ابراهیم اصفهانی
اِبْراهیمِ اِصْفَهانی، میرزا ظهیرالدّین (د 989ق/1581م) فرزند میرزاشاه حسین (مق 929ق/1523م)، شاعر، فرهنگنویس، ادیب و خوشنویس دورۀ صفوی. پدرش وزیر شاه اسماعیل اول صفوی (892-930ق/1487-1524م) بود. وی و برادرش میرزا اسماعیل پس از کشته شدن پدرشان مدتی در اصفهان به سختی روزگار میگذرانیدند، چنانکه در زمان شاه طهماسب (حک 930-984ق/1523-1576م)، جز نذورات و استفاده از موقوفات مزار هارون ولایت که از بناهای پدرشان بود، آنان عایدی دیگری نداشتند. میرزا اسماعیل به همان مختصر قناعت کرد و در آن بقعه ساکن شد، ولی میرزاابراهیم اصفهان را ترک کرد و رهسپار قزوین شد [۱]. رفتن او به قزوین باید در حدود 949ق/1542م بوده باشد، زیرا تقیالدین کاشانی که وفات او را در 989ق/1581م دانسته، گوید که وی قریب به 40 سال در دارالسلطنۀ قزوین ساکن بود. ابراهیم در ابتدای ورود به قزوین ظاهراً با پریشانی و تنگدستی روزگار میگذراند، اما طبع ظریف، شعر دوستی و شعر شناسیش سبب شد که در اندک زمانی مورد عنایت و توجه اکابر و امرا قرار گیرد و مجلس او محل آمد و شد فضلا، شعرا و بزرگان شود[۲] ابراهیم در زمان سلطنت ابوالمؤیّد سلطان محمد خدابنده (حک 985-996ق/1577-1588م) در قزوین درگذشت [۳]، ولی اوحدی وفات او را در اصفهان و در عهد سلطنت شاه طهماسب میداند [۴] ابراهیم مردی وارسته و بلند طبع بوده و به مال و مقام اعتنایی نداشته است. مؤلفان نزدیک به زمان او به اینگونه صفات او اشاره کردهاند و از احاطۀ او بر علوم رسمی و فنون ادبی و نیز از خوشنویسی، شعرشناسی و تتبع او در لغات سخن گفتهاند [۵] وی در خوشنویسی با گرایش به روش میر در نستعلیق، شهرت تمام داشته [۶] و مؤلف فرهنگ مشهوری است در لغات فارسی و عربی و ترکی که اکنون به نامهای فرهنگ میرزا ابراهیم، نسخۀ میرزا و فرهنگ جهانگشای شناخته میشود. این فرهنگ در مدّتی کوتاه پس از تألیف در میان اهل ادب معروف شد، چنانکه [۷] و اسکندربیک [۸] از شهرت آن در عراق، و کاشانی از اعتماد ادیبان به آن و دست به دست گشتنش در مجالس ایشان سخن گفتهاند [۹] انجو شیرازی در تألیف فرهنگ جهانگیری و سروری در تألیف مجمع الفرس از این فرهنگ بهره جستهاند. اوحدی بر برخی از مطالب این فرهنگ ایراد گرفته و برای رفع خطاها و اشتباهات مؤلف آن، خوانندگان را به فرهنگ سرمۀ سلیمانی (از تألیفات خود او) رجوع داده است [۱۰]. ابن یوسف شیرازی پس از بررسی و مقابلهای که مسان دو فرهنگ شرفنامه منیری و فرهنگ میرزاابراهیم کرده است با ذکر شواهد ثابت میکند که فرهنگ میرزاابراهیم درواقع رونوشتی است (با تغییراتی) از شرفنامۀ منیری [۱۱] از ابراهیم اصفهانی تاکنون نمونۀ خط و یا دیوانی به دست نیامده است، اما ابیاتی پراکنده در برخی از تذکرهها به نام وی ثبت است و نیز چند نسخه از فرهنگ او در کتابخانههای دهخدا، عارف، حکمت (نشریه، 3/25-27، 5/57)، شورای ملی (سابق)، (شورا، 3/99-100، 13/53-54)، دانشکدۀ ادبیات تهران (ادبیات، 367) و سپهسالار (سابق) (سپهسالار، 2/231-232)، موجود است. مآخذ: آقابزرگ، الذریعه، 9(1)/15، 16/211؛ ادبیات تهران، خطی؛ اسکندربیگ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران، 1350ش؛ انجو شیرازی، حسین بن فخرالدین، فرهنگ جهانگیری، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، 1351ش، 1/1-5؛ اوحدی بلیانی، تقیالدین، عرفات العاشقین، نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ ملی ملک، شم 5324؛ رازی، امین احمد، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، 1340ش؛ سپهسالار، خطی؛ سروری، محمدقاسم، مجمع الفرس، به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، 1338-1341ش؛ شورا، خطی؛ صادقی کتابدار، مجمع الخواص، ترجمۀ عبدالرسول خیامپور، تبریز، 1327ش؛ کاشانی، تقیالدین، خلاصه الاشعار ورزیده الافکار، نسخۀ خطی کتابخانۀ مجلس، شم 334؛ نشریّۀ کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران دربارۀ نسخههای خطّی، به کوشش محمدتقی دانش پﮊوه و ایرج افشار، تهران، 1342ش.
علی بتهکن