طاهریان

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۱۰ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} {{منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} نخستین حکومت در ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

نخستین حکومت در ایران بعد از اسلام که توانست اعلام موجودیت کرده اندیشه و هویت ایرانی را دوباره مطرح کند حکومت خاندان طاهر تحت لوای خلافت عباسیان در بغداد می‌باشد. گرچه طاهریان دارای مناسبات گرم و صمیمانه با وابسته به خلافت بودند اما در خراسان استقلال نسبی بدست آوردند.

اصل و ‌نسب طاهریان

برخی آنها را از تبار منوچهر پادشاه باستانی ایران و برخی نسب آنها را رستم پهلوان اساطیری ایران و گروهی دیگر آنها را از قبیله خزاعه عرب دانسته‌اند و لی بیشتر محققین آنها را از خاندان‌های کهن خراسان می‌دانند که بعد از سقوط ساسانیان نمایندۀ گروه دهقانان خراسان بودند. حسین،جد مؤسس این سلسله، را جزء اولین دعوت کنندگان نهضت عباسی در خراسان می‌دانند. همچنین حسین بن مصعب پدر طاهر در زمان حکومت منصور عباسی موقعیت و اعتبار زیادی داشته است.[۱]

تاریخ سیاسی

حکومت طاهریان در سال 205 ه‌.ق توسط طاهربن حسین ملقب به ذوالیمینین تأسیس شد و تا سال 259 دوام داشت. طاهر بن حسین در سال (181 ه‌.ق) از جانب علی بن عیسی، و الی خراسان، به حکومت پوشنگ منصوب شد.[۲] برخورد شدید او با خوارج و حمزة بن عبدالله خارجی و نیز همراهی او با هرثمه برای نبرد با رافع بن لیث به دستور هارون الرشید باعث انتخاب طاهر به فرماندهی سپاه مأمون شد. او درسال 195 ه‌.ق برای مقابله با علی بن عیسی سردار امین انتخاب شد که در نبردی در قسطانه نزدیک ری او را شکست داد. در سال 197 ه‌.ق نیز در رأس سپاه مأمون به محاصرۀ یک ساله بغداد پرداخت؛امین را دستگیر و به قتل رساند. در سال 199 ه‌.ق برای فرونشاندن فتنۀ نصربن شبث خارجی به رقه در شام رفت و تا 204ه‌.ق در آنجا بود. بعد از بازگشت از شام به عنوان رئیس شرطه بغداد انتخاب شد. بالاخره در سال 205ه‌.ق مأمون، ولایت خراسان را به او سپرد و بعدها امارت سیستان، کرمان، قوس، طبرستان، رویان و ری نیز زیر نظر او بود.اما سال بعد نام مأمون را از خطبه‌ها انداخت و برای او دعا نکرد و حتی در سکه‌ها نیز نام او را ضرب نکرد و نوعی استقلال به هم رساند سرانجام بعد از یکسال و شش ماه حکومت در خراسان در سال 207 ه‌.ق درگذشت.[۳] پس از طاهر،پسرش، عبدالله، از سوی مأمون بر خراسان گماشته شد. او در سال 216 ه‌.ق خوارج خراسان را ریشه‌کن کرد و پس از برقراری آرامش نیشابور را مرکز حکومت خود قرار داد.

وی از سوی خلفای بعدی،معتصم و و اثق نیز حمایت گردید. او در خراسان بناهای زیادی ایجاد و و قف مردم کرد و به توسعۀ کشاورزی و آبیاری و حفر قنات پرداخت و کتابخانۀ عظیمی نیز در نیشابور بر پا کرد.[۴] پس از درگذشت عبدالله، فرزندش طاهر، از طرف و اثق به حکومت خراسان منصوب شد.در دورۀ او خوارج و عیاران بخش‌هایی از قلمرو او را تصرف کردند.[۵] در دورۀ زمامداری محمدبن طاهر (228 -259 ه‌.ق) حسن بن زید علوی در طبرستان در سال 251 ه‌.ق خروج کرد و بر اکثر بلاد دیلم و گیلان مستولی شد و از طرفی یعقوب لیث نیز بعد از ضبط سیستان بخش‌هایی از خراسان را تصرف کرد و به هرات لشکر کشید و و الی محمدبن طاهر را از آنجا بیرون کرده پوشنگ را که دارالسلطنۀ طاهریان بود تصرف کرد بدین سان قلمرو طاهریان تجزیه شده محمد توسط یعقوب لیث صفاری دستگیر و سرانجام دولت طاهریان را منقرض نمود.[۶]

اوضاع اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی دورۀ طاهریان

خراسان در این دوره مورد توجه علویان و محل حضور آنها بود که و رود امام رضا (ع) به این حضور افزود. طاهریان پیرو مذاهب اهل سنت بوده از خلافت عباسی حمایت و قیامهای علوی را سرکوب می‌کردند. [۷] آنان زبان عربی را پذیرفتند.نثر و نظم در این دوره عربی است.[۸] تشکیلات اداری طاهریان اقتباسی از خلافت عباسی بود که نمونه‌ای از دیوانسالاری عهد ساسانی بود.[۹]

پانویس

  1. اکبری، امیر؛ تاریخ حکومت طاهریان، تهران، سمت، ص 61 تا 70
  2. ابن اثیر، تاریخ کامل ایران، بیروت، دار صادر، ج 10،ص 95
  3. اکبری،امیر؛ پیشین، ص 79-154
  4. همان، ص 209 – 199
  5. میرخواند، روضه الصفا، تهران، اساطیر، ج 6،ص 2777
  6. همان،ج 6،ص 2778
  7. اکبری، امیر؛ پیشین، ص 132، و رسول جعفریان،تاریخ ایران اسلامی، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ص 30-31
  8. جعفریان، رسول؛ پیشین، ص 29
  9. امیر اکبری، پیشین، ص 269 -287.


منابع

طاهریان، علی ابراهیمی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی) تاریخ بازیابی: 12 آذر 1392.