قاعده ید
قاعده ید : منظور از قاعده يد اين است كه به سبب وضع يد يعني دست نهادن و مسلط بودن و در اختيار داشتن چيزي ادعاي شخص مسلط و مستولي اثبات ميشود، چه ادعاي مالكيت باشد يا ادعاي متولّي بودن براي وقف و غيره. البته اين در صورتي است كه دليل قاطع برخلاف اين ادعا موجود نباشد و الّا به مقتضاي دليل عمل ميشود مثل اينكه ميدانيم كسي كه الان بر اين خانه مسلط هست آنجا را غصب كرده است و گذر ايّام هر چند طولاني موجب حكم كردن به مالكيت غاصب نميشود بلكه مورد قاعده در جايي هست كه مثلاً كسي پيش قاضي نسبت به خانهاي كه در دست كس ديگري هست ادعاي مالكيت ميكند بدون اينكه دليل وسندي داشته باشد وآن شخص هم كه خانه در اختيار اوست ضمن ردّ ادعاي او، خود ادعاي مالكيت ميكند در حالي كه او هم سند ديگري ندارد در اينجا قاضي باتوجه به ذواليد بودن اين شخص، حكم به مالكيت او كرده ادعاي شخص اوّل را رد ميكند. اين قاعده علاوه بر اينكه مورد پذيرش عملي عقلاء از هر آيين وكيش هست و سيره و روش پايدار مسلمين در تمامي عصرها بوده مورد اتفاق نظر و اجماع علماء فريقين (شيعه وسني) ميباشد چنان چه مورد امضاي شارع هم قرار گرفته است.
منابع :
1) مكارم شيرازي، آيت الله ناصر؛ القواعد الفقهيه، ج1، ص 279.
2) مصطفوي، سيد محمد كاظم؛ القواعد، ص 318.
[ http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=10384 سایت پژوهشکده باقر العلوم ]