه آن حضرت نيز داراى همان ويژگي‌ها و رسالت او نيز هماهنگ با رسالت آنان است. به نظر مى‌رسد بيان احوال پيامبران در اين سوره با اين هدف است كه پيامبر اسلام را براى بر دوش كشيدن بار سنگين رسالت آماده سازد.

به گفته برخى مفسران آيات اين سوره با بيان مظاهر آفرينش همچون آسمان و زمين، شب و روز، خورشيد و ماه و... نگاه‌ها را به هماهنگى قوانين حاكم بر نظام آفرينش جلب مى‌كند و از اين طريق به وحدت خالق و مدبر جهان توجه مى‌دهد: «لَو كانَ فيهِما ءالِهَةٌ اِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا» (سوره انبياء/21،22)، چنان‌ كه توجه آدميان را به وحدت منشأ زندگى: «وجَعَلنا مِنَ الماءِ كُلَّ شَىء حَىّ» (انبياء/21،30) و به وحدت فرجام حيات دنيوى: «كُلُّ نَفس ذائِقَةُ المَوت» (سوره آل ‌عمران/3،35) و به وحدت مقصدى كه همه به سوى آن رهسپارند: «واِلَينا تُرجَعون» (انبياء/21،35) معطوف مى‌سازد.

عقيده نيز ارتباط محكمى با اين قوانين دارد، از همين‌رو عقيده نيز «واحد» است، اگرچه پيامبران در طول تاريخ فراون بوده‌اند: «وما اَرسَلنا مِن قَبلِكَ مِن رَسول اِلاّ نوحى اِلَيهِ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنا فَاعبُدون» (انبياء/21،25) و لوازم اين عقيده در زمين نيز با قوانين هستى ارتباط وثيقى دارد، بنابراين سنتى كه تغييرناپذير است غلبه حق بر باطل و نابودى باطل است زيرا حق قانون آفرينش است و غلبه آن سنت خداست: «بَل نَقذِفُ بِالحَقِّ عَلَى البطِلِ فَيَدمَغُهُ فَاِذا هُوَ زاهِق» (انبياء/21،18) همچنين هلاكت ظالمان و مكذبان و نجات پيامبران و مؤمنان، سنت الهى است: «ثُمَّ صَدَقنهُمُ الوَعدَ فَاَنجَينهُم و مَن نَشاءُ و اَهلَكنَا المُسرِفين» (سوره انبياء/21،9) و وراثت بندگان صالح بر زمين نيز سنت الهى است: «ولَقَد كَتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ اَنَّ الاَرضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّلِحون» (انبياء/21،105) و از همين‌روست كه اين سوره امت واحد پيامبران را به نمايش مى‌گذارد.[۹]

برخى با مقايسه اين سوره با دو سوره پيش از آن (سوره مريم و سوره طه) برآن‌اند كه نظم و آهنگ سوره انبياء با محتوا و فضاى نزول آن كه تأكيد مى‌باشد هماهنگ است، از همين‌رو آيات اين سوره با ميم يا نون تمام مى‌شود، در حالى ‌كه محتواى آن دو سوره نرم است و از همين‌رو نظم و آهنگ آن دو سوره روان و نرم است و آيات آن معمولا با الف ليّنه (نرم) ختم مى‌شود؛ مثلا در داستان حضرت ابراهيم عليه‌السلام آن بخشى كه مشتمل بر گفتگوى آزاد و به دور از شدت عمل است در سوره مريم آمده و معمولا با الف ليّنه پايان يافته است؛ اما آن بخش از داستان كه مربوط به درهم شكستن بت‌ها و افكندن ابراهيم در آتش است در سوره انبياء آمده است.[۱۰]

محتواى سوره:

آيات نخست اين سوره كافران غافل و بى‌توجه به رسالت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله را تهديد مى‌كند و به سخنان واهى آنان در انكار وحى و ساحر و شاعر خواندن پيامبر اشاره دارد و تأكيد مى‌كند كه در گذشته نيز پيامبران را فرستاديم و وعده‌هاى خود را نسبت به آنان عملى كرديم و آنان و هر كه را خواستيم نجات داديم و كسانى را كه از دعوت آنان سرباز زدند، نابود كرديم.

سپس غافلگير شدن برخى از امم پيشين در برابر عذاب الهى و فرار و گريز بى‌نتيجه و سرگشتگى و در نهايت نابودى آنان را به تصوير مى‌كشد،(آيات 1 ـ 15) آنگاه به آفرينش آسمان و زمين و ساير مظاهر هستى در آن دو همچون كوههاى استوار، راههاى فراخ، شب و روز، خورشيد و ماه اشاره دارد و از وحدت قوانين حاكم بر اين پديده‌ها بر وحدت خالق و مدبر آن‌ها استدلال مى‌كند و مشركان را در اعتقاد به شرك و دوگانه‌پرستى بدون برهان و دليل مى‌داند. سپس اشاعه توحيد را رسالت همه پيامبران معرفى مى‌كند و در اين راستا به شبهات مشركان پاسخ مى‌گويد و در پايان اين بخش به وحدت فرجامى كه همه انسان‌ها به سوى آن در حركت‌اند اشاره دارد.(آيات 16 ـ 35)

در بخش بعدى به چگونگى برخورد مشركان با رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‌پردازد و تمسخر و استهزاى آنان نسبت به رسول مكرم اسلام را گزارش مى‌كند. مشركان از سرِ استهزا در رسيدن عذابى كه به آن تهديد مى‌شدند شتاب مى‌ورزيدند و خداوند به آنان هشدار مى‌دهد كه عذاب آنها نزديك است، آنگاه پس از اشاره به يكى از صحنه‌هاى قيامت نظرها را به عذابى كه بر استهزاكنندگان انبياى پيشين فرود آمد، جلب مى‌كند و آنان را به مطالعه در قدرت خداوند در نزول عذاب و دفع آن و تأمل در ناتوانى خدايان دروغين فرامى‌خواند و هشدار مى‌دهد كه فراوانى نعمت موجب غفلت آنان نشود و به پيامبر اعلام مى‌كند كه گروهى در هر حال دعوت و انذار تو را كه وحى الهى است نمى‌شنوند و از خواب غفلت بيدار نمى‌شوند. البته اين‌ها اگر گوشه‌اى از عذاب را ببينند زيانكار بودن خويش را درمى‌يابند. در پايان اين بخش خداوند آنان را به نهادن ترازوى دادگرى در روز رستاخيز و محاسبه دقيق تهديد مى‌كند.(آيات 36 ـ 47)

در بخش بعد به داستان پيامبران و كوشش آنان در انجام رسالت الهى خويش مى‌پردازد و مصائب و گرفتارى آنان در اين راه را يادآور مى‌شود. ابتدا به اختصار از حضرت موسى و هارون عليهماالسلام و اعطاى تورات ياد مى‌كند و به همين مناسبت از فروفرستادن قرآن سخن مى‌گويد و منكران آن را نكوهش مى‌كند.(آيات 48 ـ 50)

سپس از ابراهيم عليه‌السلام ياد مى‌كند كه خداوند وى را از هدايت و رشد بهره‌مند ساخت. او آزر و قوم خود را بر اثر بت‌پرستى و تقليد كوركورانه از نياكانشان نكوهش كرد و آنان را گمراه خواند و در فرصتى مناسب بت‌هاى آنان را درهم شكست. سپس به احتجاج ابراهيم با بت‌پرستان مى‌پردازد و از افكنده شدن ابراهيم در آتش و سرد و سلامت شدن آتش به فرمان خدا و نيز نجات ابراهيم و لوط از آن سرزمين و بخشيدن اسحاق و يعقوب به وى و اعطاى مقام امامت به آن‌ها خبر مى‌دهد،(آيات 51 ـ 73) آنگاه دادن نبوت و علم به لوط و نجات او از ديار قوم تجاوز پيشه و نجات نوح و پيروانش از طوفان و غرق شدن تكذيب‌كنندگان را حكايت مى‌كند.(آيات 74 ـ 77)

سپس به داورى حضرت داود و حضرت سليمان و اعطاى حكمت و دانش به آنان و نيز مسخركردن كوه‌ها و پرندگان براى داود به ‌گونه‌اى كه به همراهش تسبيح مى‌گفتند[۱۱] و آموختن فن زره‌سازى به آن حضرت و رام كردن تندباد و تسخير شياطين و جنيان براى سليمان مى‌پردازد (آيات 78 ـ 82) و در ادامه به تضرع ايوب و اجابت دعاى او اشاره مى‌كند و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را به ‌سبب شكيبايى و شايستگى مى‌ستايد.

سپس دعاى ذوالنون (يونس) و رهانيدن او از اندوه و نيز دعاى زكريا و بخشيده شدن يحيى بدو را نقل مى‌كند و پاكدامنى مريم و آيت بودن او و فرزندش حضرت عيسى عليه‌السلام براى جهانيان را اعلام مى‌كند و در پايانِ داستان پيامبران نتيجه مى‌گيرد كه همه اين رسالت‌ها در روش و هدف يكى هستند و خداوند همه را «امت واحده» قرار داده است؛ ولى گروهى اختلاف كرده‌اند.(آيات 75 ـ 93)

در آيات پايانى بار ديگر كافران را تهديد مى‌كند و از برخى نشانه‌هاى قيامت (اشراط الساعة) مانند از ميان رفتن سد يأجوج و مأجوج سخن مى‌گويد و فرجام بت‌پرستان و بت‌ها را هيزم دوزخ و در مقابل، پايان كار مؤمنان را مصونيت از آتش و دلهره قيامت و استقبال فرشتگان معرفى مى‌كند، آنگاه وعده فرح‌بخش حكومت صالحان بر زمين را مى‌دهد.

در پايان بعثت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را رحمتى براى جهانيان معرفى مى‌كند و پيامبر را مأمور ابلاغ و دعوت مردم به خداى يگانه مى‌داند و تأكيد مى‌كند كه اگر مشركان گوش فراندادند با حكم عادلانه خدا در روز قيامت روبرو خواهند شد.(94ـ 112)

آيه 105 اين سوره: «ولَقَد كَتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ اَنَّ الاَرضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّلِحون» در ميان مفسران از شهرت برخوردار است زيرا بر اساس برخى روايات اين آيه بر حكومت امام مهدى عجل الله تعالی فرجه شریف تطبيق شده است.[۱۲]

دعاى حضرت يونس عليه‌السلام در آيه 87: «لا اِلهَ اِلاّ اَنتَ سُبحنَكَ اِنّى كُنتُ مِنَ الظّلِمين» معروف به «ذكر يونسيه» است و هر كه آن‌را بگويد از هر غم و همى كه دارد نجات مى‌يابد.[۱۳]

بر اساس روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هيچ اندوهگينى خدا را بدين دعا نمى‌خواند، مگر اين كه دعاى او مستجاب مى‌شود[۱۴] و نيز به نقلى امام صادق عليه‌السلام فرمود: در شگفتم از كسى كه در او غمى باشد و به اين كلمات پناه نبرد و حال آن كه مى‌شنود كه خداوند پس از دعاى او مى‌فرمايد: «فَاستَجَبنا لَهُ ونَجَّينهُ مِنَ الغَمِّ وكَذلِكَ نُنجِى المُؤمِنين».[۱۵]

فضيلت سوره:

بر پايه روايتى از امام صادق عليه‌السلام هر كس اين سوره را از روى علاقه بخواند در بهشت همنشين پيامبران و در دنيا در چشم مردم با هيبت است.[۱۶]

پانویس

  1. الاتقان، ج 1، ص 18.
  2. صحيح البخارى، ج 5، ص 240؛ ج 6، ص 101؛ تفسير ابن كثير، ج 3، ص 681؛ الدرالمنثور، ج 6، ص 615.
  3. بصائر ذوى‌التمييز، ج 1، ص 317؛ البيان فى عد آى‌القرآن، ص 187.
  4. مجمع البيان، ج 7، ص 61؛ روض‌الجنان، ج 13، ص 201؛ البيان فى عد آى القرآن، ص 187.
  5. بصائر ذوى التمييز، ج 1، ص 317.
  6. مجمع‌البيان، ج 7، ص 61.
  7. اهداف كل سوره، ج 1، ص 411.
  8. الميزان، ج 14، ص 245.
  9. فى ظلال القرآن، ج 4، ص 2365.
  10. همان، ج 4، ص 2366؛ اهداف كل سوره، ج 1، ص 416.
  11. مجمع البيان، ج 7، ص 92.
  12. تفسير قمى، ج 2، ص 77؛ مجمع‌البيان، ج 7، ص 107.
  13. اطيب‌البيان، ج 9، ص 232 ـ 233.
  14. منهج الصادقين، ج 6، ص 111.
  15. منهج الصادقين، ج 6، ص 111.
  16. مجمع البيان، ج 7، ص 61.

(1). مجمع‌البيان، ج 7، ص 61؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 281؛ الاتقان، ج 1، ص 19.


منابع

على خراسانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 4، صفحه 432-436.