منصور نمری

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

معرفی اجمالی منصور نمری

منصور بن سلمة بن زبرقان از طايفه ‌ي نمر بن قاسط نزاري بود. کنيه ‌ي او ابوالفضل الشاعر الجرزي البغدادي بود. وي از خواص بارگاه هارون الرشيد بوده ولي در باطن به اهل بيت عليهم ‌السلام ارادت مي‌ورزيده است.

منصور النمری و اهل البیت علیهم السلام

وي‌ در دوران‌ سركوب‌ علويان‌ و خصوصاً شيعيان‌ توانست‌ مصيب‌ و ستمي‌ كه‌ به‌ اهل‌ بيت‌ علیهم السلام رسيده‌ بود در گوش‌ تاريخ‌ فرياد كند و با مرثيه‌ سرايي‌ و مديحه‌ گويي‌ فضايل‌ و مناقب‌ آنان‌ را در اشعار خود به طور صادقانه‌ و باصراحت‌ لهجه‌ به‌ همگان‌ برساند. اعتقاد حقیقی او از لابه لای اشعارش به خوبی آشکار است و بکارگیری صنعت توریه که گاهی نوعی تصریح نیز در آن است این مدعا را اثبات می کند.

او از جهت توانایی در شعر از برگزیدگان شاعران عصر خویش است. شاعری متفنن و چیره دست در انواع شعر است. شعرش سهل و روان، لطیف و دقیق و پرفراز است. بدخواهان و کینه توزان نزد هارون اسرار او را فاش نموده و پرده از تشیع و محبت بسیارش به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله برداشتند و خشم هارون را بر وی برانگیختند.

مرگ منصور النمری

منصور نمري‌ با تكيه‌ بر اصل‌ تقيه‌ خود را به‌ هارون‌ الرشيد نزديك‌ كرد ولي‌ ديري‌ نپاييد كه‌ تشيع‌ وي‌ توسط‌ استادش‌ عتابي‌ براي‌ هارون‌ آشكار شد و بدنبال‌ آن‌ هارون‌ دستور داد كه‌ هر جا نمري‌ را يافتند دست‌ و زبانش‌ را قطع‌ كنند و سپس‌ گردنش‌ را بزنند، اما قبل‌ از اجراي‌ حكم‌ خليفه‌ منصور نمري‌ با مرگ‌ طبيعي‌ از دنيا رفته‌ بود.

بعد از مرگ‌ منصور نمري‌ و سوزانده‌ شدن‌ ديوان‌ اشعارش‌ توسط‌ هارون‌ الرشيد هيچگونه‌ كوششي‌ در جمع‌آوري‌ و نگهداري‌ اشعار وي‌ بخاطر ترس‌ از حكومت‌ وقت‌ صورت‌ نگرفت‌. لذا تعداد اشعار بجا مانده‌وي‌ كم‌ مي‌باشد و در كتب‌ امالي‌ و تراجم‌ بصورت‌ پراكنده‌ موجود است‌. او به سال 190 يا 193 هـ.ق درگذشته است.

در مدح اهل البیت

و قد شرقت رماح بني ‌زياد بري من دماء بني‌ الرسول‌

برئنا يا رسول الله ممن أصابک بالاذاة و بالذحول‌

ألا يا ليتني وصلت يميني هناک بقائم السيف الصقيل‌

فجدت علي السيوف بحر وجهي ولم أخذل بنيک مع الخذول‌

ترجمه

  • نيزه‌ هاي بني ‌زياد آنقدر از خون فرزندان رسول صلي الله عليه و آله و سلم نوشيدند که گلوي آنها گرفت.
  • اي رسول خدا من از تمام کساني که تو را آزردند و به کين و دشمني تو برخاستند، بيزارم و از آنان تبري مي‌جويم.
  • اي کاش من در آنجا بودم و (در ياري تو) شمشير بران بدست مي‌گرفتم.
  • و با چهره ‌اي گشاده خود را سپر شمشيرها قرار مي‌دادم و هرگز مانند ديگر مردم نمي‌شدم و نمي‌گذاشتم که فرزندان تو را خوار کنند.

منابع

  • محمد حسن فؤادیان، "منصور النمری الشاعر الشیعی"، نشریه شناخت فلسفه و کلام، شماره 47 و 48 (پاييز و زمستان 1384): 101-112، در دسترس در پایگاه مجلات تخصصی نور، بازیابی: 11 مهر 1392.
  • دانشنامه عاشورا، بازیابی: 11 مهر 1392.