سید اسدالله لاجوردی
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
سيد اسدالله لاجوردي سال 1314 در يکي از محلات جنوبي تهران در خانواهاي مذهبي چشم به جهان گشود. پدرش سيد علياکبر و مادرش زني نيکوکار به نام قمر قائمالصباح بود. پدر سيد اسدالله خانواده پرجمعيت خويش را از راه چوب فروشي اداره ميکرد و در ايام فساد رضاشاهي با زحمت بسيار فرزندان خود را با تعليمات اسلامي پرورش ميداد.
تحصيلات ابتدايي سيد اسدالله از سال 1320 همزمان با جنگ جهاني دوم آغاز گرديد و با مشکلاتي مانند قحطي، تورم و ناامني ناشي از جنگ به پايان رسيد. سال 1327 پاي به دبيرستان نهاد او براي تأمين معاش خانوادهاش همزمان با تحصيل در چوب فروشي پدرش نيز کار ميکرد.
سيد اسدالله پس از دو سال تحصيل در مقطع دبيرستان ترک تحصيل کرد و به فراگيري علوم حوزوي پرداخت. شرح لمعه و اصول و منطق را در مسجد شاهچراغ نزد استاد شاهچراغي و فقه را نزد مرحوم سيد مرتضي لنگرودي فراگرفت. آشنايي با حاج صادق اماني حاصل آن دوران است. دوستي آنها با وصلت حاج صادق اماني با خواهر سيد اسدالله مستحکمتر شد و نقطه عطفي در زندگي مبارزاتي وي محسوب ميگردد.
او همراه حاج صادق اماني، محمدصادق اسلامي گيلاني و حسين رحماني ادبيات عرب را به خوبي و علوم حوزوي را در حد کفايه آموخت و به دليل هوش و ذکاوت و قدرت و استنباط بالا به تفسير قرآن پرداخت و به جلسات بحث شهيد مطهري نيز راه يافت.
سيد اسدالله در سال 1339 با دختري متدين از خانودهاي مذهبي ازدواج کرد.[۱] لاجوردي و همراهانش به مرور تحت رهنمودهاي علماي متعهدي همچون شهيد آيتالله بهشتي و شهيد استاد مطهري ــ گردانندگان سه هئيت مذهبي تهران ـــ و همچنين آشنايي گروههاي مختلف با امام خميني و توصيه ايشان به همبستگي ميان گروهها تصميم به ائتلاف و ايجاد تشکل در راستاي مبارزه با رژيم ستمشاهي گرفتند که به شکلگيري هئيت مؤتلفه اسلامي انجاميد. با اين رويداد مبارزات امام خميني با رژيم شکل تازهاي به خود گرفت. امام در اعتراض به اقدامات رژيم، نوروز سال 1342 را که مصادف با وفات امام جعفرصادق علیه السلام بود عزاي عمومي اعلام نمود و رژيم تصميم گرفت با انجام اقداماتي شديد روحانيون را مرعوب ساخته و آنها را از صحنه سياست دور نمايد. بنابراين روز 2 فروردين 1342 گروهي از سربازان گارد شاهنشاهي مجلس روضهخواني و عزاي آيتالله گلپايگاني را که در مدرسه فيضيه قم برگزار شده بود، برهم زده و به ضرب و شتم مردم و روحانیون پرداختند.
واقعه مدرسه فیضیه قم و سخنراني تاريخي امام در روز 13 خرداد 1342 که منجر به دستگيري ايشان و قيام 15 خرداد گرديد موجب تظاهرات عده بسياري از مردم شهرهاي قم و تهران شد. يک شاخه از تظاهرات نيز قرار بود از منزل سيد اسدالله لاجوردي شروع شود.
به دنبال اقدامات خشونتبار رژيم، مؤتلفه تصميم به فعاليت مسلحانه گرفت و به دنبال تصويب طرح کاپيتولاسيون توسط حسنعلي منصور و ترور وي، لاجوردي دستگير شد و پس از مدتي از زندان شهرباني آزاد گرديد. بعد از آزادي او از زندان، تحقيقات در مورد قتل منصور ادامه يافت و ساواک که به نقش هئيت مؤتلفه اسلامي در برنامهريزي و اجراي قتل منصور پي برده بود در 13 اسفند 1343 منزل لاجوردي را دوباره بازرسي و بعد از دو روز او را به اتهام عضويت در هئيت مؤتلفه دستگير کرد و به زندان قزلقلعه منتقل ساخت و تحت بازجويي و شکنجههاي طاقتفرسا قرار داد.
ولي لاجوردي با استقامتي ستودني در برابر بازجويان پايداري نمود و در نهايت به 18 ماه حبس تأديبي محکوم گرديد. او پس از آزادي از زندان شغل خود را تغيير داد و در شکلگيري مؤسسه بنياد تعاون و رفاه اسلامي نقش مؤثري ايفا نمود. مبارزات مخفيانه لاجوردي تا سال 1347 از ديد مأموران ساواک پنهان ماند و در اين مدت به ساماندهي افراد مذهبي در چارچوب جلسات سيار همت گماشت.
او در ادامه مبارزات خود با ورود سرمايهگذاران آمريکايي به ايران در فروردين 1349، مبادرت به تکثير اعلاميهاي تحت عنوان «گامي ديگر در راه تشديد غارتگري» نمود و در ارديبهشت همان سال دستگير شد و در زير شکنجههاي ددمنشانه دژخيمان ساواک کمرش شکست و بينايي يک چشم خود را نيز تا حد زيادي از دست داد و به چهار سال حبس محکوم گرديد و مرد پولادين زندانها لقب گرفت.
سومين دوران زندان وي 30 فروردين 1353 پايان گرفت.[۲] با توجه به آگاهي ساواک از روحيه مبارزهطلبانه سيد اسدالله، بعد از آزادي نيز او را تحت کنترل و مراقبت شديد قرار داد و در تاريخ هفتم اسفند 1353 مجدداً وي را دستگير و به 18 ماه حبس جنايي محکوم نمود.
سال 1356 همزمان با اوجگيري حرکتهاي مردمي و شکلگيري انقلاب اسلامي، در 27 مرداد 1356 همراه با عده زيادي از زندان آزاد شد و براي ادامه مبارزه به همرزمان و همسنگران ديرينه خود پيوست. او در کميته استقبال از امام خميني بسيار فعال بود و با پيروزي انقلاب اسلامي مسؤليت دادستاني انقلاب اسلامي را بر عهده گرفت.
لاجوردي در زمان تصدي مسؤليت زندانها منشأ خدمات خير فراواني شد که از جمله ميتوان به ايجاد کارگاههاي مختلف براي يادگيري حرفههاي گوناگون و امرار معاش زندانيان پس از آزادي و ريشهکن کردن بيسوادي در ميان زندانيان اشاره نمود.
منافقين کوردل بارها قصد به شهادت رساندن سيد اسدالله لاجوردي را داشتند و سرانجام سال 1377 در حالي که عازم محل کار خود بود توسط آنها به شهادت رسيد.
پانویس
منابع
- ويدا معزينيا، سيد اسدالله لاجوردي، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تاریخ بازیابی: 8 آذر ماه 1392.