حلبچه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۵۳ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{نیازمند ویرایش فنی}} {{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}} حلبچه ، شهرى د...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


حلبچه ، شهرى در استان سلیمانیه عراق كه در جنگ عراق با ایران، توسط دولت عراق بمباران شیمیایى شد. در جنوب شرقى حلبچه دریاچه دربندیخان، در شمال شرقى آن شهر خرمال و در پنج كیلومترى شمال غْربى آن شهر دوجیله قراردارد كه قبلاً منطقه‌اى نظامى بوده است. روستاهاى این منطقه عمدتاً در نتیجه سیاست دولت عراق براى محدود كردن فعالیت معارضان كُرد، ویران شده‌اند [۱]. حلبچه با جمعیتى حدود شصت‌هزار تن، یكى از مراكز فعالیت نیروهاى مخالف دولت عراق، به‌ویژه حزب اتحادیه میهنى كردستان [۲]، به ریاست جلال طالبانى، و همچنین فعالیت نیروهاى اسلامى طرفدار جمهورى اسلامى ایران بود [۳].

حلبچه جبهه جدید ایران

در جریان جنگ عراق با ایران، از اواسط 1366ش، گشودن جبهه جدیدى در منطقه غرب ایران، به منظور حفظ ابتكار عمل و تجزیه قواى عراق و همچنین فراهم آوردن فرصتى براى سازماندهى جدید در جبهه‌هاى جنوب، براى قواى ایران ضرورى می‌نمود. اجراى عملیات در این منطقه، افزون بر انهدام برخى تأسیسات عراق، به خنثی‌سازى تلاشهاى مخالفان ایرانى مستقر در عراق نیز منجر می‌شد. در این چهارچوب، سلسله عملیات كربلاى 10، فتح 5، نصر 4، 7 و 8، بیت‌المقدس 2 و 3 در محور ماووت انجام شد. به سبب دشواریهاى ادامه عملیات در این محور، عملیات والفجر 10 در 25 اسفند 1366 طرح‌ریزى و اجرا شد [۴]. این عملیات در حالى صورت گرفت كه عراق از اوایل همین سال، به منظور سركوب شبه‌نظامیان كُرد، حملاتى برضد آنها آغاز كرده بود. در این حملات كه عملیات اَنفال نامیده شد، رژیم عراق از سلاحهاى شیمیایى استفاده می‌كرد [۵].

ایران در این زمان، حمله را از جبهه شمالى در منطقه شهرهاى مرزى عراق یعنى حلبچه، خورمال، خول‌مار، دوجیله و دربندیخان [۶]، آغاز كرد و با همكارى كُردهاى معارض عراق هفت روستاى مرزى و پانزده مایل مربع از استان سلیمانیه را تصرف كرد. عراق ادعا كرد كه این حمله را دفع كرده است، اما حمله ایران دستاوردهاى چشمگیرى در پی‌داشت [۷]. ایران در ادامه حملاتش به حاشیه جنوبى بخش كوهستانى مرز در نزدیكى دریاچه دربندیخان، درصدد بود مناطقى را در شمال عراق به دست آورد تا به سوى سلیمانیه پیشروى نماید و مخزن آبى دربندیخان را تصرف كند. این مخزن، نیروى برقابى قسمت اعظم شمال‌شرقى عراق و بغداد را تأمین می‌كرد [۸].

تصرف حلبچه توسط ایرانیان

در 23 اسفند 1366، نیروهاى ایرانى با كمك شبه‌نظامیان اتحادیه میهنى كردستان موفق شدند شهر حلبچه را تصرف كنند. عراق در برابر راهبرد جدید ایران در منطقه شمالى كه اساساً با مساعدتهاى كُردهاى معارض دنبال می‌شد، ناگزیر بود در این منطقه براى مقابله با حملات ایران حضور گسترده داشته باشد كه این امر به تجزیه قواى عراق می‌انجامید و فرصت مناسبى در اختیار ایران قرار می‌داد تا در منطقه جنوب اقدامات نظامى خود را پیگیرى نماید. با این مقدمات، عراق تصمیم به بمباران شیمیایى حلبچه گرفت تا ناتوانى خود را در مقابله با تصرف این شهر جبران كند [۹]. حملات شیمیایى عراق به حلبچه با دستور مستقیم صدام حسین* از نیمروز 25 اسفند 1366 آغاز شد. حملات هوایى با استفاده از بمبهاى ناپالم و فسفرى و گاز خردل و گاز اعصاب، با پنجاه هواپیما صورت گرفت و تخریب فراوانى در پى داشت [۱۰]. در این حمله، بیش از پنج‌هزار غیرنظامى كُرد كشته و حدود هفت هزار تن مجروح شدند [۱۱].

بمباران شیمیایى حلبچه

بمباران شیمیایى حلبچه واكنش جهانى را برانگیخت و اعزام خبرنگاران خارجى به ایران و بازدید از منطقه، ابعاد این فاجعه هولناك را بیشتر نشان داد [۱۲]. جمهورى اسلامى ایران در روزهاى 26، 27 و 28 اسفند 1366/16، 17 و 18 مارس 1988 با ارسال چندین نامه به دبیركل سازمان ملل، با اشاره به استفاده عراق از سلاحهاى شیمیایى در منطقه عملیاتى والفجر 10 و نیز مناطق كردنشین عراق و شهر حلبچه، خواستار اعزام هیئت كارشناسى سازمان ملل براى بررسى موضوع شد [۱۳]. با فشار مضاعف ایران، سرانجام دبیركل سازمان ملل در 5 فروردین 1367/ 25 مارس 1988 گروهى كارشناس به ایران اعزام كرد [۱۴]. عراق نیز با ارسال نامه‌اى به دبیر كل، ایران را به استفاده از سلاحهاى شیمیایى در اطراف حلبچه متهم كرد كه در پى آن سازمان ملل هیئتى از كارشناسان را به عراق اعزام نمود [۱۵].

گروه اعزامى به ایران و عراق، یافته‌هاى خود را در 25 فروردین 1367/ 14 آوریل 1988 به دبیركل سازمان ملل منتقل كردند كه بیانگر مشاهده مصدومین شیمیایى در دو كشور ایران و عراق بود. شمار چشمگیرى از آنان در ایران، غیرنظامى و در عراق از نظامیان بودند [۱۶]. دبیركل سازمان ملل گزارش مذكور را در 5 اردیبهشت 1367/ 25 آوریل 1988 به اطلاع شوراى امنیت رساند و در 19 اردیبهشت 1367/ 9 مه 1988 قطعنامه 612 به اتفاق آرا به تصویب شوراى امنیت رسید. در این قطعنامه، ضمن ابراز نگرانى و محكوم كردن استفاده از سلاحهاى شیمیایى از سوى هر دو كشور، از دو طرف منازعه خواسته شده بود كه از به كارگیرى این سلاحها خوددارى كنند و به پروتكل ژنو 1925 پایبند باشند. در این قطعنامه همچنین نظارت و محدودیتهاى شدید در مورد صدور تولیدات شیمیایى براى ساخت سلاحهاى شیمیایى خواسته شد [۱۷]. این نخستین قطعنامه‌اى بود كه شوراى امنیت سازمان ملل پس از چهار سال در این خصوص صادر كرد، اما در آن نه‌تنها عراق به كاربرنده سلاحهاى شیمیایى ذكر نشد، بلكه جمهورى اسلامى ایران به طور تلویحى به كاربرد سلاحهاى شیمیایى متهم شد و گزارش هیئت اعزامى كه مبناى صدور قطعنامه قرار گرفته بود، خود محل تردید و اشكال بود [۱۸]. جمهورى اسلامى ایران در واكنش به قطعنامه 612، در 26 اردیبهشت 1367/ 16 مه 1988 با ارسال نامه‌اى به دبیر كل، با ذكر سوابق كاربرد سلاحهاى شیمیایى از سوى عراق، ضمن ابراز نارضایتى از تأخیر در اعزام كارشناس براى بررسى فاجعه حلبچه، از اینكه در قطعنامه مذكور كشور عراق مورد خطاب قرار نگرفته و اقدامات تنبیهى و بازدارنده پیش‌بینى نشده است، ابراز نارضایتى كرد [۱۹].

قطعنامه 612 نیز نتوانست عراق را از ادامه به كارگیرى سلاحهاى شیمیایى باز دارد و پس از اندكى، ابعاد بین‌المللى فاجعه حلبچه تحت‌تأثیر رویدادها و تحولات بعدى جنگ قرار گرفت و به فراموشى سپرده شد [۲۰]، اما پس از حمله نظامى امریكا به عراق و فروپاشى رژیم بعثى در این كشور در 1382ش، عاملان اصلى جنایت در عملیات انفال و بمباران شیمیایى حلبچه در دادگاه محاكمه شدند. على حسن‌المجید، پسر عموى صدام كه عامل اصلى حملات شیمیایى بود، به اعدام محكوم گردید. صدام حسین نیز كه یكى از متهمان پرونده بود قبل از صدور حكم دادگاه انفال، به اتهام كشتار شیعیان عراق، در 9 دى 1385/ 30 دسامبر 2006 اعدام شد [۲۱].


منبع

  • دانشنامه جهان اسلام، "مدخل حلبچه" از اصغر صادقی‌یكتا .
  • اردستانى، ص 375؛ سمیعى، ص 456
  • الاتحادالوطنی‌الكردستانى
  • التطهیر العرقى فی‌العراق، ص 182ـ183
  • هیرو، ص 201؛ سمیعى، ص 455ـ 467
  • خرسان، ص 438ـ440؛ شكر، ص 96
  • در مغرب شهر نوسود كه در حدود 150 مایلى شمال بغداد است
  • كردزمن و واگنر، ج 2، ص 369
  • همانجا
  • درودیان، 1376ش ب، ص 238ـ239؛ خرسان، ص 441
  • خرسان، همانجا؛ محمد عیسى داود، ص 130؛ محسن عبدالعزیز حكیم، ص 65؛ التطهیرالعرقى فی‌العراق، ص 186ـ187
  • كردزمن و واگنر، ج 2، ص 517؛ تیمرمن، ص 566ـ567
  • تحلیلى بر جنگ تحمیلى رژیم عراق علیه جمهورى اسلامى ایران، ج 2، ص 44ـ47؛ درودیان، 1376ش الف، ص 236ـ240؛ سمیعى، ص 469ـ 480؛ تیمرمن، ص 567
  • پارسادوست، ص 647ـ648؛ ولایتى، ص 192ـ 193
  • ولایتى، ص 193؛ پارسادوست، همانجا
  • پارسادوست، همانجا؛ كردزمن و واگنر، ج 2، ص 517ـ518
  • ولایتى، ص 193ـ194؛ هدایتى خمینى، ص 195ـ196
  • خالوزاده، ص 502؛ پارسادوست، ص 648ـ 649
  • هدایتى خمینى، ص 198ـ200
  • ولایتى، ص 197
  • پارسادوست، ص 649؛ هدایتی‌خمینى، ص 201؛ درودیان، 1376ش الف، ص 245
  • «سه متهم اصلى پرونده انفال به اعدام محكوم شدند»، 2008