کینه
کینه ورزي و دشمنی، انحرافی روانی، گناهی بزرگ و بیماري مهلکی است که اگر وبال نکبت بار آن گریبان گیر آدمی گردد، آرامش روح را از بین برده، سلامت روان را دستخوش عوارض خسارتبار خود کرده، روح اخوت و برادري را در معرض فنا و نابودي قرار میدهد. کسی که قلب خود را میدان تاخت و تاز دشمنی قرار داده و نفس خویش را با کینه توزي آمیخته است، مسیر کمال، باب قرب و زمینه فوز و رستگاري را بر خود مسدود ساخته، خویشتن را همواره در رنج روحی و آزار و ناراحتی درونی قرار داده است. کینه توزي آفتی جانکاه و بیماری بسیار خطرناکی است.
کینه توزی اغلب ناشی از حسد و حسد هم ناشی از كبر می باشد. و برای رشد و تكامل روحی، سدی محكم و برای ايجاد بيماری قلبی و جسمی، ميكرب و ويروس قوی است.
معنای لغوی کینه
الحِقْدُ: إِمساك العداوة في القلب والتربص لِفُرْصَتِها؛ حقد و كينه ضدش عفو و بخشش است: حقد و كينه، نگه داشتن دشمنی در قلب و منتظر فرصتی بودن برای عقده گشایی.
علل کینه ورزی
(لسان العرب ج3 ص154)
- خصومت
- توقع بیش از حد
- فقدان یک فضیلت
- غیبت
- جدال و مراء
- ناسزا گویی
- لعن ونفرین
- تمسخر
كينه از نگاه حضرت علی (ع)
سَبَبُ الْفِتَنِ الْحِقْدُ : سبب فتنه ها كينه است.
شَرُّ ما سَكَنَ الْقَلْبُ الْحِقْدُ : بدترين چيز ساكن در قلب، كينه است.
طَهِّرُوا قُلُوبَكُمْ مِن الْحِقْدِ فإِنَّهُ داءٌ مُوبِئٌ : قلب هايتان را از كينه پاك كنيد، چون كينه بيماری دردناكی است.
مَنْ اَطْرَحَ الْحِقْدَ اْسْتَراحَ قَلْبَهُ وَ لُبَّهُ : كسی كه كينه را از خودش طرد كند، قلبش و عقلش را در راحتی قرار داده است.
ثَلاثٌ لا يَهْنَأُ لِصاحِبِهِنَّ عِيشٌ الْحِقْدُ والْحَسَدُ و سُوءُ الْخُلْقِ : سه چيز است كه دارنده آن، زندگی لذت بخش نخواهد داشت، و آن سه چيز كينه، حسد و بدخلقی است. (غررالحكم، ص299)
منابع
- فرهنگ صفات(بایدها و نبایدهای اخلاقی)، عباس اسماعیلی یزدی.
- پایگاه اندیشه قم.