شیخ مرتضی آشتیانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۰۴ توسط اله یاری (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} {{منبع الکترونیکی معتبر}} آيت الله حاج شيخ مرتضي آشتيا...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

آيت الله حاج شيخ مرتضي آشتياني معروف به آشتياني غروي فرزند ارشد ميرزا حسن آشتياني (مبارز سرشناس جنبش تنباکو) در سال 1280 [۱].قمري در تهران به دنيا آمد. [۲]. شيخ مرتضي سطوح مقدماتي تحصيلي را نزد پدر و ميرزا ابوالحسن جلوه فراگرفت.


در سال 1300 قمري جهت ادامه تحصيل به نجف سفر کرد و از محضر اساتيدي چون ميرزا حبيب الله رشتي، ملا محمدکاظم خراساني (آخوند خراساني) و شيخ عبدالحسين صالحي بهره گرفت.


در سال 1317 قمري به تهران بازگشت و در مدرسه « خان مروي» به تدريس پرداخت. پس از خدمت پدر متولي مسجد « خازن الملک» ص[۳] که در آن زمان موقعيت سياسي ويژه اي داشت، گرديد.


در سال 1323 قمري دستور خرابي بانک روس را (که در جهت منافع دولت روسيه فعاليت مي کرد و سياستهاي مغاير با اصول شرع اسلام داشت) صادر نمود و عمارت مذکور را مردم ويران کردند.

در آستانه جنبش مشروطه خواهي در ايران توجه وي به مسائل سياسي بيشتر شد و به جمع هواداران اصلاحات سياسي پيوست به طوري که پيش از صدور فرمان مشروطيت نامه اي به مظفرالدين شاه نوشت و در آن راجع به ناتواني رجال حکومتي براي رفع معضلات اجتماعي تذکر داد.

در جريان نهضت مشروطه، عضو مجمع روحانيون يا همان مجلس شوراي مليون بود.

در پي وقوع چريان مسجد شاه [۴] با ديگر روحانيون معترض به شهرري مهاجرت کرد و در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم متحصن گرديد. همين امر منج به برکناري نامبرده از توليت مدرسه «خان مروي» و امامت مسجد «خازن الملک» به دستور عين الدوله صدراعظم وقت گرديد. متحصنين درخواست بازگرداندن توليت مدرسه مذکور را از مظفرالدين شاه نمودند که وي سرانجام مجبور به اجابت تقاضاي آنان گرديد. پس از آن مهاجران به تهران بازگشتند و بر خواسته خود که تأسيس عدالتخانه بود اصرار ورزيدند. در همين رابطه شيخ مرتضي با عين الدوله ملاقات کرد اما توافقي حاصل نشد. بنابراين علماي تهران در سال 1324 قمري به همراهي شيخ مرتضي آشتياني به نشانه اعتراض به قم مهاجرت کردند.

شيخ مرتضي در سال 1340 قمري پس از فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان و قبل از کودتاي سوم اسفند 1299 رضاخان، به مشهد رفت و در آنجا به تدريس پرداخت و اداره حوزه علميه را بر عهده گرفت. در سال 1304 شمسي پس از خلع احمدشاه از سلطنت توسط مجلس شوراي ملي و واگذاري آن به رضاخان سردارسپه، آشتياني ضمن ارسال تلگرافي به شاه خواستار توجه بيشتر وي به امور مسلمين و روحانيون گرديد. در پس سفر رضاشاه به ترکيه و تأثيرپذيري از اقدامات مصطفي کمال آتاتورک در مدرنيزه کردن ترکيه، دستور کشف حجاب زنان و تغيير لباس مردان و استفاده از لباس متحدالشکل صادر شد. پس از تصويب اين قانون آشتياني تحت فشار حکومتي قرار گرفت تا از صدور جواز اجتهاد براي طلبه‌ها اجتناب کند. شيخ مرتضي به همراه 7 نفر ديگر از روحانيون مشهد تلگرافي براي رضاشاه ارسال کردند و درخواست توقف طرح کشف حجاب را نمودند. اما پاسخ تلگراف، کشتار مردم بي دفاع در مسجد گوهرشاد مشهد بود. پس از اين جريان آشتياني و تعدادي از مقامات سياسي و نظامي خراسان به مذاکره با شيخ محمدتقي بهلول، طليعه‌دار معترضان پرداخته و تقاضاي متفرق ساختن جمعيت را نمودند. فعالين اصلي واقعه مذکور مغضوب رضاشاه شدند و براي هر يک مجازاتي تعيين شد. شيخ مرتضي نيز به تهران فرا خوانده شد و حدود 3 سال در شهرري تحت نظر شهرباني قرار داشت.

در سال 1320 قمري با درخواست انتقال وي به قم موافقت شد. در سال 1340 قمري به مشهد مشرف گرديد و تا سال 1353 قمري که به تهران آمد در آنجا سکونت داشت.

در سال 1360 قمري به کربلا رفت و به مدت دو سال در آنجا به تدريس اشتغال ورزيد. پس از آن به مشهد بازگشت و سرانجام در 28 آبان 1325 شمسي مصادف با 24 ذيحجه 1365 قمري در سن 85 سالگي دار فاني را وداع گفت و در صحن مطهر امام رضا (ع) مدفون گرديد. شيخ مرتضي تأليفاتي نيز از خود به يادگار گذاشت که از آن جمله کتابي در باب "اجاره" است. فرزندان ذکور شيخ مرتضي عبارتند از: آيت‌الله ميرزا محمود، ميرزا ابراهيم، استاد اسماعيل و ميرزا موسي که همه از فرهيختگان عصر خود بودند.

پانویس

  1. در کتاب فرهنگ نام آوران معاصر ايران. جلد 1 صفحه 182. سال تولد شيخ مرتضي آشتياني سال 1281 ذکر شده است
  2. رضا استادي در کتاب چهل مقاله مي نويسد: او يک شب پس از فوت شيخ انصاري به دنيا آمد و از اين رو او را به احترام آن فقيه بزرگ، مرتضي ناميدند
  3. ادق حضرتي در کتاب رجال و مشاهير آذربايجان نام اين مسجد را مسجد مروي ذکر کرده است.
  4. به دنبال فلک کردن عده اي از تجار توسط علاء الدوله حاکم تهران به بهانه گران شدن قيمت قند، جمع کثيري از علما و تجار در مسجد شاه اجتماع کردند.

منابع