أثام

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۶ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی 'به احتمالى نام جایگاهى در دوزخ. تك واژه قرآنى كه در آيه‌ 68 سوره فرقان/25 آمد...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

به احتمالى نام جایگاهى در دوزخ.

تك واژه قرآنى كه در آيه‌ 68 سوره فرقان/25 آمده است: «والَّذينَ لايَدعونَ مَعَ اللّهِ اِلهـًا ءاخَرَ ولايَقتُلونَ النَّفسَ الَّتى حَرَّمَ اللّهُ اِلاّ بِالحَقِّ ولا‌يَزنونَ و مَن يَفعَل ذلِكَ يَلقَ اَثاما= و ‌كسانى‌ كه با خدا معبودى ديگر را نمى‌خوانند و كسى را كه خدا (خونش را) حرام كرده، جز به حق نمى‌كشند و زنا نمى‌كنند. هر كس چنين كند به أثام خواهد رسيد».

«أثام» در لغت به ‌معناى گناه و به هر چيزى گفته مى‌شود كه جلو رسيدن پاداش را بگيرد.[۱] درباره مفهوم قرآنى «أثام» دو ديدگاه اساسى وجود دارد: گروهى از مفسران و لغت‌شناسان با بهره‌گيرى از آراى تنى چند از صحابه و تابعان، مانند ابن‌عباس، سُدّى و نافع‌بن ازرق به مفهوم لغوى واژه توجه كرده و آن را مجازاً به «عذاب»[۲]، «عقاب»[۳]، «شر»[۴]، «هلاكت»[۵] و «جزا»[۶] تفسير كرده‌اند و آن را از باب نام‌گذارى مسبب به نام سبب خويش دانسته‌اند؛[۷] زيرا همه آنچه را گفته‌اند از پى‌آمدهاى گناه است.

صاحبان ديدگاه دوم، معتقدند كه مفهوم لغوى «أثام» مورد نظر نبوده و مراد از آن، اشاره به جایگاهى ويژه است؛ چنان‌كه در روايت ابوامامه به اهلى از پيامبر صلى الله عليه و آله در تفسير آيه‌ 59 سوره مريم/19، «أثام» همانند «غى» چاهى در جهنم دانسته شده كه چرك و خونابه جهنميان در آن مى‌ريزد.[۸]

بعضى مفسران با بهره‌گيرى از روايات تفسيرىِ برخى از صحابه و تابعان، چون عبدالله‌ بن ‌عمرو، عبدالله‌بن عمر، مجاهد، عكرمه و قتاده، أثام را نام دره‌اى در جهنم دانسته‌اند.[۹]

برخى از اين روايات كه در تفسير آيه ‌44 سوره حجر/15 نيز آمده، طبقات 7‌ گانه دوزخ را برشمرده،[۱۰] جهنم را پايين‌ترين و دردآورترين طبقه دوزخ مى‌دانند. عمق آن طبقه چنان است كه اگر سنگى بزرگ از لبه آن پرتاب شود، پس از 70 [۱۱] يا 50 [۱۲] سال به قعر آن مى‌رسد.

يكى از عميق‌ترين جایگاه‌هاى جهنم، درّه أثام است[۱۳] كه بر اساس رواياتى ديگر بر اطراف كوه «صعود» (كوهى آتشين در جهنم) واقع شده[۱۴] و در آن، مواد مذاب[۱۵] يا خونابه جهنميان[۱۶] و شايد هر دو روان است؛ البته «أثام» يكى از نام‌هاى جهنم نيز دانسته شده است.[۱۷]

برخى ديگر از روايات، أثام را دره‌اى پر از مارها و عقرب‌هاى غول‌پيكر با نيش‌ها و زهرهاى عذاب‌آور مى‌دانند؛[۱۸] چنان‌ كه شدت درد و رنج جهنم نيز نمى‌تواند بر سوزش و درد نيش‌ها چيره شود.[۱۹] برخى نيز آن را نام كوهى در جهنم مى‌دانند.[۲۰] با توجه به عدم استناد اين قول به روايت، شايد مراد از آن همان كوه صعود باشد كه دره اثام، گرداگرد آن واقع شده ‌است.

گويا ميان سخن كسانى‌ كه به ‌معناى لغوى أثام پرداخته‌اند و آن‌ها كه آن را نام جایگاهى مى‌دانند، دوگانگى حقيقى وجود نداشته باشد زيرا ديدگاه دوم مى‌تواند توضيح و بيان مصداق ديدگاه نخست باشد.

افزون بر دو گناهِ شرك و آدم‌كشى ظالمانه كه سبب وارد شدن در أثام مى‌شود، گناه كبيره «زنا» نيز چنين فرجامى دارد؛ اما تأمل در روايات ذيل آيه 59 سوره مريم/19 نشان مى‌دهد كه زناكارانِ اصرار‌كننده بر اين گناه، در جایگاهى به نام «غى» عذاب مى‌شوند[۲۱] كه طبيعتاً بايد درد و رنج بيشترى از اثام داشته باشد.

از مهم‌ترين ويژگى‌هاى كسى كه وارد اثام مى‌شود، دو چندان بودن عذاب وى و جاودانگى آن است: «يُضعَف لَهُ العَذابُ يَومَ القِيمَةِ ويَخلُد فيهِ مُهانا».(سوره فرقان/25،69) موضوع «خلود» باعث دوگانگى نظريات مفسران درباره عذاب شوندگان اثام شده است. برخى معتقدند: با توجه به اين‌كه آيه درصدد وصف بندگان پرهيزگار خدا بوده، آن‌ها از چنين گناهانى مبرا هستند و جاودانگى عذاب به كافران و مشركان اختصاص دارد، ارتكاب هر سه عمل (شرك، قتل و زنا) با هم به اثام منتهى مى‌شود.[۲۲]

گروهى بر اين باورند كه ارتكاب هر كدام از گناهان ياد ‌شده به گرفتارى اثام مى‌انجامد.[۲۳] اين گروه، براى اثبات ديدگاه خود به آيات 93 و 116 سوره نساء/4 استناد كرده‌اند.

برخى از ايشان براى خلود در آيه 69 سوره فرقان/25 مفهوم خاصى را قايل شده و آن را به توقف طولانى تفسير كرده‌اند كه در گناهِ شرك، ابدى و در غيرِ آن پايان‌پذير است؛[۲۴] بنابراين اگر كسى در حال شرك، دو گناه ديگر را هم انجام دهد به عذاب ابدى و خواركننده و دوچندان «أثام» گرفتار مى‌شود؛ بر اين اساس، قاتلان و زناكاران غيرمشرك اگر توبه نكرده و گرفتار اثام شوند، از ‌جاودانگى در عذاب مستثنا هستند.

پانویس

  1. مفردات، ص 63؛ لسان العرب، ج 1، ص‌ 74؛ التحقيق، ج 1، ص 34، «أثم».
  2. لسان العرب، ج‌ 1، ص‌ 74.
  3. تفسير ماوردى، ج‌ 4، ص‌ 158.
  4. جامع‌البيان، مج‌ 11، ج‌ 19، ص‌ 57.
  5. الكامل، ج‌ 2، ص‌ 55.
  6. التفسيرالكبير، ج‌ 24، ص‌ 110.
  7. روح‌المعانى، مج‌ 11، ج‌ 19، ص 71.
  8. كشف الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 65؛ جامع البيان، مج‌ 9، ج‌ 16، ص‌ 125.
  9. مجمع‌البيان، ج‌ 7، ص‌ 281؛ تفسير قمى، ج‌ 1، ص‌ 407.
  10. تفسير قمى، ج‌ 1، ص‌ 406؛ تفسير قرطبى، مج‌ 5، ج‌ 10، ص ‌21.
  11. كنزالعمال، ج‌ 14، ص‌ 524.
  12. جامع‌البيان، مج‌ 11، ج‌ 9، ص‌ 57 و 125.
  13. همان، ص‌ 58.
  14. تفسير قمى، ج‌ 1، ص‌ 407.
  15. همان.
  16. الدرالمنثور، ج‌ 6‌، ص‌ 277.
  17. التفسيرالكبير، ج‌ 24، ص‌ 110.
  18. الدرالمنثور، ج‌ 6‌، ص‌ 276.
  19. اصحاب الجحيم، ص‌ 39.
  20. روح المعانى، مج‌ 11، ج‌ 19، ص‌ 71.
  21. تفسير قرطبى، مج ‌6، ج‌ 11، ص‌ 84.
  22. مجمع‌البيان، ج 7، ص 312؛ اطيب‌البيان، ج 9، ص 656‌؛ تفسير ماوردى، ج‌ 4، ص‌ 157.
  23. كشف‌الاسرار، ج‌ 7، ص‌ 65‌؛ تفسير ماوردى، ج 4، ص 157، جامع‌البيان، مج‌ 11، ج‌ 19، ص‌ 57.
  24. الميزان، ج‌ 15، ص‌ 240.

منابع

رضا خراسانى‌نژاد، تقى صادقی؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج 2، ص 104-106