قبر
قبر در فرهنگ دینی، در دو معنا بكار رفته است:
مرحوم مجلسى مى نويسد: پس از مرگ، روح به جسد مثالى لطيف تعلق مى گيرد كه در ظاهر، شباهت كامل به بدنهاى اصلى دنيايى دارد و تنعّم و عذاب روح در همين بدن مثالى خواهد بود و بعيد نيست كه روح بر اثر پاره اى از آلامى كه بر بدن اصلى وارد مى شود نيز متألّم گردد، زيرا قبل از مرگ به آن بستگى و تعلق داشته است و ثواب قبر، عذاب قبر، گسترش و تنگى قبر، طيران روح در هوا، ديدن خانواده، مشاهده ائمّه طاهرين عليهم السلام به شكل خودشان، مشاهده دشمنان ائمّه كه در عذابند، بر همين اساس است.
پس مراد از قبر كه در اكثر اخبار آمده جايگاه روح در عالم برزخ است و اين مطلبى است كامل، خواه روح را جسم لطيف بدانيم و خواه به تجرد روح قائل شویم.[۲] (البته واژه قبر در بسیارى از روایات به معناى برزخ است.)
در تعبيرى ديگر، مرحله قبر دوره آرامش پيش از نشر و بروز كامل و طَور ديگر وجود است، خواه در زير خاك دفن شود يا در دريا غرق گردد يا بدنش بسوزد و دود شود.[۳]
واژه قبر در قرآن
این واژه به صورت جمع (قبور)، در پنج آیه از قرآن آمده است: 4 انفطار، 7 حج، 22 فاطر، 13 ممتحنه، 9 عادیات،
همچنین یک بار به صورت مفرد : وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُواْ وَهُمْ فَاسِقُونَ چون بمیرند، بر هیچ یک از آنان نماز مکن و بر قبرشان مایست اینان به، خدا و رسولش کافر شده اند و نافرمان مرده اند (84 توبه).
و یک بار به صورت فعل به کار رفته است:ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ آنگاه بمیراندش و در گور کند(21 عبس).
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج11، ص9، «قبر».
- ↑ بحارالانوار، ج6، ص270.
- ↑ نثر طوبى، ج2، ص281، «قبر».
منابع
- فرهنگ قرآن، جلد22، صفحه390.