کفالت
کفالت نوعی از ضمان است و آن ضمانت بدنی میباشد.
و به عبارت دیگر «و هی التعهد بالنفس به معنی التزام احضار المکفول متی طلبه المکفولله» یعنی کفالت التزام احضار مکفول است هرگاه مکفولله بخواهد.
بدین معنی که شخص ملتزم و متعهد شود که دیگری را هر وقت که حاکم یا مکفول له بخواهد حاضر نماید.[۱]
[۲]
و در تعریفات جرجانی و کتاب الهدایه و مجمع البحرین آورد: کفالت ضم ذمه بذمه یعنی ذمه کفیل به ذمه اصیل در حق مطالبه میباشد.[۳]
[۴]
[۵]
در کتاب مغنی المحتاج مینویسد: کفالت را دو اسم دیگر است: کفالة البدن و کفالة الوجه. [۶]
در کتاب الهدایه اضافه میکند: کفالت بر دو قسم است: کفالت نفس، کفالت مال.[۷]
علی أی تقدیر در باب کفالت، کفیل به معنی کافل میباشد یعنی کسی که ضمانت میکند که شخصی را هر وقت حاکم یا مکفولله بخواهد احضار نماید. و مکفول شخصی است که ذمهاش مشغول میباشد یا علیه او اقامه دعوی شده و کفیل تعهد احضار او را نموده است. و مکفولله عبارت است از صاحب حق ولو به دعوی، و به تعبیر دیگر کسی که به نفع وی تعهد و ضمانت بعمل میآید مکفولله نامیده میشود.[۸]
کفالت به عقیده اکثر اهل علم جایز و صحیح است. و فقط شافعی عقیده دارد که چنین تعهدی ضعیف است و غرض وی چنانکه در کتاب مغنی المحتاج مینویسد: آن است که کفالت از جهت قیاس ضعیف میباشد[۹].[۱۰][۱۱]
پانویس
منابع
فرهنگ اصطلاحات فقه اسلامی، محسن جابری عربلو.