آشامیدنی ها در قرآن
شرب در عربی که معادل آن در فارسی آشامیدنی است.
محتویات
شرب و مفاهیم آن در لغت
برابر عربی آشامیدنی، «شراب» از مادّه (شرب) است که در قرآن 11 بار بر انواعی از آشامیدنیهای دنیا و آخرت اطلاق شده است. واژه شُرب که در مجموع 39 بار به شکلهای گوناگون در قرآن دیده میشود، به معنای خوردن چیزی است که جویده نمیشود[۱] و شراب، مایعی است که نوشیده میشود.[۲] از همین مادّه است «مشرب» و جمع آن «مشارب» به معنای محل آشامیدن یا برداشتنِ آب*:«قَد عَلِمَ کُلّ أناس مَشرَبهم» (بقره/2، 60؛ اعراف/7،160) که مترادف با شراب نیز آمده:«وَلهم فیها مَنفِعُ و مَشارِب = و برای آنان در آنها [= چارپایان]سودها و نوشیدنیهایی است.» (یس/36، 73) شِرب با کسره شین، شکل دیگری از این مادّه به معنای سهمی از آب است[۳]:«لها شِربٌ و لکم شِربُ یَوم معَلوم = برای آن [ناقه]سهمی [از آب]و برای شما سهم روزی معیّن است.» (شعراء/26، 155) باب اِفعال این مادّه نیز فقط یکبار برای «محبّت شدید» استعاره آورده شده است. (بقره/2، 93) دیگر واژه قرآنی این موضوع «سقی» از مادّه (س ق ی) به معنای نوشانیدن است که در مجموع 25 بار به شکلهای گوناگون در قرآن دیده میشود[۴]:«وسَقهم ربُّهم شَراباً طَهوراً = و پروردگارشان نوشیدنی پاکیزهای به آنان مینوشاند.» (انسان/76، 21) باب اِفعال این مادّه به معنای فراهم کردن نوشیدنی است[۵]:«نُسقِیکممِمّا فیبُطونِه مِن بَینِ فرث و دَم لَبناً خالِصاً = از آنچه در شکمهای آنها است، از میان سرگین و خون، شیری ناب فراهم میکنیم» (نحل/16،66) از همین روی خداوند، در همه جا اسقا (فراهم کردنِ آب) را به خود نسبت داده؛ ولی سقی (دادنِ آب به دیگری) را به خود نسبت نداده است مگردر موردابراردر بهشت. (انسان/76،21) «سقایه*» به معنای ظرفی که از آن آب نوشیده میشود، از همین مادّه است (یوسف/12،70) و به معنای محلّی که در مراسم حج از آن آب برداشته میشود یا به معنای «آبدادن» به حاجیان نیز به کار میرود[۶]:«أجَعَلتم سِقایَةَ الحاجِّ....» (توبه/9،19) سُقیی با ضمّه سین (مصدر) شکل دیگری از این مادّه به معنای آب دادن است[۷]:«فَقالَ لَهم رسولُ اللّهِ ناقَةَ اللّهِ و سُقیها = و رسول خدا [ = صالح]به آنان گفت:زنهار! ماده شتر خدا و آب دادنش را [رعایت کنید].» (شمس/91، 13) با مقایسه دو واژه شرب و سقی، این تفاوت را میتوان بیان کرد که آشامیدن، یک معنای فاعلی(فراهم کردنو دادنِ آب) و یک معنای مفعولی (خوردن آب) دارد؛ آن گاه که به معنای فاعلی نظر باشد، واژه سقی و آنگاه که به معنای مفعولی توجّه باشد، شرب به کار میرود.[۸]
آشامیدنیها نشانه قدرت پروردگار
آیات 65 تا 69 نحل/16 فرو فرستادن آب از آسمان، آفرینش شیر در پستان چارپایان، وجود آشامیدنیهای نیکو در خرما و انگور و خروج عسل* از شکم زنبور را از نشانههای قدرت خدا برای انسانهایی دانسته که شنوایی، تعقّل و اندیشه دارند. در دسترس بودن آب آشامیدنی و فرو نرفتن آن در زمین (ملک/67، 30) و ذخیره شدن آن (مؤمنون/23، 18) وتلخ نبودن آب (واقعه/56، 70) و پدید آمدن آب از زیر پای مریم(علیها السلام):«... قَد جَعَل ربُّکِ تَحتَکِ سَریّاً * فکُلِی وَاشرَبِی و قَرِّی عَیناً» (مریم/19، 24 و 26) و نیز وجود آب خنک و آشامیدنی برای ایوب(علیه السلام):«ارکُض بِرِجلِک هذا مُغتَسَلٌ بارِدٌ و شَرابٌ» (ص/38،42) و جوشیدن دوازده چشمه برای آشامیدن قوم موسی (بقره/2، 60؛ اعراف 7/160) همه از نشانههای قدرت خداوند است؛ چنانکه ابراهیم(علیه السلام)هم در وصف پروردگار به قومش گفت:«والّذی هُوَ یُطعِمُنِی و یَسقینِ = و [پروردگار من]کسی است که به من خوراک میدهد و سیرابم میگرداند». (شعراء/ 26، 79)
آشامیدنیهای دنیا
الف. آشامیدنیهای مباح:
1. آب، گوارا و زداینده تشنگی*:آیات فراوانی آب را نعمتی حیات بخش و خالی از هرگونه آلودگی دانسته که از آن سیراب میشویم:«... وَ أنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً * لِنُحیِیَ بِهِ بَلدَةً میتاً وَ نُسقیَه مِمّا خَلَقْنا أنعماً وَ أَناسِیَّ کثِیراً = و از آسمان آبی پاک فرود آوردیم تا با آن سرزمینی مرده را زنده گردانیم و آن را به آنچه از دامها و انسانهای بسیار آفریدیم، بنوشانیم» (فرقان/25، 48 و 49)، «هُوَ الَّذِی أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَکُم مِنهُ شَرابٌ = خدا است کسی که از آسمان آبی فرود آورد که [آب]آشامیدنی شما از آن است» (نحل/16،10)،«فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَیْنکمُوهُ= و از آسمان آبی نازل، وشما را بدان سیراب کردیم» (حجر/15، 22)، «وَ أَسْقَینکُم ماءً فُراتاً = به شما آبی گوارا نوشاندیم». (مرسلات/77،27) بر پایه روایتی از امام علی(علیه السلام)آب بهترین آشامیدنیها در دنیا و آخرت است[۹] و امام صادق(علیه السلام)در پاسخ کسی که از طعم آب پرسید، فرمود:طعمآب «طعم حیات» است.[۱۰]2. شیر، لذیذ و گوارا:از چارپایان، «نوشیدنیهای» گوارایی برای انسان به دست میآید:«وَ لَهُمْ فِیها مَنفِعُ وَمَشارِب.» (یس/36،73) از شیر خالص به شما مینوشانیم:«نُسقِیکُمْ مِمّا فِی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْث وَ دَم لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّرِبینَ» (نحل/16،66) و نیز مؤمنون23/21. [۱۱] 3. عسل، شفابخش:از درون شکم زنبور عسل، «نوشینی» شفابخش با رنگهای گوناگون خارج میشود:«یَخرُجُ مِن بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ ألونُه فِیه شفاءٌ لِلنّاسِ.» (نحل/16، 69) 4. آب* میوه، روزی نیکو:خرما و انگور غذاهای پربرکتی هستند که خداوند، نصیب انسانها ساخته است:«وَ مِنْ ثَمَرتِ النَّخِیلِ وَالأعنبِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً.» (نحل/16، 67) برخی «وَ مِنْ ثمرت» را در این آیه، عطف بر «مِمّا» در آیه پیش دانستهاند؛ یعنی به شما از نوشیدنیهای خرما و انگور (آب میوه) نیز مینوشانیم. ابنعبّاس «سَکَراً» را به معنای خمر و مقصود از «رزقاً حسناً» را همه خوردنیها و نوشیدنیهای حلال، از دو میوه خرما و انگور دانسته است؛ امّا به نظر بعضی، چون خداوند در مقام امتنان بر مردم برای آنان انواع نوشیدنیهای حلال (آب، شیر، عسل) را برشمرده، مقصود از «سَکَرَاً» نمیتواند خمر باشد؛ زیرا خداوند به چیز حرام منّت نمیگذارد.[۱۲] برخی گفتهاند:آشامیدنی عُزیر(علیه السلام)که آیه «فَانْظُر إلی طَعامِکَ وَشَرابِکَ لَمْیَتسنّه» (بقره/2، 259) از فاسد نشدن آن خبر داده، نوعی آب میوه (آب انگور) بوده است.[۱۳]
ب. آشامیدنیهای حرام:
1. خمر:گروهی از اصحاب، حکمشراب و قمار را از رسولخدا(صلی الله علیه وآله)پرسیدند:خداوند در پاسخ به پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود:«بهآنان بگو:درآن دو، گناهبزرگ و سودهایی برای مردم است؛ ولی گناهشان از سودشان بزرگتر است». (بقره/2، 219) در جای دیگر، «شراب» در کنار قمار، بتپرستی و ازلام (نوعی بختآزمایی)، پلید و شیطانی معرّفی، وفرمان قاطع به پرهیز از آن صادر شده است:«یأَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنوا إِنَّما الخَمرُ وَالمَیسرُ وَالأَنصابُ وَالأزلمُ رِجسٌ مِن عَمَلِ الشّیطن فَاجتَنِبوه لَعلَّکم تُفلِحُون.» (مائده /5،90) 2. خون، در چند آیه به حرمت «خون» اشاره شده است:«بگو:در آنچه بر من وحی شده، بر خورندهای که آن را میخورد، هیچ حرامی نمییابم، مگرآنکه مردار یا خون ریخته یا گوشت خوک باشد که آن پلید است.» (انعام/6،145) «حُرِّمَت عَلَیکُمُ الْمَیتَةُ والدَّمُ... ذلِکُم فِسقٌ = بر شما، مردار و خون حرام شده... و اینها همه نافرمانی خدا است». (مائده/5، 3) آیه 173 بقره /2 نیز بر حرمت آن دلالت دارد.
احکام و آداب آشامیدن
1. پرهیز از اسراف:
از چیزهایی که قرآن به شدّت آن را نهی کرده، اسراف در خوردن و «آشامیدن» است:«کُلُوا وَاشْرَبُوا وَلاتُسرِفُوا إنَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفینَ». (اعراف/7، 31) مفسّران معانی متعدّدی را برای «اسراف» بیان کردهاند؛ امّا معنای مشهور آن، خروج از حدّ اعتدال و مصرف بیش از حدّ نیاز است.[۱۴] در روایات، خوردن هرچه را که به آن میل باشد[۱۵] و خوردن پس از سیری،[۱۶] از موارد اسراف* شمرده شده است. رسولخدا(صلی الله علیه وآله)بر اساس روایتی سفارش کرده است که یک سوم معده برای غذا، یک سوم آن برای آشامیدنیها و یک سوم برای تنفّس قرار داده شود.[۱۷] نیز فرمود:قلبهایتان را با زیادهروی در خوردن و آشامیدن نمیرانید؛ چرا که قلب انسان همانند زمین زراعت اگر زیاد سیراب شود، میمیرد.[۱۸]
2. لزوم شکرگزاری:
خداوند، انسان را برای برانگیختن حسّ شکرگزاری به تأمّل در آب آشامیدنی فرا خوانده است:«أَفَرَءیْتُم الماءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ * ءَأَنتُم أنزَلْتُمُوهُ مِنَ المُزنِ أَمْ نَحْنُ المُنزِلُونَ * لَو نَشاءُ جَعَلْنهُ اُجاجاً فَلَولا تَشکُرُون = آیا آبی را که میآشامید دیدهاید؟ آیا شما آن را از [دل]ابر فرود آوردهاید یا ما فرود آورندهایم؟اگر بخواهیم آنرا تلخ میگردانیم؛ پس چرا سپاس نمیگزارید؟» (واقعه/56، 6870) پس از یادآوری نعمت شیر چارپایان نیز به شکر*گزاری ترغیب میکند:«لهُم فیها مَنفِعُ و مَشارِبُ أفلایَشکُرون». (یس/36، 73) خداوند در پایان آیهای که از آفرینش* دریاها و آب خوشگوار آن سخن گفته، میفرماید:«...و لَعَلَّکُم تَشکُرون». (فاطر/35، 12) در روایتی از امامباقر(علیه السلام)در نحوه شکرگزاری نقل شده که رسولخدا(صلی الله علیه وآله)هنگام «آشامیدن آب» میفرمود:الحمد للّه الَّذی سَقانا عَذباً فراتاً بِرَحمَتِهِ وَ لَم یَجعَلهُ مِلحاً اُجاجاً بِذُنُوبِنا = سپاس خدا را که با آب شیرین وگوارا با رحمت خود ما را سیراب فرمود و به سبب گناهانمان آن را شور و تلخ قرار نداد.[۱۹] براساس روایت امام صادق(علیه السلام)گفتن «بسم اللّه» پیش از آشامیدن آب، و«الحمد للّه» پس از آن سفارش شده است.[۲۰]
3. ممنوعیّت آشامیدن برای روزهدار:
«کُلُوا وَاشرَبُوا حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الأَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَْسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إلَی الَّیل... = بخورید و بیاشامید تا رشته سپید بامداد از رشته سیاه [شب]بر شما نمودار شود؛ سپس روزه را تا [فرا رسیدن]شب به اتمام رسانید.» (بقره/2،187)
آشامیدنیهای بهشت:
از قرآن استفاده میشود که در بهشت، آشامیدنیهای گوناگونی هست که هر کدام فایده و لذّتی دارد. به بهشتیان گفته میشود:«به [پاداش]آنچه به جای آوردید، بخورید و بیاشامید. گواراتان باد!» (طور/52،19) آنان هم در حالیکه تکیه زدهاند، میوههای فراوان و نوشیدنی میطلبند. (ص/38،51) آیه 15 از سوره محمد(صلی الله علیه وآله)/47 در میان نعمتهای بهشتیان از چهار نهر* که هر کدام مایعی ویژه دارد، نام میبرد:1. آب صاف و خالص:«فِیها أَنهرٌ مِن ماء غَیرِ ءَاسِن = در آن [بهشت]نهرهایی از آبی است که رنگ و بو و طعمش باز نگشته.» (محمد/47، 15) 2. شیر:«وَ أَنهرٌ مِنْ لَبَن لَمْیَتَغَیَّر طَعمُه = ]دربهشت]نهرهاییاز شیریاست که مزهاش هرگز عوض نشده.» (محمد/47،15) 3. شراب:«وَ أَنهرٌ مِن خَمر لَذَّة لِلشَّرِبین =[در بهشت]نهرهایی از شراب [طهور]است که مایه لذّت نوشندگان است.» (محمد/47، 15) آیات فراوانی به وصف شرابهای بهشت، ظروف و ساقیان آن پرداخته، آنها را بادهای ناب، لذّت بخش و عاری از هرگونه مفسده معرّفی میکند:«یُطافُ عَلَیهِم بِکَأس مِن مَعِین * بَیضاءَ لَذَّة لِلشّرِبینَ * لافِیها غَولٌ و لا هُم عَنها یُنزَفُونَ = با جامی از باده ناب پیرامونشان به گردش درمیآیند [بادهای]سخت سپید که نوشندگان را لذّتی [خاص]میدهد. نه در آن فساد عقل است و نه ایشان از آن به بد مستی [و فرسودگی]میافتند (صافات/37، 4547)، «و[برای پرهیزگاراناست]پیالههایی لبالب [از شراب]. در آنجا نه یاوه شنوند و نه دروغ» (نبأ/78، 34 و 35)، شرابهای بهشتی، آمیخته با زنجبیل از چشمه سلسبیل (انسان/76، 17 و 18)، «مختوم به مشک و آمیزهاش از تسنیم» (مطففین/83، 25 27) و شرابی معطر است. (انسان/76، 5) 4. عسل ناب و خالص:«وَ أَنهرٌ مِنعَسَلمُصَفًّی.» (محمد/47، 15)
آشامیدنیهای دوزخ
1. مایعجوشان:
آیات متعدّدی نوشیدنی دوزخیان را چنین وصف کرده. «إن یَستَغیثُوا یُغاثُوا بماء کَالمُهلِ یَشْوی الوُجُوهَ بِئسَ الشَّرابُ و ساءَت مُرتَفَقاً = اگر فریاد رسی خواهند، به آبی چون مس گداخته که صورتها را بریان میکند، فریادرسی میشوند. بد آشامیدنی و بد جایگاهی است». (کهف/18، 29) به نقل طبری، مفسّران «مُهل» را به معنای مایع ذوب شده، چرک و خون، وته مانده روغن آب شده دانستهاند:[۲۱]«وَسُقُوا ماءً حَمیماً فَقَطَّع أمعاءَهُم = آبی جوشان به خوردشان داده میشود تا رودههایشان را از هم فرو پاشد» (محمد/47،15)، «تُسقی مِن عَین ءَانیة = از چشمهای داغ نوشانده شوند» (غاشیه/88، 5) و نحوه نوشیدنشان، به شتران تشنه تشبیه شده:«فَشرِبونَ عَلَیه مِن الحَمیم * فشرِبون شُربَ الهیم.» (واقعه/56، 54 و 55)
2. چرکابه:
«لایَذوقُونَ فِیها بَرداً وَ لا شَراباً * إلاّ حَمیماً وَ غَسّاقاً = در آنجا [=جهنم*]نه خنکی چشند و نه نوشیدنی، جز آبجوشان و چرکابهای.» (نبأ/78، 24 و 25) «غسّاق» را چرک و خون، ومایعی بدبو دانستهاند:[۲۲]«مِن وَرائِهِ جَهنَّم و یُسقی مِن ماء صدید = جهنم پیش روی او است و به او از آبی چرکین نوشانده میشود.» (ابراهیم/14، 16)
آشامیدن وسیله امتحان:
آب در چند مورد، وسیله آزمایش الهی قرار گرفته است:1. فراوانیِ آن:«وَألَّوِا استَقموا عَلی الطَّریقَةِ لاَسقَینهُم ماءً غَدَقاً * لِنَفْتِنَهُم فیه... = و اگر جنّ و انس[۲۳] در راه راست [= طریقه اسلام[[۲۴] پایداری ورزند، به طور قطع آب فراوانی [= روزی زیاد] به آنان مینوشانیم تا آنان را در اینباره بیازماییم.» (جن/72، 16 و 17) 2. تقسیم آب میان مردم و ناقه صالح:«إنّا مُرْسِلوا النّاقَةِ فِتنَةً لَهُمْ فَارتَقِبهم واصطَبِر * و نَبِّئهُم أَنَّ الماءَ قِسمةٌ بَینَهم کُلُّ شِرب مُحتَضَر = ما برای آزمایش آنان، آن ماده شتر را فرستادیم و به صالح گفتیم:مراقب آنان باش و شکیبایی کن و بهآنان خبرده که آب میانشان بخش شدهاست وهر کدام را آب به نوبت خواهد بود.» (قمر/54، 27 و 28) در آیات 155 شعراء/26 و 13 شمس/91 نیز به همین معنا اشاره شده است. 3. آشامیدن آب در داستان طالوت و لشکریان چنینآمده است:«إنّ اللّهَ مُبتَلیکُم بِنَهَر فمَن شَرِبَ مِنهُ فَلَیسَ منّی وَمَن لَمیَطعَمهُ فَإنَّهُ مِنّی = خداوند شما را با رودخانهای خواهد آزمود؛ پس هرکس از آن بیاشامد، از پیروان من نیست و هرکس از آن نخورد، به طور قطع او از [پیروان]من است.» (بقره/2، 249)
پانویس
- ↑ التحقیق، ج6، ص29.
- ↑ المصباح، ج1، ص308، «شرب»؛ لسانالعرب، ج7، ص64 و 65، «شرب».
- ↑ مقاییس، ج3، ص267، «شرب».
- ↑ مفردات، ص415، «سقی».
- ↑ المصباح، ج1، ص281، «سقی»؛ مقاییس، ج3، ص84، «سقی»؛ مفردات، ص415، «سقی».
- ↑ مقاییس، ج3، ص85، «سقی».
- ↑ مفردات، ص415، «سقی»؛ لسانالعرب، ج6، ص300، «سقی».
- ↑ التحقیق، ج5، ص155، «سقی».
- ↑ الکافی، ج6، ص380.
- ↑ همان، ص381.
- ↑ جامعالبیان، مج10، ج18، ص21.
- ↑ جامعالبیان، مج8، ج14، ص182.
- ↑ عیاشی، ج1، ص141؛ التفسیرالکبیر، ج7، ص32.
- ↑ جامعالبیان، مج5، ج8، ص214؛ التبیان، ج4، ص386.
- ↑ الدرّالمنثور، ج3، ص444.
- ↑ قرطبی، ج7، ص125.
- ↑ همان، ص123؛ الدرّالمنثور، ج3، ص444.
- ↑ تنبیهالخواطر، ج1، ص54.
- ↑ روح المعانی، مج15، ج27، ص228.
- ↑ الکافی، ج6، ص384.
- ↑ جامع البیان، مج9، ج15، ص298 و 299.
- ↑ جامع البیان، مج15، ج30، ص17 18.
- ↑ مجمع البیان، ج10، ص559.
- ↑ المیزان، ج20، ص46.
منبع
- محمد خراسانى،آشامیدنی ها،دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 1،چاپ: دوم،1383،در دسترس درمرکز فرهنگ و معارف قرآن