رهبانیت

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۵۷ توسط عربصالحی (بحث | مشارکت‌ها) (منبع)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

رهبانیت، بریدن از مردم و روآوردن به عبادت است که ابتدا در آیین مسیحیت رواج یافت.

رهبانیت در آئین مسیح

خداوند در قرآن کریم در مورد رهبانیتی که در میان مسیحیان رایج شد می‌فرماید:«وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعایَتِها فَآتَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ» (حدید/27) «و [اما] ترک دنیایی که از پیش خود درآوردند، ما آن را بر ایشان مقرّر نکردیم مگر برای آن‌که کسب خشنودی خدا کنند، با این حال آن را چنان‌که حقّ رعایت آن بود منظور نداشتند. پس پاداش کسانی از ایشان را که ایمان آورده بودند بدان‌ها دادیم و [لی‌] بسیاری از آنان دست‌خوش انحرافند.» پس مسیحیان علاوه بر این که رهبانیت را بدعت کردند، حدود آن را رعایت ننمودند، و به نام زهد و رهبانیت، دیرها را مرکز انواع فساد نمودند، و ناهنجاری‌هایی را در آئین مسیح به وجود آوردند[۱]. بنابر این اگر چه رهبانیت در آغاز چهره معتدل و ملایمی داشت، اما بعداً به انحراف گرائید و موجب بسیاری از مفاسد شد[۲]. رهبانیت از تعالیم عیسی مسیح نبود اما از این آیه به دست می‌آید که خداوند این عمل را برای مسیحیان امضاء کرده است به شرط آن‌که رهبانیت را برای رضای خدا به جا می‌آوردند و در آن دچار افراط و تفریط نمی‌شدند[۳].

رهبانیت در معنای مثبت

«رهبانیت» که از ماده «رهبه» به معنی ترس از خدا گرفته شده است و در آغاز مصداقی از زهد و بی‌اعتنایی نسبت به دنیا بود؛ همانند بسیاری از مراسم و سنت‌های حسنه ای که در میان مردم رائج است و کسی نیز روی آن به عنوان تشریع و دستور خاص شرع تکیه نمی‌کند، رهبانیت نیز در ابتدا عملی زشت و همراه با گناه نبود[۴].بنابراین ضرورتی ندارد که بدعت‌گذاری و ایجاد روشی نوپدید، عیناً در رسالتی نوشته و نام برده شده باشد تا مشروع محسوب شود، بلکه کافی است که با ارزش‌ها و اصول و قواعد کلّی موجود در آن رسالت سازگار باشد. از این دیدگاه رهبانیّت نیکوست در صورتی که به امور زیرین منجر نشود: 1- تشبّث به ظاهر امور به حساب و زیان ارزش‌ها. 2- کناره گیری از اجتماع و نادیده گرفتن آن بدون حضور و شاهد بودن و کوشش در تغییر وضع موجود آن. 3- کناره گیری و شانه خالی کردن از تکالیف اجتماعی. 4- چپاول مردم و اندوختن سیم و زر، و انحراف از راه خدا. و آنچه کار را بدین‌جا بکشاند که در واقع تهی‌کردن رهبانیّت از مضامین راستین آن یعنی حقایق زیرین است: الف:بیم از خدا، و نزدیکی جستن به او به وسیله اعتکاف و زهد نسبت به خس و خاشاک دنیا. ب:احتیاط در دین و کوشندگی در عبادت و ادای حقوق مردم و بر پا داشتن احکام خدا به طریق درست آن‌ها برای تحقق بخشیدن به هدف‌های دین و مقاصد شریعت از خلال آن‌ها. ج:کناره‌گیری از مردم به منظور آماده شدن برای تغییر آنان، و تقیّه و هجرت برای جهاد، بدون آن که کناره‌گیری به خودی خود هدف و مقصود قرار گیرد و دستاویزی برای ترک امر به معروف و نهی از منکر و بر پا داشتن حدود خداوند واقع شود[۵].

انحرافات رهبانیت

از جمله بدعت‌های مسیحیان در زمینه رهبانیت، «تحریم ازدواج» برای مردان و زنان تارک دنیا و دیگر «انزوای اجتماعی» و عدم توجه به وظائف انسان در اجتماع و انتخاب صومعه‌ها و دیرهای دورافتاده برای عبادت و زندگی در محیطی دور از اجتماع بود. اگر چه زنان و مردان تارک دنیا (راهب‌ها و راهبه‌ها) خدمات مثبتی نیز انجام می‌دادند (مانند پرستاری بیماران صعب‌العلاج و خطرناک، و تبلیغ در نقاط بسیار دوردست و در میان اقوام وحشی)، ولی این امور در برابر کل این برنامه مساله ناچیز و کم اهمیتی بود، و در مجموع مفاسد آن به مراتب برتری داشت. اصولا انسان موجودی است که برای زندگی در اجتماع ساخته شده و تکامل معنوی و مادی او نیز در همین است که زندگی جمعی داشته باشد؛ لذا هیچ‌یک از مذاهب آسمانی این معنی را از انسان نفی نمی‌کند، بلکه پایه‌های آن‌را محکم‌تر می‌سازد. خداوند در انسان «غریزه جنسی» برای حفظ نسل آفریده است، هر چیزی که آن را به طور مطلق نفی کند مسلما باطل است[۶].

پارسائی در اسلام

زهد اسلامی که به معنی سادگی زندگی و حذف تجملات و عدم اسارت در چنگال مال و مقام است، هیچ ارتباطی به مساله رهبانیت ندارد، زیرا رهبانیت معنی جدایی و بیگانگی از اجتماع است و زهد به معنی آزادگی و وارستگی به خاطر اجتماعی‌تر زیستن است[۷]. با توجه به این‌که قرآن با شرائطی رهبانیت مسیحیان را تأیید کرده است، عده‌ای از مسلمانان خواستند که این شیوه را در اسلام پی بگیرند[۸]. در حدیث معروفی است که «عثمان بن مظعون» فرزندش از دنیا رفته بود، بسیار غمگین شد، تا آن‌جا که خانه‌اش را مسجد قرار داد و مشغول عبادت شد (و هر کار را جز عبادت ترک گفت) این خبر به رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید، او را احضار کرده، فرمود:ای عثمان! خداوند متعال رهبانیت را برای امت من مقرر نداشته، رهبانیت امّت من، جهاد در راه خدا است[۹]. پیغمبر اکرم به این وسیله فهماند که اسلام دینی جامعه‌گرا و زندگی‌گراست نه رهبانیت‌گرا. به علاوه تعلیمات جامع و همه جانبه اسلامی در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اخلاقی بر اساس محترم شمردن زندگی و روی آوردن به آن است، نه پشت کردن به آن[۱۰]. پس بی اعتنائی به ظواهر مادی نباید همراه با انزوای اجتماعی باشد بلکه اسلام دستور می‌دهد که یک مسلمان بی توجهی به دنیا را باید با اعمالی هم‌چون جهاد، که انسان را در متن اجتماع قرار می‌دهد، قرین سازد. در روایت دیگری پیامبر اسلام رهبانیت را در هجرت و جهاد و نماز و روزه و حج و عمره تعریف می‌کنند[۱۱]. در حدیث دیگری از امام موسی بن جعفر (ع) می‌خوانیم:که برادرش «علی بن جعفر» از محضرش پرسید:آیا برای مرد مسلمان سزاوار است دست به سیاحت بزند، یا رهبانیت اختیار کند و در خانه‌ای بنشیند و از آن خارج نگردد؟ امام (ع) در پاسخ فرمود:نه[۱۲]. سیاحتی که در این روایت از آن نهی شده چیزی هم‌ردیف رهبانیت یعنی یک نوع رهبانیت سیار بوده است. باید توجه داشت که زهد اسلامی غیر از رهبانیت است.رهبانیت، بریدن از مردم و روآوردن به عبادت است؛ بر اساس این اندیشه که کار دنیا و آخرت بیگانه از یکدیگر است. اما زهد اسلامی در عین اینکه مستلزم انتخاب زندگی ساده و بی‌تکلف است و بر اساس پرهیز از تنعم و تجمل و لذت‌گرایی است، در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی قرار دارد و عین جامعه گرایی است[۱۳]. اسلام با تفکر ریاضت و رهبانیت، سخت مبارزه کرده است.اسلام به نظافت تشویق کرده است و به جای اینکه شپش را مروارید خدا بشناسد، گفته است پاکیزگی از ایمان است[۱۴]. پیغمبر اکرم شخصی را دید در حالی‌که موهایش ژولیده و جامه‌هایش چرکین بود. حضرت به او فرمود:تمتع و بهره بردن از نعمت‌های خدا جزو دین است[۱۵]. امام صادق فرمود:«خداوند زیباست و دوست می‌دارد که بنده‌ای خود را بیاراید و زیبا نماید و برعکس فقر را و تظاهر به فقر را دشمن می‌دارد. اگر خداوند نعمتی به شما عنایت کرد باید اثر آن نعمت در زندگی شما نمایان گردد.» به آن حضرت گفتند چگونه اثر نعمت خدا نمایان گردد؟ فرمود:«به اینکه جامه شخص‌ نظیف باشد، بوی خوش استعمال کند، خانه خود را با گچ سفید کند، بیرون خانه را جاروب کند، حتی پیش از غروب چراغ‌ها را روشن کند که بر وسعت رزق می‌افزاید.»[۱۶] رسول اکرم هنگامی که می‌خواست نزد اصحابش برود به آئینه نگاه می‌کرد، موهای خود را شانه می‌کرد و مرتب می‌ساخت و می‌گفت خداوند دوست می‌دارد بنده‌اش را که وقتی که به حضور دوستان خود می‌رود خود را آماده و زیبا سازد[۱۷]. قرآن کریم آفرینش وسائل تجمل را از لطف‌های خدا نسبت به بندگانش قلمداد کرده و تحریم زینت‌های دنیا بر خود، سخت مورد انتقاد قرآن قرار گرفته است (اعراف/32). اسلام التذاذ و کام‌جویی زن و شوهر از یکدیگر را نه تنها تقبیح نکرده است، بلکه ثواب‌هایی را هم برای آن قائل شده و دوست داشتن زن را از صفات پیغمبران شمرده است[۱۸].

اعتکاف سنتی اسلامی

یکی از آداب اسلامی سنت اعتکاف است. اعتکاف ماندن در مسجد و بیرون نرفتن از آن است.حدّ‌اقل اعتکاف سه روز است. یکی از شرائط اعتکاف روزه دار بودن معتکف در ایام اعتکاف است[۱۹].از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده است که «رهبانیّت امّت من در مسجد است.» یعنی متعبّدان امّت من طریقه مسیحیان را پیش نمی‌گیرند، بلکه در مساجد اعتکاف می‌کنند[۲۰]. این سنت اسلامی با رهبانیت در تفاوت اساسی است. یک از شرائط اساسی اعتکاف حضور در مسجد جامع شهر است[۲۱]. در حالی که رهبانیت، در مکان‌های خلوت و به دور از اجتماع است.در حقیقت اعتکاف حضور در جامعه است در عین حال که شخص معتکف چند روزی را در مسجد با خدا خلوت می‌کند؛ چرا که محل اعتکاف مسجد جامع شهر است و محل حضور همیشگی مردم. با این وجود، اسلام به ابعاد اجتماعی بشر و یاری رساندن به مردمان نیازمند اهمیت بسیاری داده است.امام صادق علیه السلام فرموده‌اند:«کسی که به یاری برادر دینی‌اش بشتابد و در پی آن تلاش کند، خداوند پاداش دو ماه اعتکاف در مسجد الحرام را می‌نویسد.»[۲۲]

آثار منفی رهبانیت

انحراف از قوانین آفرینش همیشه واکنش‌های منفی به دنبال دارد.از آن‌جا که رهبانیت بر خلاف اصول فطرت و طبیعت انسان است مفاسد زیادی به بار می‌آورد از جمله: 1- رهبانیت با روح مدنی بالطبع بودن آدمی می‌جنگد و جوامع انسانی را به انحطاط و عقب‌گرد می‌کشاند[۲۳]. 2- رهبانیت نه تنها سبب کمال نفس و تهذیب روح و اخلاق نیست.بلکه منجر به انحرافات اخلاقی، تنبلی، بدبینی، غرور، عجب و خود برتر‌بینی و مانند آن می شود.برخی از نویسندگان مسیحی در این‌باره گفته‌اند که عده‌ای جهت راحت طلبی و به خاطر تنبلی رو به دیرها آوردند. افراط در انزوا و گوشه‌نشینی موجب بروز مشکلات روحی و روانی هم‌چون جنون، نا‌امیدی و خودکشی شد[۲۴]. لذا فضیلت آن است که انسان در دل اجتماع بتواند خود را از آلودگی‌های اخلاقی برهاند. 3- ترک ازدواج که از اصول رهبانیت است نه فقط کمالی نمی‌آفریند، بلکه موجب پیدایش عقده‌ها و بیماری‌های روانی می‌گردد. در دائرة المعارف قرن بیستم آمده است:«بعضی از رهبان‌ها تا آن اندازه توجه به جنس زن را عمل شیطانی می‌دانستند که حاضر نبودند حیوان ماده‌ای را به خانه ببرند! مبادا روح شیطانی آن به روحانیت آنها صدمه بزند.»[۲۵] اما با این حال تاریخ فجایع زیادی را از دیرها به خاطر دارد، تا آن‌جا که برخی دیرها به عنوان محل فساد و جائی جهت اجتماع شهوت‌رانان توصیف شده است[۲۶]. البته طبق گواهی تاریخ، حضرت مسیح هرگز ازدواج نکرد، اما این هرگز به خاطر مخالفت او با این امر نبود، بلکه عمر کوتاه مسیح به اضافه اشتغال مداوم او به سفرهای تبلیغی به نقاط مختلف جهان به او اجازه این امر را نداد. امیر مؤمنان علی علیه السلام در حدیثی در ذیل آیه «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»(بگو آیا به شما خبر دهم که زیانکارترین مردم کیانند؟ آن‌ها هستند که تلاش هایشان در زندگی دنیا گم شده با این حال گمان می‌کنند کار نیک انجام می‌دهند. کهف/103-104) می‌فرمایند:«یکی از مصادیق بارز آن رهبان‌ها هستند که خود را در ارتفاعات کوه‌ها و بیابان‌ها محبوس داشتند و گمان کردند کار خوبی انجام می‌دهند.»[۲۷]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، ناصر، یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، تهران، دار الکتاب الاسلامیة، 1386ش چاپ چهارم، ص641
  2. قرشی، علی اکبر، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1377ش چاپ سوم، ج11، ص44
  3. دروزه، محمدعزت، التفسیر احدیث، قاهره مصر، دار احیاء الکتب العربیة، 1383ق، ج9، ص331
  4. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش، ج23، ص382-383
  5. مدرسی، محمدتقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، 1419ق چاپ اول، ج15، ص113-114
  6. مکارم شیرازی، ناصر، پیشین (یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ) ص642
  7. مکارم شیرازی، ناصر، پیشین (تفسیر نمونه) ج23، ص386
  8. دورزة، محمد عزت، پیشین ج9، ص331
  9. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت لبنان، 1404 ق، ج8، ص170
  10. مطهری مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ج16، ص515
  11. مجلسی، محمد باقر، پیشین ج14، ص277
  12. پیشین ج67، ص119
  13. مطهری، مرتضی، پیشین، ج16، ص516
  14. مستغفری، ابوالعباس، طب النبی، قم، رضی، 1362ش، ص21
  15. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1365ش، ج6، ص439
  16. شیخ حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، قم، آل البیت، 1409ق چاپ اول، ج5، ص7
  17. پیشین، ص11
  18. پیشین، ج20، ص22
  19. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1412ق چاپ ششم، ج5، ص30
  20. میرزا خسروانی، علی رضاف، تفسیر خسروی، تهران، اسلامیة، 1390ق، چاپ اول، ج8، ص214
  21. شیخ حر عاملی محمد بن الحسن، پیشین، ج10، ص538
  22. مجلسی، محمد باقر، پیشین، ج71ص334
  23. مکارم شیرازی، ناصر، پیشین (تفسیر نمونه)، ج23ص389
  24. البستانی، پطرس، دائرة المعارف، بیروت لبنان، دار المعرفة، ج8ص688
  25. فرید وجدی، محمد، دائرة المعارف القرن العشرین، بیروت لبنان، دار الفکر، ج4ص298
  26. پیشین، ص299
  27. سیوطی جلال الدین، الدر المنثور، قم، کتاب‌خانه آیت الله مرعشی، 1404ق، ج4ص253

منبع