میزان اعمال
كلمه ميزان از ريشه وزن ميباشد مقاييس اللغة وزن را به معناي تعديل و استقامت گرفته است.[۱] و مفردات راغب اين كلمه را به معناي معرفت و شناخت اندازه يك شيء گرفته است.[۲] لسان العرب ميگويد: به وسيلهاي كه با آن، چيزي اندازهگيري ميشود نيز ميزان گفته ميشود و جمع آن «موازين» است.[۳] آيات و روايات زيادي دلالت دارد و اينكه در روز قيامت ميزان و ترازويي است كه به وسيله آن اعمال بندگان اندازهگيري ميشود ولي سؤالي كه در اينجا مطرح ميشود اين است كه منظور از اين ميزان چيست؟ آيا ميزان و ترازوي روز قيامت مشابه همين ترازوهايي است كه در دنيا مشاهده كردهايم؟ و مراد از سنجش اعمال بندگان در روز قيامت به وسيله آن چيست؟
آيات وارد شده در مورد ميزان را به دو قسم ميتوان تقسيم كرد:
1.آياتي كه متذكر اصل وجود داشتن ميزان است مانند آيات 47 انبياء و 105 سوره كهف
2.آياتي كه ناظر به نتيجه و ثمره اين ميزان است مانند آيات 102- 103 مومنون، 6- 9 قارعه و 8-9 سوره اعراف .[۴]
محتویات
تفاسير مختلف از ميزان
1- ميزان روز قيامت مثل ترازوهاي همين دنيا است و اينكه خداوند در روز قيامت ترازويي كه داراي يك زبانه و دو كفه است نصب ميكند و اعمال بندگان را به وسيله آن وزن ميكند.
اشكال شده به اين قول كه اعمال از مقوله اعراض است و علاوه بر اينكه اعاده آن ممكن نيست و براي آنها وزن و سنگيني نيست و قائم به نفس نميباشند پس چگونه وزن ميشوند؟ گاهي از اين اشكال جواب داده شده به اينكه صحيفه و نامه اعمال وزن ميشود نه خود اعمال و گاهي به اينكه براي اعمال بندگان علائم و نشانههايي هست كه در دو كفه ميزان ظاهر ميشود و...
2-ميزان عبارت است از عدل الهي و اينكه خداوند در روز قيامت به هيچ كس ظلم نميكند.
3-اينكه مراد از وزن ظهور مقدار مومن در منزلت و بزرگي و مقدار كافر در ذلّت و پستي است.[۵]
استعمال میزان در قرآن
در قرآن ميزان در موارد مختلفي به كار رفته است:
1- ميزاني كه به وسيله آن كالا را وزن ميكنند: «وَيا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِكْيالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ» (هود/85) «و اي قوم من پيمانه و وزن را با عدالت، تمام دهيد.»
2- ميزان به معناي انسجام و نظمي كه در عالم خلقت وجود دارد؛ «وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِيزَانَ» (الرحمن/ 7) «و آسمان را برافراشت و ميزان و قانون در آن گذاشت.»
3- ميزان به معناي قوانين عادلانهاي كه وضع شده در راه خدمت به انسان و مجامع انساني: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَينَاتِ وَ أنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَ الْمِيزَانَ لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حديد/ 25) «ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسماني) و ميزان (شناسايي حق از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند»
میزان هر چیز به تناسب اوست
برخي از الفاظي كه در قرآن وارد شده است ممكن است براي آنها حقايقي وجود داشته باشد كه براي ما معلوم نباشد از جمله اين الفاظ لفظ «ميزان» است كه احتمال دارد كه واقعيتي داشته باشد غير از ميزانها و ترازوهاي متعارف دنيوي كه با آن آشنا هستيم توضيح آنكه ميزان و ترازو در يك زمان طولاني تنها داراي يك مصداق بود و فقط منحصر به چيزي بود كه داراي دو كفه و يك زبانه باشد ولي كمكم بر اثر پيشرفت بشر ميزانهايي به وجود آمد كه قبلاً انسان تصور آن را نميكرد مانند ميزانهايي براي سنجش درجه حرارت هوا و دماي بدن و يا وسايلي كه استهلاك آب و برق و غيره را اندازهگيري ميكند اينها نشان دهنده يك مطلب است و آن اينكه براي هر چيزي وسيله سنجشي است مناسب با خود آن چيز و ميزان منحصر در آنچه كه داراي يك زبانه و دو كفه باشد نيست بنابراين ميتوانيم بگوئيم كه ميزان نصب شده در قيامت چيزي است كه به وسيله آن اعمال صالح از بد و عقايد صحيح از باطل شناخته ميشود اگر چه براي ما خصوصيات و ويژگيهاي آن ميزان دانسته نشود.
منظور از وزن در قرآن
بعد از آنچه ذكر كرديم ببينم مقصود از وزن در آيه ذيل چيست خداوند ميفرمايد: «وَالْوَزْنُ يوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَـئِكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُم بِمَا كَانُواْ بِآياتِنَا يظْلِمُونَ» (اعراف/ 8و9) «و وزن كردن (اعمال و سنجش ارزش آنها) در آن روز حق است كساني كه غير القاي عمل آنها سنگين است رستگارانند. و كساني كه ميزانهاي (عمل) آنها سبك است افرادي هستند كه سرمايه وجود خود را به خاطر ظلم و ستمي كه به آيات ما ميكردهاند از دست دادهاند.» در تفسير آيه مفسرين اختلاف دارند كه ما در اينجا 3 احتمال را ذكر ميكنيم:
1.اينكه وزن مصدر است به معناي توزين و سنجش و معناي آيه اين است كه سنجش و وزن كردن اعمال بندگان و محاسبه آن در روز قيامت امري حق و اجتناب ناپذير است.
2.اينكه وزن به معناي ميزان باشد يعني وسيلهاي كه با آن وزن ميكنند و آن حق است يعني اينكه حق چيزي است كه اعمال بندگان با مقايسه با آن سنجيده ميشوند.[۶] همين معني را علامه طباطبايي در الميزان آورده است ايشان ميفرمايند: «بسيار به نظر قريب ميرسد كه مراد از آيه «و الوزنُ يومئذ الحقّ» اين باشد كه آن ميزاني كه در قيامت اعمال با آن سنجيده ميشوند همانا حق است به اين معني كه هر قدر عمل مشتمل بر حق باشد به همان اندازه اعتبار و ارزش دارد و چون اعمال نيك مشتمل بر حق است از اين رو داراي ثقل است و بر عكس عمل بد از آنجايي كه مشتمل بر چيزي نيست و باطل حرف است لذا داراي وزني نيست پس خداي سبحان در قيامت اعمال را با حق ميسنجد و وزن هر عملي به مقدار حقي است كه در آن است .
بنابراين وزن در آيه مورد بحث به معناي ثقل است نه به معناي مصدريش (سنجيدن) و اگر در آيه «وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ (مؤمنون/ 103) و آيه «فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيةٍ وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُمُّهُ هَاوِيةٌ» (قارعه/ 6 – 9) آن را به صيغه جمع آورده براي اين است كه دلالت كند بر اينكه ميزان اعمال يكي نيست بلكه براي هر كس ميزانهاي زيادي به اختلاف اعمال وي است حق در نمازش نماز واقعي و جامع همه اجزاء و شرائط است و حق در زكاتش زكات جامع شرائط است خلاصه حق در نماز غير از حق در روزه و زكات و حج و امثال آن است.[۷]
3.اينكه حق به منزله ثقل در ميزانهاي متعارف باشد و براي آن حق در روز قيامت تجسم واقعي باشد و با مطابقت و يا عدم مطابقت اعمال با آن اعمال صالح از فاسد شناخته شود.
بين قسم دوّم و سوّم فرق است در قسم دوم حق داخل در جوهر و حقيقت اعمال بود امّا احتمال سوم خود حق در روز قيامت يك موجود مجسمي است و اعمال بندگان بر اين حق مجّسم عرضه ميشود و به همان مقداري كه مشابهت با آن حق دارد جزاء داده ميشود.
اين احتمال سوم از برخي از روايات استفاده ميشود امام صادق در تفسير قول خداي تعالي «و َنَضَعُ الموازين القسط» (انبياء/ 47) ميفرمايند ايشان انبياء و اوصياء ميباشند.[۸] از روايت استفاده ميشود كه گويا اعمال هر امتي بر انبياء خودشان عرضه ميشود پس با مطابقت و مخالفت با اعمال انبياء دانسته ميشود كه آيا او شقي است يا رستگار، همين مطلب در زيارت حضرت اميرالمؤمنين وارد شده است آنجا كه ميفرمايد: «السلام علي يعسوب الايمان و ميزان الاعمال.[۹] حضرت علي (ع) حق مجّسم است هر كس در اعمال و رفتارش مشابهت با او داشته باشد «فَهوَ مَن ثَقُلت موازينُه» كسي است كه ترازوهاي اعمالش سنگين است، و كسي كه مشابهت با او نداشته باشد «فهو ممن خفّت موازينُه» كسي است كه ترازوهاي اعمالش سبك است.[۱۰]
پانویس
- ↑ ابي الحسين احمد بن فارس بن زكريا، مقاييس اللغه، مركز انشر مكتب الاعلام الاسلامي، 1404 هـ ق، ج 6، ص 107 ذيل ماده وزن.
- ↑ راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، مكتبه مرتضويه، ذيل مادّه وزن
- ↑ ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، قم، نشر ادب حوزه، 1405 هـ، ج 13، ص 446، ذيل ماده وزن.
- ↑ سبحاني، جعفر، مفاهيم القرآن، موسسه امام صادق، 1428 هـ ق، ج 8، چاپ سوّم، ص 250 – 259، 2- سبحاني، جعفر، منشور جاويد، انتشارات موسسه سيد الشهداء، 1369، چ اول، ج 9، ص 317 – 327.
- ↑ پيشين، مفاهيم القرآن، ج 8، ص 250 – 259. 2- ابي علي الفضل بن الحسن الطبري، مجمع البيان، دارالمعرفه، بيروت، 1408 هـ ق، چ دوّم، ج 4-3، ص 616.
- ↑ پيشين، مفاهيم القرآن، ج 8، ص 250- 259.
- ↑ طباطبايي، محمد حسين، ترجمه الميزان، سيد محمد باقر موسوي همداني، دفتر انتشارات اسلامي، ج 8، ص 12.
- ↑ بحارالانوار 7/249 الباب العاشر من كتاب العدل و المعاد حديث 6 نقل از مفاهيم القرآن ص 257.
- ↑ قمي، شيخ عباس، مفاتيح الجنان، زيارت اربعة اميرالمؤمنين، نقل از مفاهيم القرآن ص 257.
- ↑ سبحاني، جعفر؛ مفاهيم القرآن، ص 250- 259.
منبع
محسن فتاحی اردکانی ، حقیقت میزان پژوهشکده باقرالعلوم بازیابی: بیست و نهم اردیبهشت 1394