قدمگاه
قدمگاه ، عنوان عمومی برخی مکانهای زیارتی در جهان اسلام، که در آنها جای پای انبیا و اولیا و مقدّسان بر سنگ، مورد احترام و تکریم قرار میگیرد.
قدمگاهها از پرشمارترین زیارتگاههای عوام مسلمانان در سراسر جهان اسلام هستند که در برخی مناطق، اثر، نظرگاه و گذرگاه نیز خوانده میشوند [۱]. در ایران، بنا بر آماری، در 1375ش از 78907 مکان مذهبی، 1185 اثر، قدمگاه و نظرگاه بوده است [۲]
در بیشتر قدمگاهها، نقش دو کف پای انسان و گاهی یک پا، در اندازۀ طبیعی و گاه بزرگتر¬ [۳]، بر روی قطعه سنگی دیده می شود و معمولاً از این سنگ در بنایی یادمانی نگهداری و آن را زیارت میکنند. در برخی مناطق(همچون هند) نیز بعضی از باورمندان، این گونه سنگها را، برای تبرک، در خانههای خود نگه می دارند [۴].
تکریم و زیارت جای پای مقدّسان دینی نزد پیروان دیگر ادیان نیز رایج بوده و ظاهراً این باورها از فرهنگهای دینی ملل دیگر به اسلام راه یافته است. هندوان جای پای شيوا و بوداییان جای پای بودا را زیارت میکردهاند ( ناس، ص 179؛ شریف، ص 189، پانویس 1؛ د. اسلام، ذیل"kadam sharīf"). بسیاری از قدمگاههای جهان اسلام نیز به پیامبران بنیاسرائیل منسوب، و نزد پیروان هر سه دین یهود و مسیحیت و اسلام محترم بوده است. جای پاهایی به حضرت آدم منسوب بوده است، از جمله در سرندیپ یا سیلان [۵] و مکه (تیمورباشا، ص 52). مقام ابراهیم در مکه [۶] نیز به عنوان قدمگاه زیارت میشده است (ناصرخسرو، ص 120؛ فاسی، ج 1، ص 203). این جای پا را در صندوقی که در قبهای نهاده شده بود نگه می داشتند[۷]. قدمگاههای دیگری به متوشالم، اسحاق، یعقوب، ایوب، ادریس، موسی و عیسی علیهمالسلام، در ایران و سوریه و فلسطین، منسوب بوده است [۸]. قدمگاههایی نیز به خضر*نبی منسوب است [۹]
در ایران، برخی قدمگاهها بقایای بازآفرینی شدۀ زیارتگاههای پیش از اسلام اند، چنان که زردشتیان نیز، در کنار مسلمانان، برخی از آنها را زیارت میکنند [۱۰]. برخی از این قدمگاهها در اصل آتشکده یا آتشگاههای زردشتی بودهاند، مانند قدمگاه مسجدجامع قدیمان نایین ( عرفانمنش،ص 110) و قدمگاه علی در جهرم [۱۱]. به گزارش اسکندربیک ترکمان ( ج 2، ص 1120)، قدمگاه معروف نیشابور که به دستور شاه¬عباس اول صفوی بازسازی شد ( همان،ج 2،ص 854)، تا پیش از آن تاریخ، قدمگاه شاپور کسری خوانده میشد و از انتساب آن مکان به امام رضا علیهالسلام تا قبل از دورۀ صفوی، گزارشی در دست نیست [۱۲]. تصور ایرانیان قدیم از زورمندی رستم نیز چنان بود که میگفتند اگر روی سنگی میایستاد، جای کف پاهایش بر سنگ میافتاد [۱۳] . ایرانیان شیعی نیزاز توانایی جسمی امام علی علیهالسلام چنین تصوری داشته اند، که این باور، درساختن قدمگاههای منسوب به حضرت علی علیه السلام مؤثر بوده است [۱۴].
انبوهی از این قدمگاهها نیز به پیامبر اکرم منسوب اند و معمولاً با عنوانهایی چون اثرالنبی، اثرالرسول یا قدم شریف شناخته میشوند. معروفترین جای پاهای منسوب به پیامبر در صخرۀ مقدّس در زیر قبۀالصخره در بیتالمقدّس است که به باور مسلمانان، آن حضرت در لیلةالاسراء پا بر آن نهاد و بر براق سوار شد و به معراج رفت [۱۵]. در مکه، مدینه و طائف نیز چنین قدمگاههایی به پیامبر منسوب، و حتی جای سُم استر پیامبر مورد توجه بوده است [۱۶]. دربارۀ یکی از این سنگهای منقوش به قدم پیامبر – که در قبهای در کنار زمزم* نصب بوده ( مقری، ص 348) – گفته شده است ( تیمور باشا، ص 52) که شریف عونالرفیق، امیر مکه، در 1229، پس از ویران کردن قبۀ قدمگاه، سنگ را به یک هندو فروخت. در شهر کوچکی به نام اثرالنبی، در حوالی قاهره، سنگ اثرالنبی در مسجدی به همین نام زیارت میشده است و کتیبۀ آن نشان میدهد که ابراهیم پاشا دفتردار، متولی مصر، در 1071 بقعۀ آن را بازسازی کرده و بر آن قاریان و نگهبانانی گماشته است ( نابلسی، ص 239؛ امین،همانجا؛ تیمورباشا،ص 40ـ 41). نمونۀ معروف دیگر در مصر، سنگی است که در مقبرۀ سلطان ملک اشرف قایتبای محمودی (متوفی 901) نصب شده بود و گویا قایتبای آن را بیست هزار دینار خریده و از مکه به مصر منتقل ساخته بود [۱۷]. این سنگ را به دستور سلطان احمدبن محمدبن مراد عثمانی به قسطنطنیه بردند، ولی پس از مدتی به قاهره بازگرداندند [۱۸]. علاقۀ سلاطین عثمانی به در اختیار داشتن آثار منسوب به پیامبر صلی الله علیه و آله با فتح مصر افزونتر شد، چنان که سلطان سلیم پس از فتح مصر در 923، این آثار را – که الاماناتالمبارکه نامیده می شدند – از شریف برکات( امیر مکه) طلبيد و آنها را به قسطنطنیه برد، از جمله دندان، نعلین، خرقۀ سعادت، و سجادۀ پیامبر، و نیز سنگی با اثر قدم نبی، که اکنون در طوپقاپی سرای نگهداری میشود [۱۹]
قدمگاههای اسلامی در هند نیز بسیار مورد توجه¬اند و غالباً بناهایی که برای نگهداری آنها احداث شده است، از بناهای قدمگاهی دیگر مناطق جهان اسلام، مفصّلتر و مجللترند ( شیمل، همانجا). در هند معمولاً باور این است که سنگهایی با این نقشها را از حجاز به هند آوردهاند[۲۰]. قدم رسول لکهنو* و قدم شریف دهلی از قدمگاههای مشهور نبوی در هندند ( د. اسلام، همانجا؛ برای قدمگاههای مشهور منسوب به علی علیهالسلام در هند، رجوع کنید به جعفری، ص 319؛ شیمل، همانجا).
با این حال، در هیچ یک از منابع متقدم یا احادیث معتبر، این ادعا که جای پاهای پیامبر بر سنگی نقش بسته باشد وجود ندارد و بسیاری از علمای مسلمان این باور را به کلی بیاصل و اختراع جاهلان و عوام دانسته و از زیارت این آثار انتقاد کردهاند [۲۱].
در ایران و عراق بیشتر قدمگاهها به امامان و اولیای شیعه منسوب اند. به نوشتۀ ناصرخسرو (ص 156ـ 157)، در بصره سیزده قدمگاه منسوب به حضرت علی وجود داشته است. از میان انبوه قدمگاههای منسوب به علی علیهالسلام در ایران [۲۲]، در برخی قدمگاهها جای سم دلدل*( اسب آن حضرت) یا جای نیزه یا شمشیر ( ذوالفقار*) ایشان مورد توجه است [۲۳]) و گاهی هیچ نشانهای هم وجود ندارد ( نوبان، همانجا). تاریخ بنای برخی از این قدمگاههای منسوب به علی علیهالسلام در ایران، به پیش از دورۀ صفوی میرسد، از جمله قدمگاهی در صالحآباد کاشان با کتیبهای مورخ 711 [۲۴]. سفر امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو و عبور از خاک ایران نیز باعث شده است که ساختن هزاران قدمگاه منسوب به ایشان در سراسر ایران ــ و نه صرفاً در مسیر سفر آن حضرت ــ محمل تاریخی بیابد. معروف¬ترین آنها، قدمگاه نیشابور در 24 کیلومتری مشرق نیشابور کنونی است که هرچند به دستور شاه¬عباس اول در 1020 بر بقایای بنایی دیگر ساخته شده ( اسکندربیک، همانجاها)، به باور عمومی، نقش کف پاهای انسان بر سنگی سیاه که در دیوار داخل این بنا نصب شده، جای پاهای امام رضاست [۲۵]. در یزد قدمگاه فراشاه کتیبهای به تاریخ 512 و قدمگاه خرانَق کتیبهای به تاریخ 595 دارد، که البته این بناها در تاریخهای مذکور عنوان قدمگاه نداشتهاند[۲۶].
احداث بیشتر قدمگاهها مبتنی بر این ادعا بوده که کسی یکی از پیامبران و معصومان را به خواب دیده یا به اشارۀ ایشان یا با تصمیم شخصی خود، آن مکان را قدمگاه خوانده است [۲۷]. عمدۀ این قدمگاهها نیز در کنار چاه*، چشمه* و درختانی قرار گرفتهاند و خود این منابع طبیعی نیز به زعم باورمندان، محصول لطف و عنایت صاحبان آن جای پاهای مقدّس اند [۲۸]
برای قدمگاهها، صرف نظر از جنبههای عمومی، آیینهای زیارتی و آداب و رسوم خاص درخور ملاحظهای گزارش نشده است. باورمندان، جای پای موجود در قدمگاهها را میبوسند و به آن تبرک میجویند؛ در قدمگاه نماز و قرآن و دعا میخوانند؛ از جای پا یا از اجزای طبیعی یا مصنوعی متصل به قدمگاه، چون آب چشمه و چاه یا درختان، حاجت و شفا می طلبند؛ گاه مردگان خود را در محوطۀ قدمگاه دفن میکنند؛ بر قدمگاه، درخت و کاروان¬سرا و زائرسرا و جز اینها وقف میکنند؛ و خوراکهای نذری میان زائران توزیع میکنند [۲۹]. در گزارشی[۳۰] از قرن سیزدهم، دربارۀ قدمگاهی منسوب علی علیهالسلام در کوه مولی در حیدرآباد دکن آمده است که در روز معیّنی، باورمندان در آنجا گرد میآمدند و رقص و پایکوبی میکردند.
منابع مقاله :
(1) محمد آقامحمدی، «چشمههای معروف ابهر»، فرهنگ زنجان، ص 1، ش 3ـ 4، پاییز و زمستان، 1379ش؛
(2) محمدبن عبداللهبن احمد ازرقی، اخبار مکه و ماجاءفیها منالآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت،1403/ 1983؛
(3) ابنبطوطه، رحله بن بطوطه، چاپ محمد عبدالمنعم حریان و مصطفی تصامی، بیروت 1407/ 1987؛
(4) ابن تیمیه، اقتضاء الصراطالمستقیم مخالفۀ اصحابالجحیم، چاپ بیروت، [بیتا.]؛
(5) همو، مجموعالفتاوی، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1421/ 2001؛
(6) اسکندر بیکمنشی، اخ؛
(7) ایرج افشار، یادگارهای یزد، تهران [1348ش]؛
(8) احمد اقتداری، دیار شهریاران، جلد نخستین، آثار و بناهای تاریخی خوزستان، تهران 1353ش؛
(9) احمد امین، قاموسالعادات والتقالید والتعابیرالمصریه، قاهره 1953؛
(10) اولیاء چلبی، الرحلةالحجازیة، ترجمۀ صفصاوی احمد مرسی، قاهره 1999؛
(11) بابن وهوسه، سفرنامۀ جنوب ایران، ترجمۀ محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، چاپ میرهاشم محدث، تهران 1363ش؛
(12) محمدابراهیم باستانی پاریزی، بارگاه خانقاه در کویر هفت کاسه، تهران 1384ش؛
(13) همو، شمعی در طوفان، تهران 1378ش؛
(14) آقااحمدبن محمدعلی بهبهانی (آلآقا)، مرآتالاحوال جهاننما (سفرنامه)، چاپ قم، 1373ش؛
(15) ناصر پازوکی طرودی، آثار تاریخی فیروزکوه (جغرافیای تارخی و معرفی محوطههای باستانی و بناهای تاریخی و فرهنگی)، تهران 1381ش؛
(16) احمد تیمورباشا، الآثارالنبویة، قاهره 1421/ 2001؛
(17) سیدحسین علی جعفری، «تعزیهداری در هند»، تعزیه: نیایش و نمایش در ایران، چاپ پیتر.جی، چلکووسکی، ترجمۀ داود حاتمی، تهران 1367ش؛
(18) حاجی پیرزاده، سفرنامۀ حاجی پیرزاده، چاپ حافظ فرمانفرمائیان، تهران 1342ش؛
(19) هانری رنه دالمانی، از خراسان تا بختیاری، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران 1378ش؛
(20) هـ.ل. رابینو، مازندران و استرآباد، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران 1365ش؛
(21) عبدالله رضایی، ادبیات عامیانۀ استان بوشهر، بوشهر 1381ش؛
(22) ابوعبدالله محمدبن ابیبکر زهری، الجغرافیه، چاپ محمدحاج صادق، مصر،[بیتا.]؛
(23) جلالالدین سیوطی، الحافالاخصاء فی فضائل المسجدالاقصی، چاپ احمد رمضان احمد، ]بیجا[، 1982ـ 1984؛
(24) فرامرز صابر مقدّم و سیدهاشم حسینی، تجلی امام رضا در میراث فرهنگی، تهران 1383ش؛
(25) صالحی شامی، سبلالهدی والرشاد فی سیرة خیرالعباد، چاپ مصطفی عبدالواحد ]قاهره[، 1407/ 1986؛
(26) جلال طوفان، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته، شیراز 1381ش؛
(27) جلیل عرفانمنش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا (ع) از مدینه تا مرو، مشهد 1374ش؛
(28) عبداللهبن محمد عیاشی، الرحلةالعیاشیة، چاپ سعید فاضلی و سلیمان قرشی، ابوظبی، 2006؛
(29) تقیالدین فاسی، شفاءالغرام باخبارالبلدالحرام، بیروت [بیتا.]؛
(30) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، چاپ بروخیم، تهران 1324ش؛
(31) زکریا قزوینی، آثارالبلاد فیاخبارالعباد، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن 1949، افست ویسبادن، 1967؛
(32) جملی کارری، سفرنامۀ کارری، ترجمۀ عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، تبریز 1348ش؛
(33) عبدالرحیم کلانتر ضرابی، تاریخ کاشان، چاپ ایرج افشار، 1356ش؛
(34) احمدبن محمد مقری، فتحالمقال فی مدحالنعال، چاپ حیدرآباد، دکن 1334؛
(35) عبدالحمید مولوی، آثار باستانی خراسان، جلد اول شامل آثار و ابنیۀ تاریخی جام و نیشابور و سبزوار، تهران 1382ش؛
(36) میرزا ابراهیم، سفرنامۀ استرآباد و مازندران و گیلان، چاپ مسعود گلزاری، تهران 1355ش؛
(37) حمیدرضا میرمحمدی، «پراکندگی جغرافیایی اماکن مذهبی کشور در قالب استانی»، مسجد، سال دهم، ش 58، مهر و آبان 1358؛
(38) عبدالغنی نابلسی، الحقیقةوالمجاز فیالرحلة الی بلادالشام والحجاز، چاپ احمد عبدالمجید هریدی، مصر 1986؛
(39) ناصرخسرو، سفرنامه، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1363ش؛
(40) عبدالغفار نجمالملک، سفرنامۀ خوزستان، چاپ محمد دبیرسیاقی، 1341ش؛
(41) حسن نراقی، آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، تهران 1374ش؛
(42) مهرالزمان نوبان، «چشمهها، قدمگاهها و درختان نظر کرده»، کتاب ماه هنر، ش 31ـ 32؛ (43) فروردین و اردیبهشت 1380؛
(44) آلیور داتسون، سفال زرینفام ایرانی، ترجمۀ شکوه ذاکری، تهران 1382ش؛
(45) آرمین وامبری، زندگی و سفرهای وامبری، دنبالۀ سیاحت درویش دروغین، ترجمۀ محمدحسن آریا، تهران 1381ش؛
(46) Edward Granville Brown, A year Awongst the Persians, London.
(47) EI2, s. v. "Kadana Sharīf". (by: T. W. Arnold), ibid, "in india and Pakistan", (by J. Bourtonـ Page).
(48) Henri Massé, Croyances et Coutumes persanes, paris1938.
(49) John B. Nos, Man’s Religisns, New York 1953.
(50) Annemarie Schimmel, Deciphering the Signs of God, A Phenomenological Approach to islam, Newyork, 1994.
(51) Edward Seu, Faith of Islam, London 1896.
(52) Jafar Sherif, Islam in Judia on the QĀNŪNـ Iـ ISLAM, the customs of the Musalmāns of Indiā, tr. e. A. Herklots, Delhi 1999.
(53) Tovia, s.v. "Kademـ i șerif", (by: Nebi Bozkurt).
پانویس
- ↑ (امین، ص 25؛ دهخدا، ذیل «قدمگاه»؛ باستانی پاریزی، 1384ش، ص 255، پانویس 1)
- ↑ ( میرمحمدی، ص 63ـ 73).
- ↑ (ابنبطوطه، ص 611؛ وامبری، ص 285؛ شیمل، ص 3؛ طوفان، ص 173)
- ↑ ( شریف، ص 188ـ 189)
- ↑ ( قزوینی، ص 28؛ ابنبطوطه، ص 611ـ 612)
- ↑ ( ازرقی، ج 2، ص 29ـ 30)
- ↑ ( اولیاچلبی، ص 244ـ 255)
- ↑ (ناصرخسرو، ص 51؛ ابنبطوطه، ص 115؛ نابلسی، ص 116؛ کارری، ص 28، 31؛ تیمورباشا، ص 52ـ 53)
- ↑ ( میرزاابراهیم، ص 49؛ رابینو، ص 74، 119؛ پازوکی طرودی، ص 205ـ 207).
- ↑ (برای نمونهای در کرمان، رجوع کنید به باستانی پاریزی، 1378ش، ص 291)
- ↑ ( طوفان، ص 173ـ 174)
- ↑ ( مولوی، ج 1، ص 320ـ 321)
- ↑ ( فردوسی، ج 2، ص 501، ابیات 1126ـ 1127)
- ↑ ( ماسه، ج 2، ص 390، پانویس 2)
- ↑ ( قزوینی، ص 108؛ شمسالدین محمد سیوطی، 1984، ج 1، ص 134، ج 2، ص 201ـ 203؛ تیمورباشا، ص 50)
- ↑ ( زهری، ص 37: فاسی، ج 2، ص 381ـ 382؛ اولیا چلبی، ص 245ـ 246؛ تیمورباشا، ص 51ـ 52)
- ↑ (عیاشی، ج 1، ص 234ـ 235؛ تیمورباشا،ص 43ـ 45، 47)
- ↑ (مقری، ص 347ـ 348؛ تیمورباشا، ص 45ـ 46)
- ↑ ( تیمورباشا، ص 51، 58ـ 64).
- ↑ ( شریف، ص 188ـ 189؛ سل2، ص 314ـ 315؛ شیمل، همانجا)
- ↑ ( ابنتیمیه، 1421، ج 27، ص 8؛ همو [بیتا.]، ص 317ـ 318؛ صالحی شامی، ج 2، ص 108؛ تیمورباشا، ص 40، 54ـ 57)
- ↑ ( بابن وهوسه، ص 65؛ نجمالملک، ص 148؛ ماسه،ج2، ص 390ـ 391؛ طوفان، ص 174؛ آقامحمدی، ص 107؛ نوبان، ص 79)
- ↑ ( براون، ص 202؛ حاجی پیرزاده، ص 50ـ 51؛ رضایی، ص 66؛ داتسون، ص 200ـ 201
- ↑ ( داتسون، ص 200ـ 203)
- ↑ ( مولوی، ج 1، ص 319ـ 320)
- ↑ ( افشار، ج 1، ص 175ـ 176؛ عرفانمنش، ص 106ـ 107)
- ↑ ( ابنبطوطه، ص 115؛ کلانتر ضرابی، ص 46ـ 48؛ نراقی، ص 143ـ 144؛ اقتداری، ج 1 (1)، ص 776ـ 777؛ عرفانمنش، ص 59)
- ↑ (ابنبطوطه، ص 611ـ 612؛ نجمالملک، همانجا؛ دالمانی، ج 2، ص 197؛ کلانتر ضرابی، همانجا؛ص 430ـ 431، 443؛ نراقی، ص 128؛ پازوکی طرودی، ص 205ـ 206؛ نوبان، ص 78؛ عرفانمنش، ص 132ـ 133).
- ↑ ( ناصرخسرو، ص 51؛ ابنبطوطه، ص 116؛ میرزا ابراهیم، ص 22؛ کلانترضرابی، ص 48، 429، 431، 443؛ نراقی، همانجا؛ عرفانمنش، ص 105، 110؛ پازوکی طرودی، همانجا؛ صابر مقدّم و حسینی، ص 36)
- ↑ ( بهبهانی، ج 1،ص 388ـ 389)
منابع
- دانشنامه جهان اسلام، مدخل "قدمگاه" از محمد مشهدی نوشآبادی، در دسترس درکتابخانه مدرسه فقاهت تاریخ بازیابی:18 آذر ماه 1392.