ستم ستیزی
انسان در برخورد با همنوعان خويش، يكى از چهار حالت زيرا را میتواند داشته باشد؛
- ستمگر باشد.
- به ستمگران مدد رساند.
- بىتفاوت باشد.
- با ستم پيشهگان بستيزد.
بدون ترديد سه حالت نخست از نظر دين و خرد، زشت و محكوم است و تنها راه چهارم، فراروى انسان مؤمن باز است و او موظف است همه همت خويش را بكار گيرد كه با ستمگر هر كه باشد به ستيز برخيزد و ريشه ستم را هر جا باشد، بخشكاند و چنين روحيهاى در ديدگاه عقل و شرع از اصول خدشهناپذير اخلاق اجتماعى است كه امام على علیهالسلام آن را بهترين نوع عدالت معرفى میكند: «اَحْسَنُ الْعَدْلِ اِعانَةُ الْمَظْلُومِ؛[۱] بهترين شكل عدالت يارى كردن به ستمديده است».
پيكار با ستم و ستمپيشه و يارى رسانى به مظلوم در اسلام به حدى مهم است كه ترك آن گناه كبيره محسوب میشود.[۲]
ابعاد ستم ستيزى
ظلم و بيداد، آتش سوزانى است كه اگر مهار نگردد همه چيز را در كام خود فرو میبرد و همه ارزشهاى زندگى را به نيستى خواهد كشاند، به همين دليل براى خاموش كردن شعلههاى سركش آن به يك بسيج همگانى نياز است. در مرحله نخست خود افراد تحت ستم و سپس دولت و مردم بايد از وقوع و دوام بيداد جلوگيرى كنند، چنان كه در مرحله بعد خدا نيز به جنگ ستمگر خواهد آمد:
الف) ظلم ستيزى ستم ديده:
در ديدگاه اسلام، ستمپذيرى نيز چون ستمگرى محكوم است و هيچ كس حق ندارد زمينه ستمكشى خويش را فراهم آورد و در برابر ستمگر، نرمش و سازش نشان دهد؛ در قرآن مجيد میخوانيم: «...لاتَظْلِمُونَ وَلاتُظْلَمُونَ؛[۳] ستم نمیكنيد و ستم نمیكشيد».
بر اين اساس، هر مسلمانى كه مورد هجوم ظالم قرار میگيرد بايد در حد توان مقاومت كند، ديگران را به يارى خويش طلبد و يا از تيررس ستمگر فرار نمايد.خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد، آيه 41، سوره حج[۴]، آيه 39.</ref>
ب) ظلم ستيزى دولت:
دولتها موظفند زمينه هر گونه ستمگرى و ستمپذيرى را در جامعه نابود كنند و به هيچ كس اجازه كمترين ستم را ندهند. ضرورت چنين اقدامی نياز به هيچ برهانى ندارد و مورد تأكيد خردمندان است. حضرت امير در مقام خلافت با صلابت و تأكيد میفرمايد: «...وَ اَيْمُ اللّهِ لاََنْصَحَنَّ لِلْخَصْمِ وَلاََنْصِفَنَّ لِلْمَظْلُومِ؛[۵] به خدا سوگند، براى دشمن خيرخواهى كرده داد مظلوم را خواهم ستاند».
اصلىترين كار حكومت علوى، اقامه عدالت در همه ابعاد آن و ستيز با ستم بود؛ ابن عباس میگويد: اميرمؤمنان صلوات الله عليه، هنگام عزيمت به جنگ جمل در محلى به نام (ذى قار) نشسته و كفش خود را وصله میزد، از من پرسيد: قيمت اين كفش چقدر است؟ گفتم: هيچ ارزشى ندارد. فرمود: «وَاللّهِ لَهِىَ اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ اِمْرَتِكُمْ اِلاّ اَنْ اُقيمَ حَقّاً اَوْ اَدْفَعَ باطِلاً؛[۶] به خدا سوگند اين كفش بىارزش از حكومت بر شما نزد من باارزشتر است، مگر اين كه حقى را بر پاى دارم يا از باطلى جلوگيرى كنم».
سعيد بن قيس همدانى نيز میگويد: در روزى گرم و سوزان اميرمؤمنان علیهالسلام را در سايه ديوارى ديدم، پرسيدم: چرا در چنين ساعتى از منزل بيرون آمدهاى؟ پاسخ داد: «ما خَرَجْتُ اِلاّ لاُِعينَ مَظْلُوماً اَوْ اُغيثَ مَلْهُوفاً؛[۷] بيرون نيامدم جز اين كه ستمديدهاى را كمك كنم يا به فرياد دادخواهى برسم».
ج) ظلم ستيزى مردم:
افراد جامعه نيز در اين باره مسئوليتى خطير دارند و موظفند به شكل انفرادى يا دسته جمعى در برابر ظالمان بايستند و مظلومان را يارى رسانند. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله يارانش را فرمان داده بود كه ستمديده را يارى نمايند.[۸]
امام صادق علیهالسلام از پدرش حضرت امام باقر عليهالسلام نقل میكند كه فرمود: اگر پادشاه ستمگرى بخواهد فردى را بىسبب كتك بزند يا بكشد يا به او ستم كند، شما اگر نمیتوانيد به ستمديده يارى رسانيد، نبايد در آنجا حضور يابيد زيرا اگر مؤمن نزد مؤمن مظلومی باشد واجب است او را كمك كند...[۹]
حضرت امام رضا علیهالسلام نيز میفرمايد: «...سِرْ خَمْسَةَ اَمْيالٍ انْصُرْ مَظْلُوماً وَ سِرْسِتَّةَ اَمْيالٍ اَغِثْ مَلْهُوفاً؛[۱۰] (اگر شده) پنج ميل راه برو و مظلومی را كمك كن و شش ميل راه برو و به فرياد ستمديدهاى برس!».
مردم در اين وادى آن قدر بايد حساس و پرتلاش باشند كه اگر در عمل از عهده بركندن ستم برنيامدند، حداقل در انديشه آن باشند و در دل به آن تن درندهند وگرنه شريك جرم ستمگران خواهند بود.
امام صادق علیهالسلام میفرمايد: «اَلْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَالْمُعينُ لَهُ وَالرّاضى بِهِ شُرَكاءُ فيهِ؛[۱۱] ستم كننده، دستيار او و آن كه به ستم راضى باشد، در آن ظلم سهيمند».
اراده الهى
چه بسا گستردگى زمينههاى ستم و تنومندى درخت ظلم، توان مردم و حكومتها را از رويارويى با آن بگيرد يا ستمگر دور از دسترس مردم و حكومتها دست به بيداد بزند، در چنين مواردى اراده ستمسوز الهى كارساز خواهد بود و ذات مقدس او با الطاف بيكران خويش به يارى مظلوم میشتابد و او را از چنگ ستمگر رهايى میبخشد و بيدادگر را به كيفر میرساند؛ علاوه بر آيات متعدد قرآن 12 در حديث قدسى نيز آمده: «يا مـُوسى... لاتـَرْضَ بـِالظُّلْمِ وَلاتـَكـُنْ ظالِماً فـَاِنـّى لِلظـّالِمِ بـِمَرْصَدٍ حَتّى اُديلَ مِنْهُ الْمَظْلُومَ؛[۱۲] اى موسى! به ستم راضى نشو و خود نيز ستم نكن كه من در كمين ستمگرم تا انتقام مظلوم را از او بگيرم».
امام صادق علیهالسلام نيز به نقل از پدر بزرگوارش میفرمايد: «اِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى حَكَمٌ عَدْلٌ يَاءْخُذُ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظّالِمِ؛[۱۳] خداوند بزرگ داور دادگرى است كه داد ستمديده را از ستمگر میستاند».
يارى همه جانبه
آنچه ياد شد، منحصر به يارى مظلوم در برابر ضرر مالى و جانى تنها نيست بلكه هر گونه كمك به مؤمن مظلوم را شامل میشود و همه موظفند هر گونه ستمی را اعم از مادى و معنوى همچون ضرر مالى، آسيب جانى، استضعاف فكرى و فرهنگى، آسيب عرضى و ناموسى و... همه را از مؤمن دور سازند و اجازه ندهند در هيچ يك از ابعاد ياد شده ستمی ببيند.
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله درباره ستمستيزى فرهنگى میفرمايد: ...هر كس ضعيفى را در فهم و معرفتش كمك كند و به او ياد دهد كه چگونه با دشمنان دينى كه باطل گرا هستند، بحث نمايد. خداوند در سختىهاى جان دادن، يارىاش میكند... و هر كس انسان مشغول به دين و دنيا را در كارش يارى رساند تا كارش آسان شود، خداوند مزاحمتهاى شغلى او را مرتفع سازد.[۱۴]
به جرات میتوان گفت: اعانت مظلوم در بعد فرهنگى و فكرى به مراتب از يارى فيزيكى او در مسائل مادى ارزندهتر است زيرا اگر فرد و جامعه در استضعاف فرهنگى بسر ببرند چه بسا زمينههاى ستمپذيرى بيشترى را در خود فراهم آورند و ستمگران ديگرى را بر سرنوشت خويش حاكم سازند اما اگر رشد فرهنگى يابند و از اسارت جهل و نادانى آزاد شوند با اتكاى برخود و جوشش درونى خويش و حتى بدون يارى ديگران و با اتكاى بر توانايىهاى فكرى خود زنجيرهاى اسارت و ستم را پاره میكنند و اجازه هيچ گونه استثمار و ظلمی را به ديگران نمیدهند.
در بعد حيثيت و آبرو نيز هيچ مؤمنى نبايد مورد ستم واقع شود و همه موظفند در حضور يا غياب همكيشان خود از آنان دفاع كنند و حرمتشان را پاس دارند چرا كه ضربه زدن به عرض و آبروى مؤمن به مراتب از ستم مادى و ظاهرى شكنندهتر است.
امام باقر علیهالسلام در اين باره میفرمايد: «مـَنِ اغـْتيبَ عـِنْدَهُ اَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فَلَمْ يَنْصُرْهُ وَلَمْ يَدْفَعْ عَنْهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلى نُصْرَتِهِ وَ عَوْنِهِ خَفَضَحَهُ اللّهُ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ؛[۱۵] كسى كه نزد او از برادر مؤمنش غيبت شود پس ياريش نكند و از او دفاع ننمايد در حالى كه بر نصرت و يارى او تواناست، خداوند در دنيا و آخرت او را بىمقدار سازد».
يادآور میشويم كه يارى مظلوم منحصر به درخواست او نيز نمیشود و به صرف اطلاع بايد بدان اقدام كرد حتى اگر خود او از كسى يارى نخواهد.
پاداش يارى رسان
مبارزه با ستم و يارى رساندن به مظلوم، خود ارزشى والاست كه بايد بدون هيچ چشمداشتى مغتنم شمرده شود، گرچه خداوند حكيم آثار گرانقدرى را نيز در دو سرا براى اين كردار شايسته قرار داده است از جمله:
- زدودن گناهان: اميرمؤمنان صلوات اللّه عليه فرمود: «مِنْ كَفّاراتِ الذُّنُوبِ العِظامِ اِغاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَالتَّنْفيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ؛[۱۶] فريادرسى مظلوم و رهاسازى فرد گرفتار از اسباب پوشاننده گناهانِ بزرگ است».
- توجه خدا: امام صادق علیهالسلام فرمود: «اَرْبَعَةٌ يَنْظُرُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ: مَنْ اَقالَ نادِماً اَوْ اَغاثَ لَهْفانَ...؛[۱۷] خداوند عزوجل، در روز قيامت به چهار نفر نظر لطف میاندازد: (اول آنها) كسى است كه انسان پشيمانى را عفو كند يا به فرياد بيچارهاى برسد...».
- استوارى قدم: رسول اكرم صلی الله علیه و آله میفرمايد: خداوند به حضرت داود علیهالسلام فرمود: «...لَيـْسَ مـِنْ عـَبـْدٍ يـُعينُ مـَظـْلُوماً اَوْ يـَمـْشى مـَعـَهُ فى مـَظـْلَمَتِهِ اِلاّ اُثْبِتَ قَدَمَيْهِ يَوْمَ تَزِلُّ الاَْقْدامُ؛[۱۸] هيچ بندهاى نيست كه ستمديدهاى را يارى رساند يا در رفع ستم از او گام بردارد جز اين كه گامهايش را در روزى كه قدمها بلغزد، استوار دارم».
- اجر فراوان: رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: هر كس مؤمنى را كمك كند تا از غم و اندوه و گرفتارى نجات يابد، خداوند ده حسنه برايش مینويسد، ده درجه بر درجاتش میافزايد، ثواب آزادسازى ده بنده به او عطا میكند، ده بدى را از او دور میگرداند و روز قيامت شفاعت ده نفر را به او میسپارد.[۱۹]
- همنشينى پيامبر: امام رضا علیهالسلام از پدرانش از رسول خدا صلوات الله عليهم نقل میكند كه فرمود: من، على شيعيان و كسى كه مظلومی را مدد رساند با هم خواهيم بود.[۲۰]
امام صادق علیهالسلام نيز فرمود: «مَنْ اَرادَ اَنْ يُدْخِلَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فى رَحْمَتِهِ وَ يُسْكِنَهُ جَنَّتَهُ... وَلْيُعِنِ الضَّعيفَ؛[۲۱] هر كس میخواهد خداوند بزرگ او را در باب رحمت خود وارد سازد و در بهشتش جاى دهد بايد ضعيف را يارى رساند».
كيفر يارى نرساندن به مظلوم
گفتيم كه يارى نرساندن به مظلوم از گناهان كبيره است و كيفر گناه كبيره در صورت عدم توبه دوزخ خواهد بود، علاوه بر اين در سخنان پيشوايان معصوم عقوبتهاى شديدى براى ترك نصرت مظلوم پيشبينى شده است كه به سه مورد اشاره میكنيم:
- بيچارگى در دنيا و آخرت: حضرت امام صادق علیهالسلام میفرمايد: «ما مـِنْ مـُؤْمـِنٍ يـَخـْذُلُ اَخاهُ وَ هـُوَ يـَقـْدِرُ عـَلى نـُصـْرَتـِهِ اِلاّ خـَذَلَهُ اللّهُ فـِى الدُّنـْيا وَالاْخِرَةِ؛[۲۲] هر مؤمنى كه با داشتن توانايى برادر مؤمنش را يارى نكند، خداوند او را در دنيا و آخرت خوار خواهد كرد».
- نزول بلا: امام سجاد علیهالسلام فرمود: «...اَلذُّنُوبُ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاءَ تَرْكُ اِغاثَةِ الْمَلْهُوفِ وَ تَرْكُ مُعاوَنَةِ الْمَظْلُومِ...؛[۲۳] از گناهانى كه سبب نزول بلا میشود، ترك فريادرسى مظلوم و ترك يارى ستمديده است».
- آتش برزخى: امام ششم علیهالسلام فرمود: «(ملائك) به مرد نيكوكارى كه مرده بود، تازيانهاى زدند كه بر اثر آن گورش مالامال آتش شد. به دو گفتند: اين كيفر آن است كه يك نماز بىوضو خواندى و به ضعيفى گذر كردى و او را يارى نرساندى!».[۲۴] از سوى ديگر ترك يارى مظلوم، نوعى كمك به ستمگر نيز محسوب میشود كه آن نيز كيفرهاى سختى در پى دارد.[۲۵]
پانویس
- ↑ شرح غررالحكم، ج 2، ص 394.
- ↑ بحارالانوار، ج 10، ص 229.
- ↑ سوره بقره(2)، آيه 279.
- ↑ همان، ج 75، ص 18.
- ↑ بحارالانوار، ج 32، ص 33.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه 33، ص 111.
- ↑ بحارالانوار، ج 40، ص 113.
- ↑ وسائل الشيعه، ج 3، ص 301.
- ↑ بحارالانوار، ج 75، ص 17.
- ↑ همان، ج 74، ص 21.
- ↑ بحارالانوار، ج 75، ص 377.
- ↑ بحارالانوار، ج 13، ص 337.
- ↑ همان، ج 78، ص 382.
- ↑ بحارالانوار، ج 75، ص 21.
- ↑ همان، ص 254.
- ↑ بحارالانوار، ج 75، ص 21.
- ↑ همان، ص 19.
- ↑ ميزان الحكمة، ج 5، ص 615، به نقل از الدّر المنثور، ج 2، ص 255.
- ↑ بحارالانوار، ج 75، ص 20.
- ↑ همان، ج 68، ص 19.
- ↑ همان، ج 75، ص 18.
- ↑ همان، ج 68، ص 17.
- ↑ بحارالانوار، ج 73، ص 375.
- ↑ همان، ج 75، ص 18.
- ↑ براى اطلاع بيشتر ر.ك گناهان كبيره، شهيد دستغيب، گناه شماره 30.
(12). ر.ك: المعجم المفهرس، قرآن مجيد، واژه ظلم.
منابع
جمعی از نویسندگان، پژوهشکده تحقیقات اسلامی سپاه، اصول اخلاق اجتماعی.