آیه 33 مائده

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۰۱ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و سا...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب است که برای اینجا مناسب بوده است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

منبع: نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه ، ص 281

نویسنده: محمدباقر محقق

شأن نزول آيه 33 سوره مائده

«إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ».[۱]

«شیخ طوسی» در سبب نزول آيه اختلاف نموده اند: اول، ابن عباس و ضحاك گويند: درباره قومى نازل شد كه بين آن‌ها و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم عهدى بسته شده بود و آن‌ها نقض عهد نمودند و در روى زمين فساد كردند، خداوند رسول خويش را در كيفيت شكنجه آنان كه در آيه مذكور است، مخير فرمود.

دوم، حسن بصرى و عكرمة گويند: درباره مشركين نازل گرديده است.

سوم، قتادة و انس و سعيد بن جبير و سدى گويند: درباره عرينيين[۲] و عكانيين نازل شده است. هنگامى كه مرتد شده و در روى زمين فساد كرده بودند، پيامبر دستور دستگيرى آن‌ها را صادر فرمود و نيز دستور داد دست‌ها و پاهاى آن‌ها را قطع كنند و به چشم هاى آن‌ها سيخ و ميل فرو نمايند و در بعضى از اخبار چنين آمده كه آن‌ها را سوزانيدند و برخى گويند: پيامبر اراده نمود كه چشم هاى آن‌ها را به سيخ بكشد اين آيه نازل گرديد و از اراده خويش صرفنظر نمود.[۳][۴]

پانویس

  1. بقيه آيه، «وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ؛ همانا كيفر كسانى كه با خدا و پيامبرش به جنگ مى پردازند و كوشش دارند. در روى زمين تباهكارى كنند آنست كه كشته شوند يا بدار آويخته گردند يا دست و پاى آن‌ها به خاطر تباهكارى بريده شود يا اين كه از سرزمين (نيكوكاران) دور شوند و اين خود رسوائى از براى آن‌ها در اين جهان است و در سراى ديگر از براى آن‌ها شكنجه بزرگى است».
  2. صاحب منتهى الارب گويد: عرينة بضم عين و فتح راء و سكون ياء بطنى است از بجيلة كه از زمره آنها عرينيون اند كه در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله مرتد شدند.
  3. در تفسير برهان از محمد بن يعقوب كلينى بعد از چند واسطه از ابوصالح او از امام صادق عليه‌السلام نقل نموده كه درباره قومى از بنى‌ضبة نازل شده كه پيامبر صلی الله علیه و آله به آن‌ها فرموده بود، نزد من بمانيد كه هر وقت مقتضى گرديد. شما را به سريه روانه كنم. اينان گفتند: ما در مدينه نمى توانيم اقامت كنيم. پيامبر آن‌ها را به جائى فرستاد كه شتران مربوط به صدقات جاى داشتند و فرمود: از شير و بول شتر تغذيه كنند، اينان بعد از چندى مرتكب قتل سه نفر از چوپانان شتران شدند. پيامبر على را براى سركوبى آن‌ها فرستاد و امام على عليه‌السلام آن‌ها را اسير كرده، نزد پيامبر آورد. سپس اين آيه نازل گرديد، چنان كه شيخ بزرگوار ما نيز در تهذيب نظير اين حديث را هم ذكر نموده است و صاحب مجمع البيان گويد: بعضى معتقدند كه اين آيه درباره قطاع الطريق يعنى راهزنان نازل شده همچنانى كه اكثر مفسرين را عقيده بر آن است و نيز عمده فقهاء هم به همين عقيده معتقدند.
  4. صاحب كشف الاسرار به نقل از مقاتل و ابن جبير گويد: اين آيه درباره طايفه عرينيان آمده كه با رسول خدا صلی الله علیه و آله بيعت كردند ولى در دل نفاق و كفر داشتند و به پيامبر گفتند: در شهر مدينه نمى توانيم اقامت كنيم زيرا از مرض وباء آن مى ترسيم و نيز آب و هواى آن براى ما سازگار نيست. پيامبر ايشان را به صحرائى كه جايگاه شتران مربوط به صدقات بود، فرستاد و فرمود: از شير و بول شتران مزبور تغذيه كنيد. اينان از موقعيت سوء استفاده كرده چوپان‌هاى شتران را كشتند و شتران را به غارت بردند و مرتد شدند. خبر به رسول خدا صلی الله علیه و آله رسيد، دستور فرمود: بر آن‌ها تاختن كنند و دستگيرشان نمايند. پس از دستگيرى دستور داد دست و پاى آن‌ها را قطع كنند و چشم‌هاى آن‌ها را داغ نمايند و در آفتاب گرم نگهدارند تا بميرند. جبرئيل در آن حال اين آيه را نازل نمود و گفت: كيفر آن‌ها دستورى است كه در اين آيه است و آن‌ها را نبايد مثله نمود. سپس پيامبر از مثله كردن آنها نهى فرمود و شرب بول شتر نيز منسوخ گشت، كلبى گويد: اين آيه در شأن ابوبريدة الاسلمى هلال بن عويمر نازل شده كه با پيامبر عهد بسته بود كه نه او را يارى كند و نه به دشمنان او كمك نمايد و كسى كه به قصد اسلام آوردن باشد راه را بر او نگيرد. بعد از اين عهدنامه قومى از بنى‌كنانه براى مسلمان شدن نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله مى آمدند. ياران هلال بر آن‌ها شوريدند و آن‌ها را كشتند و خود هلال در اين قتال شركت نداشت سپس اين آية نازل گرديد، طبرى صاحب جامع البيان از يزيد بن ابى‌حبيب نقل كند كه عبدالملك بن مروان براى انس نامه نوشت و از اين آيه سؤال كرد، انس قضيه عرينيين را براى عبدالملك درباره نزول اين آيه نوشت چنان كه عبدالرزاق نيز در تفسير خود نظير آن را از ابوهريرة روايت نموده است.
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه