تفسیر علمی - تجربی
در اين روش تفسيری، مفسر می كوشد بين آيات قرآن و يافتههای علم تجربی ارتباطی بيابد و به شرح آن بپردازد. از اين روش، با ديدگاه مخالف و موافق، تعاريف مختلفی شده و در اغلب آنها به سخنان امام محمد غزالی (متوفی 505) و نقد ابوالقاسم شاطِبی (متوفی 590) استناد گرديده است. اين دو انديشمند پيشگام، بهرغم اينكه تفسير مستقلی بر قرآن ننگاشتهاند، در بحث از علوم ضروری برای فهم قرآن، به اين موضوع پرداختهاند كه آيا میتوان در تفسير قرآن از علومی بهره گرفت كه در زمان نزول قرآن برای مردم ناشناخته بوده است. غزالی موافق بهرهگيری از اين علوم است و به پيروی از آرای وی، زركشی (متوفی 794 ) و سيوطی (متوفی 911) آرايی در تأييد تفسير علمی ابراز داشتهاند. شاطبی نخستين مخالف اين ديدگاه بوده است. مفسران متأخری همچون امين خولی ، بر مبنای آرای شاطبی ولی در شكلی جديد، با تفسير علمی مخالفت كردهاند [۱].
تعریف تفسیر علمی
در مورد مفهوم علم و تفسیر و تفسیر علمی، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. مقصود از تفسیر، فهم معانی و مقاصد آیات قرآن است[۲] و منظور از علم علوم تجربی است که به دو شاخه علوم طبیعی(همچون فیزیک، شیمی، پزشکی،و کیهان شناسی) و علوم انسانی همچون جامعه شناسی، روان شناسی تقسیم می شود اما صاحبنظران تعریف های متعددی در مورد تفسیر علمی ارائه کرده اند که به برخی از آنها اشاره می شود:
دکتر ذهبی در مورد تعریف تفسیر علمی می نویسد: مقصود ما از تفسیر علمی آن تفسیری است که اصطلاحات علمی را بر عبارات قرآن حاکم می کند و تلاش می نماید علوم مختلف و نظریات فلسفی را از قرآن استخراج سازد[۳] البته ایشان تفسیر علمی را اعم از تفسیر فلسفی دانسته است در حالی که بنا بر تعریف مشهور این دو روش تفسیری از هم جداست و در این جا علوم تجربی در برابر علوم عقلی(مثل فلسفه) مقصود است. همچنین ایشان به دو قسم از تفسیر علمی یعنی «تحمیل نظریه ها بر قرآن» و « استخراج علوم از قرآن» اشاره کرده است در حالی که قسم سومی از تفسیر علمی وجود دارد که همان «استخدام علوم در فهم قرآن » است.
آقای امین الخولی در مورد تفسیر علمی می نویسد: « آن تفسیری است که طرفدارن آن اقدام به استخراج همه علوم قدیم و جدید می کنند قران را میدان وسیعی از علوم فلسفی، انسانی در زمینه پزشکی ، کیهان شناسی و فنون مختلف می دانند و اصطلاحات علمی را بر قرآن حاکم می کنند و می کوشند این علوم استخراج کنند[۴]
این تعریف نیز به دو قسم تفسیر علمی یعنی استجراج علوم از قرآن و تحمیل نظریات بر قرآن اشاره کرده است اما به قسم سوم یعنی استخدام علوم در فهم قرآن اشاره نکرده است.
آقای راترود ویلانت نیز در دائره المعارف قرآن لیدن در مقاله « تفسیر قرآن در دوره جدید» در تعریف علمی بر استخراج از قرآن تاکید می کند و می نویسد:« تفسیر علمی باید در پرتو این فرض درک شود که تمام انواع یافته های ( دستاوردهای ) علوم طبیعب جدید در قران پیش بینی شده است و اینکه می توان قرآئن و شواهد روشن بسیاری نسبت به آنها در آیات قران کشف نمود یافته های علمی از کیهان شناسی کوپرنیکی گرفته تا خواص الکتریسته و از نظم و ترتیب انفعالات شیمیایی تا عوامل امراض عفونی همه از پیش در قرآن مورد تایید قرار گرفته است.[۵]
و دکتر فهد نیز در تعریف تفسیر علمی می نوسد: « مراد از تفسیر علمی، اجتهاد مفسر در کشف ارتباط بین آیات وجودی قرآن کریم و اکتشافات علم تجربی است؛ به طوری که اعجاز قرآن اشکار شود و ثابت گردد که آن [از طرف خدا ] صادر شده و صلاحیت برای همه زمان ها و مکان ها دارد[۶]
دکتر رفیعی نیز پس از بیان تعریف های مختلف و نقد و بررسی آنها، تعریف فوق را مناسب تر معرفی می کند[۷]. بنابراین می توان نتیجه گرفت روش تفسیر علمی قرآن دارای گونه ها و اقسام مختلف است که بر اساس آنها تعریف های متفاوتی از آن ارائه شده است گاهی با عنوان استخراج علوم از قرآن و گاهی با عنوان تحمیل مطالب علمی بر قرآن، از آن یاد شده است.
موافقان و مخالفان
از نظر مخالفان تفسير علمی، در اين روش تفسيری، قرآن اصل و مبنا نيست، بلكه امری فرعی و الحاقی است و به همين سبب اين روش مردود است [۸] در مقابل، موافقان اين روش برای تعريف تفسير علمی، بر مباحثی مانند اعجاز علمی قرآن و شايستگی آن برای همه زمانها و مكانها [۹] يا استخراج علوم از آن[۱۰]تأكيد می كنند كه خود محل بحث و مناقشه است. از اشكالات عمده اينگونه تعاريف اين است كه در آن، به اشتباه، ميان علم و فلسفه جمع شده است، در حالی كه علم به معنای عام نه تنها فلسفه بلكه كليه دانشهای بشری را در بر میگيرد و در نتيجه، تفسير علمی به اين معنا، اعم از تمامی تفسيرها (غير از تفاسير ذوقی) است و به معنای خاص آن، كاملاً با فلسفه متباين است و شامل آرای فلسفی نمی شود [۱۱].
به نظر می رسد كه اهتمام به علم و پيدايی رويكرد علمی به قرآن، متأثر از رويكرد اثباتگرايانه حاكم بر دوران جديد در غرب است كه بر اثر پيشرفتهای شگفتعلمی، نوعی خوشبينی نسبت به علم و آينده به وجود آمد [۱۲].جهان اسلام در رويارويی با غربِ پيروز و پيشرفته، از اين نگرش بشدت تأثير گرفت، بدانسان كه علمی بودن تا حدودی مساويِ درست بودن دانسته شد و چنين بود كه مخالفان با غير علمی خواندنِ اسلام، آن را می كوبيدند و موافقان، با علمی دانستن آن از آن دفاع می كردند. اين نگرش را در سخنان پيشگامان اصلاحطلبی اين دوره، از جمله سيد جمالالدين اسدآبادی [۱۳] و سر سيد احمدخان [۱۴]، میتوان يافت. طنطاوی، كه تفسير الجواهر او در حوزه تفسير علمی بی بديل است، تمام ذلت و حقارت مسلمانان را دوری آنان از علم می دانست [۱۵] و اقدام خود را در فراهم آوردن اين تفسير، تلاشی برای وارد كردن علم به خانه مسلمانان معرفی می كرد[۱۶]. بنابراين، تفسير علمی حاصل دغدغه دينداران در اين دوره است كه در مواردی، با كمتر شدن حساسيتها و طرح موضوعات جديد (بويژه در ايران كه موضوعات سياسی، نظير حكومت و آزادی و محدوده قدرت، جانشين اينگونه مباحث شد)، از شدت آن كاسته شده است.
مخالفان و موافقان به پيامدهای مثبت و منفی تفسير علمی نيز توجه داشتهاند. موافقان اين روش، با نظر به اعجاز علمی كه ثمره مثبت اين نوع تفسير محسوب می شود، برضرورت پرداختن به تفسير علمی در اين دوره تأكيد كردهاند. به نظر آنان اتمام حجت قرآن بر مردمان امروز ــ كه عموماً به زبان عربی تسلط ندارند و نمی توانند اعجاز بلاغی قرآن را درك كنند ــ و نيز تبيين و تحقق جاودانگی خطاب قرآن برای مردمان همه اعصار، تنها از طريق اعجاز علمی ميسر می شود [۱۷]. اعجاز علمی قرآن آنچنان برای عموم انديشهوران مسلمان جذابيت دارد كه عدهای، با تفكيك بين تفسير علمی و اعجاز علمی، مدعی شدهاند كه نزاع عالمان مسلمان، تنها بر سر تفسير علمی است و همه آنان به اعجاز علمی باور دارند [۱۸]. چنين است كه برخی مخالفان اين روش، بهرغم نادرست دانستن تفسير علمی، در مواردی بر اعجاز علمی قرآن تأكيد كردهاند [۱۹] بعضی ديگر از مخالفان معتقدند كه برای بيان جاودانگی پيام قرآن، نه تفسير نه اعجاز علمی، بلكه صرف اثبات ناسازگار نبودن قرآن با علم كفايت می كند [۲۰]. البته روشن نيست كه چگونه می توان بدون تفسير علمی و عرضه قرآن بر علم، اعجاز آن و ناسازگار نبودن آن با علم را ثابت كرد و چگونه می توان با انكار مقدمات به نتيجه ملتزم بود.
گروهی ديگر، با در نظر گرفتن پيامدهای منفی تفسير علمی، در نكوهش آن سخن گفتهاند. ايشان به دگرگونيهای شديد در عرصه معرفت علمی نظر دارند و اينكه چگونه در يك زمان امری مسلّم تصور شده و در دورهای ديگر بطلان آن آشكار گرديده است. از نظر ايشان با تفسير علمی، سرنوشت قرآن به سرنوشت علم پيوند میخورد و موجب میشود قرآن نيز همراه با پيشرفت علم به فراز و فرود آيد [۲۱].نمونه روشن اين امر، تفسير طنطاوی است كه بهرغم استقبال گسترده از آن، بسرعت كهنه گرديد. با در نظر گرفتن همين پيامد منفی، عدهای كوشيدهاند تا با مطرح كردن شروطی (از جمله پايبندی به ظاهر الفاظ، رعايت قواعد زبانی در فهم كلام و انصراف از حقيقت به مجاز) در نگارش هر گونه تفسير قاعدهمند، اعم از علمی و غير علمی، اين ضايعه را به حداقل برسانند.
موافقان تفسير علمی بر رعايت اين شرط تأكيد كرده و همصدا با مخالفان (شلتوت، همانجا) بر كسانی كه آن را رعايت نمی كنند، خرده گرفتهاند [۲۲].اما برخی موافقان، تنها ظاهر الفاظ را ملاك نمی دانند و جستجو از رموز و اشارات را برای رسيدن به عمق آموزههای قرآنی لازم می شمارند [۲۳]. از شرايط ديگر برای استوار كردن تفسير علمی، بهرهگيری صرف از حقايق علمی و نه فرضيات و تئوريهاست، زيرا نظريهها و فرضيهها اثبات نشدهاند ولی حقايق، قطعی و برای تفسير علمی شايستهاند [۲۴]
برخی ديگر، با دقت و تفصيل بيشتر، در اين مورد بحث كرده و با توجه به ماهيت آموزههای علم و قرآن، از نظر قطعی بودن، چهار حالت را مطرح كردهاند: مخالفت علم قطعی با نص يا با آيات تأويلپذير؛ مخالفت فرضيات علما با نص يا با آيات تأويلپذير، در صورت اول توقف، در صورت دوم تأويل آيه، و در حالت سوم و چهارم پايبندی به آيه را توصيه می كنند [۲۵]
اقسام تفسیر علمی
دکتر رفیعی در این باره می گوید :گاه تفسیر علمی از باب استخدام و تأیید محتوای آیات و به شکل اعتدالی است که به آن تفسیر «علمی اعتدالی» میگوییم؛ مثلاً با استفاده از برخی مباحث روز، به تبیین آیاتی که متضمن برخی مباحث علمی است میپردازیم که این یک سبک و شکل است؛ به عنوان مثال، وقتی که قرآن میفرماید:«رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ» اگر کسی بحث مشرقها و مغربهای متعدد در این آیه را با کروی بودن زمین مرتبط بداند، این یک شکل «اعتدالی» است؛ نه آنکه به محض شنیدن یافتههای علمی، آیه را با آن مطابقت دهیم و در مقابل آن خاضع شویم و یا به طور صددرصد علوم را طرد نماییم و آن را با قرآن بیگانه جلوه دهیم. شکل دوّم، شکل افراطی است که برخی از تفسیرهای علمی به آن مبتلا هستند و آن، تطبیق آیات قرآن با یافتهها یا حتی فرضیههای علمی است. اگر کسی یک فرضیهی علمی را یافت، سعی میکند در مقابل آن خاضع شود؛ و با هر لطایف الحیلی آیه را با آن ارتباط دهد. این همان مشکلی است که برخی، مثل طنطاوی،[۲۶] فکری[۲۷] و دیگران به آن مبتلا شدهاند. مرحوم علامه طباطبایی(ره) این روش را نمیپسندند. ایشان میفرمایند: نتایج بحثهای علمی یا فلسفی و غیر آن را از خارج گرفته و بر مضمون آیات تحمیل میکنند و لذا، تفسیر آنها سر از تطبیق بیرون آورده است. روی همین جهت، بسیاری از حقایق قرآن را مَجاز جلوه داده و آیات را تأویل کردهاند.[۲۸] خلاصه اینکه، تفسیر علمی را میتوان به دو قسمت تقسیم نمود:الف) افراطی؛ ب) اعتدالی؛ که بخش افراطی همان تطبیق، و بخش اعتدالی، استخدام علوم و بهکارگیری آن در تأیید محتوای آیات است. جواب:دکتر رضایی:در مورد اقسام تفسیر علمی، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد؛[۲۹] به نظر ما رویکرد به تفسیر علمی، سه نوع است: یک. گاهی برخی از مفسرین[۳۰] خواستهاند علوم را از قرآن استخراج کنند و، در حقیقت، سخن آنها ناظر به آیاتی مثل «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ»[۳۱] بوده است؛ چون قرآن بیانکنندهی همه چیز است، پس همهی مطالب باید در ظواهر قرآن وجود داشته باشد؛ مثلاً زرکشی در «البرهان» آورده است که برخی، از آیهی شریفهی «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها»[۳۲] بر اساس حروف ابجد پیشبینی نمودهاند که در سال 702 زلزلهای صورت میگیرد و اتفاقاً چنین هم شد؛ و یا از آیهی شریفهی «إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ»[۳۳] آنجا که خداوند از قول حضرت ابراهیم(ع) نقل میکند که «وقتی من بیمار شدم اوست که شفا میدهد.» علم پزشکی را استخراج کردهاند[۳۴] و از حروف مقطعهی اوایل سورهها علم جبر را استفاده کردهاند.[۳۵] روشن است که این روش، روش صحیحی نیست؛ زیرا همهی علوم و ریزهکاریهای علوم، ظرافتها، فرمولهای فیزیک، شیمی و غیره در ظواهر قرآن وجود ندارد و استخراج آنها از قرآن کاری بیثمر و بیمعناست. دو. گاهی منظور از تفسیر علمی، تحمیل و تطبیق نظریههای علمی بر قرآن است؛ گاهی برخی از کسانی که به سراغ تفسیر علمی رفتند سعی کردند نظریههای اثبات شدهی علوم را به آیات قرآن تحمیل کنند؛ مثلاً عبدالرزاق نوفل، نویسندهی معروف مصری، دربارهی آیهی شریفهی «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها»[۳۶] میگوید: «انفسکم»، یعنی پروتون، و «زوجها»، یعنی الکترون و «لیسکن الیها»، یعنی حالت آرامشی که بین این الکترون و پروتون برقرار شده و در نتیجه، این اتم از هم نمیپاشد و الکترون به طور مرتب به دور مرکز اتم که پروتون و الکترون است میچرخد.[۳۷] این سخن با ظاهر آیه و با معنای لغوی و اصطلاحی آیه سازگاری ندارد. روشن است که این روش نیز روش صحیحی نیست. علامه طباطبایی(ره) در مقدمهی المیزان به مسئلهی تطبیق میپردازد و آن را رد میکند. و میفرماید: این گونه تفسیر علمی در یک قرن اخیر در مصر و ایران رایج شد و موجب بدبینی بعضی دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق تفسیر علمی گردید. [۳۸] سه. گاهی منظور از تفسیر علمی این است که ما برای فهم بهتر آیات قرآن از علوم استفاده کنیم؛ یعنی علوم را برای فهم بهتر آیات قرآن و روشن کردن و کشف معانی و مقصود خداوند تبارک و تعالی استخدام کنیم؛ به عبارت دیگر، هرچه علم بشر پیشرفت کند، موجب فهم بهتر برخی از آیات قرآن میشود، بدون اینکه قصد استخراج علوم را از قرآن داشته باشیم. مثلاً این آیهی شریفه، مکرراً در قرآن کریم آمده است: إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ...؛[۳۹] همانا خداوند، خون، میته و گوشت خوک را بر شما حرام کرده است. وقتی که علوم بشر پیشرفت میکند، روشن میشود که خوردن خون، مردار، خوک و شراب چه ضررهایی برای بشر دارد. این پیشرفتهای علمی، موجب روشنتر شدن معنای این آیات و فلسفهی حرمت میشود؛ یا وقتی که قرآن شریف میفرماید: اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها[۴۰] اشاره به این دارد که بین آسمانها، ستونهایی است که نمیتوان دید. روایتی از وجود مقدس امام رضا(ع) در ذیل همین آیات وارد شده است: ثمَّ عَمَدٌ و لکِنْ لاتَروْنَها»؛ آنجا ستونهایی است؛ اما شما نمیبینید.[۴۱] این به چیزی مثل نیروی جاذبه و مانند آن اشاره دارد که ممکن است بعداً کشف شوند؛ لذا میتوان یکی از مصادیق آن را نیروی جاذبه دانست. قرآن در جایی دیگر میفرماید: وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ[۴۲]؛ و ما بادها را فرستادیم که عمل لقاح را انجام دهند. در این آیه لقاح (آبستن کردن) گیاهان به وسیلهی باد به روشنی بیان شده است و حال آنکه بعد از قرنها، علم بشر کشف کرده است که ابرها با بار مثبت و منفی در اثر برخورد با هم بارور میشوند؛[۴۳] بنابراین، این اشارهی علمی قرآن، اولاً، ما را به اینجا میرساند که نازلکنندهی قرآن از همهی اسرار جهان اطلاع داشته است؛ ثانیاً، کشفهای علمی، مثل نیروی جاذبه، توسط نیوتون و دیگران، مفادی از این آیات را برای ما روشنتر میکند، بدون اینکه نظریهای را بر قرآن تحمیل و یا مطلبی خلاف واقع را از قرآن استخراج کنیم. پس، تفسیر علمی به سه قسم تقسیم میشود: 1. استخراج علوم از قرآن؛ 2. تحمیل و تطبیق بر قرآن (که این دو قسم از نظر ما صحیح نبود)؛ 3. استخدام علوم در فهم قرآن، که این روش صحیحی است.
پانویس
- ↑ رجوع کنید به رومی، ج 2، ص 572؛ شريف، ص 627؛ شرقاوی، ص 393
- ↑ طباطبایی،1397ق، ج1، ص 7
- ↑ ذهبی،1381،ح 2،ص274
- ↑ امین الخولی، بی تا ، أص 287 به نقل از سید محمد ایازی
- ↑ Rotraud wiclandt, Exegesis of the Quran Modem and contcmporary.In Encylopadia the Quran v:2,pp.124-141
- ↑ رومی، 1407 ق، ج2، ص549.
- ↑ رفیعی محمدی،1379،ح1، ص140
- ↑ رجوع کنید به ابوحجر، ص 66
- ↑ رومی، ج 2، ص 549
- ↑ بكری، ص 125
- ↑ رومی، ج 2، ص 545 ـ 549
- ↑ رجوع کنید به باربور، ص 321
- ↑ رجوع کنید به مجتهدی، ص 23 )
- ↑ رجوع کنید به اكرم، ص 89؛ نَدَوی، ص 127
- ↑ ج 1، ص 35ـ36، ج 17، ص 17، ج 25، ص 56ـ57
- ↑ همان، ج 2، ص 204
- ↑ حنفی احمد، ص 17؛ نوفل، ص 6ـ7، 22ـ25؛ جميلی، ص 313؛ شريعتی مزينانی، ص 60
- ↑ رجوع کنید به رومی، ج 2، ص 600ـ601
- ↑ قطب، ج 5، ص 3095، ج 6، ص3787
- ↑ خولی، ص 295؛ شلتوت، ص 22؛ ذهبی، ج 2، ص 539ـ540
- ↑ رجوع کنید به شلتوت، ص 21
- ↑ ابوحجر، ص 210، 249؛ دراز، ص176
- ↑ غزالی، 1412، ج 1، ص 383؛ حنفی احمد، ص 5 ـ 6؛ كارم سيدغنيم، ص60
- ↑ ابوحجر، ص 209؛ رومی، ج 2، ص 571؛ دِياب و قرقوز، ص 12؛ شريعتی مزينانی، ص شصت و دو؛ قرضاوی، ص 382 .
- ↑ رجوع کنید به طباطبائی، ج 17، ص 373؛ كارمسيد غنيم، ص 277ـ 278 .
- ↑ . ر.ک:الطنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن.
- ↑ . ر. ک:علی فکری، القرآن ینیوع العلوم و الفرقان.
- ↑ . محمدحسین طباطبایی، همان، ج1، ص7.
- ↑ . برای مطالعه بیشتر ر.ک:رضایی، همان، ص374380.
- ↑ . غزالی، جواهر القرآن، ص 37، فصل خامس.
- ↑ . سورهی نحل، آیهی 89.
- ↑ . سورهی زلزال، آیهی 1.
- ↑ . سورهی شعرا، آیهی 80.
- ↑ . غزالی، همان، ص27.
- ↑ . ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج2، ص481.
- ↑ . سورهی اعراف، آیهی 189؛ اوست خدایی که همهی شما را از یک تن آفریده و از او نیز جفتش را مقدر داشت، تا به او انس و آرام گیرد.
- ↑ . عبدالرزاق نوفل، قرآن و العلم الحدیث، ص156.
- ↑ . محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج1، ص6.
- ↑ . سورهی بقره، آیهی 173.
- ↑ . سورهی رعد، آیهی 2.
- ↑ . محمد حسین طباطبایی، همان، ج11، ص 286، بحث روایی.
- ↑ . سورهی حجر، آیهی 22.
- ↑ . عباسعلی سرفرازی، رابطهی علم و دین، ص36.
منابع
- شادی نفیسی، تفسیر علمی دانشنامه جهان اسلام تاریخ بازیابی: 2 مهر 1392.
- محمد علی رضایی اصفهانی، تفسیر علمی قرآن از دیدگاه مفسران شیعه، دانشنامه موضوعی قرآن، علمی – پژوهشی شیعه شناسی – سال هفتم شماره 26 تاریخ بازیابی: 2 مهر 1392.
- مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگيحوزهيعلميه، آشنايي با تفسير علمي قرآن، قم: انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم.