سفرنامه
سفرنامهها گرچه از منابع جغرافيايي محسوب ميشوند، اما حامل اطلاعات تاريخي در خصوص جوامع بشري هستند. براي سفرنامهها گذشته از ارزش تاريخي به عنوان آثاري كه منشأ يا دست كم تسريع كننده تحولات اجتماعي و فرهنگي شدهاند، نيز نقش قائل هستند. به آساني ميتوان تصور كرد كه اگر فناوري حمل و نقل، مسافرت را سهل و ساده نكرده بود و فناوري ارتباطات به ويژه سينما و تلويزيون، مشاهده سرزمينها و مردمان ديگر را به تجربهاي روزمره و همگاني تبديل نكرده بود، سفرنامهها به عنوان تنها منبع اطلاعات دست اول از سرزمينها و مردمان ديگر اهميت بسياري داشتند. با اين وجود سفرنامهها به انتقال تجربههاي فردي مسافر مربوط ميشود و بيشتر كاركرد سرگذشتنامه خودنوشت را دارد.
سفرنامهها را به سه گروه حقيقي، تمثيلي و خيالي تقسيم ميكنند. سفرنامه حقيقي، شرح و گزارش سفري است كه به راستي در جهان خارج انجام گرفته است. تسكين يك روح آزمند به تعالي يا اثبات و تبليغ چنين سفري از فوايد سفرنامههاي تمثيلي است كه از نمونههاي آن ميتوان به ارداويراف نامه؛ مصباح الارواح از محمد بردسيري (قرن6)؛ و سيرالعباد اليالمعاد اثر سنايي غزنوي (قرن 6) اشاره كرد.
منظور از سفرنامههاي خيالي آن است كه نويسنده با استفاده از قوه وهم و خيال و با الهام از مشاهدات قبلي خويش به نگارش بپردازد. از نمونههاي قابل ذكر سفرنامههاي خيالي كتاب حاجي باباي اصفهاني اثر جيمز موريه و يا سياحتنامه زينالعابدين مراغهاي است. از سفرنامههاي خيالي ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
- الف) سفرنامههاي فلسفي مانند حي بن يقظان اثر ابوعلي سينا
- ب) سفرنامههاي اخلاقي - مذهبي مانند <كمدي الهي> نوشته دانته يا سياحت غرب اثر آقا نجفي قوچاني
- ج) سفرنامههاي اجتماعي - سياسي مثل <سفرهاي گاليور> اثر جاناتان سويفت انگليسي (1667-1745) كه با سبكي آميخته با طنز و مطايبه از اوضاع زمانه انتقاد ميكند.
- د) سفرنامههاي علمي - تخيلي مانند سفرنامههاي ژول ورن و داستانهاي تخيلي او.
محتویات
سابقه سفرنامهنويسي در جهان
برخي از كهنترين گزارشهاي سفر متعلق به مصريان است كه قدمت يكي از آنها به سده ششم پيش از ميلاد ميرسد و آن سفرنامه كوسموس اسكندراني است (حدود 548ق.م.) كه گزارش سفرهايش به اتيوپي، هند غربي و سيلان است.
مگ استنس، سفير سلوكوس اول در هند در 295 ق.م.، با نوشتن كتابي درباره هندوستان، دنياي يونان را به شگفتي واداشت. مورخ يوناني پولوبيوس (208-290 ق.م.) كه تاكنون كسي در تاريخنويسي با وسعت تحصيل و سفر و تجربه او پيدا نشده است، با افتخار از سفرهايي سخن ميگويد كه در جستجوي اطلاعات و اسناد و حقايق جغرافيايي كرده است. در ميان نويسندگان رومي، هوراس (65 ق.م.-8م.) گزارشي از سفر خود به برونديسيوم،[۱] شهري در ايتالياي كنوني، به يادگار گذاشته است. از ديگر گزارشهاي جالب سفرهاي گايوس سولينوس (سده سوم) به بريتانيا و آسياست. استرابون، جغرافيدان معروف يوناني، بسياري از مطالبش را بر پايه ديدهها و سفرهاي خود آورده است.
از كهنترين سفرنامههاي چينيها بايد از سفرنامه فا-هيان[۲] (حدود 399-414) در شرح سفرش به هند؛ و سفرنامه هوئن تسانگ زائر چيني كه در اواخر روزگار ساسانيان به سرزمينهاي همسايه ايران سفر كرده بود، ياد كرد. سرگذشت سفر سليمان تاجر، قديميترين وصف عربي از ديار چين است كه 425 سال قبل از ماركوپولو نوشته شده است. جوواني دو پيانو كارپيني[۳] در آوريل 1245 م. به دربار خان مغول در قراقروم اعزام شد. مأموريت او توأم با كاميابي نبود لكن پس از بازگشت به اروپا داستان سفر خويش را به رشته تحرير كشيد. اين مجموعه سليس و دقيق، امروز در زمره كتابهاي كلاسيك ادبي جغرافيا به شمار ميرود.
مشهورترين سفرنامهنويس اروپايي را بايد ماركوپولو بدانيم. وي در 1254 در ونيز به دنيا آمد. كتاب <شرح جهان> يا همان <سفرنامه ماركوپولو>، شرح سفر طولاني او به خاور دور و اقامت هفده سالهاش در چين است. پولو در هر نقطه، شرايط جغرافيايي، وضعيت و ثروتهاي طبيعي، راهها، خلق و خوي مردم، آداب و سنن و خلاصه آنچه را كه مفيد ميدانست، شرح ميداد. وي در مسير سفرش از فلسطين، ارمنستان، بينالنهرين، خليج فارس، ايران، بلخ، كاشغر و ختن گذشت و در بازگشت از سوماترا (جنوب هند) به ايران آمد و از راه قسطنطنيه به وطن بازگشت. قسمتي از راه سفر پولو همان راه قديمي سياح و مسافر معروف چيني هوئن تسانگ بود.
در سدههاي شانزده و هفده، كاشفان و جهانگردان و حادثهجويان اروپايي خاور زمين را از نزديك بررسي كردند و نتايج مشاهدات خود را به صورت سفرنامه برجاي گذاشتند. برخي اين سفرها را داراي انگيزههاي خبيثانه ميدانند و ميگويند اين سفرها در پي اهداف استعماري صورت گرفتهاند، زيرا در آنها مردم خاور زمين مورد تمسخر قرار گرفته و حقايق وارونه شدهاند.
بسياري از بهترين آثار منثور نهضت رمانتيك به صورت سفرنامه است. گزارش گوته از سفرش به ايتاليا (1786-1788) پرخوانندهتر از ساير رمانهاي اوست. <نامههاي يك مسافر روسي> از نيكولاي كارامزين (1766-1826) و <كشتي پالاداي> از ايوان گانچاروف (1812-1890) از اين قبيل آثارند.
ايران در آثار سفرنامهنويسان خارجي
هرودوت از قديميترين جهانگرداني است كه به ايران سفر كرده و گزارش سفر خود را نوشته است. گزنفون، مورخ آتني (325-430ق.م.)، نيز به ايران مسافرت كرده و كتابي بهنام <عقبنشيني ده هزار نفر يوناني> از خود بر جاي گذاشته است. در دوره سلطنت اردشير دوم، كتزياس، پزشك يوناني به ايران آمد و هفده سال در دربار ايران خدمت كرد و كتابي به نام <پرسيكا> در مورد تاريخ ايران نوشت.
آثار اين مسافران در دوران باستان سهم بزرگي در معرفي ايران به مغرب زمينيها و بعدها شناخت تاريخ اين سرزمين داشت. نخستين جهانگرد غربي كه در دوران اسلامي به ايران سفر كرد، خاخام بنيامين بن خناح از اهالي تودلاي اسپانيا بود كه بين سالهاي 560-569 ق. در روزگار سلجوقيان از كشور ما ديدن كرد. او نخستين جهانگرد غربي است كه بعد از دوران باستان درباره خليج فارس مطالبي از خود به جاي گذاشته است. پس از او بايد ماركوپولو را نام برد كه بخشهاي نسبتآ زيادي از سفرنامهاش درباره ايران است. از سياحان معروف عصر تيموري روي گونزالس دو كلاويخو،[۴] فرستاده هانري سوم است كه در 706ق. به سمت دربار تيمور حركت و سفرنامه دقيقي تهيه كرد. جوزافا باربارو[۵] در اواخر قرن نهم از سوي دولت و نيز به ايران اعزام شد. وي در سفرنامه خود درباره شهرها، جشنها و بازيهاي ايراني سخن گفته است.
جهانگرداني كه در دوران صفوي به ايران سفر كردند، سياحتنامههايي درباره ايران نوشتهاند كه در مواردي از منابع مهم ايرانشناسي و آگاهي از اوضاع و احوال اجتماعي، سياسي و اقتصادي دوران صفوي بهشمار ميروند. به جرأت ميتوان گفت در هيچ عصري از اعصار تاريخي ايران، سياحان خارجي به اندازه دوران صفوي درباره كشور ما از خود مطلب برجاي نگذاشتهاند. در 1038ق. يك هيئت نمايندگي انگليسي براي بدست آوردن منابع جديد تجارت وارد ايران شد. يكي از اعضاي اين هيئت بهنام توماس هربرت در سفرنامه خود اطلاعات كاملي درباره مسائل اجتماعي و اقتصادي ايران، شهرها، باغها، تاريخ، جغرافي، باستانشناسي و جز آن در اختيار ميگذارد.
ژان باتيست تاورنيه، يكي از بزرگترين سياحان قرن 11 هجري است كه در فاصله سالهاي 1041 تا 1075ق. حداقل شش بار به ايران سفر كرد. او با نظري دقيق به امور بزرگ و كوچك بسياري پرداخته و در بيشتر گزارشهاي خود از تعريف اغراقآميز از ايران خودداري كرده است. او از جامعه ايران عهد صفوي و عادات و رسوم و افكار و عقايد آنها شناخت عميقي به خواننده ميدهد. ژان شاردن در 1076 به ايرن آمد و تا 1082 دوبار ديگر به ايران سفر كرد. گفته ميشود هيچ فرد اروپايي به اندازه او غربيها را با ايران دوران صفوي آشنا نساخت. سياحتنامه ده جلدي او باعنوان <سفرنامه شاردن>، در شمار مفصلترين و بهترين سفرنامههايي است كه درباره ايران نوشته شده است.
پس از سقوط صفويه مسافرت اروپاييان به ايران رونق خود را از دست داد و تا روي كار آمدن قاجاريه به جز مواردي پراكنده از ورود ايشان به ايران اطلاعات زيادي در اختيار نداريم، به جز ويليام فرانكلين كه از 1200 تا 1202ق. به ايران سفر كرد. سفرنامه او از اين جهت حائز اهميت است كه مربوط به سالهاي آخر دوره زنديه و آغاز سلسله قاجاريه است. او دورنماي مبهم و تاريكي از اوضاع ايران در اين دوره نشان ميدهد.
در اوايل قرن 13 سياستهاي نظامي ناپلئون و موقعيت جغرافيايي ايران، راه را بر گروههاي سياسي و نظامي و مسافران خارجي گشود. اينان موجب شدند كه ايرانيان از فرهنگ و شيوه حكومت اروپا بيشتر آگاه شوند. برخي از اين مسافران سر جان ملكم، جيمز موريه (1780-1849)، كنت گوبينو (1816-1882) و مادام ديولافوا[۶] بودند.
گوبينو در كتاب <سه سال در آسيا> با قلمي شيرين از ديدگاه يك نويسنده هنرشناس و تاريخدان، اوضاع سياسي و اجتماعي ايران را در نيمه قرن نوزدهم بررسي ميكند. نظريات گوبينو مشاهدات يك مسافر است كه چه بسا با ديدگاههاي تحقيقي تفاوت داشته باشد و نبايد آنها را مستند و رسمي تلقي كرد. او مشاهدات و نظريات شخصي خود را ابراز كرده است و طي سه سال اقامت در ايران، ديدهها و شنيدههاي خود را كه تا حدي جنبه تفنن داشته با زباني گيرا نوشته است. گوبينو بر اساس عقايد نژادپرستانه خود كه به هيچوجه با تعاليم اسلامي و اصول انساني هماهنگي ندارد، در چند مورد ملتهاي آسيايي و افريقايي را تحقير كرده است. وي درباره مسائل مذهبي نيز گاه اظهارنظرها يا نقل قولهايي كرده است كه با حقيقت مغاير است. از سوي ديگر اشتباهات تاريخي نيز در اين كتاب ديده ميشود.
مادام ديولافوا همسر مارسل ديولافوا (مهندس و باستانشناس)، در مسافرتهاي علمي و تحقيقاتي همسرش در سالهاي 1881-1886 به فرانسه، تركيه، قفقاز، ايران و بينالنهرين او را همراهي ميكرد. او از هنگام حركت از فرانسه تا مراجعت به آنجا، وقايع روزانه مسافرت و مشاهدات و تحقيقات شوهر خود را يادداشت كرده و به صورت كتابي با نام <مسافرت ديولافوا در ايران و شوش و كلده> به چاپ رسانيده است. مطالعه اين كتاب عظمت و شوكت ايران و سربلندي ايرانيان را در ازمنه تاريخي مجسم ميسازد و از سوي ديگر سلطنت استبدادي؛ اوضاع اداري، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، زراعتي و تجاري؛ راهها و وسايل نقليه؛ و بهطور كلي وضع زندگي ايرانيان در دوره شاهان قاجار را به طور كامل و دقيق روشن ميسازد و نيز درباره آثار تاريخي و ابنيه ايران اطلاعات مفيد و دقيقي در اختيار خوانندگان ميگذارد.
از جديدترين سياحان اروپايي كه به ايران سفر كرده بايد از ابراهام جكسون، استاد دانشگاه كلمبيا و مدرس زبانهاي هند و ايران نام برد كه در 1282ش./1903 به ايران آمد. حاصل مطالعات او كتابي است با نام <ايران، گذشته و حال> كه در آن شرح دلانگيز سفر خود به ايران را با مطالب تحقيقي تاريخي و باستانشناسي به هم آميخته است. وي دوباره در 1907 و 1910 به اين نواحي سفر كرد و در بازگشت به امريكا كتاب <از قسطنطنيه تا زادگاه عمرخيام> را نوشت. وي در سفرنامه اولش توضيحات ارزشمندي درباره طاقبستان، معبد كنگاور، تخت جمشيد و ساير آثار باستاني ايران داده است.
سفرنامهنويسي نزد مسلمانان
اندكي پس از ظهور اسلام، مسلمانان سفرنامههاي بسياري چه به صورت مستقل و چه به صورت كتابهاي جغرافيايي و تاريخي تأليف كردند. كتابهاي "مسالك" كه در حقيقت وصف راهها و فاصله شهرهاست، حاصل مشاهدات نويسندگان آنها بوده و غالباً از نوع سياحتنامهها بهشمار ميروند.
يعقوبي نخستين جغرافينويس عرب است كه در قرن سوم هجري سرزمينها را بر پايه مشاهدات خود تعريف كرده و اختصاصاً به همين منظور به سياحت پرداخته است. به گفته خودش از آغاز جواني و شكفتگي ذهن به دانستن اوضاع شهرها و فاصله راهها علاقه پيدا كرد، از اين رو ممالك اسلامي را گشت و حاصل جستجوها و مسافرتهاي خود را در شرق و غرب در كتاب مختصر اخبارالبلدان تأليف كرد.
از ديگر جهانگردان مسلمان در اين عصر ابن حوقل است. وي در 331ق. براي تجارت به بغداد، افريقاي شمالي، اندلس، ناپل، عراق، ايران و قسمتي از هند مسافرت كرد. ابن حوقل سفرنامه خود را المسالك والممالك ناميد ولي اثرش به نام صوره الارض نيز معروف است. وي از نخستين خبرگان جغرافياي سرزمينهاي غرب به شمار ميرود.
از ديگر سفرنامهنويسان در نيمه اول قرن چهارم يكي از دانشمندان عرب به نام ابودُلَف است. وي دو رساله پرارزش با نامهاي الرساله الاولي والرساله الثانيه نوشته است. رساله نخست مربوط به مسافرت ابودلف ميان قبايل ترك آسياي مركزي چين و هند است و رساله دوم مربوط به مسافرتهاي طولاني او در نقاط مختلف ايران است كه در آن با بياني ساده و به اختصار، اطلاعات بسيار سودمندي درباره ايران آمده است.
از ديگر مورخان و جهانگردان قرن چهارم هجري مسعودي است. وي در سالهاي 309-333ق. به فارس، كرمان، استخر، هند، مولتان، منصوره، چمپا، سيمور، سرانديب [سريلانكا]، چين، آذربايجان، جزيره ماداگاسكار، گرگان، شام، فلسطين و انطاكيه سفر كرد و حاصل ديدهها و شنيدههاي خود را در كتاب التنبيه والاشراف به دقت بيان كرده است.
استخري در 303 ق. رو به سياحت نهاد. وي نخستين جغرافينويس ايراني است كه كتابش را بر اساس مشاهدات شخصي نوشت. اطلاعات او درباره صقالبه (اسلاوها) و قبايل خزر با آن كه مختصر و پراكنده است خالي از ارزش نيست.
ابوعبدالله محمد بن ابي بكر البسار مشهور به مقدسي (-381ق.)، سرزمينهاي اسلامي به جز سيستان و اسپانيا را درنورديد. هدف او گردآوري اطلاعات درباره تمام نقاط دنياي اسلام بر پايه مسافرتها و مشاهدات شخصي بود.
مقدسي به لباس هر گروهي داخل ميشد تا حقيقت حال ايشان را دريابد، چندان كه در شهرها و ممالك مختلف بيش از سي نام و لقب به خود گرفت. ابوريحان بيروني حكيم و دانشمند نامي ايران، در جريان حمله محمود غزنوي به هند، كتابي به نام تحقيق ماللهند درباره تمدن هندي نگاشت و به گونهاي محققانه اطلاعات بسيار دقيق و ارزشمندي درباره تمدن، فرهنگ، زبان، ادبيات و مردم آن سرزمين بهدست داده است. اثر او از زمان نگارش مورد توجه بسيار قرار گرفت.
كهنترين سفرنامه موجود فارسي ظاهراً سفرنامه ناصرخسروست. سفر وي از 437 تا 444 طول كشيد. وي در اين سفر از شهرهاي مرو، نيشابور، سمنان، ري، قزوين، آذربايجان، آسياي صغير، شام، فلسطين، مكه، و قاهره گذشت. ناصرخسرو از آغاز سفر از ديدهها و گاه شنيدههاي خود، يادداشت روزانه برميداشت. زمينه اين يادداشتها بسيار وسيع و موضوعات آنها متنوع و ارزنده است.
خاقاني، شاعر بلندپايه از شمار سياحان قرن ششم هجري است كه بر سر راه خود به مكه، عراق عجم و عراق عرب را سياحت كرد و حاصل مشاهدات خود را در مثنوي گرانبهاي تحفهالعراقين جاودانه ساخت.
نزاري قهستاني شاعر قرن هفتم نيز در 678 سفري به شهرهاي اصفهان، تبريز، ارّان، گرجستان، ارمنستان، باكو، اردبيل، و ابهر داشت و در بازگشت سفرنامهاي منظوم سرود.
عبدالرزاق سمرقندي (816-887 ق.) در دوران پادشاهي شاهرخ به سفارت و دربار سلطان بيجانگر از بنادر هند منصوب شد و سه سال از زندگي خود را در اين سفر سپري كرد. شرح اين سفر را با توصيف استادانه، هر جا و هر چه ديده بود در كتاب مطلعالسعدين به تفصيل آورده است. اين كتاب از جمله جامعترين و معتبرترين كتب تاريخ عهد تيموري است.
سفرنامه اوليا چلبي (1020-1090ق.)، مستملكات عثماني در اروپا و آسيا و افريقا از بهترين سفرنامههاي دوره امپراتوري عثماني است و درباره تاريخ و جغرافيا و رسوم و فرهنگ عاميانه سرزمينهايي كه وي از آنها بازديد كرده است اطلاعات گرانبهايي بدست ميدهد.
عطاملك جويني صاحب تاريخ جهانگشا از رجال و مورخان زمان خوارزمشاهيان و مغول است. او نيز چندبار به قراقروم، پايتخت مغولستان سفر كرد و در ضمن همين سفرها درباره احوال مغولها و يورتهاي اصلي ايشان اطلاع كافي بدست آورد و براي نوشتن تاريخ خود مواد لازم را فراهم كرد.
ابن بطوطه (703-779) را معروفترين و مهمترين جهانگرد همه اعصار دانستهاند. عنوان سفرنامه او تحفه النظار في غرائب الامصار و العجايب الاسفار نزد اهل دانش بيشتر با نام رحله يا سفرنامه ابن بطوطه شناخته شده است. كتاب او از دو جهت بر ساير سفرنامههاي اسلامي برتري دارد: اول از جهت وسعت دامنه سفر كه در برداشتي داستان مسافرت او از طنجه مراكش شروع شده و به مصر، شامات، مكه، عراق، قسمت بزرگي از ايران، يمن، عمان، بلادالروم، قسطنطنيه، دشت قبچاق، ماوراءالنهر، افغانستان، سند، هند، جزاير جنوبي هندوستان، چين، اندلس، نيجريه و مانند آنها بسط يافت؛ دوم از جهت صداقت او در بيان اوضاع و احوال ممالكي كه ديده است و ضبط و توصيف رسوم و آداب و عادات مللي كه در اين خط سير زندگي ميكردهاند.
سفرنامه ابن بطوطه جهات و جوانب زندگي مردم را نشان ميدهد. از اينرو، نه تنها از لحاظ جغرافياي تاريخي بلكه براي آشنايي با فرهنگ آن زمان نيز گرانبهاست. با مطالعه سفرنامه ابن بطوطه كه در فاصله بين ايلغار مغول و يورش تيمور نوشته شده است، تصوير ممالك اسلامي در يكي از حساسترين و بحرانيترين اعصار تاريخ مجسم ميشود.
الغ بيگ، معروف به دون ژوان ايراني (1013-1065ق.)، منشي ايلچي شاه عباس يكم به دربار شاهان اروپا بود. وي در اروپا به مسيحيت گرويد و از طرف دربار اسپانيا به دون ژوان ايراني ملقب شد. وي ظاهراً سفرنامه مبسوطي از آنچه در راه ديده و شنيده بود به فارسي تدوين كرد. سپس يكي از دوستانش آن را به زبان اسپانيولي برگردانيد كه در 1604 با نام <روايات دون ژوان> به چاپ رسيده است. در جريان جنگهاي ايران و روسيه در عصر قاجار، ميرزا ابوالحسن خان شيرازي معروف به ايلچي سفارت، از طرف دولت ايران به روسيه رفت و سرگذشت سفرش را در كتاب دليل السفرا تدوين كرد. اين كتاب را بايد يكي از بهترين و جامعترين كتب درباره اوضاع و آداب و رسوم مردم روسيه دانست.
در ايران بسياري از اهل قلم پس از سفر حج به نگارش سفرنامه مكه پرداختهاند. فتوح الحرمين از محيالدين لاري (932ق.)؛ سفرنامه مكه از مشتري خراساني (1264-1305)، مهتاج السعادت از حكيم غلام محمد دهلوي؛ سفرنامه حج ميرزا علي خان امين الدوله (1260-1322ق.)؛ و در دوران معاصر خسي در ميقات از جلال آل احمد از جمله اين آثار است. از اوايل دوران مشروطه برخي نويسندگان از سفرنامه براي بيان انتقادات خود از اوضاع سياسي و اجتماعي بهره گرفتند كه از آن ميان ميتوان به مسالك المحسنين از عبدالرحيم طالبوف (1250-1328) و سياحتنامه ابراهيم بيگ از حاج زينالعابدين مراغهاي اشاره كرد. اثر اخير در واقع اطلاعات جامعي درباره اوضاع ايران در اواخر قرن سيزدهم هجري بدست ميدهد. كتاب مراغهاي را ميتوان نخستين رمان اصيل اجتماعي از نوع اروپايي در زبان فارسي و هجويهاي استادانه دانست كه اصول قديم ايران و اخلاق و عادات ناپسند ايرانيان را به صورت تابلوهاي زنده و جاندار و بسيار دقيق مورد ايراد و انتقاد قرار داده است.
شرايط كنوني
امروزه سفرنامهنويسي به عنوان شيوه مطلع ساختن مخاطبان از سرزمينها و مردمان ديگر، جاي خود را به گزارشهاي مصور و روزآمد تلويزيوني و اينترنتي داده است. به اين ترتيب، اهميت سفرنامهها به واسطه آگاهي يافتن از تجربه شخصي مسافر است و از اثرگذاري اجتماعي آنها، آنگونه كه در مورد سفرنامههاي قديمي تصور ميشود نيز كاسته شده است. در واقع سفرنامهنويسي به معناي كهن در جهاني كه از لحاظ ارتباطي ديري است به دهكدهاي بدل شده است، كاري كم جاذبه ميتواند باشد.
پانویس
منابع
- دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "سفرنامه" از پگاه خديش، بازیابی: 14 مرداد 1392.